خیلیها او را با مجموعه «کلاه قرمزی» میشناسند؛ ایرج طهماسب، کارگردان، نویسنده، بازیگر و مدرس دانشگاه که با ساخت و همکاری در مجموعههای عروسکی و برخی فیلمها به شهرت رسید؛ کسی که تا پیش از شهریور ۱۴۰۱ از شهرت و البته محبوبیت بسیاری برخوردار بود اما به یکباره هر آنچه که کاشته بود به باد رفت.
با کشته شدن ژینا (مهسا) امینی توسط جمهوری اسلامی و آغاز دور جدید اعتراضهای خیابانی در ایران، مردم از تمامی اقشار جامعه انتظار مشخص کردن خط و خطوط خود با حاکمیت را داشتند. تا پیش از جنبش زن، زندگی، آزادی در ایران، هنرمندان از نشان دادن مواضع صریح به دلایل مختلف از جمله حذف شدن از روی پردههای سینما، تبعید، بازداشت و … خودداری میکردند اما پس از مرگ ژینا همه چیز به یکباره تغییر کرد.
این بار دیگر کسی نمیتوانست «تا آخر عمر یک پایش اینور جوب و پای دیگرش آن طرف جوب باشد! بالاخره یکجا جوب گشاد میشود!» [اشاره به دیالوگ فیلم «گذشته» از اصغر فرهادی]. هر روز خبر بازداشت، کشته و زخمی شدن کسانی میآمد که حتی دهه دوم و سوم حیاتشان را زندگی نکرده بودند.
کیان پیرفلک، سارینا اسماعیلزاده، نیکا شاکرمی، سیاوش محمودی، حنانه کیا و… تنها چند نفر از صدها تنی بودند که در اعتراضهای ۱۴۰۱ به دست جمهوری اسلامی کشته شده و آرزوهای رنگارنگشان را به زیر خاک بردند.
در این میان برخی از سلبریتیها شروع به واکنش نشان دادن کرده و با روشهای گوناگون از اعتراضهای مردمی دفاع میکردند. برخی با صراحت و برخی دیگر در لفافه و عدهای با یک دنیا پیچ و تاب مسئله! برخی دیگر سعی میکردند با گذاشتن یک استوری یک کلمهای از زیربار این مسئولیت قسر در بروند که این البته باز هم از نگاه افکار عمومی دور نمیماند.
تا پیش از شهریور ۱۴۰۱ سریال طنز «مهمونی» یکی از سریالهای پرمخاطب شبکه نمایش خانگی بود. سریالی با چندین شخصیت عروسکی که حال و هوای کلاه قرمزی با همان آقای مجری «محبوبش» یعنی ایرج طهماسب را داشت. اما در فروردین ۱۴۰۲ به قول معروف هفتاد سال عبادت ایرج طهماسب یک شبه به باد رفت و شخصیت محبوب دهههای اخیر در ایران تبدیل به یک شخصیت «منفور و بیملاحظه» شد.
فروردین ۱۴۰۲ فصل دوم سریال «مهمونی» به نمایش درآمد. در همان آغاز برخی از کاربران در فضای مجازی از او به دلیل ساخت فصل جدید «مهمونی» همزمان با اعتراضهای سراسری در ایران و بازداشت بسیاری از شهروندان و در شرایطی که بسیاری از مردم عزادار عزیزان کشته شده خود بودند، انتقاد کردند. عدهای دیگر امامعتقد بودند که نباید یک طرفه به قاضی رفت و باید ابتدا دید و سپس نقد کرد.
اما تنها پس از آغاز یک قسمت از این سریال سروصداها بلند شد. ماجرا از این قرار بود که در قسمت اول فصل دوم این سریال شخصیت «سیروس» با بازی سهیل رهبر زارع در پاسخ به طهماسب که پرسید سال ۱۴۰۱ چه طور بود؟ گفت خوب بود، خواهرم را گرفتند. طهماسب که متعجب شده بود پرسید خواهرت را گرفتند؟ توی خیابان رفته بود؟ و سیروس جواب داد توی خیابان هم میرفت، سرکار هم میرفت. طهماسب پرسید کی گرفتش؟ و سیروس گفت پسری پیدا شد و گرفتنش! (منظور این که ازدواج کرد) این شوخی از چندین منظر مورد انتقاد و واکنش تند افکارعمومی و خانواده کشته شدههای اعتراضات سال ۱۴۰۱ قرار گرفت.
آتش شاکرمی، خاله نیکا شاکرمی از معترضان کشته شده، خطاب به ایرج طهماسب در اینستاگرام خود نوشت:
بله آقای طهماسب، خواهرزادهام رو گرفتن و زنده برنگشت، کشتنش. این حرف شما مصداق بارز شکنجه است، چند گرفتی؟
خانم شاکرمی در ادامه نوشت:
هیچ برنامه طنزی با هیچ لحن کنایهآمیزی حق ندارد درمورد بچههای ما حرف بزند. قرار است بعد از دلقک بازی و به مسخره گرفتن داغ ما، بعدش این داغ را چطور به خیال خودتان از معنا تهی کنید؟
سیاوش محمودی، از دیگر کشتهشدههای سیام شهریورماه ۱۴۰۱ بود. او تنها ۱۶ سال داشت که در محله نازیآباد تهران هدف گلوله نیروهای حکومتی قرار گرفت. لیلا مهدوی مادر سیاوش محمودی در واکنش به سریال «مهمونی» و دیالوگهای رد و بدل شده در آن در یک استوری اینستاگرامی نوشت:
پسر من پارسال بیننده برنامه شما بود. اما بچه من رو کف خیابون با گلوله جنگی کشتن… این درد وسیلهای برای خنداندن نیست.
بسیاری از کاربران هم در اینباره انتقاداتی نسبت به رویه ایرج طهماسب داشتند. آنها معتقدند که ایرج طهماسب با استرسآورترین لحظات آنها طنز ساخته است. برخی دیگر خطاب به او نوشته بودند که:
بله آقای طهماسب میخواست ازدواج کند اما کشتنش.
منظور آنها حنانه کیا بود که در آستانه مراسم عروسیاش به دست نیروهای حکومتی کشته شد.
با وجود تمام انتقاداتی که روانه ایرج طهماسب و سریال «مهمونی» شد هیچکدام از سازندگان و عوامل این سریال و شخص ایرج طهماسب پاسخی به افکار عمومی نداده و به کار خود ادامه دادند.
سوم شهریور ماه ۱۴۰۲ نزدیک به اولین سالگرد کشته شدن ژینا امینی و آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی در ایران، نازیلا معروفیان، خبرنگار و نویسنده این مطلب، در صفحه توییترش در خصوص دیدار با ایرج طهماسب در نشر ثالث شعبه کریمخان نوشت:
امروز برای خرید کتابی به نشر ثالث رفتم، گفتند در طبقه بالا گالری ایرج طهماسب است. یاد توهین ایشون در فصل دوم مهمونی به «بازداشتشدگان» دختر در اعتراضات سال ۱۴۰۱ افتادم. ایرج طهماست با خنده و حالتی که براش مهم نباشه گفت: «اینجا توضیحی نمیدهم.» به او گفتم کجا بیام باهاتون صحبت کنم؟ گفت: «هیچجا». به همین راحتی!
در این مورد هم ایرج طهماسب به سکوت کردن بسنده کرد و هیچ توضیحی در این رابطه به افکار عمومی نداد. بعدها ایمان افشاری، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران مدعی شد که یکی از شاکیهای نازیلا معروفیان، ایرج طهماسب است. او شکایت کرده که چرا این صحبتهایش توسط این خبرنگار منتشر شده است. قاضی افشاری خطاب به نازیلا معروفیان میگوید:
یکی از شاکیهات آقای ایرج طهماسب هستند غلط کردی صحبتشون رو رسانهای کردی؛ تو قصد داری چهره افراد ملی و هنری را خدشهدار کنی!
برخی دیگر هم از به کار بردن عبارت «گرفتن» و خوشحالی شخصیت «سیروس» از اینکه «بالاخره» خواهرش ازدواج کرده بود انتقاد کردند و بر این باور بودند این گفتهها به طور واضح نشات گرفته از یک نگاه زنستیز است.
در آبان ۱۴۰۲ صداوسیمای جمهوری اسلامی در نامهای از پخش فصل سوم سریال «مهمونی» در نوروز ۱۴۰۳ از شبکه نسیم خبر داد و از پذیرش تبلیغات صحبت به میان آورد که همین مسئله سرآغازی شد برای انتقاد دوباره روزنامهنگاران و کاربران فضای مجازی نسبت به ایرج طهماسب.
آنها معتقد بودند در شرایطی که فضای کار کردن در سینما و تلویزیون بهشدت بسته و بسیاری از کارگردانان، بازیگران و برنامهسازان با موانع بسیاری روبهرو هستند و از طرفی با توجه به سانسور و الککردنهای حاکمیت، اینکه طهماسب توانسته دوباره به صداوسیما راه پیدا کند خود جای سوال دارد. البته برای رسیدن به پاسخ نیازی به کنکاش زیاد نیست؛ کافیست شما در مواقعی که مردم نیاز به تریبون دارند، سکوت کنید و نسبت به درد و رنجشان بی تفاوت باشید!
«مهمونی» یار غار صدا و سیما
سال ۱۴۰۱ سال سختی برای جامعه سینمایی ایران بود. بسیاری از هنرمندان یا روانه زندان شدند (ترانه علیدوستی، توماج صالحی، مهدی یراحی و…) یا غربت (اشکان خطیبی، برزو ارجمند، احسان کرمی و ..) و خانهنشین. ایرج طهماسب اما مثل همیشه روی بیلبوردها جا خوش کرده بود؛ روندی که برای او ادامه داشت.
نوروز ۱۴۰۳ در صداوسیمای جمهوری اسلامی همزمان بود با شروع فصل جدیدی از سریال پر حاشیهی «مهمونی» ساخته ایرج طهماسب. با انتشار بخشهایی از این سریال در شبکههای اجتماعی به ویژه ایکس(توییتر سابق)، بسیاری از کاربران با عبارت مشترک «به یاد آر» و «فراموش نکنیم» موضع خود را در خصوص این برنامه که این بار بستر اصلی پخش آن نه در پلتفرمهای اینترنتی بلکه در صداوسیمای جمهوری اسلامی بود، اعلام کردند. از سویی دیگر پیمان جبلی، رییس صداوسیمای جمهوری اسلامی که مهرماه ۱۴۰۰ با حکم علی خامنهای به این مقام منصوب شده است، در چهارم فروردین ۱۴۰۳ گفت: «هنرمندان متوجه تصورات غلطشان شدند و بازگشتند.» اظهاراتی که همزمان شد با آغاز فصل جدید سریال «مهمونی» در صداوسیمای جمهوری اسلامی. جبلی در ادامه میگوید:
با توجه به روند طبیعی جامعه یعنی تنوع مصرف رسانهای فرآیند کاهش مخاطبین رسانه ملی شکلگرفته بود که با توجه به رخدادها و فتنههای سنوات اخیر بخصوص شهریور ۱۴۰۱ سرعت بیشتری به خود گرفته بود، اما همانطور که اشاره کردم براساس دادههایی که در اختیار داریم، روندها از نیمه دوم سال ۱۴۰۱ نشان میدهد به تدریج صداوسیما در حال جبران آن عقبماندگی است و نظرسنجی پاییز و اسفند ۱۴۰۲ ما نشان میدهد ما رشد قابل توجهی را نسبت به تابستان و بهار سال ۱۴۰۰ داریم.
ایرج طهماسب در خصوص اعتراضهای سالهای اخیر به ویژه جنبش زن، زندگی، آزادی نه تنها هیچگونه واکنشی نشان نداد بلکه در مقابل دهنکجیای که به خانواده کشتهشدهها کرد هم پاسخگو نبود.
البته جدای از جنبش مردمی، ایرج طهماسب حتی در مقابل بازداشت، تبعید و ممنوعالکار شدن بسیاری از همکاران خود که سالها با هم همکاری مستمر داشتند هم بیتفاوت بود. فاطمه معتمدآریا که در بسیاری از فیلمها و سریالهای او نظیر«جهیزیهای برای رباب»، «کلاهقرمزی و پسرخاله»، «عینک دودی»، «یکی بود یکی نبود»، «دختر شیرینی فروش»، «کلاهقرمزی و سروناز»، «زیر درخت هلو» و… با طهماسب همبازی و همکار بود یکبار هم مورد حمایت او قرار نگرفت. طهماسب در مقابل دیگر همکاران خود هم همان موضع بیتفاوتی و سکوت را در پیش گرفت.
افسانه بایگان، پانتهآ بهرام، ترانه علیدوستی، آزاده صمدی و … از دیگر نمونهها هستند؛ البته همین رویه او را بیش از پیش تبدیل به عزیز کرده صداوسیمای جمهوری اسلامی کرد.
اگر موافق رویکردهای نظام باشی بیحجابی هم اشکالی ندارد
در جمهوری اسلامی کافیست موافق مواضع حاکمیت باشی، در این صورت شما اگر بدون حجاب هم فعالیت کنی (اشاره به حضور افراد بیحجاب در راهپیماییهای حکومتی) یا در شبکههای اجتماعی عکسهای بیحجاب منتشر کنی، به اصطلاح زیر سبیلی رد میشوی. ایرج طهماسب که روزهای زیادی در کانادا است و تنها چند ماهی از سال را به ایران میآید بارها عکسهایی از خانوادهاش منتشر کرده که هیچکدام حجاب مورد قبول حاکمیت را نداشتند؛ البته که این موضوع اصلا اشکالی ندارد اما نکته قابل توجه این است که مثل همیشه شاهد استاندارد دوگانه جمهوری اسلامی در مقابل افراد مطیع خود و دیگر افراد جامعه هستیم. بسیاری از بازداشتشدههای سالهای اخیر به دلیل حجاب اختیاری مورد ضرب و شتم و خشونت حاکمیت قرار گرفتهاند. در بارزترین این موارد میتوان به ژینا امینی و آرمیتا گراوند اشاره کرد.
چندی پیش یاسمن طهماسب، فرزند ایرج طهماسب در صفحه اینستاگرام خود استوریای از پشت صحنه سریال «مهمونی» منتشر میکند که در آن بدون حجاب همراه با چند نفر دیگر و سهیل مستجابیان مشغول به کار هستند.
اقدامی که شاید اگر توسط فرد دیگری در ایران صورت میگرفت به توقف پروژه و پلمب محل کار منجر میشد. اما نورچشمیها داستانشان متفاوت است.
اُف به شرفت جناب طهماسب که یک دهم مرام و معرفت «پسر خاله» رو نداری!
مورالدو / 06 April 2024
ایرج طهماسب در سال ۱۳۶۴ در فیلم خط پایان که سیاست رژیم در آن سالها کوبیدن فوتبال بود هم با عشق در آن سکانسهای مسخره کردن فوتبال در برابر دوچرخه سواری بازی میکرد. نه آن سیاست گرفت و ادامه یافت نه این یکی راه به جایی خواهد برد
مهتاب / 06 April 2024
نه قصد دفاع از طهماسب را دارم و نه میخواهم چیزی را دربارۀ این نوشتار تأیید یا رد کنم، ولی نویسنده قطعا میداند که ایراج طهماسب و دخترش دو شخصیت مجزا هستند و ممکن است عقاید و گرایش یکسانی نداشته باشند. اینکه تمام مقاله ای را به شخصی اختصاص دهیم و در پایانبندی بخواهیم دورویی این فرد را در عدم پیروی دخترش از حجاب اجباری نتیجۀ دورویی و مماشات و خیانت پدرش بدانیم تحلیل درستی از مسئله به مخاطب نمیدهد. از کجا میدانیم که دختر آقای طهماسب مانند پدرش باشد؟ به نظرم بخش پایانی ربطی به موضوع کلی مقاله ندارد.
کارو / 07 April 2024
چرا مدام انتظار دارید همه سکوت کنن، هیچ کس کاری نکنه؟ از کجا پول دربیارن؟ گیرم تا پنج سال دیگه نه ده سال دیگه هم اینا بودن، اونوقت مردم از کجا بیارن خرج خودشون رو دربیارن؟
فامیل دور / 07 April 2024