اصطلاحات خط قرمز، ممیزی، آثار غیرمجاز و منشوری برای هنرمندان ایرانی واژههای آشناییاند. آثار فراوانی از جمله موسیقی، کتاب، تئاتر، فیلم، نقاشی و… در ایران سانسور میشوند. برخی از این آثار شاید آشکارا مخالفتی با عقاید فرهنگی و سیاسی حکومت نداشته باشند اما چون هنرمند در زندگی شخصی خود همسو با سیاستهای نظام نبوده، آثارش نیز در زمره هنر غیرمجاز و غیرقابل انتشار دستهبندی میشود. ارگانهای مختلفی اعم از وزارت ارشاد اسلامی، نیروی انتظامی، اطلاعات، حوزۀ هنری، امامان جمعه، بسیجیهای آتش به اختیار و ستاد امربه معروف و نهی از منکر در مانعتراشی برای هنرمندان دست باز دارند و هر یک بنا به سلیقه خود «قانون» و محدودیتی به هنر میافزایند. بارها نیروهای خودسر کنسرتهای موسیقی را با وجود مجوز وزارت ارشاد اسلامی لغو کردهاند. لغو کنسرت علیرضا قربانی در اصفهان و یا فستیوال کوچه که تحت فشار برخی نهادها ناتمام ماند فقط دو نمونهاند. برخی نمایشگاههای آثار هنری تنها چند دقیقه قبل یا بعد از افتتاح به محاق میروند.
با اینحال هنرمندان ایرانی از آفرینش هنری و مقاومت در برابر سانسور دست برنداشتهاند و راههای مختلفی برای ارائه آثار خود را میآزمایند. «هنر زیرزمینی» که سالهاست در ایران پا گرفته، مخاطبان زیادی را فرامیخواند و هنرمندان مختلفی را معرفی میکند. تاکنون با مقاومت هنرمندان، وزارت ارشاد اسلامی نتوانسته است حاکمیت خود را تثبیت کند اما اقبال دیده شدن از سوی مخاطب برای «همۀ هنرها» و «همۀ هنرمندان» به یک شکل نیست. هنرهای تجسمی که برای عرضه در وهله نخست به محلی برای نمایش و گالریدار نیاز دارد، کمتر از موسیقی زیرزمینی اقبال دیده شدن داشته است. اما بهرغم این محدودیتها هنرمندان نقاش بعضاً نمایشگاههای زیرزمینی را به دور از چشم ماموران سانسور در ایران برپا میکنند. با تعدادی از این هنرمندان و مخاطبان به گفتوگو نشستهایم.
گالریهای کمشمار اما آزاد
«در مورد نمایشگاههای زیرزمینی اطلاعرسانی صورت نمیگیرد، تعداد آثار ارائه شده و استقبال هم اندک است.» اینها را مژگان، هنرمند نقاش و یکی از مخاطبان هنرزیرزمینی به گزارشگر رادیو زمانه میگوید. او اضافه میکند:
از آنجایی که این نوع نمایشگاهها مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد یا هیچ نهاد دیگری ندارند، نمیشود به طور معمول در مورد آنها اطلاعرسانی کرد. تقریباً مخفیانه در مکانها مثل منزل شخصی یا حتی پارکینگ یا بعضی وقتها گالریهای کوچک این نمایشگاهها برپا میشوند. اطلاعرسانی هم به صورت خصوصی است. یعنی به دوستان و آشنایان و کلکسیونرها خبر میدهند و برای ورود باید از قبل هماهنگ شده باشد. به همین دلیل تعداد بازدید کننده هم محدود است. خرید و فروش هم صورت میگیرد ولی به اندازه گالرهای رسمی نیست.
محدودیتهای زیادی برای برپایی نمایشگاههای نقاشی در ایران وجود دارد. همۀ آثار باید از فیلتر نهادهای فرهنگی و امنیتی رد شود تا مجوز ارائه تابلوها صادر شود. برخی گالریهای رسمی نمایشگاههای با موضوع یا گرایش خاصی در هنر برپا میکنند اما در نمایشگاههای زیرزمینی به دلیل معدود بودن آثار، میتوان همه نوع گرایش هنری هم یافت. مژگان دراینباره به رادیو زمانه میگوید:
فرصت برپایی نمایشگاههای زیرزمینی همیشه مهیا نیست. به همین خاطر مثل گالریهای عمومی موضوع یا سبک مشخصی را برای نمایشگاه تعیین نمیکنند. بعضی وقتها از ۲۰ تابلویی که نمایش میدهند شش هفت سبک مختلف وجود دارد. اغلب هنرمندان به خاطر آزادی که در طراحی دارند یا برخی هنرمندان جوان که نتوانستد اعتماد گالریهای عمومی را جلب کنند در این نمایشگاهها شرکت میکنند. همانطور که گفتم تعداد آثار در این جاها خیلی کم است ولی در هر صورت مکانی هرچند کوچک برای نمایش برخی آثار وجود دارد.
سعید، دانشجوی کارشناسی ارشد نقاشی است. او هم تجربه حضور در نمایشگاههای زیرزمینی را داشته است. به گفتۀ سعید، اگرچه این دسته از نمایشگاهها آزادی کامل را برای هنرمندان قائل میشوند، اما از سمتی دیگر دشواری بیشتری در به رسمیت شناخته شدن را متوجه هنرمندان میکنند. او در توضیح به رادیو زمانه میگوید:
کاملاً قبول دارم که هنر را نباید سانسور کرد و در اصل هنرمند وقتی میتواند تمام خلاقیت خود را به کار بگیرد که محدودیتی در آفرینش نداشته باشد. گالریهای زیرزمینی امکان عرضۀ آثار را بدون سانسور فراهم میکنند ولی از سمت دیگر، چون این آثار به عرصه عمومی راه پیدا نمیکنند و در محفلهای خصوصی با بازدیدکنندگان اندک نمایش داده میشوند، در نتیجه فرصت سنجش، محک یا نقد اثر را هم از هنرمند میگیرند. این آثار در مجلات هنری، دانشگاهها، نشستهای عمومی و… نقد و تحلیل نمیشوند، به همین خاطر هنرمند با ضعف و قوت کارش آشنا نمیشود و در نهایت خیلی سختتر در جامعه هنری به رسمیت شناخته میشود. این واقعاً یکی از بزرگترین مشکلات این نمایشگاهها است. البته این مشکل باز به فضای سانسور در ایران برمیگردد. مثلاً منتقدان هنر اجازه ندارند در مقالاتشان از آنها چیزی بنویسند چون این تابلوها به عنوان هنرغیرمجاز از سوی حکومت شناخته میشوند.
موضوع اصلی هنر زیرزمینی: زنان
بدنِ زن همواره از جمله خطوط قرمز در نظام جمهوری اسلامی بوده است. موی زنان، صدای زنان، بدن زنان و هرچه به گفتۀ قوانین شرعی جمهوری اسلامی موجب «تحریک» مردان باشد باید سانسور شود. فیلمها، تئاترها و تابلوهای نقاشی، زنان را باید کاملاً پوشیده نمایش دهند، اگر «چادر» در تابلوها، نقاشی میشود نباید نشان سیاسی یا اعتراضی را حمل کند. مژگان به رادیو زمانه میگوید زن از درونمایههای اصلی آثاریست که در نمایشگاههای زیرزمینی به نمایش گذاشته میشوند:
سوژههای متنوعی در این نمایشگاهها یافت میشود، ولی غالباً زنان از سوژههای اصلی نقاشی هستند؛ تابلوهایی که نیمه عریاناند یا مثلاً موی عریان دارند. زنهایی که در این تابلوها نقاشی میشوند آشکارا جلوههایی از انسانهای ستمدیدهاند که برای رهایی تلاش میکنند. البته عریانی که در این تابلوها وجود دارد به هیچوجه تحریککننده نیست.
سعید نیز حرفهای مژگان را تایید میکند و در توضیح بیشتر میافزاید:
نه تنها سوژه بسیاری از نقاشیها زنان هستند بلکه خیلی از هنرمندانی که در این نمایشگاهها حضور دارند هنرمندان زن هستند. برای هنرمند کاملاً طبیعی است که دغدغه خودش را نمایش بدهد، زنان در این جامعه با تبعیضهای مختلفی مواجهاند. همین الان نیروی انتظامی برای برخورد با خانمها به خیابان لشکرکشی کرده. طبیعی است که هنرمند زن همین بدن و مو، همین پوشش و صدها تبعیض دیگر را در هنرش نشان بدهد. این دغدغهها که روی تابلوهای نقاشی ظاهر میشوند، نزد حاکمیت به اعتراض و فعل سیاسی تعبیر میشوند، پس مجوز عرضه آن را هم صادر نمیکنند. به همین خاطر، تابلوها سر از نمایشگاههای زیرزمینی درمیآورند.
هنر متفاوت؛ نقاشی زیرزمینی
از آنجایی که نمایشگاههای زیرزمینی از فیلترهای معمول نهادهای نظارتی و فرهنگی جمهوری اسلامی رد نمیشوند، هنر متفاوتتری از گالریهای عمومی را به نمایش میگذارند. اگرچه در گالریهای عمومی تفاوت و تنوع زیادی در سبک و زیباییشناسی هنرمندان یافت میشوند اما هر رویداد فرهنگی باید از قبل مجوزهای لازم را از ارگانهای ذیربط دریافت کند.
لاله یکی از هنرمندان نقاش است که تجربۀ برپایی نمایشگاههای عمومی را دارد و به عنوان مخاطب در چند نمایشگاه زیرزمینی حضور داشته است. در مورد نمایشگاههای عمومی به رادیو زمانه میگوید:
نیاز به گفتن نیست که هر اثر هنری در ایران، از نقاشی و عکاسی گرفته تا مجسمهسازی و خوشنویسی باید قبل از شرکت در نمایشگاه، از سوی مسئولین ذیربط تایید شود. من بارها به خاطر اینکه زن در تابلوهایم بود مجوز شرکت در نمایشگاه را نگرفتهام. شاید برایتان جالب باشد زنی که در تابلوی من وجود داشت نه عریان بود نه اصلاً چهرهاش مشخص بود و نه حتی رئال بود! پشت به تصویر در هالهای از مه به چند پرنده نگاه میکرد، حالا نمیدانم برداشت سانسورچیهای ارشاد از این تابلو چی بوده که مجوز شرکت را ندادند! وقتی تا این میزان سانسور و محدودیت برای هنر قائل میشوند حتی اگر سبکهای متنوع هم در یک نمایشگاه کار شود باز مخاطب با هنر تقریباً یک دست و یک جور روبهرو خواهد شد.
لاله همچنین درمورد تنوع سبکی گالریهای زیرزمینی اضافه میکند:
در نمایشگاههای زیرزمینی تنوع آثار خیلی بیشتر است. هنری که آنجا ارائه میشود تفاوت زیادی دارد، در هیچ جای ایران نمونهاش را پیدا نمیکنید. بعضی تابلوها واقعاً مخاطب را میخکوب میکنند. یک تازگی و تفاوت و بهروز بودن در آنها وجود دارد. البته منظورم همۀ تابلوها نیست، ولی در بسیاری از آثار میتوان این را شاهد بود. از طرف دیگر، خیلی به مسائل روز میپردازند. مثلاً همین مقوله آزادی و تبعیض زنان که مسئله امروز ماست در آثار زیرزمینی حضور دارد. در کل اگر بخواهم مقایسهای انجام دهم باید بگویم گالریهای زیرزمینی اگرچه مخاطب کمتری دارند و تعداد آثار کمتری را نمایش میدهند، ولی از حیث هنری خیلی متفاوتتر از هنر رسمی عمل میکنند.
محدودیتهای روزافزون
بهرغم محدودیتهای بسیار در ارائه آثار هنری اما هنوز تندروهایی وجود دارند که خواهان نظارت و فشار بیشتری بر گالریهای رسمی هستند. در همین رابطه، شهریور سال گذشته روزنامه جام جم وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی در گزارشی طولانی به «بحران اخلاقیات در نگارخانههای تهران» پرداخت و مدعی شد «اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» نظارت لازم و کافی را بر گالریهای هنرهای تجسمی ندارد. موضوع گزارش جام جم اعتراض به تصاویر درج شده از نشست یک روزه انجمن نگارخانهداران و به تعبیر این روزنامه «رفتار هنجارشکنانه و کشف حجاب توسط گالریداران» بود. این روزنامه به «وضعیت نامطلوب حجاب در گالریهای تهران» پرداخته و «مکاشفه حجاب» را «آشکارا اقدامی سیاسی» و یک «حرام سیاسی» خوانده بود. جام جم در بخشی از گزارش خود نوشته بود:
وقتی اکثریت زنان انجمن نگارخانهداران همزمان کشف حجاب میکنند و جلوی دوربین خبرنگارشان ژست میگیرند و لبخند میزنند، کاملاً روشن است که در غایت رفتار خود چه هدفی را دنبال میکنند. انجمنی که نمک میخورد و نمکدان میشکند، چرا که ذیل قوانین جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است و عموم ذینفعان آن، کسب درآمدشان از گالریهایی است که در این کشور فعالیت میکنند اما در بزنگاههایی این چنین همصدا با دشمن میشوند و با دهن کجی قوانین را به سخره میگیرند. اما این همه ماجرا نیست، این رفتار سازمان یافته از سوی انجمن نگارخانهداران دم خروسی است که نشان از وضعیت میدان هنرهای تجسمی و نگارخانههای تهران دارد. یعنی همین رفتار غیرقانونی و ضداجتماعی و… به روشنی نشان میدهد که در نگارخانهها چه میگذرد.
محمد خراسانیزاده، مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی، در این رابطه به روزنامه جام جم گفته بود:
در مورد قانون مماشاتی وجود ندارد و به طور طبیعی بنای ما بر رعایت قوانین است. البته، بهطور طبیعی شرایط جامعه نامساعد است و متأسفانه پوشش در سطح جامعه نیز رعایت نمیشود و در نشستی که محل بحث است، بعضی دستاندرکاران نگارخانهها حجاب را رعایت نکرده بودند که البته ناخوشایند بود و تذکر جدی گرفتند و این را لحاظ نکردهبودند که شرایط بیرون اجتماع با فضایی که از دستگاه حاکمیتی مجوز دارد، متفاوت است و آنها باید پاسخگوی این مسأله باشند.
سعید درمورد موضعگیرهای از این دست به رادیو زمانه میگوید:
من به عنوان یک هنرمند، قانون و مجوز برای آثار هنری را نمیتوانم بپذیرم. وقتی برای هنر، قانون و قاعده تعریف میکنید یعنی آگاهانه میخواهید محدودش کنید، یعنی میخواهید هنرمند را وابسته و مرید خود کنید! وقتی میخواهند مجوز بگیرم یعنی هرآنچه را که حکومت میخواهد باید نمایش دهیم. خُب این یعنی تبلیغات، یعنی پروپاگاندا، یعنی مملکت را گل و بلبل نشان بده. از تبعیض، کشت و کشتار، اعدام، زندانی، بیکاری، کارگران، زنان و هزار مشکل دیگر نگو! من به هیچوجه نمیگویم کسی که در نمایشگاههای رسمی و مجوزدار شرکت میکند حتماً وابستگی به نظام دارد! خیر، خیلی از این هنرمندان آدمهای شریفی هستند و اصلاً از حیث مادی به این نمایشگاهها نیاز دارند. اما در کل وقتی برای هنر قانون و مجوز تعریف میکنند، در نهایت میخواهند هنرمند و هنرش کاملاً در قید و بند خواستۀ آنها باشد. بدون شک مردم هم میل چندانی به این نوع هنر ندارند.
در همین زمینه، مژگان نیز معتقد است خطوط قرمز در آثار هنری تنها به قوانین وضع شده خلاصه نمیشوند بلکه اعمال فراقانونی هم در محدود کردن آن دخیلاند. او در توضیح به رادیو زمانه میگوید:
از یک سمت قوانین سفت و سخت برای هنرمند ایرانی وجود دارد و از سمت دیگر، آتش به اختیارهای هستند که دوباره محدودیت هنر را تشدید میکنند. مثلاً یک نمایشگاه مجوز رسمی میگیرد ولی ناگهان بسیجیها میریزند و همه چیز را خراب میکنند. بارها دیدیم کنسرتهای موسیقی باوجود مجوز ارشاد توسط لباس شخصیها به هم خورده. معلوم نیست باید از کدام ارگان مجوز بگیری که کسی کاری به کارت نداشته باشد. از ارشاد مجوز میگیری، نیروی انتظامی لغو میکند، از اماکن مجوز میگیری، اطلاعات اجازه نمیدهد! منظورم فقط نمایشگاه نقاشی نیست، همۀ رشتههای هنری در ایران با این مسئله درگیرند. اصلاً به خاطر همین رفتارهای خودسرانه و قوانین سفت و سخت است که هنر زیرزمینی به وجود میآید. تکلیف هیچ چیز در ایران مشخص نیست. فقط میدانیم که میخواهند کلاً ساکت و سربهریز باشیم و هیچ کاری نکنیم چون حتی از نفس کشیدن ما مردم هم میترسند.