نشانه های زرتشتی

 

سپنتا نیکنام٬ نخستین ایرانی زرتشتی است که در چهارمین دوره انتخابات شورا‌ها با رای مسلمانان و زرتشتیان شهر یزد، به عضویت شورای این شهر درآمده است.

بنا بر گزارش رسانه‌های محلی، در شرایطی که شهر یزد تنها پنج هزار زرتشتی دارد٬ او با کسب ۲۰ هزار رای توانسته در این دوره از انتخابات به پیروزی برسد؛ آن‌هم در رقابت با صد نامزد دیگر که برای شرکت در انتخابات شورای شهر یزد ثبت‌نام کرده بودند. شعار سپنتا نیکنام این بود: «راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.»

با وجود سابقه تاریخی و پیشینه مشترک با ایرانیان و با وجود به رسمیت شناخته شدن زرتشتیان در قانون ایران، زندگی آنها به عنوان یک اقلیت مذهبی در این کشور چندان آسان نیست. آنها نیز مانند دیگر اقلیت‌های قومی و مذهبی، چالش‌های فراوان برای زندگی در ایران دارند و از تبعیض، آزار و توهین رنج می‌برند.

او متولد سال ۱۳۶۴و کارشناس اقتصاد است. پیشتر نیز بازرس انجمن زرتشتیان شهر یزد بوده است. انتخاب این جوان زرتشتی به عنوان عضو شورای شهر تا به امروز، بی سرو صدا و بدون واکنش محافظه‌کاران نبوده است. به عنوان نمونه، محمدمهدی حرزاده، عضو شورای شهر دوره سوم یزد، یکی از کسانی است که تاکنون به این پیروزی واکنش نشان داده است. او گفته: «اسلام به هیچوجه اجازه نمی‌دهد غیر مسلمانان حتی اگر اهل کتاب باشند، “سرپرست” مسلمانان شوند و بر مسلمانان ولایت پیدا کنند، یعنی متولی امور مسلمانان شوند. این خط قرمز اسلام است که به عبور از آن راضی نمی‌شود مگر در شرایط “تقیه” که مثلاً مسلمانان در اقلیت باشند و چاره‌ای نداشته باشند.»

او انتخاب این عضو شورای شهر توسط مسلمانان را ناشی از ناآگاهی آنان از حکم شرعی یا بی‌اطلاعی از غیر مسلمان بودن نامزد مورد نظر دانسته است.

در چهارمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا در استان یزد، به‌جز «سپنتا نیکنام»، تعدادی دیگر از زرتشتیان هم در روستاهای زرتشتی‌نشین یزد به شوراهای روستایی راه پیدا کردند. در حوزه میبد و مزرعه کلانتر، «مهربان خادمی»، «فرامرز خادمی» و «فرهنگ ایزدی کلانتری» به شورا راه یافتند و در حوزه روستای الله‌آباد و زارج، «رستم یزدانی» و در حوزه روستای مبارکه، «بهرام بهمردی» و «بهروز جمشیدیان» به شوراهای روستایی راه پیدا کردند.

با وجود سابقه تاریخی و پیشینه مشترک با ایرانیان و با وجود به رسمیت شناخته شدن زرتشتیان در قانون ایران، زندگی آنها به عنوان یک اقلیت مذهبی در این کشور چندان آسان نیست. آنها نیز مانند دیگر اقلیت‌های قومی و مذهبی، چالش‌های فراوان برای زندگی در ایران دارند و از تبعیض، آزار و توهین رنج می‌برند.

زرتشتیان و رنج اقلیت بودن

زرتشتیان به عنوان پیروان کهن‌ترین آئین ایرانی، اکنون یک اقلیت مذهبی در این کشور هستند. بیشتر آنها اکنون در استان‌های یزد و کرمان زندگی می‌کنند. هرچند شماری از آنها در شهرهای تهران، شیراز، اصفهان و اهواز نیز هستند. به عنوان یک اقلیت‌ مذهبی شناخته‌شده در قانون اساسی ایران، آنها یک نماینده هم در مجلس دارند. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن، جمعیت زرتشتیان در ایران در سال ۱۳۹۰، بیش از ۲۵ هزار نفر بوده است.

سپنتا نیکنام
سپنتا نیکنام

جمشيد چاکسی، در مقاله‌ای با عنوان «سرنوشت زرتشتيان ايران: مروری تاريخی»، وضعیت زرتشتیان ایران را در دوران جمهوری اسلامی، در ابعاد گوناگون توصیف کرده است. بر اساس این مقاله، در آستانه انقلاب ایران، زرتشتیان به وفاداری نسبت به ملت و دولت و همچنین به درستکاری و ایمان به خدا، شهرت داشتند و به همین دلیل، نیروهای انقلابی علیه زرتشتیان بسیج و تحریک نشدند و جامعه زرتشتی هدف حملات خشونت‌بار گروه‌های مبارز قرار نگرفت: «با این همه، انقلابیون مسلمان وارد آتشکده زرتشتیان در تهران شده و تصویر آیت‌الله خمینی را به جای تصویر پیامبر زرتشت نشاندند. این عمل به اعتقاد برخی از زرتشتیان خود مقدمه آغاز تبعیض و نابردباری مذهبی قریب الوقوع بود.» از سوی دیگر، برخی از روحانیان شیعه مانع شدند که آثار کهن زرتشتی، مانند بناهای تاریخی پاسارگاد و پرسپولیس که نمادهای هویت ملی ایرانیان به شمار می‌‌رفتند به عنوان آثار و نشانه‌های کفر نابود شوند، اما این دو رویداد، یعنی جایگزین کردن شمایل زرتشت با تصویر آیت‌الله خمینی از سویی و احترام به آثار باستانی از سوی دیگر، بیانگر دوگانگی حاکم بر سیاست حکومت تازه نسبت به جامعه زرتشتیان بود.

در چهارمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا در استان یزد، به‌جز «سپنتا نیکنام»، تعدادی دیگر از زرتشتیان هم در روستاهای زرتشتی‌نشین یزد به شوراهای روستایی راه پیدا کردند.

بر مبنای این مقاله، شخصیت‌های شناخته شده زرتشتی، در مقایسه با همترازان مسلمان، یهودی و بهایی خود، با رفتار به نسبت ملایم‌تری از سوی پاسداران انقلاب روبه‌رو شدند. در مواردی زرتشتی‌ها به خاطر همکاری با نظام پهلوی، مجبور به پرداخت جریمه نقدی شدند، اما مبالغ دریافت شده، پس از چندی به سازمان‌های خیریه زرتشتی برگردانده شد. در مواردی دیگر، برخی از زرتشتیان ممنوع‌الخروج شدند، اما به زندان نیفتادند. برای زرتشتیان شاغل در دستگاه‌های دولتی دگرگونی‌ها محسوس‌تر بود، زیرا مسلمانان از همکاران زرتشتی خود دوری می‌‌جستند و در نتیجه بسیاری از آنان ناگریز به استعفا می‌شدند. به همین دلیل کم‌کم بسیاری از شخصیت‌های نامدار زرتشتی، ایران را به قصد آمریکا، کانادا وکشورهای اروپایی ترک کردند.

شرایط برای زرتشتیان چنین باقی نماند. به گفته جمشید چاکسی، با استقرار حکومت اسلامی‌‌ در ایران، جامعه زرتشتی بار دیگر به مقام و موقع حقوقی یک اقلیت اجتماعی تنزل یافت. اکنون هرچند جامعه زرتشتی ایران در مجلس ایران نماینده دارد، اما زندگی روزمره زرتشتیان از تعرض و تحقیر و آزار مصون نمانده است. تفاوت حقوقی میان زرتشتیان و مسلمانان از مهم‌ترین مشکلات جامعه زرتشتیان است: «به عنوان مثال، در یک خانواده زرتشتی، اگر عضوی مسلمان شود محق است همه ثروت خانواده را به ارث ببرد. نیز اگر یک زرتشتی مرتکب قتل یک مسلمان شود در شرایطی ممکن است به اعدام محکوم گردد، اما عکس آن صادق نیست. “نجس” شمردن زرتشتیان نیز به دشواری زندگی اجتماعی آنان افزوده است. مقررات و احکام مربوط به حجاب زنان و روابط بین زن و مرد و اعمال خشونت‌آمیز این احکام و مقررات از سوی مأموران انتظامی جمهوری اسلامی، ‌‌در نظر بسیاری از زرتشتیان پایمال کردن حقوق اولیه آنان و تحمیل آداب اسلامی ‌‌شمرده می‌‌شود.»

بیکاری گسترده مردان و زنان زرتشتی، به دلیل تبعیض دولتی در زمینه استخدام زرتشتیان، باعث تشدید فقر، سوء‌تغذیه و پرهیز آنها از تشکیل خانواده شده است. آمار متقاضیان مهاجرت و پناهندگی سیاسی به دلیل همین مشکلات همواره قابل توجه بوده و جمعیت زرتشتیان ایران از آغاز انقلاب اسلامی‌‌ تاکنون همواره رو به کاهش بوده است.

پس از موج اول مهاجرت زرتشتیان که شامل خانواده‌های نخبگان وابسته به حکومت پهلوی بود، مهاجرت‌های بعدی شامل مردان و زنان جوانی است که امید به آینده روشن را از دست داده‌اند.

نویسنده مقاله «سرنوشت زرتشتیان ایران: مروری تاریخی» تاکید می‌کند: «زرتشتیان ساکن ایران، به عنوان اعضای یک جامعه غیرمسلمان، همچنان گرفتار مشکلات بی‌شمار و در معرض تحقیر و تبعیض‌های رسمی ‌‌و غیر رسمی‌‌اند. تعلق به جامعه‌ای که در طی قرون کمابیش پیوسته آماج عناد اکثریت و گرفتار خطر و محرومیت بوده طبعا بر روانشناسی جمعی زرتشتیان ایران اثر گذاشته است. پیدایش و رشد نهضت بنیادگرایی اسلامی ‌‌و در نهایت امر استقرار یک نظام دین‌سالار بر پایه شریعت اسلام به واکنش‌های خودآگاهانه و ناخود آگاهانه‌ای در میان زرتشتیان انجامیده است و آن، تلاش برای تقلیل هرچه بیشتر برخورد و تنش با مسلمانان و به ویژه با نظام حاکم و قدرتمندان سیاسی و مذهبی است.»

زرتشتیان و گرفتاری در بازی‌های سیاسی

زرتشتیان ایران در سال‌های اخیر، گاه درگیر اختلاف‌های سیاسی جریان‌های حاکم بر ایران هم شده‌اند. شهریورماه ۱۳۹۰، انتشار مطلبی در روزنامه «سیاست ما» که فعالیت‌های زرتشتیان را به جریان موسوم به انحرافی در ایران ارتباط می‌داد، جنجال‌برانگیز شد.

بیکاری گسترده مردان و زنان زرتشتی، به دلیل تبعیض دولتی در زمینه استخدام زرتشتیان، باعث تشدید فقر، سوء‌تغذیه و پرهیز آنها از تشکیل خانواده شده است. آمار متقاضیان مهاجرت و پناهندگی سیاسی به دلیل همین مشکلات همواره قابل توجه بوده و جمعیت زرتشتیان ایران از آغاز انقلاب اسلامی‌‌ تاکنون همواره رو به کاهش بوده است.

در این مطلب که با عنوان «فعالیت تبشیری زرتشتیان زیر چتر گروه انحرافی» منتشر شد، «یک منبع آگاه» زرتشتیان را به عنوان افراد قانون‌شکن معرفی کرد. این منبع آگاه با طرح اینکه زرتشتیان بعد از انقلاب «در کمال آزادی به انجام فعالیت‌های دینی و روزمره خود مانند یک فرد مسلمان مشغول هستند و در نوع مجازات و بهره‌مندی از حقوق شهروندی هیچگونه تمایزی برای آنها لحاظ نشده است»، این ادعا مطرح شده بود که «در چندسال اخیر، مقابله دستگاه‌های فرهنگی با فرقه بهائیت و مسیحیت تبشیری و همچنین مقابله با رشد و فعالیت عرفان‌های نوظهور از یک سو و ترویج عقاید جریان انحرافی با محور ایرانیت باستان، فضا و خلاء خاصی را برای زرتشتیان به‌وجود آورده است. تحرکات و شعارهای ایران‌گرایی جریان‌های نزدیک به دولت آقای احمدی‌نژاد باعث شده زرتشتیان بدون توجه به قانون کشور که ملزم به رعایت آن هستند، پروژه تبلیغی خود را از چندسال پیش به شدت فعال کنند.»

در این گفت‌و گو همچنین ادعا شده بود که زرتشتیان «منشور کوروش» را در مقابل «عهدنامه مالک اشتر»، «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» را در مقابل «شریعت و آیات قرآن» و «اهورامزدا» را در مقابل «الله» قرار داده‌اند.

آنها به «سوء‌استفاده از حس میهن‌پرستی مسلمانان ایران و یورش به اعتقادات اسلامی با برپایی جشنواره‌های حرکات موزون (رقص)، اردوهای مختلط دانشجویی، محفل‌های ایران‌پرستی، ترویج گفته‌های زرتشت و نشان فروهر» متهم شده‌ بودند و اینکه «انجمن زرتشتیان نیز هیچ‌وقت به خاطر انجام اعمال منافی عفت و غیر اسلامی و جریحه‌دار کردن احساسات میلیون‌ها نفر از مسلمانان ایرانی عذرخواهی نکرده است».

اسفندیار اختیاری، نماینده زرتشتیان در مجلس ایران، به این ادعا که در وب‌سایت‌های گوناگون مانند تابناک نیز انعکاس پیدا کرد، واکنش نشان داد. او در یک سخنرانی در یزد، بر اصول اخلاقی زرتشتیان تاکید کرده بود: «زرتشتیان بر اساس گات‌ها و آن چیزی که در ابتدا آموخته‌اند، همواره قانون‌مدار بوده‌اند، راستی و پاکی، اندیشه، گفتار و کردار نیک از اصول همیشگی زرتشتیان بوده است و در طول تاریخ حتی یک قدم از آن عقب‌نشینی نکرده‌اند.»

نماینده زرتشتیان، در این گفته‌ها به دوری پیروان این مذهب از فردگرایی، گروه‌گرایی و سیاسی‌کاری اشاره کرده و گفته بود که زرتشتیان «وارد هیچ حزب سیاسی نشده‌اند و نمی‌شوند. در نتیجه از بازی‌های سیاسی نیز دوری می‌کنند، حال این بازی سیاسی بر له یا علیه هر کسی می‌خواهد باشد.»

تهاجم مصباح یزدی به زرتشتیان

 علاوه بر این ماجرا، موضوع «مکتب ایرانی» و طرح بحث آن از سوی اسفندیار مشایی، با واکنش تعدادی از روحانیان در ایران روبه‌رو شد و به دلخوری اقلیت زرتشتی‏ انجامید.

جمشید چاکسی: «در یک خانواده زرتشتی، اگر عضوی مسلمان شود محق است همه ثروت خانواده را به ارث ببرد. نیز اگر یک زرتشتی مرتکب قتل یک مسلمان شود در شرایطی ممکن است به اعدام محکوم گردد، اما عکس آن صادق نیست.»

آیت‌الله مصباح یزدی، روحانی تندروی ایرانی، در نقد کسانی که بحث مکتب ایرانی را مطرح کرده بودند، گفت که نمی‌توان به جای اسلام‌گرایی، ایران‌گرایی و ناسیونالیسم را جایگزین کرد: «نباید به آتش‌پرستی پدران خود افتخار کنیم، چرا که آن فضیلتی نیست، باید به ایران به دلیل منسوب بودن به اهل‌بیت افتخار کنیم.»

 سخنان مصباح یزدی، جامعه زرتشتیان ایران را آزرد. به همین‌دلیل در اسفندماه ۱۳۹۱، اسفندیار اختیاری، نماینده ایرانیان زرتشتی در نامه‏ای به دفتر مصباح، انتقاد خود و جامعه زرتشتیان ایران را ابراز کرد.

او در این نامه نوشت: «منسوب کردن پدران خود، به آتش‌پرستی موجب آزردگی ایرانیان شده چرا که بر هیچکس پوشیده نیست که ایرانیان در درازنای تاریخ هماره یکتاپرست و پرستنده خداوند یکتا بوده‌اند.»

نماینده ایرانیان زرتشتی همچنین تاکید کرد: «اینگونه سخنان که شائبه رسیدن به اهداف سیاسی خاص را در بردارد و بدیهیات تاریخ را زیر سئوال می‏برد به هیچ عنوان به صلاح نیست.»

این نمونه‌ها تنها بخشی از رفتارهای آمیخته به سیاسی‌کاری با زرتشتیان ایران است، هرچند که در بیشتر موارد بر مبنای تعالیم دینی این آئین، این برخوردها از سوی جامعه زرتشتی با اغماض نگریسته شده است.

با وجود این چالش‌ها و با تمام محدودیت‌هایی که این اقلیت مذهبی در ایران با آنها مواجه هست، اکنون حضور یک جوان زرتشتی در شورای شهر یزد، و حضور تعدادی دیگر از این اقلیت دینی در شوراهای روستایی، یک اتفاق متفاوت است که می‌تواند باعث هویت‌یابی مجدد این گروه از ایرانیان شود و زمینه را برای ورود بیشتر آنها به فضای اجتماعی فراهم کند. پیش از آن اما باید منتظر واکنش‌های دیگر محافظه‌کاران و تندروها و نتیجه مخالفت‌ها و کارشکنی‌های آنان ماند؛ راهی دشوار پیش‌روی سپنتا، که وعده «رفتن در راه راستی» را داده است.