از اواسط قرن نوزدهم تلاش‌هایی برای به‌روز کردن موسیقی و به‌کارگیری فن‌آوری در ضبط و پخش صدا صورت پذیرفت. از جمله تلاش‌های «لئون اسکات دومارتین»، «توماس ادیسون» و «امیل برلینر» که منجر به ساخت دستگاه گرامافون در سال ۱۸۸۷ شد. این تلاش‌ها در طی یک قرن بعد نیز ادامه یافت و به ابداع دستگاه‌ها و آلات موسیقایی همچون ارگ برقی، گیتار الکتریک و سینتی‌سایزر انجامید که خود امکان تحلیل و ترکیب انواع صداهای طبیعی و مصنوعی را بر اساس ماژُل‌ها (پالس‌های الکتریکی) گوناگون فراهم می‌آورد.

 سینتی‌سایزرهای امروزی غالباً از طریق رابط MIDI این صداها را میان سیستم دیجیتال (کامپیوتر) و دستگاه‌های با قابلیت سکوئنس‌سازی‌ (کیبورد، سینتی‌سایزر و…) ردوبدل (Share) می‌کنند و از آنجا که فایل MIDI بسیار کم‌حجم‌تر از دیگر فایل‌های صوتی است و همچنین امکان تغییر و پردازش طیف گسترده‌ای از صداهای دیجیتال را فراهم می‌کند، تقریباً تمام کارت‌های صدا در سیستم‌های دیجیتال از آن برای صدادهی استفاده می‌کنند. از نخستین بازی‌های دیجیتال مانند آتاری و کومودور تا گوشی‌های هوشمند و کامپوتر‌های امروزی از طریق رابط MIDI به پردازش و پخش اطلاعات صوتی می‌پردازند.

 قطعه‌ی«Ctrl+Alt+Del» از مارتین شمعون‌پور (۱)، بازی جالبی از این صداها ارائه می‌دهد و این‌ که تا چه اندازه این صداهای دیجیتال و فن‌آوری آن در زندگی امروزی ما نقش دارد. شاید نتوان صداهای ایجادشده از طریق MIDI را واقعاً موسیقی- به‌معنای هنری آن- نامید؛ با این ‌همه با نگاهی به دنیای دیجیتال امروزی، درمی‌یابیم که زندگی بدون آن تا چه حد یکنواخت و خسته‌کننده می‌نمود.

 بی‌شک نخستین آثار موسیقی الکترونیک و حتی کارهایی نظیر «اکسیژن» (۱۹۷۶) از ژان میشل ژار یا «ارابه‌های آتش» (۱۹۸۱) اثر ونجلیس، همان‌قدر که از نظر هنری مهم بودند، اهمیت فن‌آورانه نیز داشتند. نقش و ارتباط اصوات در دنیای دیجیتال و تجربه‌ی آن به‌عنوان زبانی جدید در زندگی آمیخته با فن‌آوری، چیزی بود که بیشتر هنرمندان و گروه‌های موسیقی الکترونیک در اروپا و آمریکا به‌ویژه در فرانسه و آلمان، در پی‌اش بودند.

موسیقی الکترونیک- چه به لحاظ ریتم و چه به لحاظ فن‌آوری صدا- بر طیف وسیعی از موسیقی پس از خود تأثیرگذار بوده است. این تاثیر در موزیک‌های ریتمیکی مانند تکنو و ترنس تا انواعی از موسیقی رپ، راک (خصوصاً راک‌های متأخر مانند راک پروگراسیو و راک آلترناتیو)، متال، جز و بلوز و حتی بر گونه‌های مدرن موسیقی کلاسیک چنان واضح و غیرقابل انکار است که امروزه تصور موسیقی جدا از موسیقی الکترونیک و فن‌آوری‌های دیجیتال، ناممکن می‌نماید. 

ایجاد زبان و فضای جدید برای اصوات تولیدشده در دنیای دیجیتال و تأثیرات تجربی آن، چنانکه در سال‌های دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۲۰ مقصود نهایی هنرمندان اکسپریمنتالیست‌ همچون پییر شفر و جان کیج بود، همچنان در فضای بی‌کران موسیقی الکترونیک مد نظر آهنگسازانی نظیر وندی کارلوس و یان روی اندرسون قرار می‌گیرد. قطعه‌ی «کاواک» (۲) از حسام اوحدی نمونه‌ی خوبی برای این تجربه‌ی جدید محسوب می‌شود. در توضیح این قطعه در مجموعه‌ی گوش ۵ آمده است:

کاواک قطعه‌ای است تجربی که با وجود عدم آگاهی سازنده از قصد خود در آفرینش آن، در پی ایجاد فضایی توخالی است… این اثر با وجود کاستی‌ها تلاشی است در جهت ارتقای فرهنگ اصوات و ترتیب آن‌ها در فضایی منظم. نام این اثر کاملاً تصادفی انتخاب شده است.

قطعه‌ی پونزهای برنجی (۳) از هنرمند ساکن آلمان، عطا ابتکار، نمونه‌ی خوبی از تلفیق هنری موسیقی آکوستیک و موسیقی الکترونیک را به نمایش می‌گذارد. صدای تار که به‌صورت ریز در شور می‌نوازد، در مقابل افکت‌های الکترونیک، در فضای خارج از تنالیته، کنتراست جالبی ایجاد می‌کند. از سوی دیگر، ریتم آزاد تار در تقابل با ریتم چهارضربی و صدای‌های سمپل‌شده‌ در موسیقی الکترونیک، در وهله‌ی نخست سلطه و سرسختی عنصر دیجیتال را منعکس می‌کند، اما هر چه به پایان کار نزدیک‌تر می‌شویم، با شفاف شدن صدای انسانی سمپل‌شده، گویی این سلطه و سرسختی، درهم‌شکسته و تسلیم احساسات هنری انسان (سازنده‌ی اثر) می‌شود.

بی‌شک هنر موسیقی در جهان امروز، بدون فن‌آوری‌های دیجیتال، هنری تکوین‌نیافته و فاقد عناصر لازم برای بیان و بازنمود آنچه به تعبیر هگل، روح زمانه در هنر نامیده می‌شود، به‌شمار می‌رفت. خشونت و بی‌رحمی و سرعت و شدت پدیدارها در این جهان، در آثار هنرمندانی مانند استیو وای، آلن پارسونز، جو ستریانی و… بدون موسیقی الکترونیک، هرگز بازتاب هنری نمی‌یافت. در کنار این، از کارهای کلاسیک برجسته‌ در این ژانر موسیقایی نیز برای مثال باید از هنرمندانی مانند جان کیج، تنجرین دریم (ادگار فروسه و کلاس شولتز)، ژان ژاک پرری، ژان میشل ژار و ونجلیس نام برد.

 موسیقی الکترونیک، همچنین در پیدایش بسیار از سبک‌های موسیقایی قرن بیستم و تا امروز نقش داشته است. از جمله در موسیقی «نیوایج» که به موسیقی مدیتیشن نیز معروف است و از هنرمندان برجسته‌ی جهانی آن باید از ونجلیس، کیتارو و انیگما نام برد. این موسیقی که خود تلفیقی از موسیقی الکترونیک و موسیقی تلفیقی است؛ در ایران با نام ناصر چشم‌آذر پیوند خورده و بسیاری از آثار او مانند «باران عشق»، «شور عشق» و «شب‌های زمستان» در این ژانر دسته‌بندی می‌شوند. با این همه، چشم‌آذر درک بالای خود از موسیقی الکترونیک را به‌خصوص در ساخت برخی قطعات برای موسیقی فیلم (مانند فیلم هامون از داریوش مهرجویی) نیز نشان داده است.

Ad placeholder

 موسیقی «نیوایج» اگرچه مستقیماً از دل موسیقی الکترونیک پدید آمده، با این حال بسیار متأثر از موسیقی پاپ و موسیقی فولک نیز بوده است. بر همین اساس بسیاری از آثار موسیقی نیوایج رنگ‌وبوی بومی دارند. این موسیقی در ایران نیز به هرحال حس‌وحال ایرانی دارد. مانند قطعه‌ی «تئاتر شهر» (۴) از آلبوم «تجسم یک رؤیا» اثر فرید ابراهیمی. در این قطعه؛ صدای تار که در دشتی می‌نوازد، همراه با افکت‌ها و ریف‌های گیتار الکتریک به سبک راک‌نوازانی مانند گری مور و دیوید گیلمور، علاوه‌بر توصیف یک پدیده‌ی اجتماعی، به آن رنگ‌وبوی ایرانی نیز می‌دهد.

 به‌غیر از نیوایج، موسیقی الکترونیک- چه به لحاظ ریتم و چه به لحاظ فن‌آوری صدا- بر طیف وسیعی از موسیقی پس از خود تأثیرگذار بوده است. این تاثیر در موزیک‌های ریتمیکی مانند تکنو و ترنس تا انواعی از موسیقی رپ، راک (خصوصاً راک‌های متأخر مانند راک پروگراسیو و راک آلترناتیو)، متال، جز و بلوز و حتی بر گونه‌های مدرن موسیقی کلاسیک چنان واضح و غیرقابل انکار است که امروزه تصور موسیقی جدا از موسیقی الکترونیک و فن‌آوری‌های دیجیتال، ناممکن می‌نماید. 

Ad placeholder

پی‌نوشت:

۱. «Ctrl+Alt+Del»، مارتین شمعون‌پور، گوش ۵، نشر ماه‌ریز ۱۳۹۱
۲. «کاواک»، حسام اوحدی، گوش ۵، نشر ماه‌ریز، ۱۳۹۱
۳. «Brass Tacks»، عطا ابتکار، نوازنده تار: پویا دامادی، ۱۳۹۸ آلبوم «Parallel Persia»
۴. «تئاتر شهر»، فرید ابراهیمی، آلبوم «تجسم یک رؤیا»، انتشارات آوای مهر میهن، ۱۳۹۷