سهشنبه ۲۸ فروردین پایگاه خبری «جماران» تصویرِ نامهای را منتشر کرد که امضای رئیس دولت سیزدهم و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی را در ذیل آن داشت. در این نامه آمده است:
ماده واحده – ردیفهای (۱۷) و (۲۵) جدول دوم ذیل ماده واحده قانون عضویت دولت جمهوری اسلامی ایران در سازمانها و مجامع بینالمللی مصوب ۲۶/۱/۱۳۶۵ و ردیف (۶۶) فهرست موضوع تبصره (۴) الحاقی به قانون یاد شده مصوب ۳/ ۹ /۱۳۷۰ حذف میشوند.»
در عنوان نامه هم آمده بود:
لایحه اصلاح قانون عضویت دولت جمهوری اسلامی ایران در سازمانها و مجامع بین المللی مصوب ۲۶/ ۱/ ۱۳۶۵ با اصلاحات و الحاقات بعدی آن
جماران
چند ساعت بعد و با پخش این خبر در خبرگزاریها و مخالفت گستردهی هواداران میراث فرهنگی، این عنوان دستاویزی شد برای تبدیل و تغییر حرف گفته شده از سوی وزارت میراث فرهنگی تا با یک چرخش زبانی ساده به توضیح و توجیه آن نامه برآید. چند ساعت بعد از انتشار آن خبر، وزیر میراث فرهنگی طی اطلاعیهای اعلام کرد:
همکاری با ایکوم و ایکوموس با جدیت بیشتری دنبال میشود. بنابراین لایحهی اخیر دولت (لایحه اصلاح قانون عضویت دولت جمهوری اسلامی ایران در سازمانها و مجامع بینالمللی مصوب ۲۶ فروردین ۱۳۶۵) ناظر بر همین موضوع بوده و اصلاحیهای در جهت قوانین پیشینی تنظیم کرده است. طبیعتاً همکاریهای وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی با کلیه نهادهای غیردولتی بینالمللی و ملی در حوزه میراثفرهنگی و موزهداری با اهتمام بیشتری در جریان است.
(ایرنا/ ۲۸ فروردین ۱۴۰۳)
ضرغامی یک روز بعد، در چهارشنبه ۲۹ فروردین یک بار دیگر، اینبار در حاشیه نشست هفتگی هیأت دولت به تأکید گفت:
خارج شدن ایران از ایکوموس و ایکوم تکذیب میشود. این دو حوزه ماهیت غیردولتی دارند و از سال ها قبل پرداخت به دلیل ماهیت غیردولتی، پرداخت حق عضویت آنها توسط افراد حقیقی انجام میشود.
و با این حال تاکنون هیچ مرجع رسمی اصل نامه با امضای رئیس دولت و وزیر امور خارجه را تکذیب نکرده است.
بر اساس آن نامه که قرار است به شکل لایحه تقدیم مجلس شود ایران از عضویت در «شورای بینالمللی موزهها» (ایکوم) و شورای بینالمللی محوطه و بناها (ایکوموس) و همچنین «شبکه سازمانهای علمی جهان سوم» انصراف میدهد و بنابراین حق عضویتی هم پرداخت نمیکند.
پرسش این است: مگر نه اینکه ایکوم و ایکوموس ایران سازمانهایی مردمنهادند که بودجه خود را از طریق حق عضویت اعضا، اوقاف و خیرین و… تأمین میکنند، بنابراین پرداختن یا نپرداختن حق عضویت ایران به این نهادهای بینالمللی چه ارتباطی به دولت دارد که لغو عضویت دهد؟
ابهام در مسائلی همچون مردمنهاد بودن اسمی دو سازمان ایکوم و ایکوموس ایران در ظاهر غیردولتی ولی احتمالاً زیر پوشش نهادهایی خاص، خروج یکبارهی ایران از این سازمانهای فرهنگی جهانی در بحبوحهی کشمکش با اسرائیل، اوضاع شکننده اقتصادی، احتمال تحریمهای تازه علیه ایران در کنار بالا گرفتن تنشها با اسرائیل و نبود قانون جامع میراث فرهنگی همه و همه از مواردی است که گمانهزنیهایی را برای این تصمیم ناگهانی دولتی به دنبال دارد.
عضویت ایران در دو سازمان ایکوم و ایکوموس جهانی
شورای بین المللی موزهها [به انگلیسی International Council of Museums (ICOM)] تنها سازمان تخصصی موزهای و موزهداران در سطح جهانی است که محافظت از میراثهای طبیعی و فرهنگی گذشته و حال (محسوس و نامحسوس) را بر عهده گرفته است. در این سازمان مردمنهاد که در سال ۱۹۴۶ پایهگذاری شده است، ۱۳۷ کشور عضو هستند. این سازمان با یونسکو، سازمان جهانی مالکیت فکری، پلیس بینالملل و سازمان جهانی گمرک، که به جلوگیری از قاچاق اشیای تاریخی و فرهنگی کمک میکند، همکاری دارد. «جماران» در همان گزاشر یاد شده اعلام کرد که بر اساس پیگیریهای خبرنگارش، دلیل لغو عضویت «به درخواست وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و به دلیل خصوصی شدن این شورا و تغییر ماهیت بینالمللی بودن آن انجام شده و از این جهت ایران از عضویت در آن انصراف داده است. همچنین وزارت میراث فرهنگی و گردشگری درخواست عدم عضویت در شورای بینالمللی محوطهها و بناها را نیز داشته است.»
موضوع این است که نهاد بینالمللی ایکوم با وظایف تعریف شده بالا چگونه میتواند از حالت بینالمللی خارج شود و تبدیل به سازمانی خصوصی شود؟ اگر حرف وزیر میراث درست باشد، این سازمان برای تغییر وظایفش میبایست اول منحل شود و بعد ساز و کار تازهای تعریف کند تا همکاریاش با نهادهای بینالمللی قطع شود و باز، اگر چنین چیزی درست باشد، چرا هیچکدام از دیگر کشورهای عضو حتی در حد یک سطر خبری، به تغییر و تحولات در ایکوم نپرداختهاند و گذشته از آن، چرا خروج از ایکوم باید خروج از ایکوموس و خروج از آکادمی علمی جهان سوم را هم در پی داشته باشد؟
در بخشی از تاریخچه سایت ایکوم، در معرفی این سازمان، از وضعیت وخیم بدهیهای ایکوم در سال ۱۹۶۸ میگوید و اینکه حق عضویت اعضا تا هشت سال ثابت باقی مانده بود ولی از سال ۱۹۷۰ حق عضویتها را افزایش میدهد، اساسنامه را بازنگری میکند و به تکتک اعضا- چه اعضای فعال و چه اعضای وابسته- وضعیتی برابر در حق رأی و شرکت در فعالیتهای ایکوم ارائه میدهد. این سازمان در ادامه نوشته است: پس از نیم قرن تلاش توانسته است راه را برای سیاستهای فرهنگی هموار کند و نشان دهد که توسعه اقتصادی و عوامل فرهنگی عناصری جداییناپذیرند. (International Council of Museums/History of ICOM)
معناهای مستتر در خروج ایران از سازمانهای فرهنگی جهانی
ایران یکبار در سال ۵۷ و با وقوع انقلاب به دلیل عدم پرداخت حق عضویت از این سازمان خارج شده است. خروج کنونی ایران از سازمان جهانی موزهها و نیز سازمان جهانی بناهای تاریخی زنگ خطری است به گوش هواداران میراث فرهنگی که چه خوابی برای بناها و اشیای موزهها دیده شده است؟ هنوز زمان چندانی از خروج بیسر و صدای تخته فرشهای سعدآباد نگذشته است همچنان که سرقت یا قاچاق جواهرات سلطنتی مربوط به دوره پادشاهی پهلوی که بنا به نظر ناظران سر از فرودگاه خمینی درآورده بود. از طرف دیگر نگاه گنجیابانهی حاکمیت بر میراث فرهنگی که تکتک اشیا، عناصر و بناهای میراث فرهنگی را به عنوان چیزی برای پولسازی بههر طریق ممکن میداند، به این نگرانی دامن میزند که آیا قرار است حالا که حرف «لغو عضویت» را پس گرفتند و دم از «اصلاح» قانون پیوستن به این سازمانهای جهانی میزنند، به آن معناست که قرار است بلایی سر میراث بیاید؟ البته در زمینه غارتگری میراث فرهنگی، تجربه سالیان اخیر نشان داده که فرقی ندارد جمهوری اسلامی عضو سازمانها جهانی باشد یا نباشد همچنان که بارها بهخصوص در دوره وزارت عزتاله ضرغامی نشان داده شده است که هیچکدام از تعهدات بینالمللی مانع واگذاریها و تغییر کاربری بناها نشده و به سادگی از طریق «صندوق احیا» قوانین دور زده میشود. برای مثال میتوان از مزایدهای یاد کرد که بهتازگی برای حراج دو کارونسرای گردنه آهوان در دست انجام قرار گرفت.
در سال ۱۹۵۰ (۱۳۲۸ خورشیدی)، کمیسیون ملی یونسکو به تشکیل نهادهای ذیربط در مجموعه موزهی ایران دست زد و هدف از آن را «بهبود و توسعه موزههای کشور و ایجاد ارتباط بین موزههای ایران با موزههای سایر کشورهای جهان، استفاده از آخرین مطالعات و تحقیقات مربوط به موزه و جلب توجه عامه مردم به موزهها و نقش آن در تعلیم و تربیت» اعلام کرد. کمیتهی ملی موزههای ایران در حالی تأسیس شد که با شورای جهانی موزهها ارتباط مستقیم داشت و سرانجام در سال ۱۳۵۰ شمسی توسط ایکوم به رسمیت شناخته شد. نخستین فعالیت کمیته برگزاری دوره آموزشی «نقش موزهها در تعلیم و تربیت بوده است» و فعالیت آن تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت. در این سال با وقوع انقلاب و عدم پرداخت حق عضویت، عضویت ایران از ایکوم لغو شد. در سال ۱۳۶۷، اداره کل موزههای وقت سازمان میراث فرهنگی کشور برای عضویت مجدد در شورای بینالمللی با فعالیتی پیگیرانه توانست با تصویب هیئت وزیران مجوز پرداخت حق عضویت آن اداره را اخذ کند ولی شکلگیری کیمته ملی موزهها باز هم به تعویق افتاد. سرانجام با تلاش کمیسیون ملی یونسکو در ایران، زمینه شکلگیری مجدد کمیته ملی موزههای ایران فراهم شد و علاقهمندان نیز با عضویت انفرادی خود در ایکوم نیز به تشکیل کمیته یاری رساندند. به طوری که پس از ۲۰ سال، اولین نشست اعضای ایکوم و دیگر علاقهمندان در تاریخ ۲۸/۱۱/۱۳۷۶ در مورد چگونگی تشکیل کمیته ملی صورت پذیرفت.
روند احیای کمیته ملی موزههای ایران و عضویت مجدد در ایکوم جهانی چندان آسان به دست نیامده است که در حال حاضر وزیر میراث فرهنگی به رئیس جمهوری پیشنهاد دهد به دلیل اینکه این سازمان از حالت غیرانتفاعی بیرون آمده است دیگر نیازی به عضویت ایران در آن نیست.
ایکوموس ایران و بناهای میراث فرهنگی
دقیقاً در آستانه روز جهانی بناها و محوطههای تاریخی، دولت لایحه لغو عضویت ایران از ایکوموس جهانی را مطرح میکند که نشاندهنده بیاهمیت بودن صیانت از بناهای تاریخی ایران در دولت سیزدهم است، گویی مساله صیانت از بناهای تاریخی خاری بوده در چشم که حالا باید از شرش خلاص میشدهاند گرچه پس از چند ساعت نام لغو عضویت را به اصلاح عضویت تغییر دهند.
وضعیت بناهای میراث فرهنگی از وضعیت موزهها بغرنجتر هم هست زیرا بناهای میراث فرهنگی با دو مشکل اوقاف و مالکیت خصوصی مواجهاند و از طرفی میراث فرهنگی بودجهای صرف ترمیم آنها نمیکند و همین بهانهای است برای انواع واگذاریها. در سایت ایکوموس ایران درباره این سازمان چنین آمده است:
کمیتۀ ملی ایکوموس ایران با نام رسمی «مؤسسۀ فرهنگی ایکوموس ایران» در ۱۸ مهر ۱۳۸۰ به طور رسمی تشکیل شد و فعالیت خود را در تاریخ ۲۹ فروردین سال ۱۳۸۱، همزمان با روز جهانی بناها و محوطههای تاریخی، آغاز کرد.
کمیتۀ ملی ایکوموس ایران، مبتنی بر اساسنامهای که تعریف کرده است میبایست مؤسسهای «فرهنگی و غیردولتی با مقاصد غیرتجاری، غیرسیاسی، غیرصنفی و غیرانتفاعی با سرمایه و تابعیت ایرانی» باشد. اینکه تا چه حد کمیته ملی ایکوموس ایران از دسترس نهادهای خاص دور مانده است و مقاصد غیرتجاری و غیرسیاسی خود را حفظ کرده است از مواردی است که در واقعیت نشان داده میشود اما یکی از اهداف اصلی آن که «تشویق به صیانت، حمایت، حفاظت، احیا، و مرمت بناها، محوطههای تاریخی و ترویج فرهنگ آن در سطح ملی» است موضوعی است که کارکرد آن در واقعیت چندان به چشم نیامده است. کمیتۀ ملی ایکوموس ایران مانند هر کشور دیگر عضو ایکوموس بینالمللی، دارای حق رأی در شوراها و مجامع آن است و از این روست که انتظار میرود این کمیته به انتشار لایحه دولت مبنی بر «لغو» یا «اصلاح» عضویت در این سازمان جهانی عکسالعمل نشان دهد. ایکوموس یکی از مهمترین بازوهای اجرای یونسکو در پروندههای ثبت جهانی هم هست.
مهدی حجت، رئیس ایکوموس ایران درباره خبر لغو عضویت ایران از سازمان جهانی بناها گفته است:
ایکوموس ایران بهعنوان یک ان. جی. او، نهادی غیردولتی محسوب میشود و ما حق عضویت خود را بهصورت مستقیم به ایکوموس جهانی پرداخت میکنیم. لایحه دولتی تأثیری در فعالیت ما ندارد، هرچند باید تأمل کرد و دید از چه منظری این اتفاق رخ داده است. وزارت میراث فرهنگی با انتشار اطلاعیهای عنوان کرده که لایحه دولت به جهت اصلاح قوانین بوده و همکاری ایران با ایکوم و ایکوموس جهانی قطع نخواهد شد.
(نقل از سایت گردشگری کجارو)
سایت «کجارو» فقدان اطلاعرسانی دقیق وزراتخانهها و نهادهای دولتی و بیاطلاعی این نهادها از تصمیمات نهادهای بالادستی را موجب انتشار اخبار واکنشبرانگیز دانسته است ولی واقعیت این است که در نبود خبرنگاری آزاد نه تنها اخبار واکنشبرانگیز که اخبار ضد و نقیض هم امکان پخش دارد ولی تنها دستگاههای متولی هستند که از نادرستی اخبار سود میبرند زیرا در آب گلآلودی که شکل میگیرد امکان انتقال اخبار درست کم میشود و بنابراین راه هرگونه کار غیرقانونی هموار خواهد شد. حالا دیگر مدتهاست که خبرنگاران میراث امکان گزارشگری مستقل را از دست دادهاند و علناً جلوی آنها گرفته میشود. نبود خبرنگاری مستقل برای میراث فرهنگی به سود چه کسی میتواند باشد جز کسانی که از اخبار نادرست سود میبرند و به محض حدس خبری از سوی یک خبرگزاری بهراحتی میتوانند آن خبر را کتمان کنند و مثلاً اعلام کنند منظورشان از «لغو عضویت»، «اصلاح» بوده است؟
خروج از سازمانهای علمی جهان سوم
تصمیم خروج ایران فقط شامل دو سازمان ایکوم و ایکوموس نیست بلکه در همان نامه اشاره به لغو عضویت از شبکه «سازمانهای علمی جهان سوم» (TWNSO ) نیز مطرح شده است؛ سازمانی که اغلب خبرگزاریها درباره خروج ایران از آن سکوت کردهاند. سازمانهای علمی جهان سوم، «سازمانی غیردولتی است که در سال ۱۹۸۸ به ابتکار فرهنگستان علوم جهان سوم (TWAS)، توسط وزیران علم و فنآوری و آموزش عالی و رؤسای فرهنگستان علوم و شوراهای پژوهشی در کشورهای جهان سوم بهمنظور ارتقاء پایه علمی توسعه پایدار اقتصادی در جنوب تأسیس گردید.» (دانشگاه علم و صنعت ایران؛ دفتر همکاریهای علمی و بینالمللی) و فعالیتهایی همچون کمک مالی به پروژههای تحقیقاتی مشترک، جایزه «سلسو فورتادو» در اقتصاد سیاسی و انتشارات را برای خود تعریف کرده است. این سازمان آخرین فهرست راهنمای روند پیشرفتهای علمی در کشورهای در حال توسعه را در سال ۲۰۰۳ منتشر کرده است و از سال «۱۹۹۹ با مشارکت TWAS اقدام به برگزاری یکسری کارگاهها و همچنین شبکههای علمی نموده است.» TWAS یا «فرهنگستان علوم جهان سوم»، سازمانی مستقل و بینالمللی است که در سال ۱۹۸۳ توسط گروهی از دانشمندان کشورهای جهان سوم (جنوب) به رهبری برنده فقید جایزه نوبل، پروفسور عبدالسلام از پاکستان در شهر تریست ایتالیا تأسیس شد.
به نظر میرسید مصوباتی مبنی بر همکاریهای وزارت فرهنگ و آموزش عالی بهویژه دانشگاه صنعتی شریف و سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران با «شبکه سازمانهای علمی جهان سوم» وجود داشته باشد که انصراف ایران از عضویت در این سازمان به معنای لغو این همکاریها خواهد بود و این گمانه را تقویت میکند که موضوع فقط میراث فرهنگی نیست بلکه بحث اسلامی کردن دانشگاهها برای انقطاع ارتباط دانشگاهیان با همکارانشان در سراسر جهان هم همچنان مطرح است.
این همه در حالی است که درست چند ساعت بعد از اینکه خبرگزاری ایرنا اطلاعیهی میراث فرهنگی مبنی بر اصلاح عضویت و نه لغو عضویت از این سازمانهای جهانی را اعلام کرد (ایرنا/ همکاری با ایکوم و ایکوموس با جدیت بیشتری دنبال میشود/ ۲۸ فروردین ۱۴۰۳)، بر خروجی این خبرگزاری خبر از نشستی دیگر هم درج شد که در آن رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از «سیاستگذاری در عرصه دیپلماسی فرهنگی» حرف میزد که باید ناظر به میدان و واقعبینانه باشد و «با اشاره به سند تحول سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بیان کرد:
غرض مؤسس از تأسیس این سازمان ایجاد قرارگاه فرهنگی در عرصه بینالملل بوده است و ما عزممان را جزم کردهایم که منویات مقام معظم رهبری برای قرارگاهی شدن سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را عملی کنیم.
(ایرنا/ ۲۸ فروردین ۱۴۰۳/ سیاستگذاری در عرصه دیپلماسی فرهنگی ناظر به میدان و واقع بینانه خواهد بود)