سانسور مفهومیست که به جامعه تحمیل میشود و بعد اگر مراقب نباشیم، کمکم ریشه میدواند و درونی میشود. سانسور معمولاً در جوامعی شکل میگیرد که یک نفر به تنهایی یا به کمک دار و دستهاش برای جامعه تصمیم میگیرد.
هر کلمه و هر جملهای که از یک اثر ادبی حذف شود، مثل آجریست که از یک بنا جدا شده باشد. آن بنا بدون آن آجر ناقص است. پس میتوانیم بگوییم سانسور در وهله نخست هویت فرد و اثرش را نشانه میرود با این هدف که او و اثر را بیشخصیت و بیهویت کند. گفتوگوی آرش دبستانی با فرهاد بابایی را میشنوید. این گفتوگو آخرین قسمت از فصل اول پادکستهای دبستانیست:
فصل اول پادکست «با آرش دبستانی» را میتوانید علاوه بر سایت زمانه در پلاتفرمهای ساوندکلاد، اسپاتیفای و کستباکس هم بشنوید.
فرهاد بابایی در گفتوگو با آرش دبستانی میگوید نویسندگان و هنرمندان مستقل دقیقاً به همین دلیل معمولاً در برابر سانسور مقاومت میکنند.
آنها اگر همسو با صاحبان قدرت نباشند، تلاش میکنند که سانسور را کنار بزنند. کشش و کوششی درمیگیرد که ما به آن مقاومت مدنی میگوییم.
فرهاد بابایی، متولد ۱۳۵۶ تهران است. گرافیک خوانده و از اواسط سالهای دهه ۱۳۷۰ شروع به داستاننویسی کرده است. کارگاه ادبیات خلاقه «کارنامه» فرصتی بود تا پنج سال زیر نظر محمد محمدعلی به کار ادبیات خلاقه بپردازد. در ایران رمان «پارازیت» او از سد سانسور عبور نکرد و او اکنون در خارح از ایران به سر میبرد.
در مناظرههای انتخاباتی، برخی نامزدها اشاره کرده بودند که سانسور سلیقهای را جمع میکنند. فرهاد بابایی اما به درستی یادآوری میکند که سانسور نه بر مبنای سلیقههای اشخاص بلکه بر اساس یک ایدئولوژی و به طور آییننامهای و سامانمند اعمال میشود. بنابراین تا «نظام» برجاست سانسور هم باقی خواهد ماند. دولتها هم یکی از پس دیگری میآیند و میروند بدون آنکه گشایش چندانی اتفاق بیفتد.
در سایت زمانه بشنوید:
با کلیک روی این جمله، متن پیادهسازیشده این پادکست را بخوانید.