آپارتاید جنسیتی حاکم بر ایران، فقر مطلق را هم طبقهبندی کرده است و یک مثال آن، وضعیت افراد ترنس، نانباینری و کوییر بیخانمان در ایران است. خلاصه این وضعیت: خانوادهها و جامعه آنها را پس میزند، حکومت آنها را مجبور به برونآیی میکند و درنهایت به زندگی در خیابان میرسند. آنجا هم درگیر شرم و حیای مدیران شهری، سرخورده باقی میمانند.
وبسایت خبری تحلیلی دیدهبان ایران در ۹ اسفند با امین توکلیزاده، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران گفتوگو کرد و سپس آن را با تیتر «معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران خبر داد: تهیه لیست باندهای سواستفاده از کودکان کار/ نگهداری از ترنسها تبدیل معضل شده/ قوه قضاییه و بهزیستی تعریف مشخصی از ترنسها ندارند/ نمیدانیم “ترنسها” را در گرمخانهها مردانه پذیرش کنیم یا زنانه!» منتشر کرد.
تیتر خود گویای وضعیت این بخش به حاشیه رانده شده جامعه است. توکلیزاده میگوید تعداد افراد ترنس بیخانمان در تهران حدود ۵۰ نفر است و افزود:
موضوع ترنسها تبدیل به معضل شده است. همیشه در سازمان اجتماعی شهرداری درباره این موضوع بحث میکردیم تا به یک راهحل درست برسیم. در این بحثها متوجه شدیم که قوهقضائیه و سازمان بهزیستی نیز با این مشکل روبرو هستند. آنهم به دلیل پیچیدگی و چند وجهی بودن موضوع. قوه قضاییه و بهزیستی تعریف مشخصی از ترنسها ندارند. از سوی دیگر آنها را نه میشود در گرمخانه زنانه پذیرش کرد نه در بخش مردانه.
سردرگمی شهرداری و شورای شهر تهران: «صورت مسئله را پاک نمیکنیم»
این در حالی است که به تازگی، در ۱۶ بهمن امسال پایگاه خبریتحلیلی شهر در خبر «برای اسکان موقت ترنسها فضای ویژهای در نظر گرفته شده است» به نقل از احمد احمدیصدر، مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران نوشت:
برای ترنسها فضای ویژهای در نظر گرفتهایم. به طوری که وزارت بهداشت همکاری کرده و ما هم زیرساخت و فضایی را آماده کردهایم تا آنها هم سرپناهی داشته باشند.
احمدیصدر افزود ۳۲ گشت «حامی شهر» در محدوده تهران بزرگ فعال است و میتوان با تماس به شماره ۱۳۷ حضور افراد بیخانمان در وضعیت بد آبوهوایی را گزارش کرد تا آنها را به گرمخانه منتقل کنند.
با اینوجود در ۱۴ اسفند علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران در پاسخ به سوالی در موضوع ساماندهی افراد ترنس در شهر ادعا کرد که «ما صورت مسئله را پاک نمیکنیم اما نباید فضای آن در پرترددترین چهارراه کشور باشد» و در موضوع شرم حکومتی در اینخصوص افزود:
حتما باید فضایی برای حضور ترنسها و دیگر افراد در نظر گرفته شود البته ما صورت مسئله را پاک نمیکنیم اما نباید فضای آن در پرترددترین چهارراه کشور باشد… باید امکاناتی برای کمک به آنها داشته باشیم اما نمیتوان پذیرفت که فرهنگیترین نقطه شهر محل تجمع آنها باشد. بیشتر مدیرانی که در این حوزه مسئولیت دارند هم با این حرف من موافق هستند.
قوانین اسلامی که متمرکز بر آلت تناسلی باقی ماندهاند
اشاره سخنگوی شورای شهر تهران، به چهارراه ولیعصر و در نزدیکی آن، چهارراه دانشجو است. پارک دانشجو، ورودی بوستان دانشجو (با نام سابق «پارک پهلوی») است و یکی از پاتوقهای تاریخی افراد الجیبیتی در ایران است. در دوران سلطنت پهلوی، قوانین ایران نسبت به افراد الجیبیتی یا سکوت اختیار کرده یا جرایمی مشخص کرده بودند. جمهوری اسلامی، آب پاکی را بر روی وجود افراد کوییر ایران ریخت و در کل منکر وجود آنها شد، هرچند «قانون مجازات اسلامی» رابطه با همجنس را در شرایطی مشخص، با حکم شلاق، زندان یا اعدام روبرو میکند.
خلاصه این قانون، تمرکز بر کیر (آلت تناسلی منتسب به مرد) است. اگر کیر وارد تن دیگری شده باشد، فوقش شلاق بخورد و رها میشود. یا جریمه پرداخت میکند. آن کسی که اجازه ورود کیر به بدنش را میدهد، در این برداشت، مجرم اصلی است و میتواند با حکم اعدام روبرو شود.
همین نگاه، بر وضعیت افراد ترنس هم حاکم است. حکومت متمرکز بر شناسایی آلت تناسلی آنها [و تطابق آن با رفتار جنسیتی صرفاً «زنانه» یا صرفاً «مردانه»] باقی مانده است. یک مثال آن را یک فرد کوییر در پژوهش «فضای عمومی شهر و اقلیتهای جنسیتی» به ماچولند گفته بود:
یک بار پلیس دوستم رو که ترنسه نگه داشت و پرسید چرا حجاب نداری؟ من براش توضیح دادم که دوستم دختر نیست. این خیلی اتفاق میافته، ولی به من کاری ندارن چون آرایش نمیکنم. ولی اگه یکی رژلب بزنه و خط چشم بکشه اذیتش میکنن.
این چشمانداز جمهوری اسلامی بر یک واقعیت جامعه است: منکر وجود واقعیت میشوند، سپس برای برخی از افراد الجیبیتی، با شرط و شروط واقعیت قانونی خلق میکنند اما قوانین و مقررات حمایتی برای آنها وضع نمیکنند.
مثال بارز آن تنها هویت جنسی کوییر است که جمهوری اسلامی آن را تا اندازهای قبول کرده است: افراد ترنس؛ اما بهشرطی که آنها به شرایط حکومتی تن دهند، یعنی قبول کنند «بیمار» هستند و باید «درمان» شوند.
چرا افراد ترنس بیخانمان میشوند؟
افراد ترنس بدینشکل باید به اجبار به دیدار روانشناس و پزشک منتخب حکومت بروند و بعضاً از رفتار آنها آزار ببینند. باید با دادگاه و قاضی روبرو شوند. اگر از دید حکومت سر به راه باشند، بهشان مجوز «تغییر جنسیت» میدهند (عبارتی اشتباه برای «تطبیق جنسیت» چون فرد ترنس هویت جنسیاش را تغییر نمیدهد، بلکه به هویت واقعیاش برمیگردد).
این مجوز یعنی فرد باید هورمندرمانی کند و حتما باید عملهای جراحی انجام دهد تا بتواند مدارک هویتیاش را برابر جنسیتش تصحیح کند. در این فرآیند حکومتی، از پزشک تا قاضی، از پلیس تا پزشکی قانونی میتوانند هویت جنسی فرد را به خانوادهاش لو بدهند، آن هم در شرایطی که میتواند به ضرر فرد ترنس تمام شود.
خانواده که آموزش ندیده است و در جامعه حق صحبت آزاد در موضوع هویت جنسی و گرایش جنسی ندارد، تسلیمِ سنت، مذهب و قوانین شرع (در لغت بهمعنای ناموس که از لغت یونانی «نوموس» بهمعنی قانون و هنجار گرفته شده اما بتدریج تبدیل به سنت و قوانین شرع اسلامی شده است) یا غیرت (در لغت بهمعنای توجه به غیر و دیگری، بر پایه سهگانه وطن، خانواده و دین که ناموس تعریفش میکند) میشود.
نتیجه این است که فرد ترنس از حمایت اجتماعی و خانوادگی دور میافتد. یک مثالش را آریا به خبرگزاری ایسنا در گزارش «درد دلهای دو ترنس آواره» گفته بود:
از خانه بیرونم کردند، مادرم دور از چشم پدرم کمی پول به من داد و گفت بیایم تهران. از خدا همین را میخواستم، شنیده بودم در تهران شبیه من زیاد است… چند باری پارکخوابی کردم، یکبار از سرما خواستم به گرمخانه بروم، شب اول که ماندم از شب بعد گفتند دیگر نیایم، گفتند برای خودم خطرناک است.
مشابه همین حرف را توکلیزاده این مرتبه به خبرگزاری موج در گزارش «رایزنی سازمان مشارکت شهرداری با بهزیستی بر سر ایجاد مکانی ویژه برای اسکان معتادان متجاهر ترنس» میگوید:
سازمان مشارکت شهرداری تهران با سازمان بهزیستی وارد مذاکره شده است تا مشکل ترنسهای بیسرپناهی که به عنوان معتاد متجاهر شناخته می شوند و به جرئت تعدادشان بسیار محدود و ناچیز است حل و ساماندهی شوند… حضور این افراد در مراکز ماده ۱۶ و گرمخانهها منشا آسیب است چرا که از نظر روحی و جسمی دارای تفاوتهایی هستند.
تفاوت، نتیجهاش تبعیض است و تبعیض برای افراد به حاشیه راندهشده جامعه، دورتر گذاشتن آنهاست. «مرکز سلامت جاجرود» که در مهر ۱۴۰۱ در حاشیه تهران افتتاح شد، گنجایش ۴هزار نفر دارد و «حاصل یک فعالیت فشرده جهادی بوده و در مدت زمان دو ماه به سرانجام رسیده» است.
توکلیزاده به دیدهبان ایران گفت:
با ایجاد این مرکز دست شهرداری باز شد چرا که تخصصی و قابل تفکیک است و میشود بخشی از آن را به [مبتلایان به] آلزایمر اختصاص داد و بخشهای دیگر را برای معتادان دارای زخم باز یا معتادان ایدز و هپاتیت. در حال حاضر شهرداری میتواند افرادی که منعپذیرش داشتند را در این مرکز تخصصی پذیرش کند. در طرحهای جمعآوری و غربالگری اگر همکاران ما به ترنسی برخورد کنند به صورت موقت در «مرکز سلامت جاجرود» پذیرش میشود. از سوی دیگر خانواده را آماده بازگشت و پذیرش او میکنند تا او نیز مانند کودکان کار، زنان و مردان کارتن خواب به جمع خانواده بازگردند.
البته این مدیر جمهوری اسلامی توضیح نمیدهد چگونه در نبود قوانین و مقررات حمایتی، میتوان فرد ترنس که از خانه اخراج شده، به خانواده برگرداند. تصویری که پایگاه خبری تحلیلی شهر از افتتاح مرکز جاجرود منتشر کرده، نردههایی شبیه به زندان را نشان میدهد که رنگهایی نزدیک به پرچم رنگینکمان بر آنها نقش بسته. انگار این تصویر زندانی است که رنگارنگتر شده اما از هویت تهی است.
حکومت باید تسلیم واقعیت جامعه شود
دوباره به نقلقول توکلیزاده نگاه کنید:
موضوع ترنسها تبدیل به معضل شده است. همیشه در سازمان اجتماعی شهرداری درباره این موضوع بحث میکردیم تا به یک راهحل درست برسیم. در این بحثها متوجه شدیم که قوهقضائیه و سازمان بهزیستی نیز با این مشکل روبرو هستند. آنهم به دلیل پیچیدگی و چندوجهی بودن موضوع. قوه قضاییه و بهزیستی تعریف مشخصی از ترنسها ندارند. از سوی دیگر آنها را نه میشود در گرمخانه زنانه پذیرش کرد نه در بخش مردانه.
این همان نگاه مبتنی بر شناسایی آلت جنسی افراد و تقسیم آنها به عنوانهای زنانه و مردانه است. حکومت نمیتواند چشم از آلت تناسلی مردم بردارد و واقعیت جامعه را قبول کند. اینکه بخشی از جامعه، الجیبیتی هستند. یک بخش این جامعه الجیبیتی هم افراد ترنس و نانباینری هستند. افرادی که در چهارچوب سنتی و مذهبی زنانه و مردانه قرار نمیگیرند و بدون قبول واقعیت آنها، بدون وضع مقررات و قوانین حمایتی از آنها، مشکلات جامعه، حل نخواهد شد.
فراموش نکنیم ما از تهران خبر داریم و وضعیت افراد کوییر در شهرهای دیگر، نامعلوم است. به زبان ساده، دارید صورت مسئله را پاک میکنید، چون جامعه را به شکل حقیقیاش قبول ندارید. باید نگاه حکومت متفاوت شود. جامعه گام به گام به قبول افراد کوییر نزدیکتر میشود. حکومت هم خواه در این نظام اسلامی یا حکومت بعدی میتواند، اگر چشمهایش را به حقیقت باز کند.