دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ به دعوت جامعه مدنی در شبکه اجتماعی توییتر/ایکس، کاربران علیه «احکام سنگین قضایی علیه زنان» و دیگر فعالان مدنی که خواستار برابری جنسیتی و مبارزه با خشونت جنسیتی هستند طوفان توییتری برگزار کردند.
رسانه بیدارزنی پیشتر با انتشار پوسترهای این طوفان توییتری در ایکس/توییتر نوشت:
دوشنبه ۲۱ خردادماه ساعت ۲۱ به وقت ایران از «نه به سرکوب زنان» میگوییم. گروهی از فعالان حقوق زنان کردستان، همراه با فعالان جنبش زنان در ایران، از «صدور احکام سنگین قضایی علیه زنان» میگویند. حکم ۲۱ سال حبس «ژینا مدرس گرجی» و احکام بیش از ۶۰ سال حبس «فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی گیلان»، نمونهای از این موارد است. اما جنبش زنان با دستگیری فعالان خود، خاموش نمیشود.
بیدارزنی همچنین خلاصهای از نقض حقوق بشر، نقض روند دادرسی و دیگر آزارهای فعالان زن منتشر کرد.
در عینحال بیش از ۳۵۰ کنشگر مدنی و فعالا حقوق زنان در حمایت از فعالان گیلان بیانیهای منتشر کردند و نوشتند:
اکنون که بیش از یک سال از آغاز جنبش ژینا گذشته است، بر خلاف آنچه ادعا و آرزوی سرکوبگران بود، مقاومت زادهشده در آن لحظه برگشتناپذیر تاریخی به شکلهای مختلفی امتداد خود را مییابد، جمعیتهای کوچک و بزرگ میسازد و صدای خود را رغمارغم همه فشارها بلند میکند. متاسفانه به تبع این امتداد، سرکوب و بازداشت و صدور احکام سنگین برای کسانی که تلاش بیدریغ خود را در این راستا صرف میکنند نیز ادامه دارد. احکام سنگینی که به تازگی برای فعالان حقوق زنان در گیلان (زهره دادرس، متین یزدانی، شیوا شاهسیاه، نگین رضایی، زهرا دادرس، یاسمین حشدری، فروغ سمیعنیا، آزاده چاوشیان، سارا جهانی، جلوه جواهری و هومن طاهری) صادر شده است یکی از مهمترین نمونههای ادامه یافتن مبارزه و سرکوب است.
کانون زنان ایرانی هم همزمان با این طوفان توییتری گفتوگویی را تحت عنوان «در بازداشتگاه و زندان رشت چه میگذرد» با زهره دادرس، فعال حقوق زنان را منتشر کرد.
«منظور از گروه غیرقانونی، تشکیل یک گروه تلگرامی دوستانه است»
زهره دادرس که با اتهامهای «تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت ملی» و «اجتماع و تبانی» به ۹ سال و نیم حبس محکوم شده است، در مصاحبه با کانون زنان ایرانی گفت «منظور از گروه غیرقانونی، تشکیل یک گروه تلگرامی دوستانه است و نه یک گروه سازمان یافته و مسلح. او به خشونتی که ماموران امنیتی و قضایی علیه خواهر و خانوادهاش اعمال کردهاند اشاره کرد و افزود:
در مورد خواهرم زهرا دادرس باید بگویم که دو فرزند او در خانه خواب بودند و با سروصدا و حضور رعبانگیز نیروهای لباس شخصی از خواب بیدار شدند و شاهد بازداشت مادرشان بودند. خواهرم تا بیست روز حتی صدای فرزندانش را نشنید و باآنکه بارها در بازداشتگاه اطلاعات و در زندان درخواست کرد برای چند ثانیه صدای فرزندانش را بشنود با آن موافقت نشد… زهرا نیز به مانند بقیه ما روزهایی را در سلول انفرادی گذراند. در دوران بازجویی مورد توهینهای رکیک، تمسخر و تهدید قرار گرفت. او را بارها زدند و از روی صندلی پرت کردند. وقتی به زندان منتقل شدیم، در بخش قرنطینه زندان من کبودیهای روی پای او را دیدم.
در این میان آتنا دائمی، فعال حقوق زنان در ایکس یادآور شد:
دادگاه تجدید نظر گیلان به ریاست قاضی «محمدصادق ایرانعقیده» تنها در سه روز کاری بدون بررسی ۱۸ جلد پرونده ۱۱ تن از فعالان حقوق زنان گیلان، عیناً ۶۱ سال حبسی را که دادگاه بدوی برای آنان صادر کرده بود، تأیید کرد. این فعالان معتقدند که حتی پرونده آنان خوانده یا بررسی نشده است… در ۴۵ سال گذشته وزارت اطلاعات و سپاه با اتهامات کذایی و اخذ اعترافات اجباریِ تحت شکنجه، برای فعالان پروندهسازی کردهاند. قوه قضاییه جمهوری اسلامی که هرگز مستقل نبوده، هیچ پروندهای را مورد بررسی قرار نمیدهد. قضات به دفاعیات وکلا و متهم توجه نمیکنند، اسناد، مدارک و شواهدِ دال بر بیگناهی متهمان را نادیده میگیرند و تنها در نقش میرزا بنویس حکمی که سپاه و اطلاعات مد نظر دارند را دیکته و ابلاغ میکنند و به این ترتیب هزاران نفر را اعدام و زندانی کردهاند.
به گفته زهره دادرس در روند تشکیل پرونده و بازجویی از آنها مواردی دیده میشوند که غیرقانونی و در تضاد با قوانین خود جمهوری اسلامی اند:
تمام مراحل بازجویی با چشم بند بود و فقط زمانی که بازپرس پرونده به اداره اطلاعات میآمد چشمبند از چشمان برداشته میشد. هیچکدام از ما در هیچ مرحلهای از تشکیل پرونده و تفهیم اتهام به دادسرا منتقل نشدیم و تمام کارها در همان اطلاعات انجام شد. هیچکدام از ما در ۲۴ ساعت اول تفهیم اتهام نشدیم. در صحبتی که با دیگر دوستانم داشتهام هم مشابهتهای فراوانی پیدا شد و شرایط بازداشت آنها هم خشن، همراه با فشار و ضرب و شتم حاضران در خانه و خودشان بوده است. همه آنان انفرادی را برای روزهای متمادی تجربه کردند، تعدادی به انتقال به تیمارستان، شلاق زدن، اعدام شدن و … تهدید شدند و برای دو نفر هم اعدام مصنوعی اجرا شد. توهین، تمسخر، تحقیر و ایجاد نگرانی از بابت شرایط خانواده و نزدیکان نیز فصل مشترکهای دیگری از این تجربهها بود.
او در مورد شرایط زندان لاکن رشت هم گفت:
در زندان لاکان صحبت از حداقلها نیست. در زندان لاکان یک چیزهایی اصلاً وجود ندارد. در زندان لاکان هیچ وسیله ورزشی و سالن ورزشی و مربی و.. وجود ندارد. اصلاً آشپزخانه و امکان پختن یک تخم مرغ ساده برای زندانیان وجود ندارد. بوی شدید زباله سراوان که به ویژه روزهای گرم، فضای محوطه و بند رو پر میکرد؛ نداشتن هیچ فضای سبز و باغچهای در محوطه، در حالی که زندان لاکان دقیقاً وسط جنگلهای هیرکانی جایابی شده؛ نبودن سالن مطالعه و روزنامه، کتابهای بسیار کم تعداد و بیکیفیت. حتی یک کتاب مرتبط با رشته تحصیلی من که علوم سیاسی هست وجود نداشت. یک کتاب تاریخ معاصر هم ندیدم که بتوانم خود را با آن مشغول کنم. یک اتاقک کوچک بهداری که خیلی از داروها را نداشت و هفتهای یکبار دکتر عمومی میآمد. درخواستهای مکرر برای دکتر متخصص به ویژه متخصص زنان به گفته دیگر زندانیان سالها بود که به نتیجه نرسیده بود. فروشگاه زندان یک اتاق بسیار کوچک بود که مسئول فروش لباس، لوازم بهداشتی، خوراکی، نوشیدنی و… بود و حداقلها برای هیچ بخشی را هم تأمین نمیکرد.
کاربران در این طوفان توییتری به خشونت جنسیتی سیستماتیک جمهوری اسلامی علیه زنان اعتراض کردند.
یک کاربر ایکس نوشت:
با ابلاغ احکام سنگین علیه فعالان حوزهی زنان در سراسر ایران، از کردستان تا گیلان، میخواهند جنبش زنان را سرکوب کنند اما این جنبش پویا با دستگیری فعالانش خاموش نمیشود.
کاربر دیگری هم با اشاره به انتخابات حکومتی پیشرو برای مسند ریاستجمهور نوشت:
انتخابات پیشرو پیش از هر دلیل دیگری به دلیل ضدزنی کاندیدها و مشارکتشان در «جنگ علیه زنان» باطل است.
مهدیه گلرو، فعال زنان هم در ایکس نوشت:
مخالفت با جمهوری اسلامی گره خورده است با «نه به سرکوب زنان»، زنانی که از خانه تا خیابان از دانشگاه تا زندان سرکوب و خشونت را زندگی می کنند.
شرح آزارهای حکومتی فعالان گیلان در بیدارزنی
رسانه بیدارزنی، مجموعهای کارت منتشر کرد و در آنها، شرح آزارهای حکومتی علیه فعالان مدنی را منتشر کرد. این کارتها را در این آلبوم بخوانید:
به گفته بیدارزنی، بازداشت فعالان مدنی همراه با آزارهای جنسی هم بوده است، از جمله برای هومن طاهری. بیدارزنی در اینرابطه نوشت:
هومن طاهری در هنگام بازداشت توسط ماموران بهشدت مورد ضربوشتم قرار گرفت. او در تمام سه روز حضور در ساختمان اطلاعات دستبند و پابند داشته و دائما مورد ضربوشتم و توهین جنسی قرار میگرفت و یکبار هم نمایش اعدام مصنوعی او را اجرا کردند. هومن را بعد از سه روز به بند معروف به سگدونی در زندان لاکان منتقل کردند و طی انتقال مورد ضربوشتم و تعرض جنسی قرار گرفت که منجر به شکستن یکی از دندانها و کبودی گردن وی شد.
بنفشه جمالی، فمینیست برابریخواه در ایکس نوشت:
جنبش زنان با دستگیری و صدور احکام سنگین فعالینش خاموش نمیشود.
کاوه کرمانشاهی، فعال کوییر در ایکس نوشت:
«ژینا مدرس گرجی» بیش از دو دهه است که در حوزه زنان فعال است. جمهوری اسلامی او را به بیش از دو دهه حبس محکوم کرده است. به ازای هر سال فعالیت، یک سال حبس!
میلاد پورعیسی، خبرنگار در ایکس نوشت:
حکومت به شدت از پیوند جنبشهای مختلف با هم هراس دارد. احکام سنگین علیه فعالان فمینیست که دغدغههای اجتماعی مثل دغدغههای صنفی هم دارند، نشانی است از همین موضوع.
نازلی کاموری، خبرنگار رادیو زمانه هم در ایکس نوشت:
جمهوری اسلامی جنبش زنان را بارها هدف قرار داده. این بار خشونتش در حد شکنجه و آزار هرکسی است که در همین فضای بسته ابتکارهایی زده. هزینه این کار وحشتناکه. چون این حکومت برای حمایتگری از زنان هیچ برنامهای نداره و با زدن شبکههای حمایتی مردمی، عملا خلاء ایجاد کرده. جنبشهای مردمی حامی حقوق زنان، نقش مهمی در تقویت تغییرات اجتماعی، پیشبرد برابری جنسیتی در زمینهها و موضوعات مختلف ایفا میکنند. حکومت نمیتواند خودش در این زمینه کاری نکند و فعالان را هم زندانی و شکنجه کند.