نچیروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق (باشور) در زمره اولین سیاستمدارانی بود که نسبت به سانحهی بالگرد ابراهیم رئیسی، عضو «هیئت مرگ» ابراز نگرانی کرد و پس از قطعیشدن خبر مرگ در دوشنبه ۳۱ اردیبهشت/ ۲۰ مه «عمیقاً و از صمیم قلب» بابت «از دست دادن رئیسجمهوری محبوب» به جمهوری اسلامی تسلیت گفت. او دو روز بعد همراه با دیگر مقامات بلندپایهی اقلیم خود را به تهران رساند و در مراسم یادبود حکومتی شرکت کرد.
دو هفته پیش، بارزانی طی سفری به تهران در ۱۷ اردیبهشت با مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی، از جمله خامنهای و ابراهیم رئیسی، دیدار کرده بود. او در حساب ایکس/توئیتر خود نوشت: «در این نشست بر آمادگی و تمایل عراق و اقلیم کردستان جهت پیشبرد روابط همهجانبه با جمهوری اسلامی ایران تأکید نمودیم.»
در اولین کنفرانس خبری بعد از این دیدار، نچیروان بارزانی گفت:
حریم کردستان نباید و نمیتواند به منبع تهدید برای همسایگانش بدل شود. ایران همسایهی مهمی برای ماست. نمیشود حزب مسلحی به هر نوعی و با هر نامی، در حریم کردستان بمانند و از حریم به خاک ایران بیایند و در آنجا عملیات نظامی انجام دهند و به خاک حریم برگردند. هیچ کشوری این را قبول نمیکند. این مسئله پرنیسپ ما در تعامل با همسایگانمان هست، چه ایران، چه ترکیه و چه سوریه.
سفر نچیروان بارزانی چند ماه پس از حملهی موشکی سپاه پاسداران به ههولێر (اربیل)، پایتخت اقلیم، در ۲۵ دی ۱۴۰۲ / ۱۵ژانویه ۲۰۲۳ صورت میگیرد که در آن دستکم ۴ شهروند غیرنظامی از جمله یک کودک ۱۱ ماهه به نام ژینا کشته و ۶ نفر مجروح شدند. سپاه پاسداران برای توجیه کشتار غیرنظامیان، پیشرو دزەیی، تاجر معروف اقلیم را «جاسوس اسرائیل» معرفی کرد و در اطلاعیههای رسمی خود از «انهدام مقر جاسوسی موساد» در اقلیم سخن گفت. دولت عراق حملات سپاه پاسداران به اقلیم کردستان را «تجاوز» خواند و گفت به شورای امنیت سازمان ملل شکایت خواهد برد. اقلیم کردستان نیز آن را «نقض صریح حاکمیت اقلیم و عراق» دانست.
این نخستین بار نیست که جمهوری اسلامی به ترور و بمباران فرامرزی دست میزند. در بحبوحهی قیام «ژن ژیان ئازادی» و پیشاهنگی کردستان، سپاه پاسداران در ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۲/ ۶ مهر ۱۴۰۱ مقر احزاب کردستان ایران را در اقلیم با پهپادهای انتحاری و موشکهای زمین به زمین بمباران کرد. این حملات منجر به کشتهشدن حداقل سیزده نفر و زخمیشدن ۵۸ نفر شد.
برای فهم و تحلیل تحولات اخیر، با عمار گلی، روزنامهنگار تحقیقی کُرد، گفتوگو میکنیم. از او دربارهی دلالت و اهمیت دیدار اخیر نچیروان بارزانی پرسیدیم: مراودات و مناسبات اقتصادی، سیاسی و بالاخص امنیتی اقلیم و جمهوری اسلامی بر سر چیست؟ جمهوری اسلامی به میانجی چه زدوبندها و اهرمهای فشاری تلاش میکند تا ادامه حیات احزاب کوردی ساکن در اقلیم را به خطر بیندازد؟ کارکرد داخلی این دیدار برای حزب دموکرات بارزانی در کردستان عراق و انتخابات پارلمانی پیشرو چیست؟
اجازه دهید با یک سؤال عام آغاز کنیم. مناسبات و مراودات فعلی جمهوری اسلامی با اقلیم کردستان در چه حوزههایی است؟ آیا تجاوز نظامی سپاه پاسداران به اربیل و بمباران احزاب کردستان ایران در اقلیم به این مناسبات خدشهای وارد کرده است؟
اقلیم کردستان عراق و جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از حوزهها روابط گستردهای دارند. حجم مبادلات تجاری میان آنها بالغ بر شش میلیارد دلار است و این رقم معادل حدود ۶۰ درصد کل مبادلات ایران با عراق است. بنابراین حتی اگر صرفاً از نظر اقتصادی به این روابط نگریسته شود، هر دو طرف انگیزهی کافی برای تداوم روابط علیرغم اختلافات و حتی حملات مداوم سپاه به اقلیم و ترور شماری از مخالفان سیاسی در این منطقه را دارند. اما همزمان نباید فراموش کرد که وضعیت عراق به عنوان دولت و در داخل آن نیز اقلیم کردستان به گونهای نیست که بتوانند نسبت به مداخلات سیاسی و نظامی موضع سفتوسختی بگیرند، چه در مقابل ایران و چه در قبال ترکیه. روابط اقلیم کردستان با دو همسایهی شمالی و شرقیاش همیشه زیر سایهی مداخلات سیاسی و نظامی بوده و وضعیت فعلی بهنظر در طی سالیان متمادی به بخشی از هویت دولت اقلیم کردستان بدل شده و کژدار و مریز با آن ساخته است.
با توجه به این مناسباتی که شرح دادید، دیدار اخیر نچیروان بارزانی معطوف به چه اهدافی بوده؟
از جنبههای گوناگونی میتوان این سفر را مورد ارزیابی قرار داد اما جنبهای که تا کنون در مورد آن صحبت نشده و یا کمترین اشارهای به آن شده، تغییرات ملموس در سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی ایران به نسبت «مسئلهی کورد» چه در داخل و چه در خارج از مرزهای ایران است. سوای اینکه ایران تلاش میکند همپیمان قدیمی خودش در عراق (حزب دموکرات کردستان) را مجدداً با بسط روابط و دادن مشوقهای سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی جذب کند، به نظر میرسد که تهران پس از قیام «ژن، ژیان، ئازادی» متوجه پتانسیل کوردستان در تضعیف و حتی به چالش کشیدن موجودیت رژیم شده است.
بنابراین به نظر میرسد که رژیم در تلاش است تا به نوعی آلترناتیو خود را با بهکارگیری ابزارهایی که در مسئلهی کورد در اختیار دارد بسازد. آلترناتیوی که بخشی از آن در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی است و به نوعی نقطهی مقابل «ژن، ژیان، ئازادی» نیز تلقی میشود. به عبارتی جمهوری اسلامی ایران از طریق بسط روابط با اقلیم کردستان هم در حال بازپسگیری حوزهی نفوذی است که دیرزمانی به دلیل حضور نیروهای دیگر از جمله ترکیه از دست داده و هم اینکه با چنین اقدامی یک سیگنال نیز به جمعیت کورد داخل ایران نیز میفرستد که ما دشمن نیستیم و میخواهیم گامهای جدی در حل مسئلهی کورد برداریم. بهعنوان مثال میتوان انتخابات مجلس در آذربایجان غربی را نمود عینی داخلی تغییر سیاست تهران تلقی کرد. البته نباید فراموش کرد که این چرخش سویههای دیگری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد و مشخصاً در تقابل آنکارا و تهران در قفقاز جنوبی میتوان آن را مشاهده کرد.
مسئلهی اخراج احزاب کردستان ایران به میانجی زدوبندهای امنیتی میان اقلیم و جمهوری اسلامی بارها و بارها، بالاخص پس از قیام «ژن ژیان ئازادی» مطرح شده است. آیا جمهوری اسلامی واقعاً توان این را دارد؟ پاسخ و برنامهی احزاب در این رابطه چیست؟ این دیدار اخیر تا چه حد معطوف به چنین هدفی بوده؟
جواب این سوال بستگی به میزان فشاری دارد که جمهوری اسلامی ایران به دولت عراق و اقلیم کردستان وارد میکند. من بر این باور هستم که رژیم در یک برنامهی میانمدت در تلاش است تا اهدافی را که برای سازمان مجاهدین خلق پس از اشغال عراق دنبال و اجرا کرد مجدداً در قبال احزاب کوردستانی در پیش بگیرد. درحال حاضر بخشی از این برنامه در چارچوب توافقات امنیتی با دولت عراق و اقلیم کردستان پیش برده شده است. به عنوان مثال احزاب کوردستانی تقریبا خلع سلاح شده و حضور و فعالیتهای آنها در اقلیم کردستان به شکل بیسابقهایی محدود شده است. در قدم بعدی که بخشی از آن نیز اجرایی شده کمپهای احزاب تبدیل به کمپهای غیرنظامی تحت نظارت سازمان ملل خواهد شد و در نهایت نیز به ترغیب فعالان سیاسی و اعضای احزاب به خروج داوطلبانه از عراق و اسکان در کشور سوم با همکاری تهران خواهد رسید؛ مثلاً سفیر ایران رسماً اعلام کرد که هرکسی که میخواهد از عراق خارج شود میتواند به کنسولگری ایران مراجعه و پاسپورت دریافت کند.
دیدار اخیر به دلیل حجم ملاقاتهایی که صورت گرفت دو جنبه اساسی دارد، هم آنچنانکه پیشتر گفتم ترغیب اقلیم و مشخصا حزب دموکرات کردستان به بسط و ترمیم روابط با تهران (اظهارات خامنهای) و هم اینکه اجراییکردن نهایی توافقات امنیتی دو سال گذشته و اتمام حجت با اربیل در امر امنیت داخلی و حتی شایعه همکاری با اسرائیل علیه رژیم بود.
بهنظر میآید بخشی از دیدار اخیر به سرکوب و سانسور فزایندهی فعالین سیاسی کورد در باشور علیه جمهوری اسلامی مربوط میشود. خبرگزاری ههنگاو ۱۱ مه/ ۲۱ اردیبهشت با انتشار یک بخشنامهی رسمی که در اول ماه مه توسط حزب دموکرات عراق کردستان صدور شده، نوشت: «حکومت اقلیم کردستان با پخش چندین بخشنامه تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ایران را در رسانهها ممنوع کرد. در یکی از این بخشنامهها به کادرهای اروپایی اعلام شده است هر کس در تلویزیون یا مجازی علیه ایران موضعی بگیرد مجازات خواهد شد.» نظر شما در اینباره چیست؟
این بخشنامهها مشخصاً بخشی از توافقاتی است که پیشتر صورت گرفتهاند. من فکر نمیکنم که رژیم خود راساً در تدوین چنین بخشنامههایی نقشی ایفا کرده باشد. آنچه تهران انتظار دارد این است که تا حد امکان از فعالیتهای تبلیغی و نظامی علیهاش در اقلیم کردستان کاسته شود، اینکه اقلیم کردستان چگونه و با چه مکانیزمهایی این مهم را عملی میکند زیاد برای رژیم فرقی نمیکند. در حال حاضر از میان فعالیتهای نظامی بهشدت کاسته شده و کمپهای آموزشی نیز به کمپهای غیرنظامی مبدل شدهاند. مرحله بعدی فعالیت سیاسی و تبلیغی است که هماکنون با مشکلات عدیدهای مواجه شده و حتی تلویزیونهای احزاب نیز با محدودیتهای گستردهای روبرو هستند. سوای این، روادید عراقیِ بخش بزرگی از اعضای احزاب قرار است باطل شود. بنابراین تمام این اقدامات بخشی از توافقاتی است که صورت گرفته و مرحله به مرحله اجرا خواهد شد.
نچیروان بارزانی در اسفند ۱۴۰۲ اوایل ماه جاری میلادی پس از بیش از یکسالونیم تأخیر، تاریخ جدید انتخابات پارلمانی اقلیم (۱۰ ژوئیه) را اعلام کرد. این انتخابات ابتدا برای اکتبر ۲۰۲۲ برنامهریزی شده بود، اما به دلیل اختلافات بین احزاب سیاسی و پروندههای قضایی در حال رسیدگی در بغداد، بارها به تعویق افتاد. بهدنبال حکم دادگاه عالی عراق برای حذف سهمیهی اقلیتهای اتنیکی و مذهبی، حزب دموکرات کردستان عراق ۲۸ اسفند/ ۱۸ مارس اعلام کرد که در انتخابات آتی پارلمانی اقلیم کردستان شرکت نخواهد کرد و آن را «غیرقانونی» و «مغایر قانون اساسی» میداند. همزمان رهبر اتحادیه میهنی کردستان روز شنبه گفت که انتخابات پارلمانی آتی اقلیم کردستان «دموکراتیکتر» خواهد بود. کمی برایمان از رابطه میان حزب دموکرات بارزانی و اتحادیه میهنی در اقلیم بگویید. تا چه حد دیدار اخیر به این موضوع مربوط است؟
قطعاً این موضوع مطرح شده و حزب دمکرات کردستان تلاش میکند تا درقبال امتیازاتی که داده و یا میدهد اهداف خود را نیز پیگیری کند. همانگونه که درحال حاضر میدانیم، انتخابات پارلمانی در موعد مقرر خود برگزار نخواهد شد و احتمالاً و آنچنانکه کمیسیون انتخابات عراق اعلام کرده در اکتبر امسال برگزار خواهد شد. تعویق زمان برگزاری این امکان را برای حزب دموکرات فراهم میکند تا با رایزنی بخشی از تغییراتی را که دادگاه قانون اساسی مقرر کرده چه از طرق قانونی و یا رایزنی سیاسی بیاثر کند. در این بین، جمهوری اسلامی ایران باتوجه به نفوذی که در میان گروههای شیعه دارد و همچنین با توجه به روابطی که با اتحادیهی میهنی کردستان دارد میتواند به حزب دموکرات کردستان و بارزانیها کمک کند.
چرخش بارزانیها به سمت ایران خودخواسته نیست و دلیل اصلی آن خطری است که احساس میکنند. اگر با توجه به قوانین فعلی، انتخابات در چهار حوزه برگزار شود قطعاً حزب دموکرات کردستان قادر به پیروزی در انتخابات نخواهد بود و بیم آن می رود که به نیروی دوم و یا حتی سوم در پارلمان تبدیل شود. اگر ترکیه قادر به اعمال نفوذ در انتخابات میبود قطعاً بارزانیها چنین چرخشی را انجام نمیدادند. حال باید دید که حزب دموکرات کردستان و ایران چه امتیازی به اتحادیهی میهنی خواهند داد تا با آنها کنار بیاید. به نظر من وضعیت کرکوک میتواند نقطهی آغاز چنین تحولاتی باشد. مثلاً تفویض امنیت کرکوک از ارتش عراق به پلیس کرکوک یکی از نشانههای این تحولات است و گام بعدی احتمالاً همکاری حزب دموکرات کردستان در تعیین استاندار کورد برای این استان خواهد بود.