دیدگاه

شصتمین «کنفرانس سالانه امنیتی مونیخ» یک‌شنبه ۱۸ فوریه ۲۰۲۴ برابر با ۲۹ بهمن سال جاری بعد از سه‌روز به کار خود پایان داد. هرسال در ماه فوریه کنفرانس امنیتی مونیخ برخلاف سایر کنفرانس‌های بین‌المللی نه توسط دولت آلمان که توسط یک نهاد خصوصی و با حمایت مالی چند اسپانسر برگزار می‌گردد. سخنرانی‌های ارائه‌شده در این کنفرانس و نشست‌های حاشیه‌ای آن مواضع رسمی و اعلام‌شده دولت‌ها و حکومت‌ها نیست. با وجود این، اظهارات بیان‌شده در این کنفرانس و رویکرد کلی و مسلط بر آن را باید جدی گرفت. به‌عبارت بهتر کنفرانس امنیتی مونیخ مبین دغدغه‌ها و نگرش‌های کشورهای غربی و البته دیگر کشورهایی است که درسیاست‌هایشان با سیاست‌های کشورهای غربی هم‌راستا هستند.

مفاد سخنرانی‌ها و میزگردهای برگزارشده در طی این سه روز بازگوکننده چشم‌اندازها و تصمیمات کشورهای غربی در سال‌های آتی است و به نوعی اتاق فکراین کشورها به‌حساب می‌آید. با یک نگاه کلی به سخنرانی‌های ایرادشده در کنفرانس امسال، عمده‌ترین مسایل طرح‌شده یا فراموش‌شده در این کنفرانس را می‌توان در سه محور زیر خلاصه کرد.

Ad placeholder

یک.

صدای شیپور آماده‌باش جنگ از فحوای اکثر قریب به اتفاق سخنرانی‌ها شنیده می‌شد. نخست‌وزیر راست‌گرای یونان در یک اظهار حیرت‌انگیز اعلام کرد که «راه رسیدن به صلح پایدار، جنگ است». شباهت این منطق با سخنان رهبری نازی‌ها در آستانه جنگ جهانی دوم واقعا متاثرکننده بود و خبر از کمین‌ کردن هیولای جنگ در بیرون درهای کنفرانس می‌داد.

وزیر دارایی آلمان و نماینده ارشد دولت آلمان دراین کنفرانس از «بریتانیا» و «فرانسه» خواست امکان استفاده از سلاح‌های اتمی خود را برای نیروهای ناتو فراهم کنند. این سخنان و اظهارات و صف‌آرایی برای جنگی سخت و طولانی، در شرایطی است که هنوز از آخرین جنگ بزرگ نفرت‌انگیز در اروپا هشتاد سال هم نگذشته است. هنوز بازماندگان قربانیان جنگ برروی گورهای انان دسته‌گل می‌گذارند و هنوز این‌جا و آن‌جا سال‌روز به پایان آمدن جنگ دوم جهانی را جشن می‌گیرند. هنوز بوی اجساد سوخته در بناهای برجای مانده در «داخائو» و «آشویتس» استشمام می‌شود. هنوز گاهی در اراضی کشاورزی قطعات بمب و خمپاره و موشک کشف می‌شود. و هنوز نقل داستان‌های قربانیان و خسارات آن جنگ لعنتی در کتاب‌ها و گزارش‌ها و فیلم‌ها، دل و جان آدم‌ها را می‌خراشد.

با این وجود کوبیدن بر طبل جنگ مثلا برای رسیدن به «صلح پایدار» نشانه بی‌مسئولیتی نمایندگان احزاب راست‌گرا در اروپاست. آیا کشته شدن بیش از ۶۰ میلیون انسان در طول جنگ جهانی دوم و بیش از ۲۵ میلیون قربانی درجنگ اول جهانی صلحی پایدار را به‌دنبال داشت؟ جنگ‌های منطقه‌ای چطور؟ برمبنای چه منطق یا مستند تاریخی چنین اظهاراتی از تربیون‌های رسمی در اروپا، که بیش‌ترین قربانی‌ها را در دو جنگ قبلی داده‌است اعلام می‌شود؟

دو.

چند روز پس از پایان‌یافتن کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۲۲ خبر حمله روسیه به اوکراین مثل یک بمب ترکید. این جنگ توسعه‌طلبانه که با حمله روسیه به اوکراین و پیش از آن با ضمیمه‌کردن شبه جزیره کریمه و سپس چند ایالت شرقی اوکراین به روسیه آغاز شده بود، همزمان واکنشی در مقابل سیاست‌های توسعه‌طلبانه ناتو در شرق اروپا بود. (پیمان ناتو که بعد از پایان یافتن دوران جنگ سرد» و انحلال پیمان ورشو فلسفه وجودیش را از دست داده بود، به‌تدریج نقش دیگری به‌عهده گرفت و تبدیل به سلاحی برای پیشبرد سیاست های توسعه‌طلبانه آمریکا و اروپای غربی به سوی شرق شد.)

ولادیمیر زلنسکی، بازیگر اوکراینی که از یک سریال کمدی پا به دنیای سیاست گذاشت، پیش از برگزاری انتخابات اعلام کرده‌بود که در پی تنش‌زدایی در روابط اوکراین و روسیه است. اما بعد از پیروزی در انتخابات و راه‌یابی به کاخ ریاست جمهوری، هدف خود را عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا اعلام کرد و به‌این ترتیب به کشورهای اروپایی «چراغ سبز» نشان داد. اوکراین برای عضویت در اتحادیه اروپا راه درازی در پیش داشت، اما راه میان‌بر، عضویت اوکراین در ناتو بود. زلنسکی  با همین درخواست به کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا ثابت کرد که هم‌دلی و هم‌راهی با سیاست‌های توسعه‌طلبانه ناتو دارد و همان بازیگر مطلوب آمریکاست.

از دیدگاه روسیه، عضویت اوکراین در ناتو به معنای انتقال و استقرار موشک‌های ناتو در فاصله ۴۰۰ کیلومتری مسکو بود. بدیهی بود که روسیه تاب تحمل چنین وضعیتی را نداشت و وقتی پیام‌های جدی مسکو توسط غرب و ناتو ناشنیده ماند، این کشور به اوکراین حمله کرد.

خسارات تاسف‌آور این حمله طی دو سال گذشته برهمگان آشکار است. کشته شدن چندین هزار نفر نظامی و غیر نظامی، آوارگی و مهاجرت بیش از دو میلیون اوکراینی به اروپا و تخریب تمام زیرساخت‌های اقتصادی اوکراین نتیجه این جنگ مصیبت‌بار بوده است. در برافروختن آتش این جنگ بی‌حاصل، نقش و مسئولیت ناتو، اروپای غربی و زلنسکی کمتر از نقش و مسئولیت پوتین نبود. و این جنگی است که بدون تردید برنده‌ای نخواهد داشت.

متاسفانه در طی دوسال گذشته زلنسکی با بازی کردن نقش وطن‌دوستی و رهبری یک ملت در نمایشی که کارگردان آن ناتو و دولتهای دست راستی اروپا هستند ــ آن هم در صحنه پارلمان‌های اروپایی و کنفرانس‌هایی مثل کنفرانس مونیخ ــ نه‌تنها مدام بر طبل جنگ کوبیده بلکه میلیون‌ها دلار کمک مالی وهزاران تن سلاح و مهمات جنگی جایزه گرفته است. مونولوگ تکراری او در این نمایش خطرناک این جمله است که بعداز اوکراین، نوبت اروپاست. اوکراین خط مقدم جنگ روسیه بر علیه اروپاست. هدف اصلی روسیه نه اوکراین بلکه تمام اروپاست. زلنسکی با تکرار مدام این مونولوگ عملا مردم و رهبران کشورهای اروپایی را به جنگ تشجیع و تشویق می‌کند. او به خوبی می‌داند تا وقتی که بتواند آتش این جنگ را روشن نگه دارد در راس قدرت می‌ماند و مورد توجه کشورهای اروپایی خواهد بود.

در کنفرانس مونیخ ۲۰۲۴ نیز نه‌تنها وزیر امورخارجه اوکراین بلکه خود زلنسکی از طریق تماسی ویدوئویی حضور داشتند و کماکان با هراس‌افکنی و طرح دوباره درخواست عضویت در ناتو سعی کردند ضمن جلب کمک‌های تسلیحاتی کشورهای غربی وانمود کنند که هدف روسیه نه اوکراین بلکه کل اروپاست و برای متوقف کردن ماشین جنگی روسیه غرب باید به نفع اوکراین وارد جنگ شود. اولین حاصل این اظهارات موافقت با اعطای کمک ۱,۵ میلیارد دلاری توسط اتحادیه اروپا و کمک ۹۰ میلیارد دلاری از طرف امریکا بود. کمک‌هایی که غالب آن به صورت تانک و مهمات و توپخانه خواهد بود.

زلنسکی می‌داند که طبق قوانین داخلی ناتو، کشوری که در حال جنگ است نمی‌تواند عضو ناتو شود و درخواست عضویت در ناتو بعد از پایان جنگ بررسی خواهد شد. اما او مدام با تکرار درخواست عضویت در ناتو و پافشاری بر آن در پی کشاندن  آتش جنگ به اروپاست. فارغ از این خطر بالقوه و البته دهشتناک که حمله ناتو به روسیه لاجرم به جنگ اتمی منجر خواهد شد و تمام جهان را تهدید خواهد کرد.  

بازهم متاسفانه در دوسال گذشته دولت‌های اروپایی بخصوص دولت‌های راست‌گرا به‌جای «پادرمیانی» کردن میان اوکراین و روسیه و اطمینان دادن به روسیه که اوکراین عضو ناتو نخواهد شد، مدام با ارسال سلاح و مهمات بر اتش این جنگ هیزم تازه می‌گذارند. دولت آلمان در کنفرانس مونیخ ۲۰۲۴ اعلام کرد که بزودی در خود اوکراین کارخانه مهمات‌سازی تاسیس می‌کند و شرکت‌های اسلحه‌سازی و دولت‌ها غربی با همان منطق نخ‌نما که صلح پایدار فقط پس از یک جنگ گسترده و طولانی ممکن خواهد شد، سعی در یافتن بازاری گسترده‌تر برای فروش سلاح‌های خود هستند.

سه.

چهارماه از اغاز جنگ در«غزه» می‌گذرد. در این مدت دولت «اسرائیل» قسمت‌های زیادی غزه را با خاک یک‌سان کرد و بیش از ۳۰ هزار فلسطینی رابه قتل رساند که ۷۵ درصد آنها کودکان و زنان بودند. در این مدت بارها تلاش‌های سازمان ملل و دبیرکل آن برای توقف جنگ و کمک رسانی به آوارگان فلسطینی با شکست مواجه شده است. دولت آمریکا و برخی کشورهای اروپایی تمام قد در پشت سر اسرائیل ایستاده و چشم بر جنایات دولتی که به بهانه حملات تروریستی «حماس» مردم عادی را هدف قرار می‌دهد، بسته اند. اسرائیل حدود ۱,۵ میلیون انسان آواره، گرسنه، بی‌سرپناه، و محروم از حداقل امکانات زندگی را در چند کیلومتر مربع (رفح)، محاصره کرده و روز و شب برسر آنان بمب می‌ریزد.

حکومت راست‌گرای افراطی اسرائیل علی‌رغم افزایش انتقادهای بین‌المللی و شکایت آفریقای جنوبی به دیوان بین المللی دادگستری علیه اقدام‌ به نسل‌کشی اسرائیل در غزه، راه‌حل دو دولتی و ایجاد کشوری فلسطینی بعد از جنگ را نمی‌پذیرد.

در همین زمان که اخبار غزه در راس اخبار رسانه‌هاست، احتمال یورش اسرائیل به رفح در کنفرانس امنیتی مونیخ بازتاب چندانی نداشت. تنها اعلام شد که مذاکرات نخست وزیر قطر با اسحاق هرتزوگ رئیس جمهور اسرائیل در حاشیه کنفرانس با شکست مواجه شد و رئیس حکومت اسرائیل بر ادامه حملات به غزه تاکید کرد. کنفرانس امنیتی مونیخ با تاکید بر ادامه جنگ در اوکراین و بدون اشاره معناداری به مسئله غزه که در واقع صلح در خاورمیانه را به خطر انداخته به پایان رسید.

***

علت واقعی برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ برخلاف نام آن نه تامین صلح و امنیت بلکه درواقع گردهم‌آیی دولت‌مردانی است که استمرار حاکمیت خود را در برپایی جنگ جستجو می‌کنند. این کنفرانس که با حضور حامیان سیاسی صنایع اسلحه‌سازی اروپا و آمریکا برگزار می‌شود، انگار گفتگوهای پیش از بازاریابی برای فروش تولیدات این صنایع مرگ‌آور است.

سرمایه‌داری به‌گواهی تاریخ و به گواهی آنچه در این کنفرانس ایراد و طرح شده، با جنگ‌افروزی رابطه‌ای مستقیم دارد. آنچه صلح جهانی را تهدید می‌کند، فقط داعش، طالبان و القاعده یا بنیادگرایی اسلامی نیست، (به‌واقع تمامی این هیولا‌های جنگ‌طلب و ضد بشری هرکدام در جای خود و به‌نوعی دست‌پخت سرمایه‌داری جهانی‌اند)، بلکه دشمن حقیقی صلح صنایع نظامی، کارخانجات اسلحه‌سازی هستند و نمایندگان و حامیان سیاسی آنان همچون بسیاری از حاضران در کنفرانس مونیخ‌، این ماشین جنگی را روغن می‌زنند.