همزمان با روز جهانی «زبان مادری» دو تشکل صنفی در ایران به سیاستهای سرکوبگرانه حکومت در برابر زبانهای غیرفارسی واکنش نشان دادند و آموزش به زبان مادری را «حق بنیادی» خواندند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان که پیش از این بارها خواستار «آموزش به زبان مادری» در مدارس شده بود، ۲ اسفند/ ۲۱ فوریه در یک بیانیه سیاستگذاریهای اشتباه حکومتی را که به گفته این شورا «از دوره پهلوی اول» آغاز و در جمهوری اسلامی بازتولید شد، موجب آن دانستند که «رنگینکمان زبانهای مختلف غیرفارسی در معرض خشونت گفتمانی و فیزیکی دولت» قرار بگیرند.
رضا پهلوی در دوره پادشاهی خود استفاده از زبانهای غیرفارسی را ممنوع کرد و نام بسیاری از شهرهای ایران را از زبانهای غیرفارسی به زبان فارسی تغییر داد. ممنوعیت آموزش به زبان مادری، استفاده از زبان مادری در نظام اداری و حتی در برخی شهرها منع نامگذاری به زبان غیرفارسی در دوره حکمرانی جمهوری اسلامی نیز تداوم داشته است و حکومت بارها فعالان عرصه آموزش زبان مادری را بازداشت و به حبس محکوم کرده است.
تشکلهای صنفی معلمان با بیان اینکه از مجموع زبانهای غیرفارسی در ایران «از مجموع این زبانها امروز فقط آنهایی زنده باقی ماندهاند که جایی خارج از مرزهای سیاسی ایران یک دولت و یا یک ساختار شبهدولتی امکانی برای آموزش به این زبانها را فراهم نموده است»، سیاستهای صد سال اخیر در ایران را «زبانکُشی» و «آسیمیلاسیون» توصیف کردند و گفتند:
پویایی یک جامعه نه به کشتن و سرکوب تفاوتها، که به ایجاد بستری عادلانه و برابر برای رشد و شکوفایی آنها مرتبط است.
این شورا که طی سالهای اخیر «همیشه از حق آموزش به زبان مادری دفاع کرده است»، تاکید کرد: «تداوم سیاست آموزشی تکزبانی بدون توجه به نگرش زبانی شهروندان را غیرعلمی، غیردموکراتیک و کاملا اشتباه میداند.»
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان در بخش دیگری از بیانیه با تاکید بر این که «قاطعانه از حق سلبناشدنی شهروندان برای انتخاب زبان آموزشی خود دفاع میکند»، گفت:
معتقدیم که تداوم مهندسی سیاست تکزبانی کنونی که مغایر با اصول علم زبانشناسی و به صراحت کاملا خطا است. لذا این شورا، تداوم سیاست تکزبانی در امر آموزش را اقدامی ناعادلانه میداند که حقوق جمعی ملتهای غیرفارس داخل جغرافیای سیاسی ایران را نادیده میانگارد.
کانون نویسندگان: به سرکوب کنشگران عرصه زبانهای مادری پایان بدهید
کانون نویسندگان ایران، یکی دیگر از تشکلهای مستقل که بارها هدف سرکوب حکومت قرار گرفته است نیز در یک بیانیه «آزادی زبان» را «بخش مهمی از آزادی بیان» خواند و خواستار «رهایی تمام کنشگران عرصهی زبان مادری از زندان و تبعید و دیگر آزارها و فشارها» شد.
کانون نویسندگان «برخاستن فریاد ژن، ژیان، ئازادی از کردستان» و جاری شدن آن بر زبان معترضان «در جای جای ایران» را حامل این پیام دانست:
تفاوت زبانها نمیتواند نافی همبستگی انسانها باشد. وارونه، قادر است پیوند مردمان را مستحکم کند. این صاحبان قدرت و اندیشههای واپسگرای ضد آزادی و همگرایی انسانی هستند که از تفاوت زبانها اختلافات قومی میسازند و میان مردم میپراکنند.
این تشکل مدافع آزادی بیان در ایران با بیان اینکه «وحدت و همدلی میان مردمان از تحمیل یک زبان به آنها برنمیخیزد»، گفت: «اختیار و آزادی در استفاده از ظرفیتهای زبانها از جمله زبان مادری است که با نفی احساس آزاردهنده و تحقیرکنندهی تبعیض، بر همدلی و همبستگی گروههای مختلف مردم یک سرزمین میافزاید، آنها را در رشد و اعتلای فرهنگ خود یاری میدهد و در نتیجه رنگارنگی و غنای فرهنگ عمومی جامعه را بیشتر میکند. تنوع زبانها و فرهنگها در کنار یکدیگر مجموعهای زیبا و انسانی را میسازند که جلوهای با شکوه از برابری مردم در استفاده از حق بهرهمندی از زبان مادری است».
کانون نویسندگان ایران «ممنوعیت زبانها در ابعاد آموزشی، پرورشی و بیان» را «زیر پا گذاشتن بخشی از حقوق انسانی و شهروندی مردم» عنوان کرد و افزود:
بازداشت، زندان و تبعید برای فعالان عرصهی زبان مادری، ایجاد محدودیتها و ممنوعیتهای گوناگون برای متکلمان زبانهای «غیررسمی»، ایجاد تبعیض میان زبانها، با رسمیت بخشیدن به یک زبان، از جمله شیوههای سرکوب آزادی زبانهاست.
این تشکل در پایان با ارجاع به بند سوم منشور کانون نویسندگان که «رشد و شکوفایی زبان های متنوع کشور را از ارکان اعتلای فرهنگی و پیوند و تفاهم مردم ایران می داند… »، خواهان آزادی زبانهای مادری در ظرفیت و ابعاد گوناگون آنها به ویژه در «عرصه ی چاپ و نشر و پخش آثار» و رهایی «تمام کنشگران عرصهی زبان مادری از زندان و تبعید و دیگر آزارها و فشارها» شد.
در ایران حکومت در آستانه روز جهانی زبان مادری شماری از فعالان تُرک (آذربایجانی) را بازداشت کرد. پیشتر نیز اعضای تشکلهای فعال در عرصه آموزش به زبان مادری در کردستان را بازداشت و به زندان محکوم کرده بودند.
ممنوعیت آموزش به زبان مادری به گفته پژوهشگران و حتی برخی از مدیران حکومتی در ایران یک عامل موثر در ترک تحصیل دانشآموزان در مناطقی است که زبان مادری فارسی نیست. بلوچستان و خوزستان به عنوان دو استان با بالاترین نرخ بازماندگی از تحصیل هستند که بیشتر مردمان ساکن در آن به زبانهای بلوچی و عربی سخن میگویند. کردستان، آذربایجان، ترکمنصحرا (گلستان)، گیلان، مازندران و لرستان هم از دیگر مناطقی هستند که زبان بیشتر ساکنان آن غیرفارسی است.
کنشگران حقوق ملیتهای تحت ستم در ایران و برابریخواهان طی سالیان گذشته حق آموزش به زبان مادری و چند زبانه بودن نظام اداری در جغرافیای ملیتهای تحت ستم را یک مطالبه برحق دانستهاند. حکومت این مطالبه را با بازداشت کنشگران پاسخ داده است.