مدام با خبرهای مربوط به خشونت علیه زنان در ایران مواجه می‌شویم. در این خبرها خشونت دیگر محدود به شیوه‌ی کنترل سنتی یا کتک‌کاری‌های معمول نمانده است، بلکه در قالب حمله‌هایی با آسیب‌های پایدار و قتل‌عمد درآمده است. خبرهای کشتار زنان در نقاط مختلف ایران یکی پس از دیگری بیرون می‌آید. قتل‌ها را عمدتا مردان انجام می‌دهند، آن هم در نقش‌های خویشاوندی همچون شوهر، برادر، پدر، عمو و دایی.

گرفتار میان سنت و سیاست

تحلیل ریشه‌ها و عامل‌های این خشونت‌ها تأمل و بررسی‌های میدانی طولانی می‌طلبد. بررسی‌هایی که به طبع باید از جانب نهادهای اجتماعی حمایت‌گر انجام شود.

https://www.radiozamaneh.com/819105

رویه‌هایی آماری که در پژوهش‌های مستقل و سازمان های نیمه‌جانی همچون بهزیستی و زیرمجموعه‌هایش ثبت می‌شود، تا حدودی الگوی کلی این خشونت‌ها را ترسیم می‌کند؛ یا دست‌کم می‌تواند نقطه آغازی برای به بحث گذاشتن این مسئله به صورت علمی باشد.

خشونت‌ها علیه زنان در زمان‌ها و مکان‌های مختلف روی می‌دهد. اما پیگیری موردهای مجزا و خاص و تأمل بر آن‌ها می‌تواند یک بینش خاص در رابطه با آن‌ها به دست دهد.

بر اساس آخرین آماری که رئیس اورژانس در خصوص خشونت علیه زنان منتشر کرده، ۴۹ درصد از زنان ایرانی آزار جسمی و فیزیکی، ۲۶ درصد عاطفی و روانی و کلامی و ۲۲,۲ درصد آن‌ها آزارهای اجتماعی و اقتصادی دیده‌اند. همچنین ۷۱ درصد زنان که مورد خشونت قرار گرفته‌اند از مدت زمان زندگی زناشویی آن‌ها بیش از ۵ سال نمی‌گذرد.

منظر آماری خشونت علیه زنان

محمود علیگو، رئیس اورژانس اجتماعی کشور، در نشستی که ۱۸ شهریور ۱۴۰۱ برگزار شد اذعان کرد که ۳۸ درصد مراجعات به اورژانس اجتماعی مربوط به خشونت‌های خانگی علیه زنان است.

بر اساس آخرین آماری که رئیس اورژانس در خصوص خشونت علیه زنان منتشر کرده، ۴۹ درصد از زنان ایرانی آزار جسمی و فیزیکی، ۲۶ درصد عاطفی و روانی و کلامی و ۲۲,۲ درصد آن‌ها آزارهای اجتماعی و اقتصادی دیده‌اند. همچنین ۷۱ درصد زنان که مورد خشونت قرار گرفته‌اند از مدت زمان زندگی زناشویی آن‌ها بیش از ۵ سال نمی‌گذرد. بر اساس یافته‌های این سازمان، حدود ۲,۳ درصد زنان خشونت دیده ۱۱ تا ۱۸ سال، ۲۶,۴ درصد ۱۹ تا ۲۹ سال، ۴۸ درصد زنان ۳۰ تا ۳۹ و ۲۲ درصد نیز بالای ۴۰ سال داشتند.

Ad placeholder

آزار بیشتر زنان جوان

در پژوهشی[۱] در رابطه با خشونت شوهران علیه همسرانشان بیشترین نرخ خشونت در بین زنان ۲۰ تا ۳۰ ساله با ۴۸,۵ درصد ثبت شده است، در حالی که کمترین نرخ مربوط به گروه سنی ۴۵ تا ۵۰ سال با ۹,۶ درصد بودخ است. به طور کلی، خشونت‌های روانی-عاطفی با ۵۲ درصد بیشترین نوع خشونت علیه زنان گزارش شده است. پس از آن، خشونت فیزیکی با ۳۷ درصد و خشونت اجتماعی با ۳۴ درصد به ترتیب شیوع بیشتری داشته‌اند.

 کمترین نرخ خشونت علیه زنان به خشونت جنسی با ۱۱ درصد بوده است. میزان خشونت در بین زنان خانه دار با ۶۵ درصد، بالاترین آمار خشونت را دارد. این پژوهش نتیجه می‌گیرد که وضعیت اقتصادی-اجتماعی، ساختار خانوار، تجربه و مشاهده خشونت در خانواده‌ها، سرمایه اجتماعی، مداخله خانوادگی، روش انتخاب همسر، اعتماد متقابل بین همسران و حمایت اجتماعی عواملی هستند که ارتباط مستقیمی با خشونت علیه زنان دارند.

 بر مبنای آمارهای جهانی موجود در این زمینه هم، خشونتِ خانگی، شایع‌ترین نوعِ خشونت علیه زنان گزارش شده است. آمارهای ارائه‌شده از سوی سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد که ۱۶ تا ۵۲ درصد از زنان توسط شریک زندگی خود، مورد خشونت واقع می‌شوند. ۱۸ تا ۶۷ درصد از زنان در مجموعه کشورهایی که «درحال توسعه» نامیده می‌شوند، حداقل یک بار آزار بدنی از جانب همسر خود را تأیید کرده‌اند.

Ad placeholder

چند نتیجه کلی

از همین داده‌های آماری می‌توان به چند نتیجه‌گیری کلی اما روشن دست یافت.

  1. عاملان اصلی خشونت علیه زنان به ویژه در ایران، همسران این زنان هستند. همانطور که گفته شد مردها در قالب نقش‌های خانوادگی دیگر هم عموما عامل این خشونت‌ها هستند. اما طبق آمارموجود، همسران زنان، نقش اصلی در این خشونت‌ها را دارند.
  2. این خشونت‌ها اغلب در محیط خانواده روی می‌‌دهند. یعنی فضایی که گمان می‌رود نقشی حمایتگر دارد و فضایی امن و آکنده از صمیمت است. طوری که حتی آمار خشونت‌هایی که در خانواده علیه زنان اعمال می‌شود بسیار بیشتر از خشونت‌های محیط‌های بیرونی و عمومی است. این یعنی زنان در «خانه» بیشتر از محیط بیرون از آن در معرض خشونت هستند.
  3. بیشترین خشونت‌ها علیه زنان جوان اعمال می‌شود. آن هم در ۵ ساله نخست ازدواجشان. این آمار البته می‌تواند ناشی از مراجعه بیشتر زنان در این سن به مرکزهای اورژانش اجتماعی باشد. زنان قبل از این سن معمولا زیر سیطره سنت‌ها و قواعد خانوادگی خانه پدری‌اند. خشونت‌های پدر یا برادر را قابل تحمل‌تر می‌یابند و شاید آن را هم خشونت تلقی نکنند. زنان پس ۳۰ سالگی یا بعد از طی شدن ۵ ساله نخست زندگی مشترک یا طلاق می‌گیرند یا به طرز ناراحت‌کننده‌ای و از روی ناچاری با وضعیت خشونت‌بار زندگی‌ مشترکشان سازگار می‌شوند. به همین دلیل از این سن به بعد خشونت‌های کمتری گزارش می‌شود.
  4. انواع خشونت علیه زنان در میان خانواده‌های طبقات درآمدی پایین جامعه ایران، بیشتر از طبقات بالایی است. پژوهش‌های مستقل در این زمینه، این فرضیه را تأیید کرده‌اند که مردان طبقات پایین چون به منابع مالی کمتری دسترسی دارند، قدرت اقناع و تأثیرگذاری کمتری هم بر همسرانشان دارند. در نتیجه برای به کرسی نشاندن رفتار و خواست‌هایشان به خشونت آشکار متوسل می‌شوند، در حالی که مردان برخودار از ثروت بیشتر به دلیل برخورداری از منابع اقتصادی، خودبخود از توان چانه‌زنی و قدرت بیشتری برخوردارند. آن‌ها بیشتر از طریق ثروت و قدرتشان زنان را تحت فشار قرار می‌دهند تا خشونت آشکار جسمی یا جنسی[۲]. همچنین زنان شاغل و از لحاظ اقتصادی مستقل، کمتر از زنان خانه‌دار تن به پذیرش خشونت خانگی می‌دهند.

نزدیک به ۵۰ درصد زنان ایرانی در تحقیقات انجام‌شده درباره خشونت خانگی اذعان کرده‌اند که اغلب مورد خشونت‌های جسمی قرار می‌گیرند.

تداوم زندگی با توسل به مکانیسم‌های موجود چانه‌زنی برای زنان در زندگی خانوادگی یک راه‌حل است و جدایی و طلاق هم راه حلی دیگر. راه‌های اعمال فشار زنان برای کسب قدرت بیشتر در ساختار خانواده امروزی شامل گذاشتن مهریه سنگین، گرفتن حق طلاق و دیگر شرط‌های ضمن عقد است. آمار رو به افزایش طلاق در ایران نشان می‌دهد که امروزه راه‌حل دوم محبوبیت بیشتری یافته است.

به طور کلی، منظر آماری موجود درباره خشونت‌ها علیه زنان در ایران بیانگر این است که ساخار فعلی خانواده در ایران و مابه‌ازاهای هنجارین آن همچون تقبیح طلاق، ناموس‌پرستی، سنت‌های خویشاوندی و فقدان قانون‌های حمایتی کافی از زنان مشوق‌های اصلی خشونت‌اند.

Ad placeholder

پانویس‌ها:

[۱]. بگرضایی، پرویز و سیف­الهی، سیف­اله و زنجانی، حبیب­الله (۱۳۹۶)، فراتحلیل مطالعات خشونت شوهران علیه زنان در ایران، نشریه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده، دوره ۱۱. شماره ۳۸.

[۲]. دستان، نیلوفر و مشیزی، جواد(۱۴۰۲) بررسی رابطه بین ساختار قدرت در خانواده و خشونت علیه زنان متأهل: دانشگاه باهنر کرمان.