چه اتفاقی افتاده است؟
دونالد ترامپ، نامزد پست ریاست جمهوری آمریکا پس از جان به در بردن از ترور نافرجامش در گردهمایی تبلیغات انتخاباتی خود در ایالت پنسیلوانیا در مصاحبه با نیویورکپست گفته است: «الان باید مرده بودم و پزشک بیمارستان جان بهدر بردن من را معجزه خواند!» او درباره عکسی که بعد از حادثه تیراندازی با مشت گره کرده از او گرفته شده گفته است: «گاهی اوقات برای داشتن یک عکس خوب باید بمیری.» رابرت لانگو در آثارش چنین لحظاتی را ثبت میکند: لحظاتی که آدمها قرار است در قاب یک عکس خوب بمیرند. مهمترین درونمایه آثار او تأثیر سلاح در زندگی روزانه انسانها و بازنمایی خشونت سیاسی و اجتماعی و پیامدهای آن برای فرد است. «آدمها در شهرها» و چیدمان «ستاره مرده» از آثار شناخته شده این هنرمندند. از دیگر آثار معروف او میتوان به مجموعه «پرچمهای سیاه» ( ۱۹۹۱- ۱۹۸۹) و «چکش بدن» (۹۵ – ۱۹۹۲ ) اشاره کرد.
برخی منتقدان بر آن بودند که آدمهای لانگو در مجموعه «آدمها و شهرها» در حال رقصیدناند. برخی هم پیچ و تاب بدن آنها را به لحظه قبل از مرگ تعبیر کردهاند. خشونت در این آثار به حدی «شیک» و «تمیز» و «بدون خونریزی»ست که برای کمک به قربانیان لازم نیست عجله کنیم.
از چیدمان «ستاره مرده» دو نسخه در دست است: نسخه ۱۹۹۳ با ۱۸ هزار گلوله و نسخه سال ۲۰۱۸ با ۴۰ هزار گلوله به ازای هر یک نفر جانباخته در درگیریهای مسلحانه در این دو مقطع.
رابرت لانگو در سال ۱۹۵۳ در بروکلین متولد شد. او در آکادمی هنر فلورانس و در کالج ایاتی بوفالو تحصیلات خود را به پایان رسانده است. او به سمت طراحی گرایش دارد و یک هنرمند بینارسانهایست که آثاری در زمینه پرفورمانس، چیدمان و ویدیوآرت پدید آورده. مهمترین مضمون آثار او نقد خشونت سیاسی و اجتماعی در آمریکاست. لانگو از منتقدان و مخالفان سرسخت سلاح است.
آدمها در شهرها
«آدمها در شهرها» مجموعهای از ۶۰ اثر است که در فاصله بین سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۲پدید آمدهاند. مهم نیست که این آثار را چگونه و به چه ترتیبی ببینیم. این پرترهها نمایانگر انزوای انسانهاییست که در شهرها به حال خود رها شدهاند. بارها این آثار تفسیر شدهاند و با اینهمه همچنان هر بار میتوان تفسیر متفاوتی از آن ارائه داد و در همان حال در همه این سالها از تأثیر بصری آنها کاسته نشده است.
https://www.instagram.com/allthings___considered/p/C9R68ClI0_h/?__d=1%3Futm_source%3Dig_embed&img_index=1
سوژهها روی بام استودیوی لانگو مقابل دوربین قرار گرفتهاند و در همان حال به صداهایی واکنش نشان دادهاند و یا با هم درگیر شدهاند. پس از بزرگنمایی تصاویر از طریق یک پروژکتور، لانگو به همراه دستیارش این تصاویر را بزرگتر از مقیاس واقعی کشیده است. پوشش سوژهها لباس رسمیست.
لانگو معمولاً با زغال کار میکند. او در مصاحبهای گفته است:
دانشجو که بودم، در نیویورک، در آشپزخانه نقاشی میکردم. تصاویری را از روزنامهها انتخاب میکردم و بعد با زغال میکشیدم. زغال ارزان و در همه جا در دسترس است و من متوجه شدم که طراحی واسطهای بین نقاشی و مجسمهسازیست و با اینحال به آن معمولاً کم توجه میشود. کار کردن با زغال به من این امکان را میدهد که آن را که کارمادهای شکننده است تقویت کنم.
برخی منتقدان بر آن بودند که آدمهای لانگو در این مجموعه حال رقصیدناند. برخی هم پیچ و تاب بدن آنها را به لحظه قبل از مرگ تعبیر کردهاند. ویلیام ویلسن، منتقد لسآنجلس تایمز این شخصیتها را با صحنه پایانی فیلم «توت فرنگیهای وحشی» ساخته اینگمار برگمن مقایسه کرده. در هر حال به نظر میرسد که آنها ضربه خوردهاند و یا به آنها شلیک شده است. خشونت در این آثار به حدی «شیک» و «تمیز» و «بدون خونریزی»ست که برای کمک به قربانیان لازم نیست عجله کنیم.
هیچ پرونده جنایی روشنی و هیچ مدرک، سلاح یا خسارت قابل ارزیابی وجود ندارد. هیچ شخصیتی در این نقاشیها درخشش ندارد. ظاهراً لانگو ابزارهای هالیوود را برای بیان حقیقت افراد گمنام در جامعه شهری به کار میگیرد. به سادگی میتوان این چهرهها را به عنوان ربات یا عروسک یا مانکن در یک لحظه منجمد شده دید. آنها در یک لحظه خیالانگیز هم حضور دارند. او در مصاحبهای درباره محتوای سیاسی هنر گفته است:
همه هنرها در ذات خودشان سیاسی اند. من به عنوان هنرمند گمان میکنم از نظر اخلاقی موظفم تصاویری از تاریخ معاصر آمریکا را حفظ کنم با این امید که روزی چیزی تغییر کند.
چیدمان «ستاره مرده»
در سال ۲۰۱۸ در آمریکا ۴۰ هزار نفر در درگیریهای مسلحانه جان خود را از دست دادند. چیدمان «ستاره مرده» با استفاده از ۴۰ هزار گلوله به نشانه ۴۰ هزار جانی که در سال آفرینش اثر از دست رفته ساخته شده است.
این گوی به قطر دو و نیم متر در یک فضای خاکستری در میان اتاقی آویخته است. از فاصله دور هستۀ گوی تنها یک نور محیطی خفیف ساطع میکند، و در همان حال با نورافکنهایی لبه بیرونی آن مانند هاله خورشیدگرفتگی میدرخشد. وقتی که مخاطب اثر به آن نزدیک میشود، گلولههای مسی صیقل خورده را تشخیص میدهد. این چیدمان حاصل این پرسش هنرمند از خودش است: چگونه میتوان به آمار کشتهشدگان در آمریکا در اثر استفاده از سلاح که هم انتزاعیست و هم با همه خشونتاش واقعیست، مادیت بخشید؟ لانگو در مصاحبهای گفته است:
این کار قرار نیست مخاطب را غافلگیر کند. مبنای آن بر ایجاد زیبایی از یک چیز وحشتناک است با این امید که مخاطب را به فکر فروببرد که بالاخره با مشکل سلاح چه میتوان کرد؟
لانگو در سال ۱۹۹۳ برای نخستین بار این چیدمان ر ا در ابعادی کوچکتر با ۱۸ هزار گلوله ساخته بود. در سال ۲۰۱۸ اما با افزایش تعداد کشتهشدگان به ۴۰ هزار نفر ابعاد اثر در اجرای دوم بزرگتر شد و در همان حال نباید از یاد برد که لانگو در هر دو چیدمان شمار کسانی که با سلاح خودکشی کردهاند را لحاظ نکرده است. او میگوید در سال ۱۹۹۳ پسرش در زمین بسکتبال در نیویورک شاهد یک درگیری مسلحانه بود و هرچند که در آن درگیری به کسی آسیبی نرسید، اما تأثیر عمیقی بر لانگو جوان گذاشت: پسرش متوجه شد که دیگر لازم نیست قوی یا سرسخت یا ماهر باشد. کافیست یک اسلحه بخرد. این تجربه سبب شد که ایده شکلگیری چیدمان «ستاره مرگ» شکل بگیرد. او گفته است:
ما برای ساخت این اثر ۴۰ هزار گلوله خریدیم و هیچکس از ما نپرسید که با این همه گلوله چه میخواهیم بکنیم. این واقعاً نگرانکننده است.
لانگو اعتقاد دارد که هنر هنوز هم میتواند جهان را تحت تأثیر قرار دهد:
همه از منفی بودن نمایشگاههای هنری و بازار هنر صحبت میکنند. اما نمایشگاهها واقعا مخاطب دارند. ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر به دیدن اینجور چیزها میروند. بنابراین شما این امکان را دارید که کارهای مهمی را نشان مردم بدهید. دلم میخواهد باور کنم که هنر این ظرفیت را دارد که به مردم کمک کند تا چیزها را بهتر بفهمند، یا حداقل به شکل متفاوتی به مسائل نگاه کنند.
از دیگر آثار او در زمینه نقد خشونت «چکش بدن» است. در این مجموعه لانگو انواع سلاحهای کمری را از یک زاویه نامتعارف در ابعاد فراواقعی مقابل دیدگان ما قرار داده است.
https://www.instagram.com/p/CXZlJEwPglt/?img_index=1