بیمارستان مسیح یا بیمارستان وست منیستر
بیمارستان مسیح یا بیمارستان وستمینستر (به انگلیسی: Westminster Hospital) بیمارستانی تاریخی مربوط به اواخر دوره قاجار بود که در کرمانشاه، خیابان شریعتی، سه راه شریعتی واقع شده بود. این بیمارستان با حمایت مسیونرهای مسیحی و توسط دکتر بلانش ویلسون «استد» (Blanche Wilson) تأسیس شد.
زمانی که ارتش بریتانیا کرمانشاه را ترک کرد کلبههای خود را به صورت حراج به میسیونرهای آمریکایی فروخت. در آن زمان ۲۱ کلبه که ۱۲ تای آنها ۸۰ فوت درازا داشتند بر روی تپهای در بیرون شهر جای داشتند. فاصله آنها با همدیگر طوری بود که امکان تأسیس یک بیمارستان روستایی را فراهم میکرد. آمریکاییها این کلبهها را به قیمت ۳۲۵۰ تومان خریده بودند.
میسیون شرقی از پزشکی به نام هاری پاکارد درخواست کرد که ساختمان بیمارستان روستایی را احداث کند و آن را به پزشکی به نام دکتر بوسدیکر (Bussdicker) تحویل دهد. دکتر پاکارد نه تنها بیمارستان را ساخت بلکه یک اقامتگاه پزشک و یک کلیسای کوچک به عنوان یادمان بلانش ویلسون (استد) همکارش که در پنجاه و دوسالگی درگذشته بود ساخت. بودجه بنا را کلیسای شهر کانزاس تأمین کرد. دکتر پاکارد ساختمان را با استفاده از مواد کمپ استراحت بریتانیاییها ساخت. این بیمارستان روستایی میتوانست ۶۵ بیمار را بپذیرد.
بعدها مسیونرهای آمریکایی بیمارستان را گسترش دادند.
یکی از سیماهای برجسته بیمارستان جدید آن بود که آب جاری در همه جا وجود داشت که آن را تقریباً در ایران منحصر به فرد میکرد.
بخش مردان در طبقههای دوم و سوم بود. بخش طبقه دوم ۱۰ تختخواب و دو اتاق خصوصی کوچک داشت. این طبقه تقریباً مختص بیماران فرستاده شده توسط اداره بهداری بود که ناامیدترین و فقیرترین بیماران بودند. بسیاری از آنها بیماریهای مزمن داشتند و اکثراً در آنجا میماندند تا بتوانند به سهولت آخرین روزهای خود را بگذرانند و به راحتی بمیرند. طبقه سوم، دو بخش با ۲۱ تختخواب یک ایوان بسته با چهار تختخواب برای بیماران مسلول و پنج اتاق خصوصی داشت. بسیاری از بیماران آنجا میتوانستند همه یا بخشی از هزینههای خودشان را پرداخت کنند. بخش زنان در طبقه بالا بود؛ در همین جا نیز اتاقهای عمل قرار داشتند. سه بخش به ترتیب با چهار و شش تختخواب دو تختخواب عمومی و یک بخش زایمان با چهار تختخواب وجود داشت. شش اتاق خصوصی موجود بود که دوتای آنها برای زایمان بودند.
محوطه پرستاران در اقامتگاه قدیمی جای داشت که متصل به ساختمان جدید بود. بیمارستان زیباترین ساختمان در کرمانشاه بود و برای همین بازدیدکننده بسیاری داشت.
از این بیمارستانها در سراسر ایران، در آبادان، بوشهر، همدان، ارومیه، کرمان و تهران وجود داشت. مسئولان جمهوری اسلامی اما سرآغاز مدرنیته در ایران و فعالیتهای مسیونرهای خارجی را به عنوان بخشی از تاریخ استعمار درک میکنند. بسیار خوب. اما پرسش این است که حتی اگر این فعالیتها بخشی از تاریخ استعمار هم باشد، آیا باید رد آن را از زندگی شهری زدود؟
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ برخی رسانهها اعلام کردند که مالک «بیمارستان مسیح» در کرمانشاه با سوءاستفاده از تعطیلی عمومی کشور به خاطر سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی، این بنای تاریخی را با بیل مکانیکی بهطور کامل تخریب کرده است. مالک بنا که پس از ثبت مجدد آن در فهرست میراث ملی در سال ۱۳۹۹ با شکایت در دیوان عدالت اداری به دنبال خروج مجدد آن از این فهرست بود، اگرچه موفق به این کار نشده، اما با در دست داشتن همین شکایت مجوز تخریب آن را از شهرداری کرمانشاه گرفته بود. میراث فرهنگی خواهان بازساری بنا توسط مالک به شکل قبلیست. شهرداری اما تلویحاً خواهان تغییر کاربری بناست. در هر حال از این بنای تاریخی اکنون جز نخالههای ساختمانی چیزی باقی نمانده است.
اهمیت بیمارستان مسیح مرادیان
بیمارستان مسیح مرادیان در کرمانشاه را باید دومین بیمارستان ایران، پس از بیمارستان سینا در تهران، به شمار آورد. مریضخانه آمریکاییان، وست مینستر، مسیح و دکتر مرادیان یکی از چندین نامی است که این بیمارستان در طول تاریخ به خود دیده است و بین مردم به نام بیمارستان مسیح معروف بود.
در اواخر دوران قاجار، میسیونرهای آمریکایی بیمارستانی در این شهر تأسیس کردند که در زمرهی اولین بیمارستانهای تاریخ ایران به شمار میرفت. این بیمارستان در سال ۱۹۱۶ افتتاح شد و با توجه به تجهیزات و امکانات پیشرفتهی پزشکی نسبت به زمان خودش و وجود پزشکان حاذق از اعتبار خاصی برخوردار شد چنان که از دورترین مناطق ایران برای معالجه به این بیمارستان رجوع میکردند. بیشترین مراجعان این بیمارستان را به جز کرمانشاه، اهالی مناطقی همچون کردستان، همدان، لرستان و ایلام تشکیل میدادند.
این بنا در مساحتی حدود ۵۰۰۰ مترمربع ساخته شده بود. پلان آن از نوع برونگرا و فضای وسیع اطراف که، زمانی باغ بزرگی بوده، بنا را همچون نگینی دربرمیگرفت. ساختمان بیمارستان ساده و در عین حال زیبا و باشکوه بود. معمار آن، مارکار گالستیانس معروف به الگال، در طراحی از حشو و زوائد دوری کرده و کاربردی بودن بنا را در اولویت قرار داده بوده و با این همه ساختمان دارای نظم و قرینگی بود. الگال، ارمنیِ ایرانیتبار و اهل جلفای اصفهان بود که جز این بیمارستان بناهای دیگری را نیز در کارنامهی خود دارد، از جمله ساختمان پستخانه مرکزی تهران و ساختمان شمارهی یک وزارت امور خارجه و ساختمان بانک شاهی.
آنچه بیمارستان مسیح را دارای اهمیت کرده است، صرفاً بعد معماری و یا تاریخی آن نیست بلکه بعد اجتماعی تأثیر این بیمارستان در منطقهی غرب کشور هم هست که نشان از جایگاه ویژه بهداشت و درمان در این منطقه داشت و در حافظهی جمعی مردم منطقه زنده است.
پویایی یک بنای تاریخی، گذشته از جنبههای معماری و هنری و فیزیکی آن، روح بناست که میبایست مسئولان میراث را ملزم کند تا بنا را از دستبرد و تخریب و نابودی نجات دهند، زیرا بخش مهمی از تاریخچهی پزشکی و درمان کشور با این بیمارستان گره خورده است.
چرخه معیوب تخریب آثار تاریخی
کشاکش بین شهرداری و میراث فرهنگی از یک طرف و همچنین مداخله دیوان عدالت اداری از طرف دیگر همراه با سودجویی مالکان چرخه معیوب تخریب آثار تاریخی در ایران را رقم زده است. نخستین گام در این چرخه با متروکسازی عامدانه بناها آغاز میشود. این روند را در تاریخچه بیمارستان مسیح هم میتوان سراغ گرفت:
این بنای قاجاری در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۸۲ با شماره ۹۱۴۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده بود. اما مالک ساختمان که قصد تغییر کاربری آن را داشت در اوایل سالهای دهه ۱۳۹۰ اقدام به طرح شکایت کرد و دیوان عدالت اداری نیز ثبت آن را در فهرست آثار ملی ایران لغو کرد و به نفع مالک ساختمان رأی داد و بدین ترتیب نام بیمارستان مسیح از این فهرست خارج شد. به دنبال آن اختلاف میان سازمان میراث فرهنگی کرمانشاه و مالک خصوصی ساختمان تداوم یافت و در این مدت ساختمان بیمارستان از حوادث طبیعی مانند زلزله سال ۱۳۹۶ و سیل سال ۱۳۹۸ دچار آسیب شد. اما وقوع یک آتشسوزی بزرگ در ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ سبب تغییر وضعیت پرونده شد.
با مقاومت گروههای مردمی و شخصیتهای فرهنگی کرمانشاه، دستگاه قضایی که در ابتدا رأی به خروج بیمارستان از فهرست آثار ملی داده بود ناچار به صدور حکمی مبنی بر احیاء و جلوگیری از تخریب بیمارستان شد و در ۱۹ تیر ۱۳۹۹ به مالک ساختمان هشدار داد که حق تخریب یا آسیب زدن به این بنا را ندارد. متعاقب این حکم بیمارستان مسیح در مرداد ۱۳۹۹ برای بار دوم در فهرست آثار ملی ثبت شد. با این وجود مالک ساختمان بار دیگر به دادگاه شکایت کرد و خواهان خروج بیمارستان از این فهرست شد. تا اینکه سرانجام مرداد ۱۴۰۰ معاون میراث فرهنگی استان اعلام کرد که دیوان عدالت اداری یک بار دیگر حکم به ماندن بیمارستان در فهرست آثار ملی داده و اعلام کرده که مالک بنا حق تخریب و خروج آن از فهرست را ندارد.
آغاز تخریب
در فاصله بین ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ طرحهایی برای مرمت بنا و درآمدزایی از آن از محل گردشگری مطرح شد اما این طرحها به نتیجه نرسید و سرانجام شهرداری مجوز تخریب بنا را صادر کرد. معاون شهرسازی شهرداری منطقه ۴ کرمانشاه، در توضیحِ دلیل دادن مجوز برای تخریب این بیمارستان در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳ در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» گفته است:
بنابر اعلام مالک و وکیل او، از سال ۸۸ بارها درخواست بازسازی بیمارستان و استفاده مجدد داده شده اما با مخالفت علوم پزشکی مبنی بر عدم نیاز به ساخت بیمارستان جدید مواجه شده است. از طرف دیگر پسر دکتر مرادیان نیز متقاضی ساخت بیمارستان در این مکان بود که با این درخواست هم مخالفت شد و در عوض بیمارستانی در آمریکا توسط این فرد ساخته شد.
آتشسوزی عمدی
گستردهترین تخریب این بنا به آتشسوزی عمدی آن در چهارشنبهسوری سال ۱۳۹۸ برمیگردد. بر اساس گفتههای شاهدان محلی در این شب صدای دو نارنجک دستساز از ضلع جنوبی داخل این بیمارستان شنیده شده و سپس شعلههای آتش زبانه کشیده بود. کف حیاط بیمارستان که پوشیده از برگهای خشکیده کاج بوده به سرعت آتش را سرایت داده و طبقههای اول و دوم و سوم و سقف طبقه چهارم را دچار حریق کرده بود. گفته شده بود که عملیات اطفای حریق، ده ساعت به طول انجامیده و ۲۵درصد بیمارستان ویران شده بود. تازه پس از آن بود که از زبان شاهدان محلی شنیده شد که این بار اول نبوده است و بارها دیده شده است که موتورسوارانی در عبور از کنار دیوارهای بیمارستان نارنجک دستی به داخل آن پرتاب میکنند.
رئیس سازمان آتشنشانی کرمانشاه که ردی از بنزین و گازوئیل هم در محل تشخیص داده بود همان وقت آتشسوزی را عمدی اعلام کرد. از مالک با ادعای دخالت در آتشسوزی شکایت شد اما مالک ادعا کرد که در آن تاریخ در ایران نبوده و از این اتهام تبرئه شد.
جامعه مسیحیان ایران، با اشاره به تعمدی بودن این آتشسوزی آن را اقدامی در راستای از میان بردن جامعه مسیحیان دانست و یارسان نیز با صدور بیانیهای این اقدام را نتیجهی «همآوایی شوم ارتجاع و سرمایه» و تلاشی برای «از میان بردن میراث تاریخی اقلیتهای دینی» و «انکار شناسنامهی فرهنگی و سیاسی کرمانشاه» دانست و از «مقامات جمهوری اسلامی و آنان که این اثر را از فهرست آثار ملی خارج کردهاند» به عنوان «متهمان ردیف اول این آتشسوزی» یاد کرد.
در کنار بیمارستان یک کلیسای انجیلی قرار داشت که قبلا تخریب شده بود و به جای آن در همان محل درمانگاهی به نام درمانگاه «شهید دکتر چوبکار» ساخته شد.
سیل و زلزله و غارت بنا این مکان را به یک مکان متروکه و به محل سکونت موقت افراد بیخانمان و مبتلا به بیماری اعتیاد بدل کرده بود و همین موضوع هم بهانهای به دست شهرداری داد که باقی ماندن بنای مخروبه در شهر مغایر قوانین شهری است و برای مردم محل موجب آزار و اذیت است. حوادث و تخریبهای پیدرپی وارد شده به بنا، هر بار سازمان میراث فرهنگی را همزمان در مقابل شهرداری، قوه قضاییه و مالک قرار میداد که به نظر میرسد این سه در همدستی با یکدیگر در تخریب بیمارستان دست داشتهاند زیرا به جز مالک دو نهاد قضایی و شهرداری در صحبتهای مختلف با خبرگزاریهای مختلف در صدد توجیهِ علت اعطای مجوز تخریب کامل به مالک هستند.
بازسازی یا تغییر کاربری؟
چیزی که در حال حاضر از بنا باقیمانده است جز تلی از آجر و نخالههای بنایی نیست. میراث فرهنگی خواهان بازسازی بنا توسط مالک است. اما شهرداری میگوید بازسازی یا تغییر کاربری به حکم قضائی وابسته است.
سیروس رضایی، معاون شهرسازی شهرداری منطقه چهار کرمانشاه ۵ خرداد در گفتوگو با خبرگزاری امنیتی تسنیم گفت هنوز پروانه نوسازی برای این بنا صادر نشده و پروانه صادر شده تنها برای تخریب بوده است.
به گفته این مقام مسئول این بنا ۳۹۰۰ متر مساحت دارد و بخشی از آن مسکونی و بخشی درمانی است و با توجه به اینکه مالک صاحب سند است میتواند درخواست هر نوع کاربری را داشته باشد. رضایی گفت:
صحبت مدیرکل میراث فرهنگی مبنی بر اینکه باید بنا به همان صورت قبل توسط مالک ساخته شود، تنها یک اظهارنظر شخصی است و تصمیم مراجع قضایی ملاک عمل است.
مسئولان شهرداری کرمانشاه در گفتوگوهای پیدرپی با خبرگزاریها حتی یکبار هم اشاره نکردهاند که بعد از خروج اولیه از ثبت ملی، این بنا مجدداً ثبت ملی شده است.
تخریب بافت تاریخی شهرها نکتهای نیست که از چشم ناظران و دوستداران میراث فرهنگی پنهان مانده باشد. جدیدترین نمونهی آن زمزمههای تخریب بافت تاریخی شیراز بود که مخالفت دوستداران میراث را به دنبال داشت و نکته قابل توجه اینکه بافت یا بناهای تاریخی را از قبل به شکلی تخریب میکنند که تبدیل به پاتوقی برای معتادان متجاهر شود و سپس به بهانهی درخواستهای مردمی برای پاکسازی محل و ایجاد امنیت در محله برای تخریب کامل بناها یا بافتهای تاریخی زمینهچینی میکنند. ساخت و سازهای گسترده در مشهد، یزد، اصفهان و… بخش بزرگی از بافت تاریخی شهرها را از میان برده است.