حجتالاسلام محمد حسن حائری شیرازی در مقالهای زیر عنوان “آقای شریعتمداری بیدار شوید“، توضیح داده است که طی ۴ سال گذشته شریعتمداری به دنبال حذف یک جریان سیاسی- یعنی اصلاحطلبان- بوده، اما شکست خورده است.
حائری شیرازی حذف اصلاحطلبان “با ابزار تهمت و افترا و سخنان اثبات نشده” را نیز مصداق فتنه به شمار آورده و گفته است که شریعتمداری “تخم کینه” بین نیروهای سیاسی میپاشد. اوسپس انتخابات اخیر را رأی به “انزاوی” انگزنندگانی چون شریعتمداری تفسیر میکند و میگوید که وی به دنبال نابودی سرمایههای کشور است.
حائری شیرازی در آخر هم پیشنهاد سفر دور دنیای مجانی به شریعتمداری داده «تا هم قدری مردم بياسايند و هم شما دنيا ديدهتر شويد. باشد كه تحمل و شرحصدرتان افزون گردد.»
این مقاله انتقادی خوبی است، اما آگاهانه تاریخ و سیاست را تحریف میکند. تحلیل سیاسی، اگر فاقد نقش مهمترین متغیرها باشد، تحلیلی ایدئولوژیک- آگاهی کاذب به معنای مارکسی/انگلسی- خواهد بود. همگان آگاهند که قدرت اصلی در ایران در دست رهبر قرار دارد. مطابق اصل ۵۷ قانون اساسی همه قوا و نهادها تحت امر “ولایت مطلقه فقیه” قرار دارند.
هر گونه تحلیلی از ساختار سیاسی ایران، بدون در نظر گرفتن نقش خامنهای ایدئولوژیک خواهد بود.
آیا تحلیل ساختار سیاسی ایران بدون در نظر گرفتن نقش لویاتانی/بهیموتی ولیفقیه امکان پذیر است؟ روشن است که این گونه تحلیلها به مدعیات کاذبی چون “احمدی نژاد بد- مقام معظم رهبری خوب” منتهی میشود. حضرت آقا خوب تشریف دارند، اما دیگران چون به فرامین و منویات ایشان عمل نمیکنند، وضعیت چنین شده است.
حال چرا از تحریف آگاهانه سخن میرانیم؟ برای این که فرد آگاهانه یا به دنبال پاکسازی چهره و عملکرد رهبری نظام است، و یا چون میداند که تبیین نقش ویرانگر رهبری در مسائل و مشکلات پیامدهای پر هزینهای برای تحلیلگر داشته و دارد، آگاهانه تصویری وارونه از واقعیت اراده میکند. مقاله حائری شیرازی هم سرشار از تعریف و تمجید از رهبری است.
برای اثبات مدعای ما- نقش ویرانگر آیتالله خامنهای در مسائل و مشکلات کشور- کافی است به همین مورد حسین شریعتمداری نگریسته شود. او یکی از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی فعال در زندانها و بازجوییها بود. پرونده حزب توده، یکی از پروندههای نقشآفرینی شریعتمداری است.
وقتی روزنامه کیهان در سال ۱۳۸۲ در مصاحبه با هاشمی رفسنجانی به بازداشت ملی/مذهبیها در دوران ریاست جمهوری او اشاره کرد، اتفاقاً هاشمی رفسنجانی توضیح داد که حسین شریعتمداری با تیم سعید امامی در ارتباط بود و فیلم هویت را با همکاری یکدیگر ساختند.
آیتالله خامنهای در مهر ۱۳۷۰ در جلسه خصوصی با انجمن روزنامهنگاران مسلمان گوشزد کرد که کیهان- خصوصاً حسین شریعتمداری- “تک تیرانداز” جبهه انقلاب در برابر تهاجم فرهنگی غرب و مزدوران داخلی آن است.
آیتالله خامنهای عاشق این گونه نیروهای “توابساز” بود و هست. در واقع، روزنامه کیهان حسین شریعتمداری و حسن شایانفر، بخش رسانهای قتلهای زنجیرهای مخالفان در خارج و داخل کشور را تشکیل میداد. به تاریخ بالا آوردن شریعتمداری توسط خامنهای و لجنمال کردن کلیه مخالفان توسط او بنگرید که دقیقا به دستور خامنهای صورت گرفت.
در ۲۸/۷/۱۳۷۰ اعضای مجمع نویسندگان مسلمان به دیدار آیتالله خامنهای میروند. ظاهراً حسین شریعتمداری از سوی جمع نکاتی را به عرض رسانده است. آیتالله خامنهای در جمع خطاب به حسین شریعتمداری میگوید، “فرمودید” که چون در مراکز تصمیمگیری حضور ندارید، تصمیمات شما اجرایی نمیشوند. البته باید راهی برای این امر پیدا کرد. اما میدانید که در مراکز دیگری که تصمیمگیری میشود- از جمله سینما- “خودی”ها در حال تصمیمگیری هستند: «اگر غريبه بودند، مىگفتيم غلط كردند، بايد توى سرشان زد و كليدش را به دست فلانى داد، تا اينطور كار كند.»
می گوید یکی از شما پیشنهاد داد که بخش معارف سیما به جمع شما سپرده شود و من اقدام کردم. هر جا نیاز موردی باشد، من “هل” میدهم: «عموميش به اين صورت است كه در جاهايى بايد مديريتهاى خاصى را به افرادى از جمع شماها داد. اين كاملاً براى من حل شده و روشن است و بايد اين كار بشود؛ جاهايش را بايد پيدا كنيم… در جاهايى هم بايد پول در اختيار شماها گذاشت، تا شما خودتان بتوانيد اجرا كنيد.»
خامنهای پس از این سخنان، مذاکره خصوصی خود با حسین شریعتمداری را با جمع در میان میگذارد که از جهت بیان دیدگاه فرهنگیاش بسیار مهم است.
خامنهای عاشق نیروهای “توابساز” بوده و هست. در واقع، روزنامه کیهان حسین شریعتمداری و حسن شایانفر، بخش رسانهای قتلهای زنجیرهای مخالفان در خارج و داخل کشور را تشکیل میداد.
میگوید: «گمانم آن روز من به آقاى شريعتمدارى عرض مىكردم كه بنده خدايى كتابى به نام بچههاى آربات ترجمه كرده، كه اين كتاب عليه نظام جمهورى اسلامى نيست؛ عليه استالين است؛ اما در توصيف استالين مىشود دو گونه حرف زد: مىشود گفت كه “استالين با استفاده از زبان طلبگى و با روح آخوندى خودش، با مردم صاف و صريح حرف مىزد و حرف خود را در دل مردم جا مىكرد”؛ تا به امام تعريض داشته باشد. مىشود گفت كه “استالين با استفاده از سابقه حضور دو، سهسالهاش در مدرسه الهيات فلانجا، بلد بود با مردم چگونه حرف بزند”؛ تا بشود بىتفاوت. آن وقت اين آقاى مترجم، نوع اول را انتخاب مىكند؛ يعنى اسم طلبگى را مىآورد!… اين تطبيق دادن با يك واقعيت در جامعه ما، هزار تا حرف و يك بار عظيم معنا در آن هست، كه اين آدم جرأت نمىكند آن را بگويد؛ اما خيلى راحت زبان ساده امام را در يك عبارت كوتاه ترجمه شده بياورد، تا كتاب عليه نظام جمهورى اسلامى بشود!…اينها الان دارند اين كارها را مىكنند؛ مفصل هم دارند مىكنند. من از اين قبيل، متأسفانه زياد مىبينم. الان اين كار باب شده است و هر آدم به اصطلاح دردسرناپذيرى – يعنى آدم بىشخصيت كمارزشى، كه هيچ دردسرى هم حاضر نيست بپذيرد – اين كار را ديگر حاضر است بكند! نه از كميته مىترسد، و نه از دادسرايى كه مخصوص همين چيزهاست؛ ترجمهيى مىكند و هيچكس هم نمىفهمد كه قضيه چيست.»
بعد هم به آنان میگوید که: «بينىوبيناللَّه الان هر كدام از شما خواهران و برادران، وجودتان براى اين انقلاب، حقيقتاً مثل يك جواهر قيمت دارد.» بدین ترتیب آیتالله خامنهای حسین شریعتمداری را به یکی از “جواهرات انقلاب” مبدل میکند و ادامه میدهد:«هر كدام شما براى انقلاب ارزشى داريد و واقعاً يك جواهريد. اين تعريف براى شماها كوچك است – شماها بيش از آن هستيد – اما واقعيت اين است.» میگوید: تعبیر جواهر هم برای حسین شریعتمداری “کوچک” است.
خصوصیات روحی و روانی خامنهای با نیروهایی چون سعید امامی، سردار نقدی، حسین الله کرم، حسین شریعتمداری و محمود احمدینژاد سازگار است.
حدود ۱۰ ماه بعد- در ۶/۵/۱۳۷۱- آیتالله خامنهای این جواهر- حسین شریعتمداری- را به عنوان یکی از اعضای شورای سیاستگذاری صدا و سیما منصوب کرد.
در سال ۱۳۷۱ آیتالله خامنهای به حسین شریعتمداری مأموریت میدهد تا ۱۰ سرمقاله روزنامه همشهری را تحلیل محتوا کند. غلامحسین کرباسچی- به عنوان شهردار تهران- مدیر مسئول همشهری بود. احمد ستاری سردبیری همشهری را بر عهده داشت. شمسالواعظین با سردبیر کار میکرد. اکبر گنجی مسئول سرویس اندیشه، ابراهیم نبوی مسئول سرویس اجتماعی و… بودند.
تحلیل حسین شریعتمداری آماده و تقدیم رهبری میشود. آیتالله خامنهای طی یادداشتی برآن تحلیل- خطاب به حجازی- نوشته بود: «اين تحليل، بسيار خوب، تيزبينانه و دقيقاً منطبق بر همان برداشتی است که من از مطالعه آن چند شماره داشتم. البته آنچه من مجملاً درک میکردم، در اين نوشته به روشنی تبيين و برای آن اتخاذ شواهد شده است. به ايشان[شريعتمداری] بگوييد اين نوشته را ويرايش لفظی اگر میخواهند بکنند، شايد لازم باشد در زمانی نزديک به نحوی انتشاريابد.»
سپس خامنهای به هاشمی رفسنجانی دستور میدهد که همه آن افراد از همشهری اخراج شوند. هاشمی در مصاحبه سال ۱۳۸۲ با روزنامه کیهان در این زمینه میگوید: «مسئله همشهری را هم میدانم. رهبری به من گفتند و من هم به کرباسچی گفتم و ايشان هم کنار گذاشت و شما میگوييد که آن کار ناقص انجام شد.»
اما قدرتمند کردن “جواهر” در سال بعد صورت گرفت. آیتالله خامنهای در ۱/۱۰/۱۳۷۲، حسین شریعتمداری را به عنوان نماینده خود و سرپرست موسسه کیهان منصوب کرد. در این حکم، شریعتمداری را “شخصیت ارزنده” و”دارای سوابق و شایستگیهای کمنظیر فرهنگی” به شمار آورد. او از شریعتمداری میخواهد تا در برابر تهاجم بیگانگان و کسانی که از آزادیهای جمهوری اسلامی “سوء استفاده” میکنند بایستد و میگوید که کیهان به “آلودگیهای” دیگر رسانهها دچار نشده است.
همه احکام خامنهای زمانمند- سه ساله و پنج ساله-اند. اما حسین شریعتمداری دارای حکم مادامالعمر است و بیش از ۲۰ سال است که نمایندگی وی در کیهان را بر عهده دارد.
همه احکام آیتالله خامنهای زمانمند- سه ساله و پنج ساله-اند. اما حسین شریعتمداری دارای حکم مادامالعمر است. او نزدیک ۲۰ سال است که سرپرستی کیهان و نمایندگی ولیفقیه را بر عهده دارد. در این ۲۰ سال، با اندیشمندان، مخالفان و متفاوتهای سیاسی چه کرده است؟ آیا از هیچ دروغ و نیرنگی دریغ کرده است؟ وقتی مهندس میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی را جاسوس اسرائیل و آمریکا و انگلیس میخواند که صدها مدرک موثق برای آن در اختیار دارد؛ تکلیف دیگران روشن است که چیست؟ مگر دائماً محمد خاتمی را متهم نمیسازد که میلیاردها دلار از عربستان سعودی پول گرفته است؟
با فرد آزاده و حقطلبی چون آیتالله منتظری چه کرد؟ نویسندگان ایران زمین چهها از دست او کشیدند؟ این همه به دستور آیتالله خامنهای بود و هست. آیتالله خامنهای در جلسه خصوصی با انجمن روزنامهنگاران مسلمان گوشزد کرد که کیهان- خصوصاً حسین شریعتمداری- “تک تیرانداز” جبهه انقلاب در برابر تهاجم فرهنگی غرب و مزدوران داخلی آن است.
“برادر حسین” و “برادر حسن” در کیهان برای نویسندگان و هنرمندان پرونده سازی میکردند تا ترور آنها توسط باند سعید امامی امکان پذیر شود.
همه نیروهای سیاسی به خوبی آگاهند که برای فهم مواضع آیت الله خامنهای باید صفحهی دوم روزنامه کیهان را خواند. به همین دلیل وقتی در یک هفته پایانی تعیین صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان، دائماً شریعتمداری از ضرورت رد صلاحیت هاشمی مینوشت، طی مقالهای نوشتم که هاشمی رد صلاحیت خواهد شد و این موضع بیت رهبری و خامنهای است. دوستان داخل کشور که مقاله را خواندند، باورشان نمیشد و میگفتند هاشمی به آنها گفته است که تأیید صلاحیت من قطعی است.
خصوصیات روحی و روانی آیتالله خامنهای با نیروهایی چون سعید امامی، سردار نقدی، حسین الله کرم، حسین شریعتمداری و محمود احمدینژاد سازگار است. منتها احمدینژاد از جایی به بعد قصد داشت که به راه خود برود و نشان داد که مانند شریعتمداری کاملاً “وفادار” نبوده و مطیع محض “آقا” نیست. سراشیبی احمدینژاد از اینجا آغاز شد.
تکرار این مدعا پرفایده است: هر گونه تحلیلی از ساختار سیاسی ایران، بدون در نظر گرفتن نقش خامنهای ایدئولوژیک خواهد بود. اگر چه حسین شریعتمداری نقش بسیار مخربی در ۳۴ سال گذشته داشته است، اما او یکی از ابزارهای خامنهای برای رسیدن به مقاصدش بود و هست. خامنهای برای پیشبرد اهداف اش، چهرههای مخربی چون شریعتمداری را به “جواهر” تبدیل میسازد.
[جناب شریعتمداری آنقدر که شماها افکار کثیف خودتان رو به عنوان دین تبلیغ نموده اید مردم حتی از مبلغین درست کردار و پاک سرشت دین واقعی هم متنفر شده اند پس خواهشا دست از سر دین پاک خدا بردارید که رای مردم دست رد بر سینه پلید دروغگویان و اختلاس گران بود
ایرانی / 06 July 2013
عبارت خیلی زیبایی بود:
بالا آوردن شریعتمداری توسط خامنهای و لجنمال کردن کلیه مخالفان
امیرحسین / 06 July 2013
آره بابا، یزید شریعتنداری و معاویه خ-امیه ای دستشون توی دست همه.
راس الغول / 06 July 2013
این نوع نگاه ایدئولوژیک رو میشه به شکلهای دیگه ای هم دید که مثلا دوران سلطنت خمینی فلان و بهمان بود و اصل نظام بی خدشه است و الان . اینا دیکتاتوریش کردن. یعنی بامدح گویی از سلطان فعلی یاقبلی مجالی پیدا میکنن برای نقد شدید اهرمهایی مثل برادر بازجو و… و به این شکل بادور زدن خط قرمز حرفاشونو زدن به امید اصلاح یا…. که شما گفتی چقدر اشتباست.
و متاسفانه این نوع نگاه ایدئولوژیک دربسیاری در مورد دین وجود داره به این معنی که در اصل دین خدشه وجود نداره و جمهوری اسلامی و شریعتمداری هاش این بلا رو سر دین آوردن و اینجا این سوال پیش میاد که چطور این دین آسمانی که تنها دین بر حق است و موجودات آسمانی چار چشمی مراقبش هستند ابزار دست طالبان و اخوان و فهد و اردوغان و خامنه ای و خمینی و و و میشود و باز ایراد را از تنه میبینند و نه ریشه…..
NAVID / 06 July 2013
این نوع نگاه ایدئو لوزیک فقط منحصر به مذهب نیست مذهب و سنت نقش های چندگانه ای بازی کرده اند که یکی از نقش های مثبت جلوگیری از “تنها”و “بی کس” شدن افراد در جامعه است .
سرانجام این” بی کسی” در اختیار قرار دادن وجود خویش به دیکتاتورهای غیر مذهبی و سکولار جنایتکار همچون استالین و هیتلر بوده که میلیون ها انسان را از وجود ارزشهای انسانی تهی و دست مایه رویاهای جنون پردازانه خود کردند.
نگرش مدرن لیبراستی جهان را پدیداری باز و ناموجب میداند که در ان هر پدیده علل گوناگون و نتایج چندگانه متضاد درپی دارد .
پایه نگرش سرکوبگری یک وجهی دیدن جهان مطلق انگاری و عدم درک پویایی وپدیداری ان است .سیاست عرضه پدیدار های سیاسی است و هر کوششی برای فراتر رفتن از پدیدارها جهت دست یافتن به بنیاد های مطلق به توتالیتاریسم از چپ تا راست می انجامد. هانا ارنت وضعیت انسانی.
. پایور توتالیتاریسم از مذهبی تا سکولار انسان نیک خواه مطلق گرائی است که جز به رسیدن به “ریشه ” و “بنیاد ” قانع نیست .
اما غافل از انست که : شاهباز حقیقت هیچ گاه بر ساعد هیچ مطلق خواهی ننشست. نیچه چنین گفت زرتشت .
شاهد / 07 July 2013
تحلیل های خوبی بود دقیق.باز هم در نقد خامنه ای بنویسید ما آن قدر به این نقد ها برای باز کردن فضای جامعه نیازمندیم.
محمد حسین / 09 July 2013
دقیقا عین امریکا.
هرنوع تصمیم گیری امریکا بدون در نظر گرفتن صهیونیست ممکن نیست.
ناصر / 10 July 2013
Trackbacks