دیدگاه

انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم شروع شده است و البته در فضای مجازی که حاشیه‌ای بر فضای حقیقی ‌است بیشتر داغ است. در این انتخابات زودهنگام سه حاشیه مهمی وجود دارند که نه تنها بر سرنوشت این انتخابات تاثیر خواهند گذاشت بلکه برای بعد از انتخاب ریاست جمهوری و سرنوشت کشور بیشتر از متن و مرکز تاثیر خواهند گذاشت.

هویت اتنیک‌های حاشیه‌نشین

برای نخستین‌بار در مناظره‌های ریاست جمهوری هویت اتنیک‌های غیرفارس در سطح ریاست جمهوری و از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی با صدای بلند و واضح به گوش مردم رسانده و گفته می‌شود که شهرستانی‌ها در قدرت اقتصادی و سیاسی نقشی داده نشده‌اند. به هر شعاعی و در هر جهتی که از مرکز دور می‌شویم، تبعیض اقتصادی و هویتی بیشتر مشاهد می‌شود. مسعود پزشکیان ترک و زاده مهاباد است. او شیعه اثنی‌عشری است و به زبان‌های ترکی آذربایجانی و کردی سورانی و فارسی مسلط است. در انتخابات نمایندگی مجلس شورا هم بر این هویت اتنیکی خود پافشاری کرده و در همین مناظره‌های ریاست جمهوری نیز به حق بر حق اتنیک‌های حاشیه‌نشین اشاره‌هایی کرده است که چرا یک بلوچ یا عرب یا کرد یا ترک در مقام‌های رسمی و اساسی کشور نقش چندان مهمی داده نشده است. این که او در آتیه چقدر بتواند در صورت انتخاب شدن حداقل حقوق این اتنیک‌ها مبنی بر آموزش به زبان مادری را که در اصل ۱۵ قانون اساسی آمده است عملی کند، در فرصتی دیگر بحث خواهیم کرد.

https://www.radiozamaneh.com/821815

مسعود پزشکیان آخرین روز کمپین انتخاباتی‌اش را در تبریز که مدت زمان طولانی نماینده منتخب آنجا در مجلس شورا بوده را در تقویم کارزار تبلیغاتی‌اش قرار داده است. انتخابی بجا که اکثر سیاستمداران و کاندیداها در غرب نیز چنین روند تبلیغاتی را دنبال می کنند. اینکه تا چه حد در آنجا به خواسته‌های هویت ملی ترکی و کردی تکیه خواهد کرد بستگی به فضای رقابتی در مدت زمان باقی مانده دارد. 

در اینکه این هویت اتنیک‌های به حاشیه رانده شده چقدر در سرنوشت ایران مهم است را به بحث و مقاله مفصلی واگذار می‌نمایم. به همین قدر بسنده می‌کنم که در پی جستجوها و پژوهش‌های اخیرم در خصوص اتنیک‌های ایران که بخشی از کتاب در حال نگارشم «اطلس اتنوگرافی آذربایجان و کردستان ایران» به زبان انگلیسی است به نقشه‌های فراوانی رسیده‌ام و در اینجا یکی از آنها را به عنوان مشت نمونه خروار و اهمیت این کار به اشتراک می گذارم. در این نمونه نقشه که در اطلس ملی شوروی در ۱۹۶۵ / ۱۳۴۴ در مسکو منتشر شده، حداقل ۲۲ گروه اتنیکی با شاخه‌های متعدد و با زبان‌های مختلف در ایران وجود داشته است. سیاست یکسان‌سازی رضاشاه نه تنها زبان‌های غیر‌فارسی را به حاشیه و اضمحلال برده بلکه خیلی از شیوه‌ها و لهجه‌های گوناگون زبان فارسی را هم ناپدید کرده است.

نقشه اتنیک‌های مختلف ایران

گروه سامی: ۱-عرب‌های صحرانشین/ بادیه‌نشین، ۲- آشوری‌ها ۳- یهودی‌ها
گروه ترکی: ۴-ترک‌ها، ۵- آذربایجانی‌ها (۵الف: قره‌داغی‌ها، ۵ب: شاهسون‌ها)، ۶-قشقایی‌ها، ۷: ۷الف: افشارها، ۷ب: قاجارها، ۷ج: سایر گروه‌های شمال غربی ایران، ۸- قاراپاپاق‌ها، ۹-ترکمن‌ها، ۱۰- ازبک‌ها، ۱۱- قرقیزها
گروه ایرانی‌ها: ۱۲-فارس‌ها ( و ۱۲ الف: گیلک‌ها، ۱۲ب: قالشی‌ها، ۱۲ج: مازندرانی‌ها)، ۱۳- تالشی‌ها، ۱۴- کردها، ۱۵- لرها (و ۱۵الف- کهگیلویه‌ای‌ها، ۱۵ب: ممسنی‌ها)، ۱۶-بختیاری‌ها، ۱۷-بلوچ‌ها، ۱۸- افغانستانی‌ها، ۱۹- تاجیک‌ها، ۲۰- هزاره‌ها و بربرها، ۲۱- چور-آیماک‌ها (۲۱الف- هزاره‌ها، دهی‌ها و زینت‌ها، ۲۱ب- فیروزکوهی‌ها، ۲۱ج-تیمن‌ها، ۲۱د- تیمورها)، ۲۲-نورستانی‌ها (کفیرها)
گروه‌های دیگر: ۲۳- آلبانی‌ها، ۲۴-بلغارها، ۲۵-بوسنیایی‌ها، ۲۶- آرمیان، ۲۷-یونانی‌ها،… 

ادامه این بحث را در مجالی دیگر پی می‌گیریم و اینکه مجادله‌های بعدی ایران هویت حاشیه‌نشین‌ها در مقابل مرکزنشین‌ها خواهد بود، فارغ از اینکه چه کسی بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند. 

پیش بینی نگارنده بر این است که در انتخابات پیش‌رو پزشکیان حداقل در همه استان‌های مرزی به جز خراسان رتبه نخست را در رای‌گیری ها بدست خواهد آورد. 

Ad placeholder

هویت زنان به حاشیه رانده شده

زنان آن نیم مهمتر جامعه در طول تاریخ مذهبی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران به حاشیه رانده شده و مورد ظلم فراوان واقع شده‌ است. ایران جامعه‌ای استبداد زده دینی و سراسر مردانه بوده است. جامعه‌ای مردسالار که از فکر زنان نتوانسته بهره‌‌ها ببرد. تصمیم‌های درباره زنان را هم مردان گرفته‌اند. از همسر به عنوان «مادر فرزند» و نقش مولد یاد کرده‌ که بسیار تحقیرآمیز بوده است. چند همسری در فرهنگ جا افتاده و قوانین شرعی که حقوق زنان را لحاظ نمی‌کند حاکم است. شعار «زن، زندگی، آزادی» در پاییز ۱۴۰۰ نقش و خواسته‌های زنان در بند حجاب اسلامی و دختران شجاع را به زبان آورد و در خیابان‌ها قدرتش را به نماش گذاشت و صدایش را به گوش جهانیان رساند. 

در انتخابات ریاست جمهوری و انتصابات وزرا و مقام‌های مهمتر همچون استانداری در تاریخ ۴۵ ساله جمهوری اسلامی به هیچ زنی اجازه حضور و فعالیت داده نشده است. سیاست بی‌حجابی اجباری رضاشاه شکست خورد و سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی هم محکوم به شکست است. بعد از جنبش مهسا/ژینا، صدا و خواسته زنان و دختران در مناظرات و شعارهای ریاست جمهوری خودش را نشان می‌دهد.

رای زنان سرنوشت انتخابات پیش‌رو و آتی را رقم خواهد زد. 

Ad placeholder

مخالفین به حاشیه رانده شده

زندانیان سیاسی فراوانی، چه اصلاح‌طلب چه غیراصلاح‌طلب، چه مخالف چه منتقد، در دل زندان‌های جمهوری اسلامی پوسیدند، شکنجه شدند، اعدام شدند و این روند همچنان ادامه دارد. مخالفین صدایشان خفه و سر از زندان و حصر درآوردند. ولی این مخالفین و منتقدین با «مقاومت» تاثیر بیشتری گذاشتند. میرحسین موسوی، کروبی و زهرا رهنورد بعد از ۱۵ سال هنوز در حصرند، تاج زاده،‌ نرگس محمدی، نسرین ستوده و غیره و غیره؛ لیست طولانی است و اسامی فراوان. 

حاکمیت با گذاشتن یک اصلاح‌طلب معتدل و میانه‌رو و ۵ نفر اصولگرا نمایش انتخابات را به راه انداخته است. به خیلی از افراد رده‌بالایی که غیرخودی پنداشته شدند هم بلیط سوار شدن بر قطار انتخابات داده نشد: احمدی‌نژاد، لاریجانی،‌ جهانگیری (و حسن روحانی در انتخابات مجلس خبرگان) و غیره.

ترس از ریاست جمهوری مجدد در آمریکا که برجام را کنار گذاشت بسیار جدی بوده و هست. نحوه انتخاب رهبر سوم نظام تصمیمی تاریخی خواهد بود. جامعه با مشکلات معیشتی و اجتماعی فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند. تورم بیداد می‌کند. تهدید به تحریم انتخابات از سوی خاتمی پیش از اعلام کاندیداها هم موثر افتاد. به دنبال جنبش «زن، زندگی، آزادی»، اعتماد عمومی به شدت خدشه‌دار شده بود. بین ملت (به معنی مردم در سطح ملی) و حاکمیت طلاق عاطفی اتفاق افتاد. گذاشتن یک نفر معتدل به نام پزشکیان در لیست کاندیداها– که در دوره قبلی خط خورده بود- بظاهر محبتی است مردانه که جلوی این طلاق عاطفی را بگیرد و از فشارهای درونی و بیرونی بکاهد.

حاکمیت اگر واقعا حسن نیت داشت یک راه حل سیاسی ساده و کم‌هزینه را پیش روی خود داشت (و هنوز هم دارد): «آزادی زندانیان سیاسی»، ولو اندک-اندک، با شروع از کم خطرها و بتدریج مخالفین جدی را (کاری که محمدرضاشاه -البته با فکر و دستور متفقین- «۵۳ نفر» چپی معروف را آزاد کرد). حاکمیت چنین کاری را تا این لحظه نکرده که هیچ و حتی طبق خبرهایی تعدادی از فعالین بی‌خطر اتنیک‌ها را هم در روزهای منتهی به انتخابات تحت فشارهای بیشتری گذاشته است. 

کاندیداهای ریاست جمهوری جرات حرف زدن صریح راجع به این حاشیه زده شده‌های سیاسی را پیدا نکرده و همین گروه بیشترین تاثیر را در رای ندادن خواهد گذاشت.

خلاصه، سه حاشیه‌ پرقدرتمندی وجود دارد. افراد سیاسی زندانی و مخالفین به حاشیه رانده شده، زنان حاشیه زده شده و اتنیک‌های حاشیه‌نشین. این‌ها آن قدرها قدرت دارند که بازی انتخابات ریاست جمهوری را بهم بزنند فقط با یک نامه و امضاء دسته جمعی. توجه به این سه حاشیه‌ای‌ها از موارد مهم کارهای ریاست جمهوری بعدی خواهد بود. تاریخ آموزگار بدی است.

Ad placeholder