سند ملی موسیقی
مرداد ۱۳۹۳ در نخستین سال دولت حسن روحانی، پرونده سند موسیقی ملی گشوده شد، با این هدف و با این امید که پس از ۳۶ سال بلاتکلیفی، اجراهای موسیقی در چارچوب مورد وثوق حاکمیت قانونمند شود. در آن زمان مقامهای دولتی گفته بودند موسیقی ایران نیاز به سندی دارد که بتواند منجر به «ساماندهی تولید، آموزش و پژوهش و صادرات و واردات در این حوزه شود.»
حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی وقت رئیسجمهوری اسلامی در نشستی که با مدیران وقت ارشاد اسلامی و عدهای از هنرمندان دستچین شده پشت درهای بسته برگزار کرد، جزئیات طرح را توضیح داد. این تنها نشستی بود که با عده محدودی از هنرمندان برگزار شد. در آن ایام لغو کنسرتهای مجوزدار در بسیاری از شهرهای ایران از جمله در اصفهان و مشهد هرچند گاه یک بار خبرساز میشد. کار به آنجا رسید که در ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۲۶۵۸ تن از اهالی موسیقی ایران در نامه سرگشادهای خطاب به حسن روحانی، رئیس جمهوری وقت در مورد لغو کنسرتها و تمکین به آن از سوی وزارت ارشاد اسلامی، هشدار دادند. احمد علمالهدی ۲۲ مرداد آن سال گفته بود که مشهد شهر گردشگری و عیاشی و کنسرت نیست. او برای این شهر یک حریم قدسی قائل شده بود و از کسانی که خواهان برگزاری کنسرتهای موسیقی در خراساناند خواسته بود که جای دیگری را برای زندگی انتخاب کنند. علی جنتی، وزیر وقت ارشاد اسلامی هم تمکین کرده بود و گفته بود به خواست نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی احترام میگذارد و ترتیبی میدهد که از این پس در مشهد کنسرت برگزار نشود. هنرمندان موسیقی در نامه خود به روحانی نسبت به دو خطر هشدار داده بودند: تضعیف حاکمیت قانون و عادیکردن ملوکالطوایفی، و نحوه واکنش درباره چنین مسائلی.
در این کشاکشها، سالها گذشت و همچنان سرنوشت سند ملی موسیقی بلاتکلیف بود تا اینکه در ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ماده واحده «فرآیند و مرجع تدوین سند ملی موسیقی» مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شد. بر آن اساس، ارشاد اسلامی موظف شد با همکاری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی و سایر نهادها و دستگاههای مرتبط، سند ملی موسیقی را با رعایت چارچوب اسناد ملی حوزه فرهنگ تدوین کند.
۲۰ شهریور ۱۴۰۲ وزارت ارشاد اسلامی از پایان تدوین سند ملی موسیقی و ارسال آن به شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر داد که سرانجام در ۲۸ آذر ۱۴۰۲ و در جلسه ۸۹۲ شورا به ریاست ابراهیم رئیسی به تصویب رسید.
در این مدت اما تحت تأثیر قیام ژینا بسیاری از هنرمندان، حاکمیت ارشاد اسلامی را پشت سر گذاشتهاند. اجراهای آلترناتیو تئاتر در بسیاری از شهرهای بزرگ ایران، به ویژه در تهران رونق گرفته و ما هم در زمانه این اجراها را هر هفته معرفی میکنیم. بخش عمدهای از بدنه سینمای اجتماعی ایران از ارشاد اسلامی جدا شده و به جشنوارههای خارجی روی آورده است. در همان حال کنسرتهای بدون مجوز و اجراهای محفلی موسیقی نیز رونق گرفته است. علاوه بر این، نوازندگان خیابانی که بسیاری از آنها هم از هنرمندان کارکشته و مسلط موسیقیاند، در شهرهای بزرگ اجراهای زنده دارند. در این گزارش با توجه به این تحولها میپرسیم، «سند ملی موسیقی» اکنون چه فایدهای دارد؟
محمد مهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد اسلامی چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ در حاشیه جلسه هیأت دولت اعلام کرد که ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم سرانجام «سند ملی موسیقی» مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی را ابلاغ کرده است.
بند ۱۲ این سند تصریح دارد که تنها مرجع تعیین صلاحیت برای صدور مجوز، وزارت ارشاد اسلامیست. در همان حال برخی مقامهای مذهبی و مسئولان تندروی حامی حکومت یا نیروهای آتشبهاختیار در سالهای اخیر، کنسرتهای متعددی را با وجود داشتن مجوز قانونی بر هم زدهاند یا مانع از برگزاری آن شدهاند. برای مثال، احمد علمالهدی، امامجمعه مشهد بارها با برگزاری کنسرت در این شهر مخالفت کرده و کنسرت هنرمندانی از جمله شهرام ناظری، کیهان کلهر، محمد اصفهانی، علی زندوکیلی، سالار عقیلی، حجت اشرفزاده و غلامعلی پورعطایی در شهرهای مشهد، نیشابور، سبزوار و شاندیز لغو شده بود.
شامگاه دوشنبه ۱۴ اسفند نیز برگزاری کنسرت علیرضا قربانی در اصفهان برای چهارمین بار با مانع روبرو شد. او که سه کنسرت قبلیاش در این شهر را لغو کرده بودند، چند ساعت پیش از شروع برنامه بار دیگر به خاطر حضور نوازندگان زن در گروهش با مشکل مواجه شد و پس از مدتی با وساطت مقامهای وزارت ارشاد، کنسرت را برگزار کرد.
هفته گذشته «فستیوال موسیقی کوچه» در بوشهر هم که برگزاریاش در شرایط فعلی و به خاطر عدم امکان حضور زنان، واکنشهای متفاوتی را از سوی هنرمندان به دنبال داشت، با فشار نیروهای امنیتی در میانه کار لغو شد.
حسین مظفری، عضو مؤسس و برگزارکننده فستیوال کوچه شنبه ۱۹ اسفند در مصاحبه با سایت انتخاب گفته بود که مسئولان وزارت ارشاد اسلامی خواهان آن بودند که جشنواره در سالن و در فضای بسته اجرا شود. او در ادامه درباره محدودیت صدور مجوز برای برخی گروههای موسیقی از جمله گروه مهدی ساکی به رویکردهای سلیقهای و فراقانونی اشاره کرد:
درباره علت مجوز ندادن هم هیچ توضیحی نمیدهند. ما روزانه به ارشاد میرفتیم و خیلی درگیر این مجوزها بودیم. یک چالش عمده ما اداره اماکن عمومی بود و محدودیتهایی برای حضور ما در آن عمارت داشت. میگفتند ما نمیتوانیم بپذیریم که شما در عمارت که متعلق به اداره بندر است کار کنید. اداره اماکن بعد از دیدن استانداردسازیها مجوز داد.
علاوه بر چنین سنگاندازیها و مانعتراشیهایی، حضور بانوان در عرصه آواز و حتی نوازندگی و اجرای سبکهای خاصی از موسیقی مانند راک و رپ و حتی پاپ و موارد مشابه بسیاری که همه از آن مطلعاند، سالهاست که ممنوع است و افق روشنی پیشرو ندارد. رویدادهای بینالمللی نیز در حوزه موسیقی ایران اصولا جایگاهی ندارد و مخاطبان موسیقی در سالهای اخیر بیشتر شاهد حضور افراد فرمایشی حکومت بر صحنه موسیقی بودهاند. آیا زمان آن فرا نرسیده که از مسئله مجوز، درخواست مجوز، و ارائه مجوز عبور کنیم و به جای انحصار صدور سند ملی موسیقی به راهکارهای خلاقانه و اجرای آزاد کنسرت بیندیشیم؟
مجاز یا آزاد؟
زمانه در گفتوگو با یک فعال حوزه موسیقی و نوازنده مقیم ایران -که نخواست نامش فاش شود- درباره اجراهای آزاد موسیقی و کنسرتهایی که اخیراً بدون درخواست و کسب مجوز برگزار شده گفتوگو کرد و راهکارهای رهایی از سانسور را مورد بررسی قرار داد.
این فعال حوزه موسیقی، ممیزی و مجوز برای اجرای موسیقی را در این دوران امری سلیقهای، فراتر از قانونهای تصویبشده و اصولا موضوعی غیرفرهنگی دانست و گفت:
هنرمندانی با صرف وقت و هزینه بسیارآثاری را تولید میکنند. حداقل انتظار آنها این است که آثارشان را در اختیار عموم قرار دهند با این امید که مورد توجه قرار گیرند. آنها معمولاً دو راه دارند: یا تن دهند به سانسور وزارت ارشاد اسلامی یا آثارشان را منتشر نکنند. اکنون یک راه سومی هم فرارروی آنها قرار گرفته: اجرای خصوصی.
او در ادامه یادآوری میکند که تا امروز ممیزیها سلیقهای و فراقانونی بوده و این امر در این مدت به یک مسأله بازدارنده بدل شده است:
ما هنوز نمیدانیم که چرا صدای زن ممنوع است یا چرا حضور زن روی صحنه ممنوع باید باشد و چرا خواننده زن باید فقط بکوکال باشد. این محدودیتها کمکم فراتر میرود و به دائقه هنری اشخاصی ربط پیدا میکند که در هنر سررشته ندارند و فقط مورد اعتماد حکومت هستند و دستاورد هنری آنانی را که در این حوزه زحمت میکشند، زیر سئوال میبرند.
این فعال حوزه موسیقی با اشاره به چند رویداد که اخیرا بدون مجوز و آزادانه برگزار شدند، گفت:
مثلا کنسرت «شوق دیدار» گروه سروستان با خواننده و نوازندگان زن بدون حجاب اجباری در یک آمفی تئاتر اجرا شد، با حضور چهرههای ادبی و فرهنگی مثل محمود دولتآبادی (نویسنده) و غلامحسین امیرخانی (خوشنویس) که اجرای باکیفیتی هم بود. گروه دیگری در رشت در یک بومگردی کنسرت اجرا کردند و آدمها جوری که راحت بودند لباس پوشیده بودند. اهالی منطقه نسبت به این اجرا و صدا و رفتوآمدها بسیار کنجکاو شده بودند و اعضای گروه هم تا حدی ترسیده بودند.
او در ادامه یادآوری میکند که معمولاً چنین اجراهایی در حلقه اندکی از مخاطبان برگزار میشود و برگزارکنندگان هم عواقب آن را به جان میخرند. در این مدت علاوه بر چنین اجراهایی، موسیقی محفلی هم رونق گرفته است:
گروههای دیگری هم هستند در موسیقی که کوچک و بزرگ با هم کار میکنند، برنامه و دورهمی میگذارند و چند گروه با هم اجرا می کنند… در تئاتر هم همینطور، گروههای زیادی در تهران و رشت و در سایر شهرها در زمینه «اجراهای آلترناتیو» فعالاند. خبر این دورهمیها و برنامهها و اجراها در دایره دوستان میچرخد و به خاطر عواقبش کمتر رسانهای میشود.
اجراهای خانگی و خصوصی
به دلیل رشد فضاهای مجازی، تشکیلات عریض و طویل وزارت ارشاد اسلامی کارکرد خود را تا حد زیادی از دست داده است. در یک نگاه کلی، میتوان گفت درصد عمدهای از اجراهای موسیقی بدون مجوز در فضای مجازی پخش میشود. شاید با احتیاط بتوان گفت کمتر از ۲۰ درصد از تولیدات موسیقی ایران از وزارت ارشاد اسلامی مجوز دارد. طبعاً وزارت ارشاد اسلامی تلاش دارد حاکمیت خود را مجدداً اعمال کند و آن را گسترش دهد. فعال حوزه موسیقی درباره پیامدهای این روند میگوید:
مسئله این است که ارتباط و مراوده فرهنگی بین هنرمندان موسیقی و جامعه مخدوش شده و ما شاهد عواقب اعمال فشارها از سمت حاکمیت هستیم. موسیقی به سمت بیرگ و ریشهای پیش میرود. کار به آنجا رسیده که باید به تمام کنسرتهای مجوزگرفتهای که روی صحنههای رسمی از قبیل برج میلاد یا در تالار وحدت و مانند آن اجرا می شوند شک کرد. این همان موسیقی است که حکومت میخواهد و علاقهای ندارد که جامعه با بدنه موسیقی و آن جریان پویا و زنده در ارتباط باشند، فارغ از هر ژانری که باشد، حتی رپ، پاپ…
او در ادامه به اهمیت مقاومت مدنی در چنین شرایط بغرنجی اشاره کرد:
یکی از راههایی که به ذهنم میرسد این است که آدمها با هر امکانی که برای اجرای موسیقی دارند، جریان آزاد موسیقی را زنده نگه دارند. مثل جشنهای عروسی یا اجراهای خیابانی. در همه این سالها موسیقیهایی که هیچ وقت نتوانستند مجوز کسب کنند، راهکارهای خلاقانهای پیدا کردهاند که برونرفت از این وضعیت را نشان میدهد.
به نظر میرسد که جامعه ایران از غم و اندوه به ستوه آمده. یکی از دلایل استقبال مردم از با اجراهای خصوصی شاید این است که مردم میخواهند ساعتی را به خوشی و همخوانی در کنار هم بگذرانند. «حال خوش» یکی از تکیه کلامهای این روزهای مردم است. در تاریخ ایران هم اجراهای محفلی و خصوصی از دوران قاجار و در دوران پهلوی مرسوم بوده است. کارشناس موسیقی در مصاحبه با زمانه میگوید:
الان بیشتر از هر موقعی به اجراهای خصوصی و محفلی نیاز داریم. به نظر من همه باید به برگزاری کنسرتهای خصوصی و فراهم کردن فضای فعالیت آزاد کمک کنیم و به هنرمندان شانس عرضه و تکثیر آثارشان را بدهیم.
او در ادامه با تأکید بر اهمیت اجراهای محفلی و خصوصی میافزاید:
به نظر من به عنوان یک نفر فعال حوزه موسیقی، اگر هر کدام یک قدم جلوتر بیاییم، در محفل خصوصی جمع شویم و به اشتراک بگذاریم و برای برقراری ارتباط با جامعهای که خیلیها از آن ناامیدند، تلاش کنیم، در پس این ارتباط خواهیم دید که جامعه پتانسیلش را دارد و مردم از توانایی درک هنر و پیشرفت برخوردارند. در پسِ لمس این کیفیت به واسطه مخاطب، هنرمند هم بازخورد میگیرد و پایههای فروریخته فرهنگ در کشور از نو بنا میشود.
در سالهای اخیر غیر از اجراهای خصوصی و خانگی، برخی افراد یا گروهها برای دورزدن سانسور و دریافت مجوز، به اجرا در انجمنهای فرهنگی سفارتخانههای خارجی روی آوردند و به این صورت، آزادی انتخاب پوشش و استفاده از صدای خواننده زن را در برنامه خود قرار دادند. این فعال موسیقی در ادامه گفتو گو، چنین اجراهایی را از یک جنبه مورد نقد قرار میدهد و میگوید:
مطمئناً فضایی که از مجری تا تماشاگر را محدود میکند به پوشش خاص و تفکر خاص از نوع «این را نشنو»، «آن را نگو»، «آن را اجرا نکن» یا «از آن لغت استفاده نکن اروتیک است» و «آن یکی لغت بار سیاسی دارد» و اصولاً خفقانی را ایجاد میکند که نه هنرمندان در آن راحتاند و نه مخاطبانشان. من این نظر را راجع به اجرا در بخشهای فرهنگی سفارتها هم دارم. آنها همیشه محافظهکارانه در سمت منافع خودشان ایستادهاند. شما چند هنرمند آوانگارد یا معترض را پیدا میکنید که در باغ سفارتی توانسته باشد یک قطعه سیاسی-اجتماعی را اجرا کرده باشد؟
با توجه به تحولاتی که در زمینه موسیقی محفلی، موسیقی خیابانی و برگزاری کنسرتهای بدون مجوز به وجود آمده، و به رغم همه موانعی که بر سر راه موسیقی ایران از وقوع انقلاب ۵۷ تاکنون به وجود آوردهاند، میتوان گفت دوگانهسازیهای حاکمیت یکدست، دیگر چندان مؤثر نیست. بسیاری از هنرمندان موسیقی و بسیاری از علاقمندان به آثار آنان دیگر امیدی به اصلاح قوانین ندارند. در این میان موسیقی ایران نیز هر دم متنوعتر میشود و همزمان راههای بدیلی هم برای عرضه در میان مردم مییابد. حاکمیت هم نمیتواند این روند را متوقف کند.