سیر موتورسیکلت در ایران
موتور به عنوان یک وسیله در تاریخ معاصر شهر تهران نقشهایی چندگانه داشته است.[1] در سالهای اولیه انقلاب ۵۷، چشمگیر بود به عنوان وسیلهای در دست کمیتهچیها و بسیجیهای تازه به قدرت رسیده. از لحاظ ارزشی و معنایی هم نمادی بود از سادهزیستی طرفداران اولیه انقلاب در مقابل ماشینهای گرانقیمت طبقه مسلط پیشین.
از اوایل دهه هفتاد ورود موتورهای بلند و گرانقیمتتر جدید، هم کارکرد این وسیله در زندگی عمومی را دگرگون کرد و هم معناهای تازهای به آن داد. موتورهای بالاشهری جوانپسند، تبدیل شدند به وسیله تفریح و نمایش پسران جوانی که اغلب یک دختر هم پشت سرشان داشتند. این موتورها بسیار شیکتر بودند و انسانهای تر و تمیزتری هم سوارشان شدند. تَرکِ موتورهای جدید طوری طراحی شده بود که قسمت عقبی آنها به نسبت جایگاه راننده موتور، بلندتر بود. همین طراحی جدید فرصتی بود برای به نمایش گذاشتن بدنمندی بیشتر دختران جوانی که پشت پسران موتوسوار مینشستند. آنها اغلب موهایشان را روی این موتورها باز میکردند و تا باد آنها را با خود ببرد و همزمان هم با دو دستشان راننده موتورها را بغل میکردند. همین باعث شد گسستی در معنا و نمادهای «موتورسوار» پدید آید.
موتور و نظم شهری تهران
موتور هنوز هم در زندگی روزانه مردم تهران نقشی حیاتی دارد. موتورسوارانی که گوشههایی برای فرار از شلوغی و اتلاف وقت در ترافیک خیابانها یافتهاند البته مهمتر از خود موتورها هستند. مکدونالیزه شدن سلیقه غذایی عمومی زیر تأثیر شهری شدن هرچه بیشتر مناسبات اجتماعی، نیاز به موتور را برای جابجایی به موقع غذا بیشتر کرد. همچنین رواج بیشتر فروش اینترنتی و آنلاین شدن رفع دیگر نیازهای عمومی، نقش موتور را بسیار پررنگتر کرد. اما امروزه یکی از نقشهای اصلی موتورسواران را میتوان در قلب اقتصادی و بازار مرکزی شهر مشاهده کرد.
از بازار فردوسی تا ۱۵ خرداد، از بازار بزرگ تا عبدلآباد و از مولوی تا انقلاب، اگر موتورسوارها نباشند، کارهای بخش بزرگی از جمعیت حاضر در پایتخت روی زمین میماند.
موتورها جثه کوچکتری به نسبت ماشینهای سواری دیگر دارند. به راحتی جابجا میشوند و از فضای خالی بین چند خط ترافیکی میان دیگر ماشینها رد میشوند. گاهی هم به آیینه بغلی یا رهگذری برخورد میکنند؛ اما مهم این است که بروند و رد شوند؛ حتی اگر فحشی هم بخورند. صدای گازشان تمام محدوده اطراف را پر از سر و صدا میکند و از هر سوراخ و گوشهای برای فرار و عبور استفاده میکنند.
کارکرد موتورسیکلتها انگار گرهگشایی از معضل بزرگ شهری تهران است. یعنی کمک به رهایی از ترافیک سنگین شهر، ترافیکی که دیگر با هیچ پروژهای قابل حل نیست. آنها به ویژه در محدوده اطراف بازارهای اصلی تهران نقشی بسیار پررنگ در به جریان انداختن زندگی روزمره و جابجاییها دارند.
موتور و تراکم
قرار گرفتن بازارهای عمده در محدوده مرکزی شهر تهران، موجب تراکم و شلوغی بیش از اندازهای شده است. در طول روز جمعیت این منطقههای میانی شهر به اوج خود میرسد. مسافرانی از سرتاسر ایران برای رفع نیازهای مالی و تجاریشان به آنجا میروند.
جابجایی کالا و مسافران در محدوده بازار با ماشین شخصی امکانپذیر نیست و حمل و نقل عمومی موجود هم پاسخگوی نیاز آن نیست. در شهری که بیشتر از ۳۵ درصد تولید و خدمات کل کشور در آن متمرکز شده است، ترافیک مسئله هر روز و هر ساعت آن است. طبیعی است که ۳۰ درصد از کل موتور سیکلتهای کشور هم در آن ویراژ دهند.
مجاز به تخلف
موتورسواران خود را ملزم به رعایت همه قوانین راهنمایی و رانندگی نمیبینند. اگر چنین کنند، کارشان پیش نمیرود. آنها تقریبا همه مسیرهای عبور ممنوع را میروند. از عبور در خط ویژه بی آر تی گرفته تا خیابانهای یکطرفه، جزو مسیرهای پیماشی آنها در طول شبانهروز است. وضعیت ترافیک محدودههای مرکزی متصل به بازار در پایتخت به گونهای است که دیگر رسما کاری به کار موتوریها ندارند. پلیسهای راهنمایی عموما ناچار شدهاند تخلفهای آنها را نادیده بگیرند. چرا که اگر بخواهند مانند دیگر ماشینها با آنها برخورد کنند در عمل باید کل روز را تنها مشغول جریمه و توقیف کردن موتوریها باشند. از سویی هم آنها به این موضوع آگاهند که اگر اینها هم نباشند، مأموران راهنمایی باید در طول روز باید درگیر ترافیکی چندبرابری باشند. اگر به جای آن همه موتور، ماشین یا اتوبوس در خیابانها باشد، راهنمایی و رانندگی عملا کنترل ترافیکی شهر را از دست میدهد.
ضرورت و راهحل مردمی ترافیک
طبق آخرین آماری که روزنامه همشهری در آذر ۱۴۰۲ ارائه داده، ۴ میلیون و ۵۷۰ هزار موتور در شهر تهران وجود دارند. وجود این همه موتورسوار در خیابانهای مرکزی تهران، نیازی ضروری است که از دل ضرورتهای روزانه زندگی برخاسته است، و چون برخاسته از ضرورت است، مقابله با آن دشوار است.
موتورسوران با همه تخلفها و جنبش و جوشهایشان، راهحل مردمیتر بحران ترافیکاند. آن هم در شرایطی که سازمانهای اصلی و ساختار اداری موجود عملکردی بسیار ضعیف داشته و ناتوانتر از آن است که مشکل ترافیک را حل کند.
قشر موسوم به “موتوری” از جهت جایگاهشان در تقسیم کار اجتماعی جزو طبقه زحمتکش و رنجبر جامعه هستند. از لحاظ ضرورتشان برای جریان زندگی شهری، هم امروزه جزو ضروریترین قشرها برای به جریان انداختن کالا و خدمات در زندگی مردمی هستند که به هر دلیلی با پایتخت و بازار و خدماتش سر و کار دارند.
––––––––––––––
پانویس
[1] . برای مطالعه بیشتر در اینباره مراجعه کنید به: کاظمی، عباس (۱۳۹۵)، امر روزمره در جامعه پساانقلابی، نشر فرهنگ جاوید.