سیزده سال داشت که در خیابان کتک خورد چون برقع نپوشیده بود. آن روزها را «خیلی بسته، خیلی تاریک» توصیف می‌کند. به همین خاطر، حمل دوربین حتی در مخیله‌اش نمی‌گنجید. نامش فرزانه واحدی است. در قندهار متولد شد و در شش سالگی با خانواده به کابل رفت. در زمان جنگ داخلی افغانستان به مدرسه رفت و در سال ۱۹۹۶ که طالبان به قدرت رسید و آموزش دختران را ممنوع کرد، به کلاس‌های زیرزمینی رفت. بعد از شکست طالبان در دسامبر ۲۰۰۱، دبیرستان را تمام کرد و در دورۀ دو سالۀ مؤسسۀ فوتوژورنالیسم آینه شرکت کرد. در سال ۲۰۰۴، برای خبرگزاری فرانسه عکاسی کرد و بعدها به آسوشیتدپرس پیوست. او فارغ‌التحصیل فوتوژورنالیسم از کالج لویالیست کاناداست.

فرزانه واحدی (عکس: ویکی پدیا)
فرزانه واحدی (عکس: ویکی پدیا)

فرزانه واحدی اولین زن افغانستانی است که با نهادهای بین‌المللی کار کرده و کارش در مجلات و روزنامه‌های بین‌المللی منتشر شده است. او با سازمان‌های غیرانتفاعی بسیاری همکاری کرده است. در سال ۲۰۱۴، فرزانه پروژه‌ای برای آموزش عکاسان افغانستانی و تحقیق در تاریخ عکاسی افغانستان شروع کرد. عکس‌های او در نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی در افغانستان، کانادا، آمریکا، هندوستان، پاکستان، آلمان، ایتالیا، نروژ، سوئیس، چین، فنلاند، فرانسه و پرتغال به نمایش درآمده است. او در حال حاضر عضو هیئت علمی آکادمی در تبعید دانشگاه دویسبورگ آلمان و دانشگاه فولکوانگ هنر در اسن است. او استاد مدعو بهار ۲۰۲۲ در بنینگتون بود.

اوایل که شروع به عکاسی کرد، کارش آنقدرها راحت نبود، چون سخت می‌شد مردم را به عکاس زن عادت داد، به خصوص عکاسی که خودش افغانستانی باشد. گاهی حتی به او سنگ می‌انداختند. فرزانه واحدی اکنون بیشتر به دلیل عکس‌هایش از زنان و دختران افغانستانی معروف است. او دو دهۀ تمام، زندگی زنان افغانستانی را مستند کرده است. واحدی از سال ۲۰۰۷ جوایز و کمک‌هزینه‌های تحصیلی فراوانی برای کار عکاسی‌اش گرفته است؛ از جمله از مؤسسۀ اوپن سوسایتی، برنامۀ فیلم و عکاسی نشنال جیوگرافیک ، دانشگاه میسوری و مانتن فیلم. در سال ۲۰۱۶، فرزانه جایزۀ ممتازترین هنرمند سال ۲۰۱۶ را برای هنرهای خلاقه و طراحی در اونتاریو کانادا دریافت کرد.

https://www.instagram.com/p/C6bsmwYtfxd/

تاوان زنانگی

در افغانستان خشونت مبتنی بر جنسیت همه‌گیر است. فرزانه واحدی برای ثبت زندگی زنانی تلاش می‌کرد که جلوی سنت‌های اجتماعی عرض اندام می‌کردند. به همین دلیل عکاس و سوژه‌هایش هر دو در معرض خطر بودند. در عکس‌ها می‌بینیم که بسیاری از سوژه‌ها چهرۀ خود را پوشانده‌اند، مگر اینکه در نتیجۀ خشونت یا خودسوزی صورت‌شان از شکل افتاده باشد.

آنچه در بازنمایی زن مسلمان و محجبه توجه تماشاگر را جلب می‌کند، پوشیدگی اوست. زن در عکس‌های فرزانه هرگاه به لحظه‌ای بحرانی رسیده، دست از پوشاندن صورت و بدن خود برداشته و از مرز رسوم اجتماعی- مذهبی گذشته است. مانند زنی که جلوی ملایی درآمده. یا زنانی که خودسوزی کرده‌اند. گویی زنی که در برابر تحجر قد علم کرده باشد، دست از جان شسته است.

اورهان پاموک در کتاب «معصومیت اشیا» به پدیده‌ای مشابه در فرهنگ ترکیه اشاره می‌کند: فقط عکس دخترانی که بکارت‌شان از دست رفته باشد، در رسانه‌ها چاپ می‌شود و حتی در این صورت، نواری سیاه چشم آنان را می‌پوشاند.

https://www.instagram.com/p/C6bt2fTNJGv/

در زندان پروان افغانستان بسیاری از زنان و دختران متهم به «جرائم اخلاقی» زندانی‌اند. این جرائم اخلاقی به معنای فرار از خانه برای خلاصی از خشونت خانگی یا ازدواج اجباری است. در سال ۲۰۱۲، گزارش دیده‌بان حقوق بشر فاش کرد که تقریباً همۀ دختران بازداشتگاه نوجوانان در افغانستان به اتهام‌‌های اخلاقی دستگیر شده‌اند و نیمی از زنان نیز به دلیل همین اتهام‌های اخلاقی در زندان هستند. برخی از زنان و دختران بعد از اینکه مورد تجاوز قرار گرفته یا مجبور به کارگری جنسی می‌شوند به اتهام زنا به زندان می‌افتند.

https://www.instagram.com/p/C6btYzHNSqO/

Ad placeholder

مجموعۀ زنان

فرزانه واحدی راوی فرهنگ افغانستان است. فرهنگ منطقه فرصت‌های شغلی را برای زنان افغانستان محدود می‌کند. در عکسی زنان را در حال قالیبافی می‌بینیم. واحدی می‌گوید:

زنانی که اجازۀ کار در بیرون از خانه ندارند، معمولاً قالی می‌بافند. آنان از کودکی کار قالیبافی را شروع می‌کنند و تا وقتی که دیگر به سختی می‌توانند ببینند یا حتی بنشینند، کار می‌کنند. برخی از این زن‌ها نه فقط خودشان حشیش می‌کشند بلکه به فرزندان‌شان هم حشیش می‌دهند تا بخوابند و مزاحم کار آنها نشوند.

https://www.instagram.com/p/C6btda6NHf6/

عکاس در مجموعۀ زنان افغانستان، طیف گسترده‌ای را به تصویر کشیده است: زندانی، کارگر جنسی، زندان‌بان، نظامی، زنانی که خودسوزی کرده‌اند، زنی که با روحانی متحجری درافتاده‌. آنچه در بازنمایی زن مسلمان و محجبه توجه تماشاگر را جلب می‌کند، پوشیدگی اوست. زن در عکس‌های فرزانه هرگاه به لحظه‌ای بحرانی رسیده، دست از پوشاندن صورت و بدن خود برداشته و از مرز رسوم اجتماعی- مذهبی گذشته است. مانند زنی که جلوی ملایی درآمده. یا زنانی که خودسوزی کرده‌اند. گویی زنی که در برابر تحجر قد علم کرده باشد، دست از جان شسته است.

https://www.instagram.com/p/C6bskTbNOJt/?img_index=1

واحدی رنج مردمش را به بازار نبرده یا تلاش نمی‌کند زن افغانستانی را با معیارهای غربی زیبایی بازنمایی کند. تصویری که از زن افغانستانی نشان می‌دهد به قدری معمولی است که بیننده را به جست‌وجوی معنایی ترغیب کند که در این عکس‌ها پنهان است.

https://www.instagram.com/p/C6btP88NULA/

در عکس کارگر جنسی، واحدی لحظه‌ای قبل از پوشاندن چهره را برای عکاسی انتخاب کرده است. البته با تکنیک ضد نور توانسته هویت زن را پنهان کند. عکاس و سوژه هر دو دست به پنهانکاری زده‌اند. هر دو زن به یک اندازه واهمه دارند. این پنهانکاری اصولاً با هدف عکاسی که بازنمایی است در تضاد قرار می‌گیرد و آنچه بازنمایی می‌شود نه صرفاً چهره‌ بلکه وضعیت، موقعیت (زن) و رویدادهاست.

https://www.instagram.com/p/C6btJNnN_64/

برای مثال، در یکی از عکس‌ها دختر نوجوانی را می‌بینیم که مردی روی او دست بلند کرده و دخترک هم هر دو دستش را برای دفاع بالا برده است. در عکس بعدی، دخترک روی زمین نشسته و زار می‌زند. عکس روایتی از موقعیت زن افغانستانی ارائه می‌دهد که در نگاه اول پیش پا افتاده به نظر می‌رسد. حتی با تصویر عامی که از این کشور در ذهن داریم، کاملاً همخوانی دارد: سرکوب و بیداد در حق زنان و دختران. زنانی که خودشان را سوزانده‌اند مثال اعلای این بیدادند.

https://www.instagram.com/p/C6btqz2tTeD/

Ad placeholder

در عکسی دختری به نام رضاگل را روی تخت می‌بینیم که واحدی در توصیفش نوشته شوهرش بینی او را بریده است. برخلاف فضای غالب در عکس‌های واحدی، فضای اطراف رضاگل در ظلمت محض است که تداعی‌های واضحی دارد. بینی بریدۀ رضاگل در این زمینۀ تاریک احساس خفقان را القا می‌کند: تا زمانی که تاریکی حاکم باشد، نفس کشیدن محال است.

https://www.instagram.com/p/C6dHqhyt2HQ/

عکس دیگری از دخترکی در آغوش زنی برقع‌پوش که با انگشت به برقع‌پوش اشاره می‌کند، زمینۀ رنگارنگ‌تری دارد اما نگاه مضطرب دخترک و اشاره‌اش به چشمان (احتمالاً) مادر از پشت برقع، از دست رفتن حس دیگری را منتقل می‌کند: تماس چشمی کودک و مادر.

https://www.instagram.com/p/C6dJiwKN00-/

همان‌طور که خود واحدی اشاره کرده، او عکاس از دست رفته‌هاست: آزادی از دست رفته، پوست، دماغ، چهرۀ از دست رفته. این معنا در برخی عکس‌ها مانند زن برقع‌پوش بین پرندگان و دخترک بی‌برقع بین زنان برقع‌پوش به وضوح منتقل می‌شود و در عکس خانوادۀ زنی که جلوی ملای متحجر درآمده یا مردی که برقع را روی بند رخت پهن می‌کند، معنای پوشیده‌تری دارد.

https://www.instagram.com/p/C6dIdSDtRGA/

 واحدی با هویت زن و دختر افغانستانی در دیروز و امروز و فردا سروکار دارد. عکس‌هایش در مدت حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان نویدبخش و امیدوارانه‌اند. او زنان را در لباس نظامی، در حال تحصیل، ورزش و امور روزمرۀ زندگی با چهره و هویت به تصویر می‌کشد. در عکس‌های این دوره می‌توان پرتویی از امید را به صورت رنگ و نور دید. باید دید فرزانه با بازگشت طالب به زندگی زنان افغانستانی و حکومت دوبارۀ تاریکی چه تصویری از زن افغان ارائه خواهد داد.