مراکز نظرسنجی، مشارکت قطعی شهروندان را در چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری زیر ۵۰ درصد اعلام می‌کنند. از آنجایی که نظرسنجی‌ها زیرسایه نهادهای امنیتی و سیاسی قرار دارند، هنوز نمی‌توان میزان مشارکت را پیش‌بینی کرد. انتخابات ایران در دو دوره گذشته (ریاست‌جمهوری و مجلس) کمترین میزان مشارکت را به خود دیده است؛ با تعدادی از شهروندان درمورد رویکردشان به این دوره انتخابات ریاست‌جمهوری گفت‌وگو کرده‌ایم.

«مصطفی» کارمند اداره تامین اجتماعی است. او در آخرین دوره‌ای که در انتخابات شرکت کرده رای سفید داده است. می‌گوید: «آن وقت برای استخدامی و داشتن شناسنامه‌ مهردار، مجبور بودم رای بدهم.» اما او برای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری قرار است «ریسک» کند و دیگر پای صندوق رای نرود. به گزارشگر «زمانه» می‌گوید:

ما در ایران انتخابات نداریم، انتصابات داریم. اولاً شورای نگهبان افراد مورد نظر را تعیین می‌کند و می‌گوید از همین‌ها شما باید فرد مورد نظر را انتخاب کنید، این انتخابات نیست! دوم اینکه همه این افراد در سیستمی فعالیت دارند که من از بن و ریشه باهاش مخالفم. شرکت کردن من در انتخابات یعنی مشروعیت دادن به جمهوری اسلامی، یعنی من این نظام و حکومت را قبول دارم. پس همچین کاری نمی‌کنم. سال‌هاست از ترس اینکه شناسنامه‌ام مهر انتخابات داشته باشد رای دادم، هرچند رای سفید بود، ولی این‌بار این کار را نمی‌کنم. فرقی هم بین اصولگرا و اصلاح‌طلب و مومن و مشرک هم توی این حکومت وجود ندارد. همه و همه باید زیرسایه ولایت مطلقه فقیه خدمت کنند، حرف حرف رهبر است و تمام. این کجاش دموکراسی و انتخابات است؟! یک نمایش مسخره است.

باوجود اینکه به پایان تبلیغات نامزدهای چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری در ایران نزدیک می‌شویم اما شواهد نشان می‌دهند هنوز تنور انتخابات بین آحاد مردم گرم نشده است. نظرسنجی‌ها، که قبل از شروع رقابت نامزدها، میزان مشارکت را ۵۰ الی ۵۵ درصد اعلام می‌کردند و همچنین پیش‌بینی‌ می‌شد با شروع رقابت تبلیغاتی این میزان حتی به ۷۰ درصد هم برسد، در روزهای پایانی به زیر ۵۰ درصد کاهش یافته است.

Ad placeholder

کاهش مشارکت قطعی در نظرسنجی‌ها

براساس نظرسنجی «موسسه افکارسنجی ملت» وابسته به «مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی»، میزان «مشارکت قطعی» از ۵۳,۴ درصد (در ۶ تا ۹ خردادماه) به ۴۵,۵ درصد در روزهای ۲۹ تا ۳۱ خرداد رسیده است. میزان «عدم مشارکت قطعی» نیز در این دو بازه زمانی از ۱۷,۷ درصد به ۲۱,۴ درصد افزایش یافته است. همچنین داده‌های «مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)» میزان مشارکت قطعی را کمتر از ۵۰ درصد اعلام کرده است. این مرکز مدعی ست در روزهای دوم و سوم تیرماه، نظرسنجی حضوری از ۴۰۵۷ نفر در سراسر کشور (شهر و روستا) صورت داده است که در آن ۴۳,۹ درصد از پاسخگویان گفته‌اند «قطعاً در انتخاب شرکت خواهند کرد». ۷,۷ درصد پاسخِ «به احتمال زیاد شرکت خواهم کرد»، ۱۴,۸ درصد گزینه «هنوز تصمیمی نگرفته‌ام»، ۵,۷ درصد «احتمال کمی دارد شرکت کنم» و در نهایت ۲۷,۹ درصد جواب «به هیچ‌وجه شرکت نمی‌کنم» داده‌اند. این مرکز چهار موج نظرسنجی را صورت داده که بالاترین نرخ مشارکت قطعی آن به ۴۵ درصد (در روزهای ۲۹ و ۳۰ خردادماه) می‌رسد. از مراکز افکارسنجی تنها مرکز نظرسنجی «متا» وابسته به دانشگاه امام صادق، میزان مشارکت قطعی را در روزهای ۲ و ۳ تیرماه، بیش از ۵۰ درصد (۵۱,۷ درصد) اعلام کرده است.

چکیده مشاهدات میدانی: بحث داغ و هیجان در کار نیست. مردم نسبتاً با فاصله خبرها را دنبال می‌کنند. به نظر می‌رسد اکثریت با کسانی باشد که نمی‌خواهند رأی بدهند. اکثر کسانی که با صراحت می‌گویند رأی نخواهند داد، رژیم را ضد مردمی و نالایق در اداره کشور می‌دانند.

 با این‌وجود به‌دلیل عدم استقلال مراکز افکارسنجی در ایران و نیز عدم پیش‌بینی تحولات پیش‌رو، هنوز مشخص نیست میزان مشارکت در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری به چه شکل خواهد بود. اما آنچه از مشاهدات میدانی پیداست، طیفی کمی از شهروندان به انتخابات ریاست‌جمهوری رغبت نشان می‌دهند. به‌رغم تمرکز رسانه‌های داخلی به ترغیب مردم در انتخابات هشتم تیرماه، در میان عموم شور و استقبالی از انتخابات دیده نمی‌شود.

«شرکت نمی‌کنم، چون نظام را قبول ندارم»

از شنیده‌ها در میان مردم و نوشته‌ها و پیام‌های شبکه‌های اجتماعی چنین برمی‌آید که اکثر کسانی که نمی‌خواهند در انتخابات شرکت کنند، دلیل امتناع خود را «عدم مشروعیت حکومت» ذکر می‌کنند. آنها معتقدا‌ند اصل نظام، بخصوص بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ نه مشروعیت کافی را دارد نه قابلیت لازم را برای اداره امور کشور. یک شهروند می‌گوید:

من قطعاً در انتخابات شرکت نخواهم کرد و توصیه‌ام به مردم هم این است که شرکت نکنند. جمهوری اسلامی هیچ مشروعیتی نزد امثال من ندارد. هیچ فرقی هم نمی‌کند پزشکیان رئیس‌جمهور شود یا قالیباف یا جلیلی. همه سروته یک کرباس‌اند. تغییراتی که ما می‌خواهیم اصلاحات نیست، تغییر کل رژیم است، محاکمه قاتلان و جنایتکارانی است که ۴۵ سال است خون و جان و مال مردم را می‌مکند. نفس شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی مشروعت بخشی به نظام است. من نمی‌خواهم دوباره آلت دست رژیم باشم، پس هرگز شرکت نمی‌کنم.

یکی دیگر از شهروندان که در دو انتخابات گذشته ریاست‌جمهوری و مجلس نیز شرکت نکرده‌ است به «زمانه» می‌گوید:

«شما فرض کنید، به جای این نامزدها افرادی مثل گاندی و نلسون ماندلا برای ریاست در جمهوری اسلامی کاندیدا می‌شدند. آیا باوجود این رژیم، باوجود این همه آخوند و سپاه و فساد و رهبری می‌توانستند کاری از پیش ببرند؟! به نظر من قطعاً نمی‌توانستند. ذات جمهوری اسلامی، فساد و تباهی و ویرانی است، هرکسی با هرفکر و اندیشه‌ای در این سیستم جنایتکار و مفسد می‌شود. اینکه اصلاح‌طلب‌ها می‌گویند می‌تواند با اصلاحات کاری کرد، حرف مفت است. این حرف‌ها برای گول زدن مردم است، گوش ما از این حرف‌ها پره. خواسته‌های منِ نوعی خیلی از خواسته‌های اصلاح‌طلب‌ها بیشتر است. حرف‌هایی که کاندیداها می‌زنند خواسته من نیست؛ خواسته افراد خاصی است که اگر در قدرت باشند رانت و منصب و وضعیت بهتری می‌گیرند. کدام رئیس‌جمهور می‌تواند حق خون‌های ریخته شده در این چند سال بگیرد؟ به فرض اینکه توانست کمی وضعیت اقتصادی را بهتر کند، مگر مشکل ما فقط وضعیت اقتصادی است؟! این همه اعدام و کشت و کشتار و آوارگی و خودکشی را چطوری جبران می‌کنند؟ چشم‌های که کور کردند و جوان‌های که از همان ۵۷ تا الان به گلوله بستند را می‌تواند زنده کنند؟! پس مشکل خود رژیم است، نه این نامزد و آن نامزد.»

یکی دیگر از شهروندان مسئله انتخابات را به نوع حکومت‌داری در جمهوری‌ اسلامی ربط می‌دهد و در ادامه به «زمانه» می‌گوید:

من به خاطر نجات ایران، انتخاب را تحریم می‌کنم. رای دادن در انتخابات فرمایشی و تشریفاتی، تداوم جمهوری اسلامی است. اگر به فکر کشور و مردم هستیم نباید گول این بازی‌ها را بخوریم. مردم ایران با انتخاب رئیس‌جمهور برای حکومت اسلامی نجات پیدا نمی‌کنند، بلکه خواسته و ناخواسته به تداوم آن کمک می‌کنند. تحریم انتخابات حداقل یک دست‌آورد دارد، آن‌هم اینکه در میدان رژیم بازی نمی‌کنیم، به رژیم مشروعیت نمی‌دهیم، ولی با شرکت کردن یعنی من اولاً نظام را قبول دارم، دوماً به تغییرات کوچک آن خوش بینم. این نظام نه اصلاح می‌شود نه فرصت اصلاح می‌دهد. تازه مطالبات ما با یکی دو روزنه که حل نمی‌شود؛ وقتی خانه کسی را ویرانی می‌کنی، نمی‌توانی با کَپر درست کردن دلداریش بدهی.

Ad placeholder

« کارمندم، مجبورم رای دهم»

اگرچه عمده پاسخگویان از عدم شرکت قطعی خود می‌گویند اما افرادی هم هستند که تصمیم به شرکت دارند، ولی رفتن پای صندوق را نتیجه کنش و انتخاب فردی نمی‌دانند. آنها عمدتاً شاغلان موقت یا دائمی ادارات دولتی هستند که تصور می‌کنند شرکت‌نکردن در انتخابات احتمال توبیخ یا عدم تمدید قرارداد را برای آنها به همراه خواهد داشت.

یکی از پرستاران با قرارداد موقت در بیمارستان به «زمانه» می‌گوید:

راستش تنها دلیل من برای رای دادن، مسئله شغلی است. هنوز کارمند رسمی نشدم. مطمئنم حراست و گزینش این مورد را حتماً لحاظ می‌کنند. در انتخابات مجلس هم مجبور بودم به همین خاطر شرکت کنم. صندوق را آورده بودند بیمارستان. خب در این شرایط مجبوری بری پای صندوق، ولی رای سفید دادم. این بار هم رای سفید می‌دهم. من روزهای اعتراضات ۱۴۰۱ بچه‌های زیادی را مداوا کردم. از ته دل نه انتخابات جمهوری اسلامی را قبول دارم، نه کل رژیم را، ولی برای اینکه کارم را از دست ندهم مجبورم شرکت داشته باشم. تقریباً همه همکارام بجز چند نفر، مثل من هستند. از سرناچاری میریم پای صندوق.

یکی از شاغلان در اداره آموزش و پرورش نیز همین توضیحات را به «زمانه» می‌دهد و در ادامه اضافه می‌کند:

نه تنها شرایط در ادارات دولتی طوری است که مجبوری شرکت کنی، بلکه از همان روز شروع تبلیغات تا امروز مستقیم و غیرمستقیم ازمان می‌خواهند که رای بدهیم. وضعیت اینطور نیست که مثلاً بیایند شناسنامه‌ها را چک کنند یا مستقیم استعلام بگیرند، ولی به محض اینکه بفهمند شرکت نکردی هزارویک سنگ می‌اندازند جلوی پات و صدتا دلیل برای اخراجت جور می‌کنند. انتخاب حقیقی من، نبود سیستم جمهوری اسلامی است اما حالا باوجود وضعیت شغلیم باید بروم و رای بدهم، اما رای سفید می‌اندازم.

باوجود اینکه عمده شاغلان دولتی از اجبار خود به شرکت در انتخابات می‌گویند اما افرادی هستند که به گفته خودشان «می‌خواهند از این اجبار استفاده مفید ببرند.» یکی از آنها به «زمانه» می‌گوید:

واقعاً اگر دستم خودم بود شرکت نمی‌کردم. ولی حالا وقتی مجبورم شرکت کنم، احتمالاً به مسعود پزشکیان رای بدهم. دوره اصلاحات وضعیت کشور بهتر از حالا بود. نمی‌گویم همه چیز خوب بود ولی بهتر بود. خودم تو دوره اصلاحات استخدام شدم، حالا می‌خواهم دوباره امتحان کنم. البته به کسی توصیه نمی‌کنم شرکت کند یا نکند. راه درست را خود مردم انتخاب می‌کنند. این هم اضافه کنم، رای من به پزشکیان، نتیجه مناظره‌ها و سخنرانی و وعده‌هاش نیست! چون وعده نامزدها، وعده سرخرمن است، معلوم نیست کدامش را عملی می‌کنند. من فقط یک سرسوزن معتقدم این یکی از مابقی بهتر است، وگرنه خیلی امید آنچنانی به تغییر ندارم. همین که بگیر و ببندها کمتر شود، یک کم وضعیت اقتصادی بهبود پیدا کند، در همین حد. چون همه می‌دانیم رئیس‌جمهور در ایران کاره‌ای نیست، تصمیمات جای دیگری گرفته می‌شوند.

پیگیری اخبار انتخابات

نه تنها شواهد و نظرسنجی‌ها از عدم مشارکت طیف وسیعی از واجدین شرایط در انتخابات حکایت دارد، بلکه جمعیت قابل توجهی رغبتی به پیگیری اخبار آن را هم ندارند. بر‌اساس نظرسنجی‌ «ایسپا» در روزهای ۲۹ و ۳۰ خردادماه، فقط ۲۶,۸ درصد از نمونه آماری ۴۵۴۵ نفر، اولین مناظره نامزدهای ریاست‌جمهوری را تماشا کرده‌اند. همچنین درمورد «پیگیری اخبار مربوط به انتخابات» ۵۹,۱ درصد پاسخگوها گزینه‌های «اصلاً پیگیری نمی‌کنم»، «بسیار کم» و «کم» را انتخاب کرده‌اند. ۱۸,۵ درصد نیز پاسخ‌های «بسیار زیاد» و «زیاد» را عنوان کرده‌اند.

یکی از شهروندان دانشجو که اخبار مربوط به انتخابات را پیگیری می‌کند و درمورد شرکت در انتخابات ۸ تیرماه «مردد» است به «زمانه» می‌گوید:

هنوز تصمیم قطعی برای شرکت و انتخاب بین نامزدها نگرفتم. اما هرچه بیشتر پیگیری می‌کنم اینکه رای سفید بدهم یا به کل رای ندهم احتمالش بیشتر می‌شود. برنامه‌ای جز کلی‌گویی و وعده و وعید توی گفتار کاندیداها نیست. مشکلات مملکت را می‌اندازند گردن آن دولت و یه سری افراد، این درحالی ست که خودشان از اول تو سمت‌های مختلف حضور داشته‌اند. حالا اگر برنامه‌ای می‌گفتند که هم به نفع مردم باشد و هم با منطقی که جمهوری اسلامی دارد قابل اجرا بود، راحت‌تر می‌توانستم تصمیم بگیرم. دیگر فکر نکنم چیز خاصی برای ابراز داشته باشند، تو این چند روز همه حرفهایشان را زده‌اند. به همین خاطر فکر می‌کنم رغبتم به رای سفید یا عدم شرکت بیشتر باشد.

برخی از شهروندان نیز می‌گویند به شکل جدی اخبار انتخابات را پیگیری نمی‌کنند اما در پلتفرم‌های مختلف از اظهارات برخی از نامزدها مطلع می‌شود. یکی از این شهروندان به «زمانه» می‌گوید:

من قصد شرکت در انتخابات را ندارم. بنابراین برایم مهم نیست کاندیداها چه می‌گویند. هرچیزی هم که به طور اتفاقی شنیده‌ام، تکرار حرف‌هایست که درهمه انتخابات‌ها، همه کاندیداها می‌زنند. از بهبودی وضعیت اقتصادی و آزادی فرهنگی گرفته تا کاهش برخوردهای امنیتی و رفع فیلترینگ و غیره. ابراهیم رئیسی و احمدی‌نژاد و روحانی هم این حرف‌ها را می‌زدند، ولی نتیجه‌اش چه شد؟ وضعیت‌ هرسال بدتر از سال قبل. در نتیجه مهم نیست چی می‌گویند. فک کنم حرف حسابی را همان اول مسعود پزشکیان زد، که گفت: «برنامه، برمبنای سیاست‌های کلی خامنه‌ای است». پس دیگر رئیس‌جمهور چه کسی باشد مهم نیست، حرف حرف رهبری است. از این نمایشی‌تر می‌توان انتخاباتی در دنیا سراغ داشت؟!