در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی، غیر از سه سال در دولت خاتمی و دو سال در دولت اول روحانی، تقریباً هیچ سالی با تورم کمتر از ۱۰ درصد به پایان نرسیده است. از آن گذشته با شروع کار دولت رییسی، در کنار همه‌ی مشکلات، تورم به شکل لجام‌گسیخته رو به فزونی گرفته است و دولت هم از تغییر وضعیت ناتوان است.

تورم سنگین، بر همه‌ی شئون اجتماع سایه انداخته است و کتاب، یکی از موضوعاتی است که تحت ضربه‌ی شدید تورمی قرار دارد. در حالی که فعالان عرصه‌ی چاپ و نشر کتاب، از شرایط نامساعد سخن می‌گویند، مسئولان دولت از رشد و توسعه در این حوزه حرف می‌زنند. در آبان‌ سال گذشته، در مراسمی که با عنوان بزرگداشت روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار در تالار وحدت برگزار شد، وزیر ارشاد اسلامی ادعا کرده بود که دولت سیزدهم یکی از پررونق‌ترین دوران حوزه‌های فرهنگ را رقم زده است. محمدمهدی اسماعیلی سپس در ادامه این ادعاهای بی‌اساس از افزایش ۲۴۷ درصدی فروش کتاب در ایران خبر داده بود.

 به احتمال زیاد وزیر ارشاد نمی‌داند تا وقتی که تیراژ و تعداد عناوین و حتی تعداد نسخه‌های فروش رفته مشخص نشده باشد، حرف زدن از رشد ۲۴۷ درصدی بی‌مورد است.

وزیر ارشاد اسلامی تابستان گذشته در جریان برگزاری جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی در سخنانی دیگر ادعا کرده بود:

در سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۰۸ هزار کتاب جدید منتشر شده داریم که ۸۰ درصد آنها چاپ اول هستند و به همین میزان کتاب تألیفی داریم. این نشانگر نشاط مهم در حوزه علم است.

تأکید اسماعیلی بر «حوزه علم» ممکن است ناظر بر کتاب‌های مذهبی باشد. از همان سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب ۵۷، اتفاق مهمی در حوزه‌ی کتاب رخ داد. بعد از انقلاب با حمایت همه‌جانبه‌ی دولت‌های مستقر و بخش‌ها و ارگان‌های غیر دولتی، کتاب‌های مذهبی و ادعیه به وفور منتشر شده است. از آنجا که پروپاگاندای ساختار سیاسی نیازمند توسعه‌ی چنین کتاب‌هایی در کل کشور بوده، این کتاب‌ها با حمایت‌های مالی وزارت ارشاد و دیگر بخش‌های حکومتی در تیراژ بالا منتشر شده و به دلیل برخورداری ناشر از کمک‌های مالی، قیمت تمام شده‌ی کتاب بسیار پایین بوده است. هر چند این قیمت پایین به معنای ضرر ناشر نیست و تیراژ بالا و چاپ‌های متعدد، تفاوت قیمت را جبران می‌کرده است. این سنت تا امروز هم برقرار بوده است. برای مثال در سال ۱۴۰۱ که ناشران شناخته شده و فعال در حوزه‌ی ادبیات داستانی برای کتاب‌های ۲۵۰ صفحه‌ی قطع رقعی، قیمت متوسط ۱۵۰ هزار تومان را در نظر می‌گرفته‌اند، قیمت تمام شده‌ی کتابی مانند هادی الصالحین در ۲۵۵ صفحه، در یکی از چاپ‌ها به قیمت ۵۵ هزار تومان و در ۳۰۰۰ نسخه منتشر شده است. کتاب فوق به ترجمه‌ی حسین انصاریان، کتابی است مشتمل به ۱۶ سوره‌ی قرآن، ادعیه‌ی منتخب، زیارت‌نامه‌ها، آداب نماز و دعاهای قرآنی بوده است.

این نوع کتاب‌ها در آمارسازی‌های وزارت ارشاد اسلامی معلوم نمی‌شود و طبعاً بر آمارها هم اثر دارد.

Ad placeholder

بازار کتاب، ضعیف‌تر از همیشه

در سال‌های اخیر به‌دلیل بالا رفتن شدید قیمت کاغذ و دیگر لوازم انتشار کتاب، در کنار افت معنادار مخاطبان و ضعیف شدن بازار کتاب، کیفیت چاپ کتاب‌هایی با تیراژ ۱۰۰۰ و بالاتر با کتاب‌هایی که تیراژ آن‌ها کمتر از ۱۰۰۰ نسخه شده است، تفاوت دارد. چاپ کتاب‌های با تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و بالاتر از آن، با روش فیلم و زینک انجام می‌شود، اما در چاپ کتاب‌های با تیراژ کمتر از ۱۰۰۰ نسخه فیلم و زینک به کار نمی‌رود و این کتاب‌ها را به روش دیجیتال چاپ می‌کنند.

مشکل اصلی تورم است و نه الزاماً قیمت کتاب در لحظه. یک ناشر می‌گوید: اگر کتابی شش ماه توی انبار بماند، دیگر نمی‌تواند هزینه‌ی خودش را برگرداند. وقتی تورم بیشتر از ۴۰ درصد شده، هر فعالیت تولیدی با خطر برنگشتن سرمایه مواجه است. کتاب هم یک فعالیت تولیدی است. هزینه‌ی تمام شده‌ی کتابی در ۱۰۰ صفحه اگر الان حدود ۱۰۰ هزار تومان باشد، شش ماه دیگر خیلی بیشتر شده است.

در صورتی که کتاب در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و بالاتر منتشر شده باشد، ناشر برای قیمت‌گذاری کتاب، هزینه‌ی صورت گرفته را حداقل در ۵.۲ ضرب می‌کند. برای مثال اگر هزینه‌ی انجام شده برای هر جلد کتاب ۱۰۰ تومان باشد، ۲۵۰ تومان قیمت کتاب خواهد بود. برخی ناشران هزینه را در ۳ و حتی ۴ ضرب می‌کنند. یکی از ناشران فعال شهرستانی در پاسخ به این سوال که چه چیز تعیین کننده‌ی ضریب گفته شده برای تعیین قیمت خواهد بود، به زمانه می‌گوید: «کارنامه و برند ناشر». او در ادامه توضیح می‌دهد:

اگر ناشر شناخته شده و در طول سال‌ها فعالیت کارنامه‌ای مقبول داشته باشد، تقریباً برای همه‌ی کتاب‌هایی که منتشر می‌کند، مخاطب دارد. برای همین نگرانی کمتری نسبت به ناشر کمتر شناخته شده دارد. از این نظر ضریب برای این ناشر پایین‌تر است. اما ناشری که کمتر شناخته شده است، برای اینکه شرکت‌های پخش و کتابفروشی‌ها را به قبول کتاب ترغیب کند، ضریب را بالاتر در نظر می‌گیرد تا امکان تخفیف دادن فراهم باشد. الان ناشرانی هستند که هزینه‌ی تمام شده را در ۵ ضرب می‌کنند و در عوض تخفیف‌های ۶۰ و ۷۰ درصدی می‌دهند. آنها با این کار به اطمینان مخاطب خدشه‌ی شدید وارد می‌کنند. با چنین تخفیف‌هایی مخاطب گمان می‌کند قیمت‌ همه‌ی کتاب‌ها غیر واقعی است و انتظار تخفیف دارد.

او سپس در ادامه یادآوری می‌کند:

می‌توان اینطور گفت که شرکت پخش ۱۵ درصد، نویسنده یا مترجم بین ۱۰ تا ۱۵ درصد، ۲۰ تا ۳۰ درصد کتابفروش دریافت می‌کنند و ۵ درصد هم هزینه‌ی جانبی مانند انبارداری و حمل و نقل است. اگر در چاپ اول ضریب ۵,۲ در نظر گرفته شود، درصد خیلی کمی برای خود ناشر می‌ماند. برای همین تقریباً حالا دیگر در چاپ اول هیچ ناشری ضریب ۵,۲ را لحاظ نمی‌کند و ضریب حداقلی را ۳ در نظر می‌گیرند. اگر کتاب به چاپ‌های بعدی برسد، موضوع فرق می‌کند و دست ناشر برای تخفیف بیشتر با همان ضریب ۵,۲ هم باز است. از آنجا که در چاپ دوم، بخشی از هزینه‌ها از بین می‌رود، هزینه‌ی تمام شده خیلی پایین می‌آید. در چاپ‌های بعد دیگر هزینه‌ی حروف‌چینی و صفحه‌آرایی و طراحی وجود ندارد .

بنا بر آمار «خانه کتاب و ادبیات ایران»، میانگین بهای کتاب در سال ۱۴۰۲، ۱۴۷ هزار تومان محاسبه شده در‌حالی‌که بهای آن در سال ۱۴۰۱، ۱۱۰ هزار تومان بود. بر اساس این گزارش، میانگین شمارگان کتاب هم در مقایسه با دو سال قبل ۱۰ درصد کاهش یافته است. بیشترین افزایش در رده‌های فلسفه و روان‌شناسی به میزان ۳۹ درصد، کودک و نوجوان به میزان ۳۰درصد و بعد موضوعات کمک‌درسی و آموزشی به میزان ۱۶درصد بوده است.

Ad placeholder

چاپ به روش دیجیتال

آیا قیمت کتاب به شکل غیر واقعی بالا رفته است؟ یا می‌توان افزایش قیمت کتاب را با در نظر گرفتن افزایش کلی قیمت‌ها به واسطه‌ی تورم منطقی دانست؟ یکی از ناشران فعال تهران به زمانه می‌گوید: «درست است که قیمت کتاب به نسبت سال‌های گذشته بیشتر شده اما در کل رشد غیر منطقی نداشته است». او به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) اشاره می‌کند که در آن نمودار رشد قیمت کتاب به نسبت سال‌های قبل از آن تغییر معناداری را نشان نمی‌دهد. این ناشر شناخته شده به زمانه می‌گوید:

قیمت کتاب به نسبت تورم افزایش شدید نداشته، اما بازار کتاب افت شدیدی کرده است. الان انتشارات ما، روی کتاب‌های چاپ مجدد تمرکز کرده و پذیرش کارهای جدید را محدود کرده‌ایم. مگر اینکه نظر تمام اعضای هیات انتخاب، نسبت به کاری که پیشنهاد می‌شود مثبت باشد و خب، خیلی دشوار است.

 وی در پاسخ به این سوال که اگر قیمت کتاب رشد بیش از حد نداشته، چرا برخی از مخاطبان چنین نظری دارند، می‌گوید:

من نمی‌گویم که قیمت کتاب زیاد نشده، همین الان کتابی که چاپ قبلی آن را ۹۵ هزار تومان تعیین کرده بودیم، در چاپ جدید ۱۲۵ هزار تومان شده است. صحبت بر سر نسبت گرانی به تورم است. من معتقدم مشکل از موج تورمی شدیدی است که کل اقتصاد کشور را دارد خفه می‌کند. تا چند سال قبل، خود ما کتاب‌هایی داشتیم که چند سال توی انبار می‌ماند و کم‌کم به فروش می‌رفت اما الان دیگر این امکان وجود ندارد که کتابی را چاپ کنیم و توی انبار بماند. اگر کتابی شش ماه توی انبار بماند، دیگر نمی‌تواند هزینه‌ی خودش را برگرداند. وقتی تورم بیشتر از ۴۰ درصد شده، هر فعالیت تولیدی با خطر برنگشتن سرمایه مواجه است. کتاب هم یک فعالیت تولیدی است. هزینه‌ی تمام شده‌ی کتابی در ۱۰۰ صفحه اگر الان حدود ۱۰۰ هزار تومان باشد، شش ماه دیگر خیلی بیشتر شده است. مشکل از نظر من قیمت کتاب نیست.

وقتی فعالیت ناشران به تجدید چاپ کتاب‌های امتحان پس داده منحصر شده باشد، چه شوقی برای نویسنده و مترجم می‌ماند که کارش را به ناشر بسپارد؟ آن هم کارهای بسیار سنگینی مانند نوشتن یا ترجمه‌ی رمان؟ یکی از مترجمان فعال که بیش از ۱۵ رمان ترجمه کرده می‌گوید:

ترجمه‌ی رمان یک طرف، پیدا کردن ناشری که کار را قبول کند یک طرف دیگر. قبلاً فقط ترجمه بود که رمق آدم را می‌گرفت اما الان پیدا کردن ناشر سخت‌تر از آن شده است.

او به «زمانه» می‌گوید:

وضعیت طوری شده که ناشر فقط می‌تواند یقه‌ی مترجم و نویسنده را بگیرد. برای آخرین کاری که در سال ۱۴۰۱ منتشر کردم، ناشر ۱۵ درصد حق‌الترجمه پرداخت کرد اما الان همان ناشر برای کار جدید می‌گوید ۵.۷ درصد از قراردادت را باید کتاب برداری. یعنی به جای اینکه ۱۵ درصد به من پرداخت کند، ‌باید معادل نصف ۱۵ درصد را کتاب بگیرم.

وی به این پرسش که آیا ناشر راه دیگری پیشنهاد نمی‌دهد، می‌گوید:

غیر از پیشنهاد سرمایه‌گذاری مترجم یا نویسنده که همیشه وجود داشته، حالا ناشر پیشنهاد می‌دهد که در ۱۰۰ یا ۲۰۰ نسخه کتاب را به روش دیجیتال چاپ کند. تازه این پیشنهاد به مترجمی است با کارنامه وگرنه به مترجمان تازه‌کار همین پیشنهاد را هم ارائه نمی‌دهند و فقط همان سرمایه‌گذاری مترجم و نویسنده می‌ماند.

در حال حاضر افزایش قیمت‌ کتاب، دست ناشر را برای چاپ بی‌دغدغه‌ی کتاب‌های جدید بسته است اما ناشر باید کتاب چاپ کند تا اموراتش بچرخد.

زمانی که مردم معمولی به شکل پیوسته و مداوم در حال از دست دادن سرمایه‌های اندک خود باشند، روابط جدیدی شکل می‌گیرد که در پرتو آن، هرکس تلاش می‌کند در بازار مکاره‌ای که هیچ نقشی در شکل‌گیری آن نداشته، خود را حفظ کند. عجیب نیست که در جامعه‌ی تورم‌زده، شهروندان به‌جای اینکه به تعالی و شکوفایی فکر کنند، درگیر منازعه‌ی تلخ بقا باشند.

چاپ در تیراژ پایین راه حلی است که این روزها به ذهن ناشران رسیده است. در چاپ به روش دیجیتال هزینه‌ی فیلم و زینک وجود ندارد و هزینه‌ی تمام شده برای هر جلد کتاب پایین می‌آید اما نکته‌ی مهمی که وجود دارد این است که در این وضعیت مبلغی که دست نویسنده یا مترجم را می‌گیرد بسیار بسیار اندک است. آنقدر کم که تجربه‌ی چاپ کتاب را برای نویسنده و مترجم، به تجربه‌ای تلخ تبدیل کرده است.

Ad placeholder

تورم به مثابه ابزار

در جامعه‌ای که دورانی طولانی درگیر تورم باشد، به شکلی آرام و پیوسته تغییراتی رخ می‌دهد. یکی از این تغییرها، سودآوری سفته‌بازی و دلالی به نسبت تولید است. زمانی که جامعه دچار دلالی شد، قادر نخواهد بود نگاهی بلندمدت داشته باشد. در این وضعیت ناپایداری به مشخصه‌ی تاثیرگذار تبدیل می‌شود و در پی این ناپایداری شکاف طبقاتی عمیق‌تر می‌شود. از سوی دیگر تورم، ناامیدی را به دنبال می‌آورد به این دلیل ساده که بخش مهمی از شهروندان که به دریافت حقوق ثابت محتاج هستند و درآمدی غیر از آن ندارند، روز به روز مغبون‌تر و ناامیدتر می‌شوند. می‌توان گفت در جامعه‌ای که در بلندمدت درگیر اقتصاد متورم باشد، فقط سرمایه‌ی مردم نیست که از دست می‌رود، در چنین جامعه‌ای اخلاق اجتماعی هم سقوط کرده و نگاه مردم تغییر می‌کند.

https://www.radiozamaneh.com/801930

زمانی که مردم معمولی به شکل پیوسته و مداوم در حال از دست دادن سرمایه‌های اندک خود باشند، روابط جدیدی شکل می‌گیرد که در پرتو آن، هرکس تلاش می‌کند در بازار مکاره‌ای که هیچ نقشی در شکل‌گیری آن نداشته، خود را حفظ کند. عجیب نیست که در جامعه‌ی تورم‌زده، شهروندان به‌جای اینکه به تعالی و شکوفایی فکر کنند، درگیر منازعه‌ی تلخ بقا باشند. زمانی که تلاش برای بقا به مهم‌ترین مشخصه‌ی زیست اجتماعی تبدیل شود، دیگر نمی‌توان جای ویژه‌ای برای هنر و ادبیات در نظر گرفت. در واقع مردم کتاب را از اولویت‌های اول و دوم به ردیف‌های آخر نیازمندی‌های خود برده‌اند. وقتی مردم کتاب را از سبد زندگی خود حذف کنند، داستان به شکل دیگر ادامه خواهد یافت. در غیبت مخاطب، کتاب بازار خود را از دست می‌دهد و ناشر نمی‌تواند بدون دغدغه و با خیال راحت کتاب جدید را منتشر کند. ناشر برای اینکه ریسک کارش را کم کند، تیراژ را کاهش می‌دهد و بر قیمت تمام شده‌ی کتاب می‌افزاید تا با فروش همان تعداد اندک، سرمایه‌ی خود را بازگرداند. برای همین است که می‌توان گفت کتاب در جامعه‌ی ما از دو سو با افزایش قیمت مواجه بوده است. بخشی از آن ناشی از تورم است و افزایش شدید مواد اولیه‌ی مورد نیاز برای چاپ کتاب و بخش دیگر به فقدان مخاطب و افت تیراژ مربوط است. با حذف کتاب از سبد خانواده‌ها، تنها مجموعه‌ای که سود می‌کند، ساختار سیاسی مسلط است. به نظر می‌رسد ساختار سیاسی به این نتیجه رسیده است که از تورم به مثابه ابزار استفاده کند. ساختار سیاسی با ابزار تورم می‌تواند شهروندان را وارد منازعه‌ای بی‌پایان کند.

در وضعیت ناگواری که نویسنده و مخاطب و ناشر به فراخور احوال در آن گرفتار شده‌اند، شاید تنها راه بیرون آمدن از این وضعیت پرهزینه، درک این نکته باشد که کتاب را نمی‌توان حذف کرد و اگر در شرایط فعلی برد با ساختاری است که علاقه‌ای به ادبیات خلاقه ندارد، بی‌تردید باخت آن درگرو یافتن راهی است که ارتباط نویسنده و مخاطب آسان‌تر باشد. فضای مجازی هنوز نتوانسته است در بین عموم مخاطبان، جای کتاب کاغذی را بگیرد اما شاید در حال حاضر تنها راه بیرون آمدن از این چرخه‌ی دردناک باشد.