در سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ جامعه ایران زیر تأثیر کانون ترقی در سمت گسترش روابط سرمایه‌داری متحول شد و طبقه متوسط رشد کرد. با گسترش دستگاه اداری بر شمار دانش‌آموختگان و متخصصان تحصیلکرده نیز افزوده شد. فرهنگ شهرنشینی و مدرنیته اندک اندک و سپس با شتابی بی‌سابقه رونق گرفت. در کنار گرایش غالب «بازگشت به خویش» و به سنت‌های اسلامی و شیفتگی نسبت به فرهنگ بومی و یا دلبستگی به ایران باستان و باستان‌گرایی، زنان که حالا دیگر نقش فعال‌تری را به عهده گرفته بودند، برای تجربه‌ها و حالت‌های شخصی و نیازهای خود زبان و بیان هنری می‌یافتند. این روند با وقوع انقلاب و جنگ در سال‌های تحکیم جمهوری اسلامی متوقف شد اما از بین نرفت تا اینکه در دوران اصلاحات با افزایش نقدینگی در جامعه، طبقه متوسط، آرزوها، حرمان‌ها، نگرانی‌ها، ترس‌ها و نیازهایش مجدداً مطرح شد. در هنر و ادبیات معاصر ایران در یک مقطع بیست ساله به خوبی می‌توان نمودهایی از خواسته‌های طبقه متوسط را بازیافت.

Ad placeholder

آهو ماهر در مجموعه استخرهایش چشم‌انداز نسبتاً تازه‌ای از ساده‌ترین آرزوی طبقه متوسط را در برابر ما قرار می‌دهد: غوطه‌ور شدن در خوشبختی زودگذر، رهایی از سنگینی هستی و فراموشی، درآمیخته با احساس امنیت و آرامش و میل به «بازگشت» به دوران خوش گذشته، در حالتی که به مرحله جنینی شباهت دارد و دست‌کم در یکی از آثار این مجموعه مرزهای جنسیتی را هم پشت سر می‌گذارد.

آهو ماهر در سال ۱۹۹۰ در خانواده‌ای هنرمند در تهران به دنیا آمد. او از سال ۲۰۰۸ در اتریش زندگی می‌کند و در فاصله بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ در دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین در رشته موسیقی تحصیل کرده است. او که در سال ۲۰۱۷ تحصیلاتش در آکادمی هنرهای زیبا در وین را به پایان رسانده، تاکنون در چهار نمایشگاه انفرادی و چندین نمایشگاه جمعی شرکت کرده و آثارش را در قالب نقاشی، چیدمان و پرفورمانس ارائه می‌کند. موضوع اصلی کار او شرایط زندگی از دید زنان از طبقه متوسط مرفه است. در مجموعه «بعد از قرنطینه» به خوبی می‌توان نمودهایی از زندگی روزانه طبقه متوسط مرفه ایرانی را در آثار او سراغ گرفت.

https://www.instagram.com/p/COU2QarAQQ0/

در مجموعه «استخرها» اما آهو ماهر موفق می‌شود از سطح عبور کند به عمق برسد. منتها «عمق» نه در مفهوم دستیابی به آگاهی ژرف‌تر از رویدادها، بلکه در معنای غوطه‌ور شدن در لحظاتی که از آسایش و آرامش نشان دارد. مثل این است که هنرمند در تلاش است تا این لحظات کمیاب، شکننده و زودگذر را همیشگی کند. «در انتهای پله‌ها» اما این لحظات به پایان می‌رسند:

https://www.instagram.com/p/C3IreRstd_W/?img_index=1

Ad placeholder

«استخر»، یک درونمایه آشنا

هنرمندان بسیاری از درونمایه «استخر» در آثارشان بهره برده‌اند. دیوید هاکنی، نقاش سرشناس بریتانیایی به خاطر نقاشی‌هایش از استخرهای شنا در کالیفرنیا بسیار شناخته‌شده‌ است.

https://www.instagram.com/p/BPdyBpBjeFo/?hl=de

استفاده از رنگ‌های روشن و زنده، تأثیر نور و بازتاب آن که به اثر حال و هوایی تابستانی می‌بخشد و علاوه بر آن سبب می‌شود آب استخر واقعی به نظر برسد، رنگ آبی استخر در جوار رنگ‌های سبز و زرد برای محیط اطراف که حس شادابی را القا می‌کند و همچنین استفاده از خطوط موج‌دار که به نقاشی حس حرکت و پویایی می‌بخشد از ویژگی‌های این آثار است.

در استخرهای آهو پویا، رنگ‌ها تیره‌تر است. از تأثیر نور چندان نشانی را نمی‌توانیم بیابیم و خطوط موج‌دار در سطح بیش از آنکه نمایانگر حرکت و پویایی باشند، نشانه‌ای از حضورند در عمق. نگاره آیت، نقاش می‌گوید:

هنرمندانی که تحت تأثیر هاکنی هستند، اصولاً از رنگ‌گذاری‌های مسطح استفاده می‌کنند. نکته این است که وقتی هنرمندی مسطح کار کند، نمی‌تواند پرسپکتیو و عمق را با رنگ‌بندی ایجاد کند. هنرمند ناگزیر پرسپکتیو را از طریق طراحی‌هایش ایجاد می‌کند. اگر به بدن‌ها در کارهای آهو دقت کنیم، این ویژگی را می‌بینیم. او با طراحی به این بدن‌ها حجم داده.

نگاره آیت در ادامه یادآوری می‌‌کند که استفاده از رنگ‌گذاری‌های مسطح در هنر ایران پیشینه‌ای دراز دارد و به هنر مینیاتور می‌رسد:

در هنر مینیاتور، هنرمند پرسپکتیو از طریق ایجاد خطوط کج و مورب که با هم برخورد می‌کنند ایجاد می‌شود و نه از طریق حجم دادن و رنگ‌بندی‌ها.

نگاره می‌گوید:

در کارهای هاکنی در نظر اول هیچ ارتباطی با هنر مینیاتو وجود ندارد. اما از نظر رنگ‌گذاری‌های مسطح از هنر شرق دور نیست. برای ما این نوع رنگ‌گذاری‌ها یک امر عادی‌ست، اما در کار یک هنرمند غربی مثل هاکنی به چشم می‌آید.

و در ادامه یادآوری می‌کند:

کارهای آهو را من دارم دنبال می‌کنم. به نظرم در مجموعه استخرها او به استقلال از هاکنی می‌رسد. سوژه همان سوژه است اما کاری که آهو با این سوژه می‌کند، تفاوت دارد.

Ad placeholder

ورود به یک وضعیت مبهم اما گذرا

از بین هنرمندان ایرانی مصطفی سرابی و برادران قاسمی و ساسان نصیری و غزل مروری نیز از درونمایه آب‌تنی و استخر استفاده کرده‌اند. در آثار غزل مروری، استخر بیشتر به معنای یک دورهمی شاد است:

https://www.instagram.com/p/B2zjpDpgNUy/?locale=fr

نور خورشید، تابان و طبعاً رنگ‌ها روشن و خطوط مواج سرشار از حرکت و نشاط است:

https://www.instagram.com/p/B2g-NvLAUtP/?locale=fr

در آثار آهو ماهر، در یک فضای تیره مثل این است که آدم‌ها از سنگینی هستی رنج می‌برند و آن‌ها حالا غوطه‌ور شده‌اند که به لحظه‌های کمیابی از رهایی از وزن دست پیدا کنند. «این‌بار همه با هم» به بهترین وجهی این معنا را آشکار می‌کند.

https://www.instagram.com/p/C66ikvXtQEs/?img_index=1

در اثری از مصطفی سرابی با درونمایه آب‌تنی هم رنگ‌ها تیره‌اند. اما زردیِ خورشیدِ تابان و آبیِ رود، تضادی از گرمای خورشید و خنکای آب را رقم می‌زند که القاکننده هیجان و شادی‌ست:

https://www.instagram.com/p/C9mHb1bN3Mc/

در مجموعه استخرهای آهو از این هیجانات و شادی‌‌های نشانی نمی‌بینیم. در آثار او، غوطه خوردن به معنای ورود به وضعیت مبهم و گذراست که در آن مرزهای بین واقعیت و خیال محو می‌شود. «در اعماق آب» در حرکت به سمت چنین وضعیتی، ردی از چه بسا «خون» را هم می‌توان مشاهده کرد:

https://www.instagram.com/p/C04ON20NP9Q/?img_index=1

در «سکوت بسیار بلند» هم حرکت وجود دارد. اگر در سایر آثار این مجموعه، اکثر شخصیت‌ها در انفعال، در عمق به راحتی غوطه‌ور شده‌اند، در اینجا وضعیت مبهم و گذرا، به هویت هم تسری پیدا می‌کند و به گمان من، مرزهای جنسیت را درمی‌نوردد:

https://www.instagram.com/p/C0v2pqKtYn8/?img_index=1

در مجموعه استخرهای ساسان نصیری که به تازگی در گالری سیمین در پاریس به نمایش گذاشته شدند، برخی از این ویژگی‌ها را می‌توان بازیافت با این تفاوت که در اینجا «استخر» به عنوان مظهر «خوشبختی متوسط»، محصور در بین دیوارهای بلند غیر قابل عبور خالی‌ و آسمان هم تیره است. در این میان صندلی‌ها هم دیگر از با هم بودن نشان ندارند. در اینجا به انتهای راه، به پایان رویای «خوشبختی متوسط» رسیده‌ایم. پشت دیوارها دنیای پر از خشونت در انتظار ماست. این را اما نمی‌بینیم و با این‌حال ممکن است آن را از روی تجربه و یا به ذکاوت دریافته باشیم.

https://www.instagram.com/p/C9mOdiSN9SF/