این سومین جستار مینا افتخاری در معرفی گروههای تئاتری فلسطینی است. روایت رنج و رزمها فلسطینیها را به میانجی تجربههای تئاتری آنها در زمانه بخوانید. یادداشتی درباره «تئاتر آزادی»: اردوگاه صحنه است و میانپرده مقاومت: شرحی بر یک تروپ تئاتری فراموش شده دو مقاله پیشین از همین مجموعه است.
«تئاتر عشتار» در سال ۱۹۹۱ به عنوان سازمانی غیرانتفاعی توسط دو تن از بازیگران برجسته فلسطینی، ایمان عون[۱] و ادوارد معلم[۲] تأسیس شد و فعالیت خود را در بیتالمقدس آغاز کرد. در پی اعمال محدودیتها و منع عبور و مرور آزادانه فلسطینیان میان کرانه باختری و بیتالمقدس، ساختمان تئاتر به مکانی در رامالله منتقل شد. بنیانگذاران تئاتر عشتار اولین مدرسه تئاتر فلسطین را افتتاح کردند و به تدریج طی چند دهه، فعالیت خود را با آموزش درام، تولیدات حرفهای، برپایی جشنوارهها، و تمرکز بر «تئاتر شورایی»[۳] پی گرفتند. در جریان یکی از حملات هوایی اسرائیل، ساختمان دوم این تئاتر در غزه با نام «سعید المشعل» با خاک یکسان شد؛ ساختمانی ۶ طبقه، دارای کتابخانه و دفاتر انجمنهای هنری از جمله گروههای رقص و نوازندگان که از سال ۲۰۰۸پایگاه گروه جوانان عشتار در غزه به حساب میآمد. به فاصله یک روز پس از بمباران، بازیگران و هنرمندان تئاتر عشتار ویرانههای به جا مانده را، به صحنهای از اجرای خود بدل کردند و به همراه صدها نفر دیگر بر روی تلی از آوار به اجرای نمایش خود پرداختند.
عشتار با وام گرفتن از «تئاتر مجادله»[۴] آگوستو بوال، اهداف خود را در راستای تغییرات اجتماعی و سیاسی در جامعه فلسطین دنبال کرده و به عنوان یکی از مشهورترین تئاترهای فلسطین با رویکردی مترقی در عرصههای بینالمللی شناخته میشود. آگوستو بوال که خود در زمان حیاتش با گروه تئاتر عشتار در تعامل بود، تئاتر را به مثابه سلاحی میدانست که باید در اختیار مردم قرار گیرد.
تئاتر شاید به خودی خود انقلابی نباشد، اما این فرمهای نمایشی بدون شک تمرین انقلاب هستند. حقیقت ماجرا این است که تماشا-بازیگر[۵] یک کنش واقعی را تمرین میکند، حتی اگر آن را به صورت تخیلی انجام دهد. در حالی که او پرتاب بمب روی صحنه را تمرین میکند، به طور ملموس نحوه پرتاب بمب را تمرین کرده است. او با اجرای تلاش خود برای سازماندهی یک اعتصاب، به طور مشخص یک اعتصاب را سازماندهی میکند.
آگوستو بوآل
«پرتقال و سنگ» نمایشی بدون کلام که تنها بر پایه کنش فیزیکی بازیگران و به همراه موسیقی روایت میشود، به عنوان یکی از مطرحترین نمایشهای رادیکال گروه، به اولین موج مهاجرت یهودیان به فلسطین تحت بیانیه بالفور اشاره دارد و با سفر در زمان، به شرحی تئاتری از اشغال و مصائب آن در فلسطین میپردازد.
در نمایشی دیگر با نام «ابوسلما» که با همکاری بنیاد رزا لوکزامبورگ، با الهام از داستانهای واقعی و از طریق تحقیقات میدانی گروهی به دست آمده، عشتار به موضوعاتی در رابطه با حقوق اقتصادی و اجتماعی پرداخته و از این طریق ضرورت وجود اتحادیههایی قوی و مؤثر را در حمایت از حقوق کارگران مورد توجه قرار میدهد. پرداختن به مسائلی چون پیامدهای خصوصیسازی و انحصار سرمایه و کنترل شرکتهای خصوصی بر نرخ بازار نیز از مواردی است که در این نمایش بر آن تاکید میشود.
در تئاتر عشتار بخش قابل توجهی از تولیدات گروه بر پایه مضامینی چون نابرابری جنسیتی و حقوق زنان و چگونگی مواجهه با کلیشههای جنسیتی و دیگر مشکلات پیش روی زنان و دیگر گروههای به حاشیه رانده شده فلسطینی شکل میگیرد.
در ژوئیه ۲۰۲۲ و همزمان با عید قربان، «جشنواره بینالمللی تئاتر جوانان عشتار» رویدادی فرهنگی و هنری را ترتیب داد. شرکتکنندگان این رویداد شامل گروهی از دانشجویان تئاتر و بازیگران جوان ایتالیایی، ایرلندی، بریتانیایی، سوئدی و فلسطینی میشد که گرد هم آمدند و رژهای خیابانی را سازماندهی و برگزار کردند. شرکتکنندگان لباسهای رنگارنگ به تن کردند و با گرداندن عروسکهای بزرگ رنگی در خیابان به جشن و پایکوبی پرداختند.
این رویداد که با حضور اعضای جامعه رنگینکمانی و حمل پرچمها و بنرهای آنان در رامالله برگزار شد، خشم گروهی از نیروهای ارتجاعی را برانگیخت. نیروهای افراطی به فستیوال هجوم برده و اقدام به ضرب و شتم و زخمی کردن وحشیانه شرکتکنندگان و تماشاچیان کردند. با وجود تهاجم وحشیانه، هیچ اقدامی از سمت نیروهای پلیس تشکیلات خودگردان در جهت حفاظت از شرکتکنندگان صورت نگرفت. ایمان عون این حمله را بخشی از یک سری حملات سیستماتیک با انگیزههای همجنسگرا ستیزانه و رنگ هراسانه خواند که با هدف برهم زدن پایههای آزادی اجتماعی از سمت نیروهای واپسگرا صورت گرفت.
در سال ۲۰۱۰ ایمان عون و ابو یاسین (کارگردان تئاتر)، به همراه گروهی از جوانان، پروژهای جمعی را تحت عنوان «مونولوگهای غزه» آغاز کردند. این پروژه که تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده است، به دنبال بمباران غزه از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ و با هدف تسکین آسیبهای روحی ناشی از ترس و وحشت کودکان و نوجوانانی که شاهد این فجایع بودند شکل گرفت: پلتفرمی برای به اشتراک گذاشتن داستانهای غزه، با مردم سراسر جهان. پس از فراخوان جهانی در نوامبر ۲۰۲۳ توسط تئاتر عشتار، افراد و گروههای تئاتری در سراسر جهان گرد هم آمدند تا در اجرای مونولوگهای غزه شرکت کنند.
نبرد تاریخ(ها)
در برابر هژمونی روایات مسلط از جامعه فلسطین که توسط رسانههای جریان اصلی همواره در حال تولید، پخش و تکثیر بوده است، تئاتر مستقل فلسطین تلاش کرده است به عنوان رسانهای جایگزین خود را مطرح سازد. تلاش از سمت مردمانی که تصویرشان به واسطه بازنماییهای غالب همواره به تصاویری دستکاری شده بدل شده است.
به عنوان مثال بازنمایی زن فلسطینی را در نظر آوریم، در روایت فرادست «زن فلسطینی» نه به عنوان سوژهای که تاریخی از مبارزات علیه استعمار و اشغال را پشت سر گذاشته و در مقابل اشکال مختلف ستم و تبعیض ایستاده است، بلکه در حکم قربانیانی وامانده، منفعل و فاقد هر شکلی از عاملیت بازنمایی میشود؛ و یا بازنمایی مرد فلسطینی در قالب تروریست، وحشی و متعصب و تکرار آن تا آنجا که به عنوان تنها شمای موجود و ممکن بر ذهن ما حک شود. مثالهایی از این دست بیشمارند. روایات مسلطی که امروز بدل به گفتمانی چنان ایدئولوژیک و قدرتمند علیه مردمانی میشود، که به کار بستن سبعانهترین شکل سرکوب، تجاوز و حتی نسلکشی را نیز توجیهپذیر مینماید.
تئاتر گرچه یک تنه موفق به تغییر این دست بازنماییها نمیشود، اما همواره تلاشی بوده است در جهت تضعیف این گفتمان غالب. در خوانشی دیگر اما، شاید بتوان تئاتر را «میدانی» برای ساخت روایت مردمانی با تاریخی تحریف شده دانست. از این منظر به ویژه تئاتر شورایی به میانجی سیاق جمعی و فرایند محور خود از اهمیت ویژهای برخوردار است.
تئاتر شورایی، با بهرهگیری از روایات اقشار مختلف اجتماعی، بستری برای شنیده شدن صداهای محذوف و تجارب گروههای به حاشیه رانده شده فراهم میکند که همواره در تاریخ رسمی غایب بودهاند. تکنیکهای تئاتر شورایی به واسطه دارا بودن ظرفیتهای فراوان، زمینه «تخیل» امکانهای بدیل را فراهم میسازد؛ از جمله تئاتر مجادله که در آن شرکتکننده ناظر به سوژهای دخالتگر بدل میشود و از خلال تحلیل و تفسیر موقعیت طرح شده در سناریوی نمایش، دست به تخیل اقدامات جایگزین و ممکن میزند. روندی که در نهایت راه را برای تولید و گردش دانشی آلترناتیو و از پایین هموار میسازد.
آن هم در شرایطی که فهم پیچیدگیهای روابط اجتماعی درون جامعه فلسطین از طریق تاریخ رسمی که بر پایه روایات هژمونیک مستند شده، به واسطه فقدان صداهای بسیاری از گروههای اجتماعی، امری ناممکن به نظر میرسد.
در اینجا تئاتر شورایی با قرار دادن افراد در معرض نقدی درونی (تابوها و کلیشههای مرسوم و اشکال مختلف ستم و تبعیض و…) که همزمان اقدامی جمعی در جهت تغییر را طلب میکند، مصرفکنندگان روایات از پیش موجود را به بداههپردازان و سازندگان روایاتی نو از «لحظه اکنون» بدل میسازد.
در اینجا بازنمایی نه در خدمت تضعیف گفتمان غالب و یا در مقام اثبات حقیقتی به جوامع بینالمللی، بلکه در خدمت خود افراد جامعه قرار میگیرد و به این ترتیب تئاتر شورایی برای مردمانی که از حق تعیین سرنوشت خود محروم گشتهاند، بستری برای بقا و پیکربندی آینده میگردد و به پراکسیسی سرنوشتساز بدل میشود.
تئاتر عشتار با بردن تئاتر میان جمعیت محروم و آسیبپذیر اجتماع و با هدف ارتقای آگاهی سیاسی اجتماعی جامعه فلسطین که در فرآیندی رفت و برگشتی شکل میگیرد و بسط این آگاهی از پایین در بستری ملی و حتی فراملی تلاشهای فراوانی کرده است. با این وجود به دلیل استفاده از حمایت مالی بینالمللی، همواره با انتقاداتی نیز رو به رو بوده است. از جمله نگرانیهایی در رابطه با اعمال محدودیتهای محتوایی و یا دیکته کردن مواضع کمککنندگان خارجی. به گفته بنیانگذاران عشتار مشکلات مالی، بقای تئاترهای داخلی را دشوار و در مواردی ناممکن میسازد. با وجود این عشتار در موارد بسیاری با رد بودجههای اختصاص یافته شده در پی یافتن راههای جایگزین کوشیده است.
در نتیجه روابط مابین نهادهای حامی مالی و گروههای داخلی تئاتر فلسطین روابطی کاملا پروبلماتیک بوده، و یکی از دلایل آن نیز به تفاوت درکشان از نقش و جایگاه هنر مستقل و پیشرو در شمال جهانی و جنوب جهانی برمیگردد، خاصه در فلسطین که به واسطه قرار گرفتن تحت آپارتاید و وضعیت بر آمده از اشغال، بر پیچیدگی این روابط افزوده میشود. به این معنی در حالی که دغدغههای فرمال از جمله دغدغههای اصلی گروههای هنری در شمال جهانی به شمار میرود، «بقا» به الویت اصلی، برای گروههای هنری فلسطینی بدل میشود.
در پایان، جملات ایمان عون در وصف تئاتر فلسطین به موجزترین شکل ممکن این موضوع را روشن میسازد:
نمایش در فلسطین عملی از مقاومت، از طریق وجود است، اما در لندن کنشی از وجود در سطح هنری است.
عون، ۲۰۱۶
پانویسها:
[۱] ایمان عون بازیگر، کارگردان، نمایشنامهنویس فلسطینی و یکی از بنیانگذاران تئاتر عشتار است که فعالیت خود را در دهه ۸۰ با تئاتر حکواتی آغاز کرد. او همچنین به عنوان یکی از تسهیلگران شناخته شده «تئاتر مردم ستمدیده» در عرصه بین المللی شناخته میشود.
[۲] ادوارد معلم از بنیانگذاران تئاتر حکاوتی در سال ۱۹۷۷ است. او در سال ۱۹۹۱ به همراه همسرش ایمان عون تئاتر عشتار را تأسیس کردند. معلم از سال ۱۹۹۴ کارگاههای نمایشی با کودکان و نوجوانان را رهبری میکند. او تا کنون به برپایی کارگاههای آموزشی متعددی به صورت محلی و منطقهای در زمینه «تئاتر مجادله» پرداخته است.
[۳] طبق دستهبندی گروه «تئاتر شورایی تهران»(TO-Tehran)، عنوان تئاتر شورایی معادلی برای «تئاتر مردم ستمدیده» یا «تئاتر سرکوبشدگان» در نظر گرفته شده است. این نظام تئاتری که توسط آگوستو بوال کارگردان و کنشگر برزیلی و برگرفته از تجارب گروه تئاتر «آرنا سائوپائولو» و نظرات پائولو فریره بنیان نهاده شد، بیش از هر چیز بر جنبه کاربردی و روشهای مردمی کردن تئاتر و فراگیر کردن تاثیرات آن در تغییرات اجتماعی تاکید دارد و درست همچون ایدههای پداگوژیک فریره، معلم یا در اینجا کارگردان نقشی خنثی و تسهیلگر را ایفا میکند که در نظام تئاتری بوآل به آن «ژوکر» میگویند.
[۴] تئاتر مجادله (Forum Theatre) یکی از تکنیکهای هفتگانه تئاتر شورایی که در آن صحنهای به نمایش گذاشته میشود و سپس تماشاگران جایگزین کاراکترهای نمایشنامه شده و اقدام به مداخله نظری و عملی در نمایش میکنند.
[۵] تماشا-بازیگر (Spect-actor) عنوانی برای اشاره به نقش مشارکتی و مداخلهگر مخاطب تئاتر شورایی است.