مکان به منزله عنصری اجتماعی که توانایی گردآمدن افراد را در یک‌جا برای انجام کنشی اجتماعی- فرهنگی- مدنی داشته باشد برای زنان، به طور کلی، و برای زنان روستاها و مناطق دوردست که بیشتر وقت خود را در فضاهای بسته خانگی می‌گذرانند، به‌طور خاص، خیلی کم است. زنان وقتی برای گرد هم آمدن به منظور سپری کردن اوقات فراغت یا حتی برنامه‌ریزی جمعی برای انجام کنشی اجتماعی یا فردی ندارند چون مشاغل و مسئولیت‌های آن‌ها اغلب خانگی است جایی برای چنین برنامه‌های جمعی ندارند.

امروزه، کتابخانه‌های روستایی نقش مهمی در گردهمایی افراد، برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های گروهی، آموزش، اوقات فراغت و … ایفا می‌کنند و در این میان سهم روستاها و مناطق دورافتاده ایران، هم از کتابخانه‌ها اندک است و هم اینکه بار ایدئولوژیک حاکم بر فضای کتابخانه‌ها که به کتابخانه های روستایی بیشتر هم تحمیل می‌شود، باعث می‌شود کتابخانه‌ها در ایران چندان کارایی نداشته باشند.

کتابخانه به عنوان مکان سوم

اگر بخواهیم به طور خلاصه مکان عمومی را تعریف کنیم، باید بگوییم این مکان جایی است که در آن گفت‌وگو صورت می‌گیرد یا بنای گفت‌وگو پایه‌ریزی می‌شود. امکانی که بتوان در آن جمع از پوسته‌ی انزوا و تنهایی بیرون آمد و درباره مسائل و مشکلاتی اندیشید که تا قبل از شکل‌گیری آن فضا به نظر می‌رسید شخصی است ولی با قرار گرفتن در جمع مشخص می‌شود که موضوع منحصر به اشخاص نیست و فراتر از آن، موضوعی عمومی است که برای حل آن به همکاری گروه‌های کوچک شهری، محله و روستا نیاز است.

زنان معمولاً سهم کمتری از مکان‌های عمومی دارند و از همین روست که ظرفیت بالقوه‌ی کتابخانه‌های عمومی محمل مناسبی است که جای یک «مکان سوم» را در تعامل‌های اجتماعی زنان بگیرد. به لحاظ اجتماعی «مکان سوم» به جایی گفته می‌شود که نه محیط کار و نه محیط خانه است؛ جایی است که افراد در آن می‌توانند فارغ از دغدغه‌های شغلی یا مسئولیت‌های خانوادگی به علایق، احتیاج‌های فردی و اجتماعی و… توجه کنند و بتوانند برای تعامل‌های اجتماعی خود زمان صرف کنند.

نتایج پژوهش «فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات»، پاییز ۹۹، نشان داده است که

اغلب زنان تجربه‌ی چندان خوشایندی از کتابخانه ندارند و ترکیبی از مشخصات فضای فیزیکی، قوانین و مقررات و بی‌توجهی به اقتضائات خاص زندگی زنان همچون نقش مادری، از دلایل مهم بی‌اقبالی به کتابخانه است. یکی از مهمترین نتایج برآمده از این پژوهش نیز ضرورت مبرم توجه به نیازهای ویژە‌ی محلی در برنامه‌ریزی و تجهیز کتابخانه در محلات مختلف شهر است.

(کتابخانه و فرصت حضور زنان در فضای عمومی؛ کتابخانه به مثابه مکان سوم/فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات/ پاییز ۹۹/ خدیجه کشاورز/ شقایق یوسفی مقدم/ مینا عزیزی)

در چنین وضعیتی است که ساختار کتابخانه‌های عمومی در مناطق مختلف ایران و به‌خصوص مناطق روستایی و دورافتاده اهمیت می‌یابد.

اگر کتابخانه فضایی باشد بی‌ارتباط با زندگی اجتماعی و دغدغه‌های روزمره‌ی ساکنین یک منطقه، طبیعتاً وجود آن چندان در رشد تعاملات موفق نخواهد بود. گرچه کتابخانه‌های عمومی در ایران به این نکته تا حدودی توجه داشته‌اند و از حالت صرف امانت‌دهی کتاب خارج شده‌اند اما استقبال عمومی زنان همچنان از آن کم است و در روستاها و شهرهای کوچک فقط کودکان و نوجوانان برای ایام فراغت تابستان و یا نزدیکی به موعد آزمون‌هایی خاص همچون کنکور از کتابخانه‌های عمومی استقبال می‌کنند و خارج از این گروه‌ها و زمان‌ها کتابخانه‌ها تقریباً عناصری بی‌تحرکند. 

Ad placeholder

برنامه‌های جمعی کتابخانه‌های عمومی محملی برای تبلیغ‌های ایدئولوژیک

یکی از دلایل این عدم استقبال، وضعیت ایدئولوژیکی است که نظام حاکم می‌خواهد از طریق کتابخانه‌ها به‌عنوان تریبونی برای یکدست‌سازی افکار وعقاید اجتماعی، تحمیل افکار و ایدئولوژی به اشخاص مختلف و… بهره برد و در این راه تا حدودی هم موفق بوده است.

درگفت‌وگو با چند کتابدار از کتابخانه‌های مناطق مختلف، مشخص شد از بین کتاب‌هایی که امانت گرفته می‌شود، کتاب‌های داستان و به‌خصوص رمان بیشتر از سایر کتاب‌ها امانت گرفته می‌شود و بیشترین امانت گیرندگان نیز زن هستند.

با این وجود، تعداد رمان‌های فارسی که مجوز ورود به کتابخانه‌های عمومی را داشته باشند بسیار کم‌اند و رمان‌های ترجمه هم با وجود محدودیت‌های زیادی در ترجمه، بیشتر نصیب رمان‌های کلاسیک می‌شود؛ اولین گامی که امانت‌گیرندگان را در انتخاب کتاب برای مطالعه محدود می‌کند. کتابداری گفته است:

زنان خانه‌دار اغلب به دنبال اسامی رمان‌های جدیدند که اغلب به دست ما نمی‌رسد.

تحمیل افکار و عقاید فقط در توزیع نسخه‌ها و عناوین کتاب خلاصه نمی‌شود. وقتی از یکی از مسئولین کتابخانه درباره برنامه‌های عمومی کتابخانه سوال شد، در جواب ما به حضور پررنگ زنان خانه‌دار در جلسه‌های مذهبی، حلقه‌های صالحین و بسیج اشاره کرد که به مناسبت‌های مختلف در کتابخانه‌ برگزار می‌شود و از بین زنان خانه‌دار عضوگیری می‌کند.

این حلقه‌ها شاید کارهای عام‌المنفعه‌ای مثل کمک به ایتام و یا برنامه‌هایی تربیتی مثل نحوه تغذیه و سلامت کودک، لزوم مراقبت از سالمندان و … را در برنامه‌های خود بگنجانند اما اغلب برنامه‌های این دسته‌‌های ایدئولوژیک مذهبی- سیاسی است و حتی اگر برنامه‌ی مسابقه آشپزی هم باشد، بخشی را به توضیح منویات این و آن مقام سیاسی می‌گذرانند.

از این‌روست که استقبال زنان از چنین برنامه‌های جمعی کم است و معمولاً فقط تجربه‌ی یکی دو بار رفتن به چنین جمع‌هایی را دارند و بعد منصرف می‌شوند. یکی از زنان دراین‌باره گفت که وقتی در یکی از این برنامه‌های تربیتی، درباره‌ی مشکل طلاقش حرف زده است و مسئول جلسه او را به امام جمعه ارجاع داده است، دیگر در برنامه‌های جمعی کتابخانه شرکت نکرده است. در گفت‌وگو با زنان عضوکتابخانه به دو نکته مثبت این برنامه‌ها هم اشاره شد.

پریسا، که سابقه‌ی فعالیت کوتاه مدت در برنامه‌های جمعی یکی از کتابخانه‌های کوچک را داشته است، تنها نکته‌ی مثبت این فعالیت‌های جمعی را در شناسایی افرادی می‌داند که از نظر مالی در تنگنا بوده‌اند و از طریق حضور در این برنامه‌ها به کمیته امداد معرفی شده‌اند و زن جوان دیگری که اشاره کرد، راهنمایی‌‌هایی که درباره‌ی راه‌اندازی کسب و کار خانگی دریافت کرده است تا حدودی برایش مفید بوده است.‌

ایدئولوژیک کردن امر جمعی به معنای سوءاستفاده از نهادهای مدنی است. موضوع‌هایی همچون طلاق یا افسردگی، از موضوعاتی است که نیاز به راهنمایی از سوی مشاوران روان‌ دارد. اما وقتی در زیر حلقه‌ی صالحین یا بسیج جای می‌گیرد حتی اگر از روان‌درمانگران هم استفاده شود(که اغلب محال است)، باز در زیرمجموعه آن حلقه مذهبی قرار گرفته است و طبیعتا نه تنها بی‌اثر است که فاقد معنایی است که آن جمع به آن بهانه در آن‌جا گرد آمده است و در واقع چنین جلساتی با نام‌هایی همچون مشاوره، گفت‌وگو درباره‌ی افسردگی، مشکلات اعتیاد در خانواده و … فقط پوششی است برای پیش بردن خواسته‌های ایدئوژیک. امری که گریز زنان را از چنین جلساتی در پی دارد؛ چرا که جز وقت‌گیری حاصلی برایشان ندارد و در عمل هم کتابخانه‌ها فقط نام برنامه‌های جمعی را یدک می‌کشند تا برای رزومه‌ی کاری‌شان مفید باشد.

بنا به نظریه لوفور، «فضایی که در قامت یک فرم ناب ظاهر می‌شود خود محصولِ اجتماعی است. تولید فضا نیز ابزاری است در دست اشخاص و گروه‌هایی که فضا را از آن خود می‌کنند تا مدیریت و استفاده از آن را در ید قدرت خود نگه دارند.» از این رو می‌توان گفت مفهوم فضا که در تعریف نظری هم سیاسی است با انباشت بار ایدئولوژیک بر آن، به شکلی جهت‌دار در راستای منویات سیاسی قرار می‌گیرد.

و درست در همینجاست که در روستاها و مناطق دورافتاده، بدون امکاناتی شهری همچون پارک، کافه یا سالن تئاتر، تولید فضای جمعی به دست صاحبان کتابخانه‌هایی افتاده است که بنا به سیاست‌های از بالا تدوین شده سعی دارند بیشترین استفاده -سوءاستفاده- را از این فضا ببرند.

Ad placeholder

عدم استقبال زنان از کتابخانه‌های عمومی روستایی

در یک بررسی موردی مربوط به شهرستان کرمانشاه، دلایل عدم استقبال زنان از کتابخانه‌های عمومی در موارد زیر فهرست شده است:

محوریت نداشتن مسائل زنان، مشکلات فرهنگی، نقش خانواده، مشکلات اقتصادی، تعصبات خانواده، فرهنگ‌سازی ضعیف، سختگیری خانواده، مردسالاری، نقش نهادهای فرهنگی و نقش مدرسه.

(شناسايى عوامل مؤثر بر عدم مراجعه زنان به كتابخانه‌هاى عمومى روستايى: مطالعه موردى شهرستان كرمانشاه/فصلنامه تحقیقات و اطلاعات نهاد کتابخانه‌های عمومی/ دوره ۲۸. بهار ۱۴۰۱/ نویسندگان: فرامز سهیلی. مهری شهبازی. فرشته پاشایی. علی اکبر خاصه)

همین پژوهش به تحقیق دیگری اشاره می‌کند که در آن مهم‌ترین عامل بازدارنده‌ی زنان خانه‌دار در استفاده از امکانات کتابخانه‌های عمومی را عدم دانش و مهارت کافی کتابداران در تشخیص نیازهای مراجعه‌کنندگان می‌داند. همچنان که به‌روز نبودن منابع و کمبود منابع مورد نیاز زنان از دیگر موارد عدم مراجعه زنان به کتابخانه‌های عمومی برشمرده است.

زنان نقش مهمی در سر و سامان‌بخشی به اوضاع خانواده، مراقبت از سالمندان، کودکان و افراد بیمار خانواده دارند و در کنار این نقش‌های پرستاری اغلب به مشاغل خانگی به عنوان جبران بخشی از درآمد خانوار مشغولند. بنابراین اگر کتابخانه‌های عمومی قرار است با برگزاری برنامه‌هایی جمعی حضور زنان را در برنامه‌های خود داشته باشد علاوه بر فرهنگ‌سازی و برنامه‌های تبلیغی می‌بایست برنامه‌هایی تدارک ببیند که پاسخگوی مشکلات و نیازهای زنان باشد و لااقل به بخشی از نیازهای آنان مربوط باشد.

در تیرماه ۱۴۰۲، خبرگزاری دولتی مهر اعلام کرد که ۳۰۰ برنامه فرهنگی در کتابخانه‌های بوشهر اجرا شد. مدیر کل کتابخانه‌های عمومی استان بوشهر که یکی از فعال‌ترین کتابخانه‌ها در بین استان‌های ایران را دارد از برنامه‌هایی همچون مسابقات کتابخوانی، مسابقات نقاشی، نشست‌های کتابخوانی، نمایشنامه‌خوانی، عصر شعر آئینی، معرفی کتاب، دل‌نوشته، داستان‌گویی و غیره با موضوع «غدیر» حرف زده است.

چون حالتی دستوری و از پیش تعیین شده در این برنامه گنجانده شده بود تا رزومه‌ی کاری‌ آقای مدیر را پر کند، ناگهان تمام آن مسابقات و برنامه‌ها از معنا تهی می‌شود. نکته مهم دیگر در این میان اینکه طبیعتاً با چنین محدودیت‌های موضوعی اولاً استقبال جوانان از آن کم خواهد شد و دوماً تمامی گروه‌ها از جمله زنان جنبه‌ی تصنعی و فرمایشی ماجرا را می‌بینند و تمایلی به ابراز نظر در چنین فضاهایی با بار ایدئولوژیک را ندارند. هر چند که در این میان مدیر کل کتابخانه‌های استان بوشهر احتمالا تشویق‌نامه‌های زیادی دریافت کرده است.

همه این‌ها در حالی است که فضای فیزیکی کتابخانه‌های بوشهر آن‌قدر کم است که:

به ازای هر ۱۰۰ نفر ۲.۳۲ متر مربع فضا وجود دارد و این یعنی بیش از ۵ مترمربع کمتر از استاندارد تعریف‌شده است. این استان با ۷۹ کتابخانه عمومی، تنها دارای یک کتابخانه عمومی استاندارد است که تصاویر منتشر شده در سایت خلیج‌فارس نشان می‌دهد که متقاضیان برای دسترسی به کتابخانه ناچارند صبح زود پشت در ورودی صف بکشند تا سهمی از قرائت‌خانه نصیبشان شود.

(ضرورت احداث کتابخانه مرکزی استان: صف طولانی مقابل تنها کتابخانه استاندارد بوشهر/ ۲۱ خرداد ۱۴۰۳. سایت خلیج فارس)

با چنین کمبود هولناکی، آن برنامه‌های ترویجی دهن پرکن بدجور خود را نشان می‌دهد. علاوه بر اینکه نشان می‌دهد آن اندک فضای موجود کتابخانه‌ای به محصلان و دانش‌آموزان اختصاص خواهد یافت و بنابراین جایی برای زنان چه خانه‌دار و چه روستایی یا شاغل و غیره وجود نخواهد نداشت.

وضعیت کتابخانه‌های استان دیگری مثل قزوین نیز از این بهتر نیست. مطابق آمار منتشر شده در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در ۷ مرداد ۱۴۰۲ از کتابخانه‌های این استان، ۵۵ درصد اعضا را مردان و ۴۵ درصد را زنان تشکیل می‌دهند. گروه سنی مراجعه‌کنندگان به کتابخانه بین ۱۴ تا ۲۰ سال است و این یعنی عملاً کتابخانه‌ها برای استفاده نوجوانان است.

با این همه مدیر کتابخانه‌های این استان از «برگزاری کارگاه‌های آموزشی در زمینه‌های خانواده، ازدواج، اعتیاد و فرزندپروری و تولید کلیپ‌هایی در معرفی کتاب به مناسبت‌های مختلف و برگزاری جشنواره رضوی، نشست‌های قرآن و عترت» خبر داده است تا نقش ترویجی- ایدئولوژیک کتابخانه‌های عمومی در همه‌ی مناطق ایران به خوبی اثبات شود.

چنین برنامه‌هایی نشان می‌دهد که تا چه اندازه کتابخانه‌های عمومی ایران از اندیشه‌ی توانمندسازی زنان در کتابخانه‌ها فاصله دارند و کتابخانه صرفاً محملی ایدئولوژیک برای جذب نوجوانان است.