❗️ممکن است با خواندن این مطلب داستان فیلم برای شما آشکار شود.

«چمدان قرمز» فیلم کوتاهی هجده‌دقیقه‌ای است که سیروس نشواد، کارگردان ایرانی-لوگزامبورگی آن را در طول شش روز در فرودگاه فیندل ساخته است. این فیلم موفق شد در سال ۲۰۲۳ در نود و پنجمین مراسم اسکار توجه داوران را به خود جلب کند و در میان پنج نامزد بهترین فیلم کوتاه اسکار قرار گیرد.

«چمدان قرمز» یک دختر نوجوان ایرانی را به تصویر می‌کشد که نگران و مشوش درحالی‌که چمدانش را به سینه چسبانده و روسری‌ از سر برداشته، تمام تلاشش را می‌کند تا مخفیانه از فرودگاه بگریزد و علیه آینده‌ای که پدرش برای او رقم زده است طغیان کند. فیلم ما را درست وسط بحران زندگیِ آریانِ شانزده ساله‌  قرار می‌دهد. او که از ایران به فرودگاه لوکزامبورگ رسیده، از زندگی جدیدی که انتظارش را می‌کشد وحشت دارد: ازدواجی اجباری‌ که خانواده‌اش ترتیب داده‌اند.

آنونس فیلم چمدان قرمز

حس تعلیق و تنش از همان ابتدای فیلم به تماشاگر منتقل می‌شود. در فرودگاه، چمدانی قرمز رنگ تنها چیزی است که روی چرخ‌دندۀ تحویل بار باقی مانده است. چمدان را می‌بینیم که چند باری دور می‌زند تا سرانجام دختر نوجوانی آن را برمی‌دارد. آریان (با بازی ناول اِواد) به‌تنهایی و درحالی‌که ترس و اضطراب در صورتش مشهود است در قسمت تحویل بار فرودگاه لوکزامبورگ ایستاده. تلفنش زنگ می‌خورد. گوشی را محکم به صورت می‌فشارد و به دروغ می‌گوید: «هنوز توی هواپیما هستم.» طولی نمی‌کشد که دو نفر از اعضای حراست فرودگاه به سراغ دختر می‌آیند. با احتیاط چمدانش را باز می‌کنند و با دیدن محتویات چمدان که چند تکه لباس، تعدادی قلم‌مو، لوازم هنری و چند نقاشی است خیالشان راحت می‌شود. در نمایی بسته،‌ طراحی‌ سیاه قلم آریان را می‌بینیم: تصویر دخترکی با گیسوانی رها و پریشان که بیشتر سفیدی کاغذ را پر کرده‌اند.

در چهرۀ آریان می‌تواند خواند که از اینکه مأموران حراست به وسایلش دست می‌زنند، ناراحت است؛ به زودی متوجه می‌شویم که محتویات چمدان تنها و احتمالاً باارزش‌ترین دارایی‌های او هستند. بیرون از قسمت تحویل بار، مردی با دسته گلی در دست، منتظر ایستاده است. نمی‌دانیم او کیست، اما وحشت آریان از او را به‌وضوح متوجه می‌شویم. آریان سراسیمه به دستشویی فرودگاه می‌رود و برای اینکه احساس امنیت کرده و از دست مرد بگریزد، روسری‌اش را برمی‌دارد. موهای بازش روی شانه‌هایش می‌افتند. در این لحظه روسری چیزی‌ست که می‌تواند باعث گرفتار شدن او شود، روسری توجه مرد را به سوی او جلب می‌کند. 

آریان موفق می‌شود بی‌آنکه لو برود از جلوی مردی که به استقبالش آمده –و ظاهراً با چهرۀ او آشنایی ندارد- رد شود و به مردم حاضر در فرودگاه بپیوندد. فرودگاه‌ها برای کسانی که به آن‌ها عادت ندارند، مکان‌های ترسناکی هستند. زن‌های بلوند از روی بیلبوردها در همۀ جای فرودگاه به آریان خیره شده‌اند. تمام این دنیا برای او بیگانه است. وارد صرافی فرودگاه می‌شود. دستۀ اسکناسی که پدرش به او داده بدل به تنها سه اسکناس ده‌یورویی می‌شود. آریان بهت‌زده و نگران پول را می‌گیرد و متوجه نمی‌شود که صراف از او ‌پرسیده آیا او حالش خوب است یا نه؟

 در مکالمات تلفنی مرد با  پدر آریان، جعفر، متوجه می‌شویم که دختر را در ازای پول برای ازدواج به مرد واگذار کرده‌اند و مرد قصد دارد آریان شانزده‌ساله را از فرودگاه مستقیماً به مراسم عروسی ببرد؛ چرا که «مهمان‌ها منتظرند». جعفر نشانی‌ آریان را به مرد می‌دهد: چمدان پارچه‌ای قرمز رنگ. هر کجا که دختر می‌رود، مرد همچنان ظاهر می‌شود در‌حالی‎که دارد به دنبال چمدان قرمز چشم می‌چرخاند. در پایان این تعقیب‌وگریز دلهره‌آور آریان هم چمدانش را و هم مختصر پولی را که به همراه داشت از دست می‌دهد. او تلفنش را خاموش می‌کند و به سوی آیندۀ نامعلومش رهسپار می‌شود؛ آینده‌ای که در آن آزاد است و دست مردانی که او را می‌فروشند و می‌خرند دیگر به او نمی‌رسد.

دقایقی از مصاحبه سیروس نشواد و گیوم لوی، فیلمنامه نویس درباره فیلم چمدان قرمز

سیروس نشواد در مورد موضوع حجاب در فیلمش چنین می‌گوید:

می‌خواستم این پیام را منتقل کنم که آدم‌ها باید بتوانند در انجام هر کاری که اراده می‌کنند آزاد باشند. باید آزاد باشند که حجاب بر سر بگذارند و یا از آن استفاده نکنند. پوشش اختیاری نباید تقبیح شود و به فرد آسیب برساند. متأسفانه، وضعیت فعلی در ایران به‌گونه‌ای است که زنان ملزم و مجبور به استفاده از حجاب هستند. حجاب در ایران معنای عمیق‌تری دارد و بدل به نمادی برای سلطۀ مرد، پدرسالاری و تسلیم زنان در برابر مردان شده است. این همان سیستم مردسالاری است که به مردان اجازه می‌دهد تا همسران متعدد اختیار کنند و زنان را برای انجام هر کاری نیازمند کسب اجازه از همسران خود می‌داند.

او اضافه می‌کند:

آریان می‌خواهد خود را از چنگ سنت‌های مردسالارانه رها کند. به همین دلیل است که پیام‌های پدرش را نادیده می‌گیرد و تلفن خود را خاموش می‌کند. بدین ترتیب، آزادی انتخاب و قدرت اختیار را برای خود رقم می‌زند. با این حال بهایی که برای چنین آزادی‌ای می‌پردازد، سنگین است. او چمدان قرمز رنگش را که نماد قلب و خانوادۀ اوست و تنها دارایی‌اش است از دست می‌دهد. دیگر هیچ چیز ندارد، اما آزادی را به دست آورده است، و این مهم‌ترین چیز است. یادم هست موقع فیلمبرداری به بازیگر فیلم گفتم: نگاه کن، این واقعاً چمدان نیست؛ این قلب توست. به او پیشنهاد دادم چمدان را به سینۀ خود بچسباند. رنگ چمدان هم قرمز است، به رنگ قلب.

«چمدان قرمز» که از لوکزامبورگ به رقابت‌های اسکار معرفی شده محصول کمپانی سینه‌فیلم است و موفق شده است در بیش از ۲۵ جشنواره فیلم بین‌المللی به نمایش درآمده و جوایز متعددی را کسب کند. کارگردان فیلم، سیروس نشواد این فیلم و موفقیتش را به زنان شجاع و مبارز ایران تقدیم کرده است.