پیشگویی شکلی از پیشبینی است که به واسطه‌ی اقناع و احساس، بر ایجاد و بسط آینده کار می‌کند. پیشگویی، به لطف اثرهای اجتماعی واکنش‌های روانشناختی به زبان، می‌تواند خود‌ـ‌تحقق‌بخش باشد.

فرانکو براردی (بیفو) ــ «تنفس: آشوب و شعر»، صفحه ۲۹

وقتی ۱۰۰ روز از حمله غافلگیرانه‌ی حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ گذشته بود، ابوعبیده (خذیفه کحلوت)، سخنگوی شاخه‌ی نظامی حماس، در پیامی تلویزیونی از علت‌های عملیات «طوفان الاقصی» گفت. یکی از آنها در انبوه بسیاری از خبرها و گزارش‌ها فراموش شد ــ شاید چون خیلی معنادار نبود. ابوعبیده گفت:

… به عنوان بخشی از یک اسطوره دینی نفرت‌انگیز، گاو سرخ آوردند؛ اسطوره‌ای طراحی‌شده علیه احساسات یک ملت که در قلب هویت عربی‌اش قرار دارد، علیه سیره پیامبر و معراج‌اش به آسمان‌ها.

حدود ۱۰۰ روز بعد، پس از حمله‌ی تلافی‌جویانه‌ی دولت ایران به اسرائیل که نفس جهان را در انتظار جنگی دیگر حبس کرد، بسیاری در جامعه‌ی جهانی دست‌به‌کار شدند تا با دیپلماسی، اعتراض، یا فعالیت رسانه‌ای، اسرائیل را از حمله‌ی متقابل گسترده به خاک ایران منصرف کنند. اما یک گروه پرنفوذ در سیاست خارجی در ایالات متحده آمریکا کار دیگری کرد که آن هم چندان در گزارش‌های خبری پوشش نگرفت: ده‌ها مسیحی صهیونیست به رهبری جان هگی ــ کشیش معروف انجیلی تبشیری (اونجلیست) و بنیانگذار «مسیحیان متحد برای اسرائیل» بزرگترین تشکیلات مسیحیت صهیونیستی ــ به ساختمان کنگره‌ی آمریکا رفتند تا مقام‌های آمریکایی را راضی کنند قدمی در راستای آرام‌کردن اسرائیل و منع این کشور از حمله‌ی متقابل به ایران برندارند. آنان که از اواخر دهه‌ی اول قرن بیست و یکم، هر بار که ارتش دولت اسرائیل به غزه حمله کرده، در سفر زیارتی‌شان بر فراز تپه‌های سدروت به تماشای بمباران و تخریب نشسته‌اند، خواهان درگرفتن جنگ هستند.

چرا؟ اینجا هم پای گاو سرخ در میان است.

در باب ۱۹ سفر اعداد، خدای عهد عتیق (یَهُوَه) خطاب به موسی و هارون می‌گوید:

به بنی‌اسرائیل بگو که گاو سرخ پاک که در آن عیب نباشد و یوغ بر گردنش نیامده باشد نزد تو بیاورند.

سپس به رسم عهد عتیق مجموعه از احکام بر شمرده می‌شود که شامل قربانی کردن و خاکستر کردن گاو سرخ است.

مسیحیان صهیونیست به خاطر باورشان به پیشگویی توراتی-انجیلی درباره جنگ آخرالزمان، که گاوهای سرخ مورد اشاره‌ی ابوعبیده، مسیحاستیز، یأجوج و مأجوج، خون بالاآمده تا زانوی اسب، و بسیاری دیگر از عنصرهای این‌چنینی خرافات الاهیاتی را در خود دارد، چشم به انتظار فاجعه در سرزمین مقدس‌اند.

و از جمله منتظر دجال زمان یا همان مسیحاستیز هستند که در نبرد با مسیحا، ساعت آخر را رقم خواهد زد:

این ساعت آخر است و همان‌طور که شنیدید، مسیحاستیز (دجال) می‌آید. به همین ترتیب که مسیحاستیزهای بسیاری آمده‌اند؛ و ما از اینجا می‌دانیم که ساعت آخر است. (انجیل یوحنا، ۲:۱۸)

این خرافات الاهیاتی هرچند در تخیل و اسطوره ریشه دارد، تأثیرهایی واقعی بر جهان گذاشته و شوم‌ترین‌شان، کمک به نسل‌کشی در جریان در غزه است. باورمندان مسیحی، نسل‌کشی اسرائیل را تأمین مالی و حمایت معنوی می‌کنند. دقیق‌تر بگویم: این صرفاً خرافاتی الاهیاتی نیست، بلکه الاهیاتی جنوسایدال [هم‌دست نسل‌کشی] است.

آنان در آخرالزمانی بودن‌شان تنها نیستند. در واقع سه نیروی آخرالزمانی، در ایران و اسرائیل و آمریکا، نبرد نهایی را پیشاروی‌شان می‌بینند.

در اسرائیل و آمریکا، برخی به پیشگویی آخرالزمانی مناخیم مندل اشنیرسون، خاخام متوفی یهودی باور دارند که گفته بود بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر خواهد شد و تا زمانی که آخرالزمان شود و مسیحا بار دیگر ظهور کند، نخست‌وزیر باقی خواهد ماند.

نئوکاهانیست‌های متحد با دولت بنیامین نتانیاهو، سرچشمه‌گرفته از شهرک‌های غیرقانونی در کرانه باختری، همچون ایتامار بن گویر و بتسالل اسموتریج از آخرالزمان‌گرایی مئیر کاهان، خاخام ضدکمونیست متوفی، تغذیه می‌کنند که بر ایده‌ی انتقام الاهیاتی سوار بود: اینکه یگانگی رازآمیزی بین خداوند و مردم برگزیده‌اش یعنی قوم یهود وجود دارد و به دلیل آزار و اذیت تاریخی قوم یهود، خداوند به شکل تاریخی از هستیِ واقعی‌اش تبعید شده است مگر تا زمانی که انتقام موعود از دشمنان یهود گرفته شود و خداوند را به خداوند بازگرداند.

به طور کلی شاخه‌های مختلف صهیونیسم مذهبی اسرائیل که پس از ۱۹۶۷ قدرت گرفت، چشم‌انتظار ظهور مسیحا هستند و بر این گمان که وقت آن نزدیک است.

در ایران، آخرالزمان‌گرایی با مهدویت و از سویی دیگر با خود محو اسرائیل گره خورده است. پیشگویی‌های جمهوری اسلامی نه فقط از دل قرآن که از دل سخنان رهبر مطلقه‌اش، علی خامنه‌ای، بیرون می‌آیند.

در نمونه‌ی قرآنی‌اش، آخوندی به نام عبدالله حسینی (که او را استاد دانشگاه ژوهانسبورگ معرفی می‌کردند) یک‌دهه قبل در ۱۳۹۲ کتابی با نام «۱۴۰۱ (ش) سال سقوط اسرائیل» منتشر کرد و با استفاده از آیه‌هایی در قرآن و شکل مسخره‌ و ضعیفی از علوم خفیه عددی (که دست بر قضا کابالای یهود در شکل‌گیری‌اش نقش اساسی داشته) به عدد ۱۴۴۴ رسید و ادعا کرد این سال نابودی اسرائیل در تقویم قمری است (معادل ۱۴۰۱ شمسی و ۲۰۲۲ میلادی). همان زمان در شهرهای کتاب برایش رونمایی برگزار کردند و رسانه‌های حکومتی آن را در بوق و کرنا کردند و ابوالقاسم خزعلی، آیت‌الله متوفی و آخوندهای دیگری هم از آن تمجید کردند.

خامنه‌ای در سخنرانی مشهورش در ۱۳۹۴ گفت که اسرائیل تا ۲۵ سال دیگر نابود خواهد شد و پس از آن دستگاه تفسیر رژیم به راه افتاد تا مبنای قرآنی این پیشگویی را آشکار سازد. پیش از او هم آخوندهای دیگری با اشاره به آیه‌های ۴ تا ۸ سوره‌ی اسراء پیشگویی نابودی اسرائیل را مطرح می‌کردند. اما آنچه سال جاری را برای این آخرالزمانی‌ها در ایران جذاب می‌کند، این روایت است:

سال ۱۳۹۷ از حسن نصرالله نقل شد که رهبر انقلاب ۱۲ سال قبل آن هم پیش‌بینی کرده بودند که اسرائیل حداکثر تا ۱۸ سال بعد نابود می‌شود. محاسبه‌ای ساده نشان می‌دهد که نابودی رژیم اشغالگر بر این اساس، سال ۱۴۰۳ خواهد بود.

این روایت‌های آخرالزمانی به یکدیگر ارجاع می‌دهند و همدیگر را تقویت می‌کنند. آنها به تداوم نسل‌کشی در غزه و آپارتاید علیه فلسطینی‌ها، تداوم دیکتاتوری دین‌سالار و مرکزگرا و زن‌ستیز در جمهوری اسلامی، و تداوم انباشت ثروت کشیشان تلویزیونی انجیلی آمریکایی و توسعه نفوذ جریان راست «آلت‌رایت» در آن کشور و سیل کمک‌های مالی به اسرائیل، یاری می‌رسانند.     

در ادامه این مقاله اما تنها بر دو نیروی آخرالزمانی، یعنی بر مسیحیت صهیونیستی آمریکایی و پیوندهایش با صهیونیسم دینی و افراطی اسرائیل تمرکز می‌کنیم و بر آنچه آنان می‌گویند و نفوذی که بر سیاست اسراییل و آمریکا دارند.

این جریان‌ها تنها بخشی از ماجرا هستند و نمی‌توان با آنها همه‌چیز را توضیح داد. یا تصور کرد اگر چنین چیزی نبود، اتفاق‌های فعلی نمی‌افتاد یا اگر جلوی انتشار این گفتارها گرفته شود، مسأله‌ی آپارتاید در فلسطین حل خواهد شد.

پیشگویی: آخرالزمان قریب‌الوقوع است

روایت‌ها از پیشگویی آخرالزمان بین مسیحیان صهیونیست و یهودیان ارتدوکس و صهیونیست‌های دینی افراطی تفاوت دارد. با وجود این شماری از عنصرها در این پیشگویی‌ها یکسان است.

برای فرارسیدن آخرالزمان و ظهور دوباره‌ی مسیحا (برای مسیحیان صهیونیست) و نیز ظهور مسیحای یهودیان (مشیا) باید چند شرط تحقق یابد:

یکم، یهودیان باید بار دیگر در اسرائیل گرد هم آیند و ملت اسرائیل از نو ساخته شود؛
دوم، قدس (اورشلیم) باید شهری یهودی باشد؛
سوم، معبد سوم یهودیان (هیکل سوم) باید ساخته شود و آنها باید کنترل معبدشان را در دست داشته باشند.

وقتی دولت اسرائیل ۱۹۴۸ تشکیل شد، مسیحیان صهیونیست آن را یکی از نشانه‌های آخرالزمان، برآورده‌کننده‌ی شرط اول پنداشتند. وقتی اسرائیلی‌ها در جنگ شش روزه اورشلیم (قدس) را اشغال کردند، نشانه‌ی بعدی محقق شده بود و به باورشان تا آخرین نشانه، ساختن معبد سوم یهودیان، چیزی نمانده بود.

در این میان، دو دسته فعالانه برای ظهور دوباره مسیحا و تحقق پیشگویی‌های آخرالزمان تلاش می‌کنند (مسیحیان صهیونیست و صهیونیست‌های مذهبی، مشهور به مسیحیان و یهودیان آخرالزمانی) و دسته‌ی سوم، یهودی‌های ارتدوکس، بر این باورند که بشر نباید «پایان را زور کند» و این کار ــ و اساساً تشکیل دولت اسرائیل و پروژه صهیونیستی ــ را تقبیح می‌کنند.

از این پس در متن تنها به دو دسته‌ی اول خواهیم پرداخت و یهودی‌های ارتدوکس مخالف با صهیونیسم را که اساساً صلح‌طلب و بی‌توجه به اقدام‌های آخرالزمانی صهیونیست‌های مذهبی افراطی هستند، کنار می‌گذاریم.

Ad placeholder

گاو سرخ

گزارش‌های رسانه‌ای فراوانی از حضور چند گاو سرخ در اسرائیل در مکانی امنیتی منتشر شده‌اند. جنبش معبد که در رأس آن موسسه معبد (The Temple Institute) قرار دارد، با همکاری مسیحی‌های صهیونیست آمریکایی گاوها را به اسرائیل آورده‌اند.

مسأله‌ی گاو سرخ به ساختن هیکل (معبد) سوم بازمی‌گردد و ظهورش یکی دیگر از نشانه‌های آخرالزمان برای آخرالزمانی‌های یهودی و مسیحی است. مشکل اینجاست که مکان معبد یهودیان همان مکانی است که مسجد الاقصی ــ دومین مسجد قدیمی اسلام پس از مسجدالحرام، و سومین مکان مقدس آن پس از مکه و مدینه ــ و قبه الصخره ــ یکی دیگر از قدیمی‌ترین نمونه‌های معماری اسلامی ــ قرار دارند. پیامبر اسلام از این مکان به معراج رفته، و ساختن معبد سوم به معنای تخریب این مسجدها یا دست‌کم بخشی از آنهاست. به همین خاطر بود که ابوعبیده می‌گفت:

… اسطوره‌ای طراحی‌شده علیه احساسات یک ملت که در قلب هویت عربی‌اش قرار دارد، علیه سیره پیامبر و معراج‌اش به آسمان‌ها.

گاو سرخ قرار است به دست خاخامی ویژه بر معبدی ویژه قربانی و همراه با نخ سرخ، چوب سدر و زوفا سوزانده شود. این خاکستر را برای تهطیر ناپاکان به کار می‌برند. هر کس که مستقیم و غیرمستقیم با مردگان تماس داشته باشد، در واقع هر کس بر زمین گام نهد، ناپاک است. از سوی دیگر، در معبد همه‌چیز باید تطهیر شده باشد: آنها که در معبد کار می‌کنند، لباس‌ها و پارچه‌ها و وسایل و هر چه که به هیکل راه یابد. به همین خاطر، تا پیش از ظهور گاو سرخ و قربانی‌کردن آن، راهی برای ساختن معبد و خدمت گزاردن در آن وجود ندارد.

به علاوه، می‌گویند تا کنون ۹ گاو سرخ در تاریخ یهود قربانی شده‌اند و دهمین گاو، گاو سرخ‌ای است که پیش از آخرالزمان قربانی می‌شود: نخستین، در دوران سلیمان، برای ساختن نخستین معبد که چهار صد و اندی سال بعد به دست بخت النصر نابود شد. کاوش‌های باستان‌شناسی تا کنون ردی از این معبد در مکان معهودش واقعیت نیافته‌اند؛ و ۸ گاو سرخ دیگر در دوران هیکل دوم (معبد هرود) که پس از شکست بابل به دست کوروش، بازسازی شد و در حمله رومی‌ها به اورشلیم در ۷۰ میلادی از بین رفت. 

برنامه‌ی آخرالزمانی ساختن معبد سوم از ۱۹۶۷ و اشغال قدس به دست اسرائیل جان گرفت. با وجود این، موشه دایان، وزیر دفاع در دوران جنگ شش روزه اسرائیل، وقتی چتربازان‌اش در اورشلیم فرود آمدند، به مسجد الاقصی رفت و قول داد که اداره مسجد در دست مسلمانان باقی می‌ماند و یهودیان اجازه عبادت نخواهند داشت؛ وعده‌ای که کمابیش پا بر جا مانده اما نئوکاهانیست‌های آخرالزمانی در کابینه‌ی بنیامین نتانیاهو به دنبال نقض آن هستند. ورود ایتامار بن گویر – وزیر جناح راست امنیت ملی اسرائیل – به مسجد الاقصی نمونه‌ی آن است.

جنبش معبد که صهیونیست‌های مذهبی و مسیحیان صهیونیست نیروهای اصلی آن هستند، به دنبال بازسازی معبد هستند. تلاش مشترک آنها برای پرورش گاو سرخ به دهه ۹۰ میلادی بازمی‌گردد؛ وقتی گاوچران مسیحی صهیونیست تگزاسی با خاخامی در اسرائیل برای پرورش نژاد «آگنوس قرمز» در آنجا رابطه برقرار کرد و گفت که پیشرفت‌های علم ژنتیک در تولید مثل حیوانات راه را برای تولید گاو سرخ‌ای که با شرایط آیینی ــ اسطوره‌ای خوانا باشد ــ بدون هیچ لکه‌ای، با نهایتاً دو تار غیرسرخ ــ باز کرده است. آن ایده اکنون از سوی دو تن دیگر عملی شده است: باز هم گاوچرانی از تگزاس با خاخامی از اسرائیل، که به لطف علم ژنتیک، پنج گاو سرخ و مقبول از نظر آیینی تولید کرده‌اند. وقتی سال ۱۹۹۶، «ملودی»، یک گاو سرخ دیگر، در اسرائیل ظهور کرد، آشوب شد و تنش‌ها گسترش یافت و حتی روزنامه اسرائیل «هاآرتص» با نگرانی از این تنش‌ها، در دیدگاهی خواست که این گاو سرخ را بکشند و نابود کنند و بسوزانند، به طوری که هیچ ردی از آن نماند تا جامعه‌ی اسرائیل از هم نپاشد و جنگی مهلک درنگیرد.

این گاو سرخ نباید زاییده باشد و روی زمین هم نباید کار کرده باشد. سن گاو قربانی باید بین دو تا چهار سال باشد و هر چه از دو سال بگذرد، چون ممکن است موهای خاکستری در بیاورد، خطر نامقبول‌بودن‌اش برای قربانی‌گری افزایش می‌یابد.

با وجود گاو سرخ، حالا به دیگر تلاش‌های باورمندان به جنبش معبد برای مهیاکردن شرایط بازسازی هیکل سوم نیازی نیست؛ تلاش‌هایی که از تربیت ۱۹ پسر یهودی از ابتدای به دنیا آمدن در مکانی ایزوله و بدون تماس با زمین برای پاک ماندن آنها و تماس نداشتن‌شان با مرگ، تا افزایش کاوش‌ها و حفاری‌ها زیر مسجد الاقصی برای یافتن ظرف حامل خاکستر گاو سرخ از دوران باستان را شامل می‌شوند.

اگر قرار است گاو سرخ را تا زمانی که سن‌اش برای قربانی مناسب است و هنوز موی خاکستری درنیاورده، قربانی کنند، زمان زیادی باقی نمانده است. بسیاری «ددلاین» این قربانی‌گری آیینی را دسامبر سال جاری می‌دانند. پیشتر جنبش معبد گفته بود عید پسح زمان قربانی‌کردن آیینی خواهد بود اما این تاریخ فرارسیده و هنوز اتفاقی نیفتاده است.

به علاوه، گزارش‌های دیگری از وجود ۹ خاخام ویژه در اسرائیل که مجاز به انجام آیین قربانی‌گری گاو سرخ هستند، وجود دارد. اما هنوز یک شرط مهیا نشده: معبدی ویژه برای قربانی‌کردن این گاو سرخ که باید مشرف بر مکان ساخت معبد باشد. یک اسرائیلی ثروتمند از سال‌ها پیش زمینی در اطراف الاقصی و با ویژگی‌های برشمرده‌شده در پیشگویی برای برگزاری آیین قربانی گاو سرخ خریداری کرده اما هنوز معبد ویژه‌ای در آنجا برای این کار ساخته نشده است.

ساخت هیکل سوم تنها به کار پیشگویی آخرالزمان و ظهور مسیحا نمی‌آید. شماری از یهودیان بر این باورند که با از بین رفتن معبد، بسیاری از آیین‌ها و مراسم شرعی‌شان را که با قربانی کردن حیوانات در معبد اورشلیم گره خورده است، نمی‌توانند اجرا کنند. آنها معبد را خانه‌ی خدا می‌دانند؛ جایی بر زمین که خدا در آن از هر جای دیگری نزدیک‌تر به بشر است. برای این صهیونیست‌های دینی، تخریب مسجدالاقصی و ساختن معبد سوم یعنی کامل‌کردن دین‌شان و بازسازی خانه‌ی خداوند که به خاطر نداشتن خانه‌اش، در نوعی تبعید از زمین به سر می‌برد.

ربایش و یهودیانی که کشته یا مسیحی می‌شوند

در پیشگویی مسیحیان صهیونیست، ساخت هیکل سوم پیش از ظهور مسیحاستیز ممکن نیست. بر اساس پیشگویی‌های آنها، مسیحاستیز ابتدا ظهور می‌کند، یهودیان او را مسیحا می‌پندارند و پیمان صلح‌ای هفت ساله با او می‌بندند و ساخت معبد را آغاز می‌کنند، اما پس از سه سال و نیم این پیمان را می‌شکند و تصویر خود را در معبد می‌آویزد و به جهانیان می‌گوید او را پرستش کنند ــ اتفاقی که آن را «مکروه نفرت‌انگیز» می‌خوانند. جان هگی که طرفدار سرسخت اسرائیل است، مسیحاستیز را یک «هم‌جنس‌گرای یهودی» می‌خواند.

اما در آستانه این دوران هفت‌ساله که به «دوران عذاب» معروف است (و سه سال و نیم دوم آن را هم «برآشفتگی بزرگ» می‌خوانند) یک اتفاق رخ می‌دهد: خداوند تمام مسیحیان مومن را می‌رباید و به بهشت نزد عیسی می‌برد تا از کشت و کشتار دوران عذاب برامان بمانند. آنها در پایان دوران برآشفتگی بزرگ همراه با مسیح به زمین بازمی‌گردند و به حکومت ۱۰۰۰ ساله‌ی او می‌پیوندند.

یهودیان در این پیش‌بینی اما آنقدرها خوش‌شانس نیستند. وقتی مسیحاستیز پیمانش را با آنها می‌شکند، در سلسله‌ای از جنگ‌های پیاپی و عذاب‌های پیاپی علیه سرزمین‌شان ــ چون در اورشلیم گناهان بسیار رخ داده و خداوند در حال عذاب کردن است ــ همگی کشته می‌شوند به جز ۱۴۴ هزار تن. درباره جزئیات این ۱۴۴ هزارتن اختلاف وجود دارد اما در نهایت آنها یهودیانی هستند که به مسیح باور دارند و مهر خداوند بر پیشانی‌شان می‌خورد (از هر یک از ۱۲ قبیله یهودی، ۱۲ هزار مرد باکره). دیگران که از عذاب جان به در نمی‌برند، مهر مسیحاستیز بر پیشانی‌شان خورده و به او باور آورده اند.

یکی از عامه‌پسندترین روایت‌ها را جان هگی، رئیس بزرگترین سازمان مسیحیت صهیونیستی آمریکایی و از بارزترین حامیان بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ مطرح می‌کند. مسیحاستیز جهان را و اقتصادش را در دست می‌گیرد، در مقام «گلوبالیست» (ناسزایی که راست افراطی غربی باب کرده) و از طریق سازمان ملل، یک حکومت واحد جهانی تشکیل می‌دهد و در برابر آنها که ربایش الهی شامل حالشان نشده ــ همه به جز مسیحیان انجیلی مومن به عیسی به عنوان پسر خدا ــ دو انتخاب می‌گذارد: یا مهر او بر پیشانی را بپذیرند و یا گردنشان زده خواهد شد. ۱۴۴ هزار یهودی مومن به مسیح را خداوند نجات می‌دهد و پس از اینکه یکی از آنها تلاش می‌کنند با شلیک به سر مسیحاستیز او را ترور کند و موفق نمی‌شود، همگی به پترا می‌گریزند. مسیحاستیز دیگر کینه‌ای شده و به دنبال آنها به راه می‌افتد تا بکشدشان اما در مسیر با پادشاه شرق و ارتش ۲۰۰ میلیونی‌اش مواجه می‌شود که چون فرات خشک شده، از مسیر فرات به سمت فلسطین به راه افتاده است. پادشاه شرق را «چین» می‌دانند چون کدام ملت دیگر ارتشی ۲۰۰ میلیونی جمع خواهد کرد؟ و بالاخره در حین این جنگ خونین که در «آرماگدون» (حارمگدون، تل مجدو، تل المتسلم، واقع در شمال فلسطین اشغالی در نزدیکی‌های حیفا) رخ می‌دهد، پادشاه پادشاهان یعنی مسیح از بهشت با لشکرش می‌آید و قضیه را ختم به خیر می‌کند.

در نهایت، این روایت هر چه باشد، یهودی‌ای در انتهای آن باقی نمی‌ماند. آخرالزمان‌گرایی مسیحیت صهیونیستی برای فلسطینیان در لحظه‌ی حال نسل‌کشی می‌خواهد و برای یهودیان در دورنمای آینده‌اش نسل‌کشی حضور دارد. جان هگی که موسسه‌ی «مسیحیان متحد برای اسرائیل‌»اش بیش از ۱۰ میلیون عضو دارد، ۲۰۰۸ گفته بود آدولف هیتلر و شش میلیون یهودی کشته‌شده در هولوکاست ابزارهای خداوند برای تسهیل انتقال یهودیان به اسرائیل بودند. او هیتلر را یک «شکارچی‌» فرستاده‌شده از سمت خدا دانسته بود، برای کشتن یهودیانی که حاضر به رفتن به اسرائیل نمی‌شدند.

آپارتاید و پیشگویی

باورمندان یهودی و مسیحی به این روایت آخرالزمانی از سوی دیگر حامیان سرسخت آپارتاید، ادامه غصب زمین فلسطینیان و توسعه‌طلبی دولت اسرائیل هستند و آن را حمایت مالی و معنوی می‌کنند. دولت جدید نتانیاهو بارها به نگرانی‌ها از الحاق کرانه‌ی باختری به اسرائیل دامن زده است؛ دورنمایی که در برنامه رسمی حزب لیکود آمده و بقیه حزب‌های وابسته به صهیونیسم دینی یا راست افراطی هم آن را می‌خواهند.

جان هگی یکی از اصلی‌ترین چهره‌ها برای مجاب کردن دونالد ترامپ برای پذیرفتن حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان و اورشلیم و انتقال سفارت آمریکا به این شهر بود. او حامی سرسخت الحاق کرانه‌ی باختری و باریکه غزه به سرزمین اسرائیل است و در مورد الحاق اولی در ۲۰۲۰ مقاله‌ای هم در روزنامه‌ی اسرائیلی هاآرتص منتشر کرد و نوشت که دولت جدید ایالات متحده باید به طرح ترامپ وفادار بماند و طرح صلح او را اجرا کند و حامی الحاق کرانه‌ی باختری به سرزمین اسرائیل باشد. وقتی سفارت آمریکا در اورشلیم افتتاح می‌شد، هگی یکی از سخنران‌های اصلی بود.

دلیل حمایت را می‌توانید حدس بزنید: برای تحقق پیشگویی ضروری است که اسرائیل بر تمام سرزمینی که صهیونیست‌ها به آن نسبت می‌دهند، به ویژه بر سرتاسر قدس (اورشلیم)، سلطه داشته باشد. در روایت هگی، این سرزمین معهود بسیار گسترده است. او در داستان‌سرایی‌های عامیانه‌اش از پیمانی خونین و ابدی بین خداوند و ابراهیم سخن می‌گوید که بر اساس آن خداوند، مالک نهایی سرتاسر زمین، سرزمینی از عراق تا فلسطین را به اسرائیلی‌ها بخشیده و بنابراین این مالکیت ابدی قابل فسخ نیست و برای تحقق پیشگویی، باید به دست صاحبان اصلی‌اش بازگردد. ویدئوی زیر روایت او از این پیمان و نقشه‌ی سرزمین اهداشده را در یکی از انیمیشن‌های به کار رفته از سوی او در خطابه‌هایش نشان می‌دهد:

برای هگی و پیروان میلیونی او و سیاستمداران تحت نفوذش، جان فلسطینی‌ها ــ اعم از مسلمان و یهودی و مسیحی ــ اهمیتی ندارد، زمین‌شان قابل غصب و خانه‌شان قابل تخریب است.

Ad placeholder

یأجوج و مأجوج: ایران و روسیه

هگی یک اسلام‌ستیز مشهور است و می‌گوید میلیون‌ها «اسلامیک» همین حالا از خلال مرزهای باز جنوبی آمریکا به این کشور وارد شده اند و منتظر آخرالزمان هستند تا حمله‌ی نهایی‌شان را از درون ترتیب دهند. اما این مسلمان‌ها نقش مهم‌تری در آخرالزمان دارند و حمله‌ی تلافی‌جویانه‌ی ایران هم پازلی در این پازل ترسیم می‌شود.

قضیه این است: پس از اینکه سه سال و نیم از آغاز دوران عذاب گذشت و مسیحاستیز پیمانش با اسرائیل را فسخ کرد، سدی که راه قوم یأجوج (Gog) از سرزمین مأجوج (Magog) را می‌بست (و برخی روایت‌ها ساختنش را به کوروش ــ یک نامزد احتمالی برای ذوالقرنین ــ نسبت می‌دهند) از هم می‌پاشد و آنها به سمت اسرائیل حمله‌ای همه‌جانبه ترتیب می‌دهند. مسیحیان صهیونیست و بخشی از صهیونیست‌ها می‌گویند مأجوج همان روسیه است و بر اساس پیش‌بینی آمده در تورات، ایران و ترکیه و لیبی و سودان و شماری از کشورهای عربی به او در حمله به اسرائیل می‌پیوندند اما خداوند از آسمان زلزله و سنگ‌های آتشین نازل می‌کند و این لشکر را شکست می‌دهد و همه‌شان را تارومار می‌کند و سرزمین‌هایشان را نیز به عذاب مبتلا می‌کند.

به همین خاطر، حمله روسیه به اوکراین، حمایت نظامی جمهوری اسلامی از روسیه در این جنگ و نیز حمایتش از حماس و حزب‌الله، حمله هفتم اکتبر، حمله‌ی تلافی‌جویانه ایران، قدرت گرفتن رجب طیب اردوغان در ترکیه (اسلامیست‌شدن ترکیه به قول صهیونیست‌ها) و غیره، همگی بخشی از مقدمات این حمله‌ی بزرگ به اسرائیل و نشانه‌هایی مبنی بر فرارسیدن آخرالزمان تفسیر می‌شوند.

اقتصاد سیاسی پیشگویی

این پیشگویی‌های آخرالزمانی خوب فروش می‌روند؛ به‌ویژه پس از انزوای انبوه دوران همه‌گیری کرونا که به رواج نظریه‌های توطئه و خرافات آخرالزمانی و دیگر انواع کذبیات و مزخرفات انجامید. 

به طور کلی سازمان‌های مسیحیان تبشیری (اونجلیکال) آمریکایی در سال ۲۰۲۳ حدود ۷۴,۵ میلیارد دلار درآمد داشتند. سازمان‌های دینی در آمریکا مجموعاً ۳۷۸ میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا پول تزریق می‌کنند که با برخی از بزرگترین غول‌های تکنولوژیک برابر است.

برای کشیش‌های مسیحی صهیونیست، جنگ‌های سال‌های اخیر نان‌و‌آب‌دار تمام شده‌اند. شمار پیروان آنها و خریداران کتاب‌ها و دی‌وی‌دی‌ها و کالاهای معنوی‌شان ــ که به عنوان برنامه‌ی آماده‌سازی خود برای جنگ‌های روحانی دنیای معاصر تبلیغ می‌شوند ــ افزایش یافته و به تبع آن، پولی که به جیب‌شان سرازیر می‌شود. خود جان هگی، میلیونری آمریکایی است و دارایی‌اش افزون بر شش میلیون دلار است. کارکنان کلیسای او هم سالانه به طور متوسط بیش از ۹۲ هزار دلار حقوق می‌گیرند.

هگی برای فروش بیشتر دیدگاه آخرالزمانی‌اش به تقلید آشکار و زمخت از سریال «بازی تاج و تخت» می‌پردازد. آخرالزمان او در گرافیک‌های پرخرج‌ نطق‌هایش در کلیسا «آخرین بازی تاج و تخت» نام دارد. پنچ پادشاه در رقابت‌اند: پادشاه شمال (روسیه یا یأجوج که ترکیه هم به او می‌پیوندد)، پادشاه جنوب (ائتلاف مسلمان‌ها و ملت‌های عربی که متحد روسیه‌اند)، پادشاه غرب (تمدن غرب به سرکردگی مسیحاستیز و با کمک پیامبر کذاب که توده‌ها را به مسیحاستیز جلب می‌کند)، پادشاه شرق (چین و لشکر ۲۰۰ میلیونی‌اش) و بالاخره، پادشاه پادشاهان، عیسی مسیح. طبعاً مسیح برنده‌ی نهایی است.

در نقشه پشت سرش چهار پادشاه شرق و غرب و شمال و جنوب کشیده شده
جان هگی در حال تعریف آخرالزمانش ــ منبع: یوتیوب

این داستان‌سرایی پست‌مدرن و پاپ، در کنار اجبار انتخاب آخرالزمانی ــ که یا چونان ما مسیحی شوید و از دوران عذاب برهید یا غیرمسیحی باقی بمانید و عذاب بکشید ــ، همزمان با حمایت از دونالد ترامپ و سیاست‌های نژادپرستانه علیه مهاجران لاتینو (از آمریکای جنوبی و مرکزی) و مسلمان و سیاست‌های دولت اسرائیل، برای جذب حداکثری مومنان مرفه در آمریکا ــ و نه فقرا یا مستمندان ــ طراحی شده است.

اما این پول‌ها تنها به جیب کلیساهای انجیلی نمی‌ریزد. یک ذی‌نفع اساسی دیگر دولت آپارتاید اسرائیل است. به لحاظ زیرساختی، تأمین مالی شهرک‌سازی غیرقانونی در سرزمین‌های اشغالی و تأمین مالی شهرک‌سازی در مناطق پرخطر مثل شهرک‌های نزدیک به نوار غزه، به پول مسیحیان صهیونیست وابسته است. کمک‌های مالی به شکل خیریه یا رساندن آذوقه و مایحتاج و سلاح به شهرک‌ها هم صورت می‌گیرند. نیمی از مسیحیان اونجلیکال اولویت کار خیریه را کمک به اسرائیل می‌دانند.

به طور کلی، در دهه اخیر، مسیحیان صهیونیست ۶۵ میلیون دلار به اسرائیل کمک مالی کرده‌اند. سازمان‌های متعلق به آنها علاوه بر کمک مالی، تعداد زیادی از اعضایشان را برای کارهای داوطلبانه به سرزمین مقدس اعزام می‌کنند.

حجم کمک‌ها به اسرائیل از سوی مسیحیان صهیونیست در همان روزهای نخست پس از حمله‌ی هفتم اکتبر به خودی خود گویاست (رقم‌هایی که اکنون چند برابر شده اند). برای نمونه:

  • مسیحیان متحد برای اسرائیل: یک میلیون دلار
  • صندوق یوشع: ۶۷۵ هزار دلار
  • پروژه‌ی فیلوس: ۵۰۰ هزار دلار
  • پیروان بین‌المللی مسیحیت و یهودیت: چهار هزار جلیقه ضدگلوله، ده‌ها پناهگاه بمب، … و پنج میلیون دلار کمک به اسرائیلی‌هایی که از خانه‌هایشان تخلیه شده‌اند.
  • تگزاسی‌ها در مأموریت: غذا دادن به پنج هزارنفر روزانه با آشپزخانه‌های سیار که تا ۲۰ هزار دلار در روز هزینه دارد

***

زمان در پیشگویی‌های مسیحیان و یهودی‌های آخرالزمانی کیفیت ویژه‌ای دارد: آنچه پیشگویی می‌گوید، پیشاپیش در آینده رخ داده است. به عبارت دیگر، زمان پیشگویی، آینده‌ی گذشته است و ما صرفاً به سوی آن امر محتوم پیش می‌رویم. مهم نیست که این قعطیت در جهان بی‌ثبات و آشوبناک معاصر حقیقت دارد یا نه. حقیقت این پیشگویی در رابطه‌ی عاطفی‌ای است که با سوژه‌های شایسته‌اش، با مومنان دوست و دشمن، برقرار می‌کند.

گاو سرخ، یأجوج و مأجوج، مسیحاستیز و پیامبر کذاب، همگی برای ذهن به اصطلاح «مدرن» و خردمند مسخره‌اند. اما حالا عنصرهای پیشگویی‌ای را می‌سازند که با حمایت مالی و سیاسی مومنان به آن و کاسبان از آن، خود را به واقعیت در خاورمیانه تحمیل کرده است و اگر دونالد ترامپ به یاری رأی مسیحیان صهیونیست آمریکایی بار دیگر به کاخ سفید راه یابد، بیشتر تحمیل خواهد کرد. هرچند بار دیگر باید تکرار کرد که این جریان‌ها تنها بخشی از کلیت ماجرا هستند و تاریخ استعمار و امپریالیسم غرب و … را توضیح نمی‌دهند.

در این میان اپوزیسیون راست‌گرا و سلطنت‌طلب که حامی «حمله محدود به تأسیسات هسته‌ای و سپاه پاسداران» در ایران است، در آمریکا با مسیحیان صهیونیست رابطه‌ی خوبی دارند (به رپرتاژ آگهی یک رسانه‌ی مسیحی صهیونیست درباره پهلوی بنگرید)، هرچند در آخرالزمان این گروه آخری، برای بازگرداندن پادشاهی فانتزی دسته‌ی اول جایی نیست ــ آنها فقط به دنبال به جنگ کشاندن ایران و اسرائیل هستند.

نتیجه‌ی فعلی این پیشگویی، یعنی تسهیل و حمایت از نسل‌کشی اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه و آپارتایدش در سرتاسر سرزمین‌های اشغالی، به حد کافی فاجعه‌بار است. اما باید هشدار موریس بلانشو، فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی را هم جدی بگیریم:

ما ساده‌دل بودیم که فکر می‌کردیم امر هولناک حد و حدودی دارد.