«فین جین» به نویسندگی ابوالفضل حاجی علیخانی و به کارگردانی محمود موسوی و با بازی سیدجواد یحیوی، حسین شفیعی، مسعود بهارلو، محمدهادی عطایی، الهه پورجمشید، محسن زرآبادیپور، حسین میرزاییان، حامد لطفی، علیرضا ذوالفقاری از بهمن ماه ۱۴۰۲ در سالن نوفل لوشاتو درحال اجراست. پیش از این نیز فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۷ در همین سالن روی صحنه رفته بود.
استفاده از گونههای نمایش سنتی ایرانی
نمایش فینجین با صحبتهای نگهبان موزه حمام فین کاشان است آغاز میشود؛ لحن و شیوهی بازی او نمودیست از شخصیت مرشد در نمایشهای سنتی ایرانی. با ورود برادر او که مسئول هنروران سینما یا به عبارتی کارچاقکن سینماست؛ معرکهای مضحک شکل میگیرد. معرکهی که در آن نگهبان موزه گویی مرشد و برادرش، بچهمرشدیست که از شخصیت سیاه در نمایشهای سیاهبازی نیز در بازیاش استفاده میکند. البته سیاهی امروزی که اعتیاد دارد و در عین حال که شبیه سیاه نمایشهای روحوضی گیج و گول است؛ تلاش میکند که با شیرینکاریها و شوخیهای خود نقد اوضاع اجتماعی را نقد کند.
ماجرا هم این است که او آدمک (مجسمه) امیرکبیر -که نگهبان موزه آن را آدمانه میخواند- و همچنین آدمک ناصرالدین شاه و مهدعلیا را از موزه حمام فین برای استفاده در یک سریال قرض گرفته و حالا آدمک مهدعلیا و ناصرالدین شاه را برگردانده؛ اما آدمک امیرکبیر را نیاورده! در ادامه با ظاهر شدن جنهایی که در حمام ساکن هستند نمایش پیش میرود، سه جن که با هم برادرند و جنی دیگر که خواهرشان است. آنان شاهد قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان بودهاند و یکیشان که جنی فرهیخته است خودش را یکی از دوستان و هواداران امیرکبیر معرفی کرده و میگوید نمایشی نوشته درباره امیرکبیر و آرزو دارد اجراش کند. به همین شکل با شیوهی نمایش در نمایش، تکههایی از زندگی امیرکبیر و قتلش به نمایش درمیآید. شبیه «بازی در بازی» های مرسوم در نمایشهای ایرانی که هر بازیگر در آن چندین نقش را ایفا میکند.
موسیقی یکی از عناصر اصلی و تفکیکناپذیر نمایشهای روحوضیست و در گذشته از گروههای مطرب که سازهای اصلیشان تنبک و کمانچه و تار و… بوده برای اجرای این نوع نمایشها استفاده میشده است. در «فین جین» نیز گروه موسیقی که گوشهی صحنه نشستهاند، دقیقا شبیه نمایشهای روحوضی از زمان ورود تماشاگر به سالن سعی میکنند با یک موسیقی آغازین که همراه است با ترانهخوانی، تماشاگر را با فضای نمایش و حال و هوایش آشنا کنند. ترانه آغازین در نمایشهای تختحوضی معمولا ترانهایست فکاهی و طنزآمیز که بهمنظور معرفی مضمون و موضوع نمایش یا نقد کاستیهای اجتماعی و سیاسی به بهصورت پیشخوانی یا تکخوانی به اجرا درمیآید. گروه موسیقی در نمایش «فین جین» نقشی بسیار اساسی در اجرا دارند و ضمن همراهی با بازیگران زمان رقصیدنشان، در سراسر نمایش با ایجاد اصوات نمایشی تلاش میکنند ضمن فضاسازی با بازیگران همراه شوند. همچنین در فواصل بین صحنهها خواننده به شکلی طنزآمیز ترانههایی میخواند در قالب موسیقی سنتی و با محتوایی امروزی و لابهلای آوازش از جملاتی کنایهآمیز نیز استفاده میکند که بیشتر دربارهی اوضاع اجتماعی، سیاسی روز جامعه است.
قهرمانزدایی از قهرمان
نمایش سعی میکند هم بهنوعی باورهای عامیانه و خرافهی جامعه دربارهی اجنه را به چالش بکشد و هم ضمن به سخره گرفتن حکومت ناصرالدینشاه و دربارش، با طنر آن از امیرکبیر قهرمانزدایی کند. در تمامی فیلمها، سریالها و آثار نمایشی که تاکنون درباره امیرکبیر و زندگیاش ساخته شده معمولا مبنا بر این بوده است که اسطورهای از امیرکبیر بیافرینند و او را قهرمان و ناجی ایران بدانند. در «فین جین» اما فضا متفاوت است و حتی با ریش امیرکبیر هم شوخی میشود. برای مثال وقتی که برادر نگهبان موزه اعتراف میکند چون امیرکبیر ریش بلندی دارد از آدمک او برای یک تیزر تلویزیونی تبلیغاتی در باب تبلیغ ریشتراش استفاده کردهاند. وقتی برادرش به تعجب میگوید: «آخه امیرکبیر برای تبلیغ ریشتراشی!» پاسخ میدهد: «پس امیرکبیر برای تبلیغ واجبی؟!»
یا در صحنهای با اشاره به موضوع گشت ارشاد و مبارزه حکومت با پوشش اختیاری زنان، نگهبان موزه برادرش را بازخواست میکند که چه بلایی سر آدمک امیرکبیر آمده که آن را برنگردانده؛ برادرش ابتدا میگوید برای سریالی از لباس آدمک امیرکبیر استفاده کردهاند و لباسی زنانه و کوتاه بر آدمکش پوشاندهاند که همین باعث شده آدمک امیرکبیر را به دلیل بدحجابی دستگیر کنند. جایی دیگر اعتراف میکند دروغ گفته آدمک امیرکبیر را دستگیر کردهاند چون پشت وانت بوده، باد میآمده و دامنش خیلی بالا رفته. همچنین زمانی که کودکی امیرکبیر و حضورش در مکتب نمایش داده میشود نقش او را یکی از جنها که با جدیتش اتفافا مضحکتر به نظر میرسد بازی میکند و او را با لقب «ممتقی» خطاب میکنند. حمید امجد نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در یادداشتی درباره نمایش «فین جین» نوشته است:
در میانِ دوقطبیِ نمایشهای اصطلاحاً «سطحیِ» یکسره عامهپسند و نمایشهای ظاهراً «عمیق» که قرار است بهضربِ فلسفه یا سیاست (یا وانمود به آنها؛ یا هرچیزِ دیگری غیر از خودِ عنصرِ «نمایشی») مرعوبمان کنند، و هرکدام هم «بازارِ» خود را دارند. «فین جین» بهمنزلهی پدیدهای خاص، بهمددِ امتیازهایی دقیقاً «نمایشی»، از هردوی آن قالبها متمایز میشود و از آن قطبیت فراتر میرود، و بااینحال از فرطِ بیادعا بودنش ممکن است خیلی راحت میانِ آثارِ صرفاً عامهپسند بُر بخورد و ظرافتها یا حتّی خودِ گِرِهگاهِ اصلیاش نادیده و درنیافته بماند؛ گِرِهگاهی کلیدی که مواجههدادنِ چالشآفرینِ کلیشههای آرمانیشده و مقدّسانگاشتهی معمول از امرِ «تاریخی»ست با مضحکهی تقدّسزدا و هجوکنندهی منظرِ رایج به «قهرمان/عارف»های تاریخیِ مرسومِ تلویزیون (منظری عوامانهتر از هر پدیدهی عامیانه)
عبور از مرزهای سانسور
جنها در نمایش «فینجین» هر کدام شخصیتی دارند و در گفتوگوهاشان با نگهبان موزه و برادرش که به شدت از حضور آنها مرعوب شدهاند، کنایهوار به نقد شرایط وخیم زندگی انسانها در جهان پرتنششان و جامعهی امروز ایران میپردازند و اشاره دارند به اینکه جنها شبیه انسانها نه اهل همجنسکشیاند نه زورگویی و ظلم! نه اهل اختلاس و دزدی و فسادند، نه برپاکردن جنگ و کشتن انسانهای بیگناه. در این بین طعنههای سیاسی مضحک و کنایهآمزی نیز به حکومت دارند. به این ترتیب که وقتی هدایت تاکید دارد که اگر ما در ایران آزادی و رفاه و عدالت و… نداریم به جاش امنیت داریم یکی از جنها شاکی شده میگوید «زر نزن! یک ماه نیست که ترکیدین!» که کنایهایست به حادثه بمبگذاری کرمان در سالگرد قاسم سلیمانی.
در خصوص بحث سانسور نکته قابل توجه این است در بخشهایی از اجرا با استفاده از زبان برندهی طنز، در حالی که که برخی صحنهها و گفتوگوها سانسور میشوند نمایش ضدسانسور عمل کرده به قضیه سانسور و ممیزی اعتراض میکند. برای مثال میتوان به برخورد جن مونث که در روایت زندگی امیرکبیر نقش مهدعلیا را بازی میکند با نگهبان موزه که در نقش امیرکبیر ظاهر میشود اشاره کرد که در صحنهای عاشقانه وقتی مهدعلیا میخواهد امیرکبیر را در آغوش بگیرد، بازیگر نقش نگهبان موزه با کنایه به شورای نظارت و ارزشیابی امتناع کرده، میگریزد و میگوید که با این کار نمایش متوقف خواهد شد. از سویی دیگر برادران جن مونث نیز به اصطلاح عامیانه رگ غیرتشان به جوش میآید و دیالوگهایی رد و بدل میکنند که تلویحا استهزاییست نسبت به جامعه مردسالارانه که زن را ناموس خود میدانند. همچنین در صحنههای دیگر نیز بسیار اتفاق میافتد که بازیگران با استفاده از تکنیک فاصلهگذاری و زبان طنز، معترض محدودیتهای دستوپاگیر نظارت بر نمایش هستند.
طنزی گزنده و برنده با حضور سیدجواد یحیوی
از آنجا که اکثر تماشاگران به واسطه سریالها، فیلمها و کتابهایی که درباره زندگی امیرکبیر پخش و منتشر شده آشنایی دارند، نمایش «فین جین» با نگاهی متفاوت و طنز از زاویهای دید جنها بدون هیچ اغراقی در بزرگنمایی شخصیت امیرکبیر و کارهای او به ماجرا نگاه میکند و از ابتدا تا پایان کمیک است؛ یک کمدی مفرح و نشاطآور که با کنایههای عمیق به بحرانهای سیاسی و اجتماعی جامعهی کنونی ایران به طنزی گزنده و تلخ مبدل میشود اما به سمتوسوی تراژدی نمیرود. حتی در پارهای از صحنهها که روایت تلخ است و غمبار، شبیه روایت به قتل رساندن امیرکبیر و یا صحنهای که یکی از جنها از امیر یاد میکند و بسیار دردمندانه از همنشینیاش با او و اینکه اهل رشوه نبوده و زندگیاش را وقف سرزمینش کرده میگوید؛ یکی از جنها با واکنشی کمیک فضا را تغییر میدهد و مانع تراژیک شدن نمایش میشود. ناگفته نماند در برخی صحنهها بداههگوییهای بیشازحد بازیگران، اجرا را به سمتوسوی لودگی میکشاند. علاوه بر این نحوهی ورود جنها و… همچنین صدای ناهنجار بازیگر نقش نگهبان موزه که ظاهرا آسیب دیده از جملههای ضعفهای اجراست. بازیگر نقش نگهبان سید جواد یحیوی یکی از مجریان با سابقه صدا و سیماست که بعد از انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۸۸) در تلویزیون ممنوعالتصویر شد. مسلماً اگر بازیگر تئاتر صدا و بیانش برای بازی روی صحنه پرورش یافته باشد نباید پس از سی چهل اجرا چنین دچار آسیب شود.
اگر ضعفهای جزئی اجرا را نادیده بگیریم فینجین نمایشی قابلقبول است که هم توانسته تماشاگران را جذاب کند و پرفروش باشد؛ هم اینکه از نظر نمایشنامه، شیوه کارگردانی و بازی بازیگران از سطح بالایی برخوردار است. از نظر محتوایی نیز کممایه و کمعمق نیست و در نوع خود بدیع و قابل تامل است.
امیر کبیر با تمامی کوششهایی که برای مدرن و متجدد کردن جامعه ی ایرانی داشت، آنجایی که پای پیشرفت و تجدد واقعی کشور در کار بود؛ ظهور جنبش بابیه و مطالبات انقلابیش، امیر کبیر (بر مبنای جایگاه طبقاتی اش) رهبری سرکوب کردن این جنبش را بعهده گرفت، و نهایتا در حمام فین “پاداش” خویش را دریافت کرد. اما، بدون اغراق، مث اینکه هیچکس سواد یا جرئت یادآوری این حقیقت تاریخی را ندارد. چرا؟
Manzar / 25 April 2024