از یاد نبر تبارت را، جمع نشو، تا نشو، زبانت را برای هیچکس نچرخان. هر زمان که از یاد بردی که هستی، به یاد آور تاریخی را که وارث آنی. حالا سخن بگو.
به یاد آر تمام زنانی را که برای تو نوشتند. تمام زنانی را که همانند تو بودند، با پوستی مانند تو. زنانی که روزگاری به بردگی درآمدند. زنانی که روزگاری به استعمار درآمدند. زنانی که نگاه داشتند زبانهایی را که وقتی تو تلاش میکنی به آنها سخن بگویی، زبانت در دهانت بازِ باز میشود. به یاد آر تمام زنان آوازخوان را، زنان شاعر را، زنان روحانی را، زنان هنرمند را، زنان شفادهنده را که زندگیهاشان بینامونشان خوانده شد، که زندگیهاشان نزیسته خوانده شد، که نقاشیهاشان با عنوان ناشناس در موزههای خارجی آویخته شد. به یاد آر آنها را.[۱]
نیجریه تا سال ۱۹۶۰ مستعمرۀ انگلستان بود. انجیدکا آکونیلی کرازبی ۲۰ سال بعد در سال ۱۹۸۳، در اِنوگو نیجریه به دنیا آمد. شانزده ساله بود که به آمریکا مهاجرت کرد و فهمید که دنیای بیرون از وطنش اهمیتی به نیجریه نمیدهد، مگر به عنوان کشوری که صحنۀ بحرانهاست:
نمیخواهم اتفاقات وحشتناکی را که در کشورهای آفریقایی میافتد قلم بکشم، اما ماها مدام در فکر ایدز یا بوکوحرام نیستیم. این چیزها روی ما تأثیر میگذارد اما اغلب اوقات مشکلات ما همان مشکلات پیشافتادۀ همه جای دنیاست.
البته زندگی او بدون بحران سپری نشده. مادرش دورا آکونیلی از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ به مدیر کلی ادارۀ ملی غذا و دارو منصوب شد. قبل از اینکه او این شغل را بپذیرد، مرگ در اثر داروهای تقلبی در نیجریه پدیدهای شایع شده بود. حدود نیمی از داروهای موجود در بازار تقلبی بودند. مبارزۀ دورا برای ریشهکن کردن داروهای تقلبی با تهدیدهای جانی همراه بوده و در سال ۲۰۰۳ به او سوءقصد شد. اما مادر دست از مبارزه نکشید. با همۀ اینها، به نظر انجیدکا داستان اصیل آفریقایی داستان زندگی روزانه، با وجود تمام بحرانهاست.
انجیدکا آکونیلی کرازبی با خواهر بزرگترش نیجریه را ترک کرد تا در فیلادلفیا تحصیل کند. او خود را یک هنرمند آمریکایی و همچنین آفریقایی میداند. قبل از فارغالتحصیلی از ییل و آغاز به تدریس در این دانشگاه، انجیدکا در کالج سوارثمور و دانشگاه هنر فیلادلفیا در رشته هنر تحصیل کرده است. انتظار نمیرفت مهاجرتش این طور پیش برود؛ او نیجریه را با این خیال ترک کرد که درست مانند پدر و خواهر و برادرهایش پزشک شود. اولین بارقههای علاقهاش به دنیای هنر، کنکاش در کتاب اطلس بیماریهای پدر بود که او را مجذوب بدن انسان کرد. از شانزدهسالگی، نقاشی را هم به عنوان کلاسی سرگرمکننده در کنار دورههای فشرده و علمی کالج ادامه داد. معلم هنرش بود که انجیدکا را تشویق کرد نقاشی را پی بگیرد.
کرازبی در نمایشگاه هنر پنجاه و هشتمین دوسالانۀ ونیز شرکت داشت. از آخرین نمایشگاههای انفرادی انجیدکا، «زیبارویان» است با فیگورهایی از کودکان آفریقایی. او دکترای افتخاری هنرهای زیبای دانشگاه هنر (۲۰۲۰) و دکترای افتخاری هنر کالج سوارثمور (۲۰۱۹) را دریافت کرده است. انجیدکا کرازبی در سالهای ۲۰۱۲-۲۰۱۱ هنرمند رزیدنس در استودیو میوزیوم هارلم بود. جوایز متعددی هم دریافت کرده است، از جمله: نشان نسل بعد از نیومیوزیوم (۲۰۱۵)، جایزۀ جویس الکساندر واین (۲۰۱۵) و جایزۀ هنرمند معاصر جیمز دیک از موزۀ هنر آمریکا اسمیتسونین (۲۰۱۴). انجیدکا دورۀ رزیدنسی در هارلم را مایۀ نجات بعد از دانشگاه ییل میداند: «ییل محل همزیستی نبود. اما استودیو میوزیوم هارلم را به چشم خانواده میدیدم.» به نظر او هارلم جایی است که میشود گفت تمام هنرمندان سیاهپوست آنجا پرورش یافتهاند.
نقاشیهای فیگوراتیو این هنرمند نیجریهای در نگاه اول صرفاً نقش صحنههای داخلی زندگی روزانه و ملهم از عکسهای شخصی خانواده و دوستان نیجریهای به نظر میرسند، اما از نزدیک، قسمت زیادی از این نقاشیها کلاژ عکسها و تصویرهای تبلیغاتی مجلاتاند. مصالح ناپایدار در تلفیق با عکسها یادآوری میکنند که پشت این لایههای رنگ و کاغذ کاوش عمیقاً شخصی هویت و خاطره خوابیده است. به نظر میرسد اغلب فیگورهای نقاشیهایش «عاطل و باطل» نشستهاند. صحنههای خانگی اتاقهای نشیمن، زوجها و خانوادهها ساده به نظر میرسند:
خیلی از فیگورهای نقاشیهای من عملاً کار خاصی نمیکنند. به نظرم مردم به ماجراها آبوتاب میدهند، به همین خاطر میخواهم نشان دهم زندگی عادی در نیجریه چطوری است.
مصالح کلاژ که پسزمینۀ کارهای اوست از فرهنگ عامه نیجریه گرفته شدهاند. ابعاد غالباً بزرگ تابلوها، بیننده را به درون این تصاویر میکشد و به هنرمند هم آزادی عمل میدهد.
https://www.instagram.com/p/C3aod6OtNiw/
به سنت نقاشی که صاحب پرتره را با تمام داراییهای ارزشمندش به تصویر میکشید، انجیدکا سه نسل را در یک تابلو گرد هم آورده است: خواهری با پیراهن صورتی، مادری که عکس سیاهوسفیدش بر دیوار است و مادربزرگی که میزی با اشیا و ظروف قدیمی نمایندۀ حضور اوست؛ تمام داراییهای هنرمند. حضور تصویر-در-تصویر این نقاشی سخن از نسلها، تغییرات فرهنگی و روانی نسلها میگوید. از فرهنگ لباس و لوازم روانۀ زندگی و تغییر آن. تمهید انجیدکا برای تأکید روی این وجه مشترک نسلی این است که تصاویر را نه فقط روی دیوار و ظروف بلکه روی تن نسلی که پیراهن صورتی به تن دارد انتقال داده است.
مجموعۀ دنبالهدار «زیبارویان»
«گفت:
تو زیبایی.
گفتم:
آبکی است
الکی است
کلمۀ زیبا
برای توصیف من.»[۲]
نام این مجموعه از رمان (۱۹۶۸) آیی کویی آرمه، نویسندۀ اهل غنا، با نام «زیبارویان هنوز به دنیا نیامدهاند» گرفته شده است. این سوگوارهای است بر آرمان آفریقایی بهتر که در سالهای دهۀ ۱۹۶۰ بر اغلب کشورهای تازه استقلال یافتۀ آفریقایی حکمفرما بود. انجیدکا این خوشبینی را در نسل خود و نسلهای آتی بازنمایی میکند.
https://www.instagram.com/p/C3apQUzNKNc/
زیبارویان #۱ فیگور دختر نوجوانی تنها را در آستانۀ نوجوانی نشان میدهد: او در حال انتقال از دنیای کودکی به دنیای زنانگی است. این دگرگونی با تصاویری منعکس میشود که لباس او را میسازند و همینطور کلاژ تصویرهایی که به فرهنگ عامۀ آفریقایی ارجاع میدهند. سادگی خود پرتره چشمگیر است، با حالتی آرام و عینکی که حسی از متانت را منتقل میکند. چینهای پیراهن نیز در پسزمینۀ هندسی برجستهاند. اما تصاویر اطراف فیگور حسی از تنش را هم منتقل میکنند: هویت فرهنگی میتواند منشأ غرور و همینطور مایۀ کشمکش باشد. کلاژها برخی وارونهاند، برخی ناقص و برخی به قدری مبهم که نمیتوان رمزشان را کشف کرد و صرفاً میتوان حدس زد که به سینما، رقص، سیاست، آئینها و خاطرات خانوادگی اشاره دارند. این رویکرد انجیدکا میتواند نشانهای از کارکرد پراکنده و درهم حافظه باشد.
پسزمینه و فضای هندسی از دیگر مشخصات کلاژ-نقاشیهای انجیدکاست. پسزمینه که غالباً دری است به آشپزخانه یا فضایی دیگر در خانه، بر روزمرگی تأکید میکند. تصاویر و عکسهای کلاژ شده داخل این فضای روزمره از طرفی روی حضور و تأثیر سیاست، سینما، رقص، آواز، و به طور کلی فرهنگ عامه در زندگی فیگورها انگشت میگذارند. از طرف دیگر، عمری را که بر دیوارها، سقف یا کف یکدست و پاکیزۀ این فضا رفته است بازنمایی میکنند.
https://www.instagram.com/p/C3hflcItyAg/
مانند اغلب کارهای انجیدکا، ارجاعات بصری به زندگی گیاهی نیجریه، خوانندگان محبوب و برنامههای تلویزیونی مانند کاغذدیواری روی بدن و پسزمینه چاپ شدهاند. این فراوانی تصویری از برداشتی سخن میگوید که هنرمند از نیجریه بهمثابه «نقطۀ تماس و تلاقی» دارد، جایی که فرهنگهای بومی با تأثیرات استعمار بریتانیا و فرهنگ عامه که بعدها از آمریکا وارد نیجریه شده تلفیق میشوند.
https://www.instagram.com/p/C3atu-Btivz/
سوژۀ زیبارویان #۵ مادر نقاش است که بر درگاه مدرسهای نشسته. قسمتهایی از پله ترنسفر عکس دوندگان سرحال در پایان مسابقه است. تختهسیاه با پارچۀ پرترهای احاطه شده که در مراسم یادبود مادر هنرمند چاپ شد. دور عکس مادر نام او جملۀ «شمایل امید ما رفت» نوشته شده است.
انجیدکا در این کار پرترهای صمیمانه از آرزو و موفقیت زنانه بین نسلها ارائه میدهد و در عین حال بر قدرت تحولآفرین آموزش تأکید میکند. تزئینات فیگور کودکی مادر گوشوارۀ فیروزهای و زنجیری است که دست دختر مدالش را پوشانده. همچنین طرح خورشیدی پیراهن، بازوهای نحیف و دمپاییهای سادهای که به پا دارد، در کنار پرترۀ مراسم یادبود یادآور دستآوردهایی است که این جان کوچک در آینده و در سایۀ آموزش حاصل خواهد کرد. آنچه از نظر دور نمیماند، سایۀ پیراهن فیگور است که پای پلهها افتاده و نقاشی را از حالت یکبعدی و هندسی خارج کرده است.
https://www.instagram.com/p/C3hggyztxY_/
زیبارویان ۷ تنها کاری است که فضای بیرونی را به نمایش میگذارد. دختری دست به سینه کنار پژو سدان (اتومبیلی با تداعی قوی طبقۀ متوسط در نیجریه) ایستاده است. اتومبیل نمادی فرهنگی است که سطح آن بازتاب و همچنین حاوی دیگر ارجاعات تصویری از آرشیو هنرمند است. دختر محکم ایستاده و مستقیماً به بیننده نگاه میکند، در کمپوزیسیونی که زیر سؤال میبرد هر چه میتوانیم از یک عکس بفهمیم و هرچه از خود کودکی میدانیم.
اِنجیدکا آکونیلی کرازبی با تکنیک انتقال عکس روی تابلو، به برگها هم که هر سال میرویند و دوباره میرویند، رنگوبویی از خاطره داده است. به قول خودش، مهاجران در زندگی روزمره متوجه میشوند، حتی گیاهان هم تاریخی دارند. گیاهان هم مهاجرت میکنند. او میگوید دنبال چیزهایی میگردد که کار را از اطلاعات فرهنگی یا سیاسی یا تاریخی اشباع میکنند.
زیبارویان ۷ تنها کاری است که فضای بیرونی را به نمایش میگذارد. دختری دست به سینه کنار پژو سدان (اتومبیلی با تداعی قوی طبقۀ متوسط در نیجریه) ایستاده است. اتومبیل نمادی فرهنگی است که سطح آن بازتاب و همچنین حاوی دیگر ارجاعات تصویری از آرشیو هنرمند است. دختر محکم ایستاده و مستقیماً به بیننده نگاه میکند، در کمپوزیسیونی که زیر سؤال میبرد هر چه میتوانیم از یک عکس بفهمیم و هرچه از خود کودکی میدانیم.
در مجموعۀ زیبارویان، انجیدکا کودکان نیجریهای را در زندگی روزمره، در کلاس درس یا لباس راحتی پای تلویزیون به تصویر میکشد. کودکانی که نگاه خیرهشان به بیننده همزمان یادآور غرور و آسیبپذیری آنهاست. لایههای تصاویر و طرحهایی که آنها را احاطه کرده، تابلو را پیچیده میکند و از تجربههای گوناگونی میگوید که دوران کودکی را شکل داده است.
وحدت سیاه و سفید: نوید انسانهای بینژاد
نقاشی- کلاژ- طراحیهای انجیدکا همگی مات هستند و با طیف میانۀ رنگهای ثانویه[۳] کار شدهاند. او تکنیک ترنسفر راشنبرگ را اقتباس کرده که با مالیدن حلال پشت تصاویر مجلات و کتابها آنها را به سطح نقاشی میچسبانند. انجیدکا از این تکنیک برای ایجاد وهم با لایهلایۀ خاطرات استفاده میکند.
https://www.instagram.com/p/C3ap_1QtLeo/
پوست تیرۀ زنی که ستون فقرات معشوقی با پوست روشنتر را میبوسد، نه سیاه یا قهوهای بلکه پوشیده از تصاویری است که به امضای هنرمند تبدیل شده است. پوست او همانند اتاقی که در آن عشقبازی میکنند کلاژ شده است. هر چیزی که زن از آن ساخته شده (آکریلیک، سیاهقلم، مدادشمعی، مدادرنگی و ترنسفر) به معشوق مالیده میشود و به او نشت میکند. هر جا که دست زن خورده، به تصویر-خاطرۀ معشوقهاش آغشته شده است. یا همانطور که عنوان کاری دیگر با عنوان نوسازی عشقم (۲۰۱۱) میگوید، مرد در حال خود-انتقالی است. انجیدکا در مصاحبههایش، بازنمایی این صحنههای خصوصی بین خود و شوهرش را بازگویی اختلاط یا «وحدت» بین دو فرهنگ نیجریه و آمریکا شمرده است.
https://www.instagram.com/p/C3aqLwet1yQ/
بار دیگر فیگور سیاهپوستی که سر چرخانده و فیگور سفیدپوستی که تصاویر نیجریه، خاطرات یا ردپای آنها در ذهن و دل فیگور سیاهپوست به این فیگور سفید در حال نشت کردن است. گویی زمانی وحدت امکانپذیر میشود و فیگور سیاه از غرور دست میکشد که حس خاطرات به پوست فیگور سفید نشت کرده باشد. کلاژ با کمک تکنیک ترنسفر به سطح زیر پای فیگورها عمق داده و «مکان ذهنی» را که عشاق روی آن ایستادهاند، تصویری کرده است.
https://www.instagram.com/p/C3ardSptwpW/
با همین تکنیک ترنسفر عکس روی تابلو، انجیدکا به برگها هم که هر سال میرویند و دوباره میرویند، رنگوبویی از خاطره داده است. به قول خودش، مهاجران در زندگی روزمره متوجه میشوند، حتی گیاهان هم تاریخی دارند. گیاهان هم مهاجرت میکنند:
در کارم به چیزهایی مثل پارچه علاقه دارم، دنبال چیزهایی میگردم که کار را از اطلاعات فرهنگی یا سیاسی یا تاریخی اشباع میکنند. چرا که مهاجران گیاهان را میکارند تا یاد وطنشان را زنده نگه دارد. وقتی متوجه این نکته شدم، در تصاویر نیجریه یا در سفر به وطنم بیشتر به گیاهان توجه میکنم. گیاهان خیلی برایم نمادین شدهاند.
https://www.instagram.com/p/C3hhGa_N6kU/
آنچه به این تابلوی آکنده از تصاویر حالتی وهمگونه میدهد، پشت مرد سفیدپوست است. تصاویر کلاژ در حالتی شبیه به نشت از پهلوی چپ در حال پیشروی هستند. پاهای مرد را هم کلاژ تصاویری از آفریقا پوشاندهاند: مرد برای رسیدن به معشوق مسیری برای آشنایی با فرهنگ او طی کرده است. حالت معشوق هم که به بیتفاوتی یا متانت پهلو میزند، روی این طی طریق تأکید میکند.
https://www.instagram.com/p/C3asYUztKsc/
زنی مردی را از پشت بغل کرده است. سیاهپوست و سفیدپوست، انجیدکا و شوهرش. در مرکز تصویر گلدان ایگبو قرار دارد. پیراهن انجیدکا سبز است و پر از تصویر فیگورهای سیاه با مشتهای افراشته. در تمام کارهای او میتوان نشانههایی از گنجینۀ تصاویر نیجریه را دید. در لباسها، در دیوارها، سطوح فکر و احساس. جالب اینکه لباس و پوست فیگور سفیدپوست از کلاژ خالی است، حال آنکه کلاژ تصویر و عکس حتی کفشهای پاشنهبلند فیگور زن و همینطور بخش زیادی از کف اتاق را پوشانده است. دیوارها (به جز پنجره) از کلاژ خالی است و همینطور حاشیۀ کفِ کلاژپوش.
https://www.instagram.com/p/C3atDxWN_Kg/
انجیدکا و فرزندش در باغی نشستهاند. هر دو به طور تکاندهندهای واقعی و در عین حال رؤیایی به نظر میرسند. کودک بلوزی به تن دارد که رویش نوشته: «سیاه زیباست». گیاهانی که پس و پیش را پوشاندهاند جلبکگونهاند. فیگور خود هنرمند نگاهی مستقیم، آرام و باملاحظه دارد. اطرافش خاطرات نیجریه میچرخند، صحنههایی از آدمها و جاها، زنانی با تابلویی که میگوید: «فرزندانمان را به ما برگردانید.» (اشاره به کودکانی که بوکوحرام دزدیده است). تصاویر دیکتاتورهای نظامی که به آتیۀ آفریقا خیانت کردهاند، این تروما را تشدید میکند. در عین حال، تصاویر خانوادههای خندان را هم میبینیم که همگی در هم تنیده شدهاند. به نظر انجیدکا کرازبی نقاشیهایش (و شاید توسعاً هنر) در فضایی سوم بین اینجا و وطنش، بین حال و گذشته است. داخل خانۀ پشت سرش، روی یخچال، عکسی از زنی پرجنبوجوش، مادرش، به دیوار چسابنده شده. همۀ نسلها اینجا حضور دارند. پوست و لباس کودک هنوز به تصویر- خاطرهای آغشته نیست.
پانویس:
[۱]. موزۀ مصیبتها، پژمان طهرانیان، نشر اتفاق
[۲]. همانجا.
[۳]. رنگهای ثانویه از ترکیب دو رنگ اصلی درست میشوند، مثل ترکیب آبی+زرد= سبز.
منابع: