این روزها خیابانهای ایران شاهد جنگ نابرابر زنان با نیروهای سرکوبگری است که میخواهند آنها را وادار به پوشش حجاب اجباری کنند. زنان بسیاری روایت دستگیری خود و برخورد وحشیانه مامورین حکومتی را در صفحات شبکههای مجازی منتشر کردهاند. فیلمهای بسیاری از ضرب و شتم و بازداشت وحشیانه زنان در خیابانهای ایران منتشر شده است.
زنی از تعقیب و گریز خود با مامورین امنیتی نوشته است. اینکه در اسنپ چند موتور سوار به دلیل نداشتن حجاب به ماشینی که در آن سوار بوده حمله کردهاند و با داد و فریاد از راننده خواستهاند تا زن را از ماشین پیاده کند. اما مرد راننده با حمایت از زن، به راه خود ادامه داده است و پس از چند دقیقه تعقیب و گریز توانسته نیروهای سرکوبگر را قال بگذارد.
زنی از دستگیری همزمان سه زن همکارش نوشته است. زن دیگری در فیلمی که منتشر کرده است و در حالیکه اشک میریزد و همچنان بدون حجاب است از ضرب و شتم و از اینکه مامورین او را به روی آسفالت خیابان برای بردن به داخل ون کشیدهاند و با دخالت مردم موفق به فرار شده است، میگوید. مردی از روایت بازداشت زنان نوشته است اینکه نزدیک تئاتر شهر دویست مامور به همراه چند ون گشت ارشاد ایستادهاند و زنهایی که شال ندارند را بازداشت میکنند.
زن دیگری از حضور مامورین در داخل اتوبوسها گزارش داده است اینکه زنی چادری در حال فیلم گرفتن به زن دیگری گیر داده بود که حجابش را سر کند وگرنه بازداشتش میکند.
زن دیگریی نوشته است از خانه راه افتادم تا از روز مرخصیام استفاده کنم. چهار مرد به طور زیگزاکی ایستاده بودند و ته تونل وحشتی که درست کرده بودند زنان را به داخل ون سفید بزرگی میانداختند.
زن دیگری نوشته است آنقدر کتک خوردم که نمیتوانم سرم را بالا بیاورم. جایی در چمران ولم کردند. زن دیگری نوشته بدتر از آنکه خودت را گشت ارشاد بگیرد آن است که دوستت را بگیرند، وسط مترو نشستم گریه کردم.
زن دیگری از بازداشت همراه با ضرب و شتم یک زوج نوشته است اینکه انتظامات باغ کتاب به زوجی تذکر حجاب میدهند، مرد در حمایت از زن روسری به سر میکند و مامورین به زن و مرد حمله میکنند و زوج را با ضرب و شتم بازداشت میکنند. او نوشته: «مامورین زن را روی زمین میکشیدند. زن جیغ میزد و کمک میخواست.»
اینها تنها بخشی از روایات تلخی است که زنان در همین چند روز گذشته از «شنبهای» که جمهوری اسلامی به آنها وعده داده بود، نوشتهاند. جمهوری اسلامی از روزهای قبل خبر داده بود که از شنبه بیست و پنجم فروردین ماه، گشتهای ارشادش را به طور گسترده به خیابانهای سراسر ایران باز خواهد گرداند. حضور گستردهای که این روزها چهره شهرها را به امنیتیترین شکل ممکن در آورده است.
اما آیا زنان عقبنشینی خواهند کرد؟
تقویم تاریخ مبارزات زنان در سراسر جهان پر است از شنبههایی که حکومتها با خط و نشان و با به کارگیری ابزارهای مختلف سرکوب سعی در به عقب نشاندن آنها داشتهاند. زنان در ایران هم از این قاعده مستثتا نیستند. حضور گشت ارشاد در خیابانهای ایران موضوع جدیدی نیست. مقاومت در مقابل حجاب اجباری و تن ندادن به پوششهای تحمیل شده از سوی جمهوری اسلامی به زنان، قدمتی چهل ساله دارد. در طول این چهل سال زنان بسیاری ونهای گشت ارشاد را تجربه کردهاند. گذرشان به وزار در تهران و به سایر ساختمانهایی که زنان بازداشت شده به دلیل نداشتن حجاب در شهرهای دیگر به آن منتقل شدهاند، افتاده است.
تاریخ چهل و چند ساله مبارزات زنان در خصوص مبارزه با حجاب اجباری در ایران نشان میدهد که سرکوب و بازداشتها نمیتواند زنان را وادار به تن دادن به پوشش مطلوب جمهوری اسلامی کند. از هما دارابی گرفته که در اسفند ماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری و قوانین ضد زن در جمهوری اسلامی، خود را در میدان تجریش آتش زد تا مهسا امینی و آرمیتا گراوند دو دختر کم سن و سالی که به دلیل نوع پوششان در یکی دو سال گذشته توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدهاند، نمونهای از زنانی هستند که برای حق بر بدن و پوشش اختیاری هزینههایی به این گزافی دادهاند.
این روزها شبکههای مجازی در کنار روایت بازداشت زنان در خیابانها، شاهد روایت استقامت و ایستادگی این زنان در خیابانها هم هست. زنانی که پیش از خارج شدن از خانه نوشتهاند:
امروز هم بدون حجاب پا به خیابان میگذارم. میترسم و نمیدانم آیا این رفتن، بازگشتی هم دارد یا نه اما دیدن دیگر زنان بیحجاب در خیابان دلم را قرص میکند که در این راه تنها نیستم و دست در دست با دیگر خواهرانم که سر باز ایستادن و تسلیم شدن در مقابل این حکومت سرکوبگر و ضد زن را ندارند، به این راه ادامه خواهم داد.