نام «گروه ملی صنعتی فولاد ایران» که به فولاد اهواز شهرت یافته، چندین سال است که با اعتراض‌های کارگری گره خورده است.

پیش از ۱۳۹۷ که کارگران معترض فولاد خیابان‌های اهواز را برای روزهای پیاپی تسخیر کردند، نام این شرکت به یکی از ده‌ها پرونده فساد مالی در ایران، پرونده امیرمنصور (مه‌آفرید) خسروی (آریا) گره خورده بود. او در سال ۱۳۸۹ با بهره‌گیری از روابط ویژه بیش از ۹۵ درصد سهام یکی از مهم‌ترین تولیدکنندگان فولاد را تصاحب کرد. پس از آنکه دستگاه قضایی حکم به اعدام مالک عمده سهام گروه ملی صنعتی فولاد ایران داد، مالکیت این شرکت بزرگ برای یک دوره به قوه قضاییه و پس از آن به بانک ملی واگذار شد.

در همه این سال‌ها کارگران فولاد معترض بوده‌اند؛ معترض به اهمال مدیران و «مافیای فولاد» که با تکیه بر روابط ویژه در روند تولید و فروش اخلال ایجاد کردند، و نیز به وضعیت معیشت و امنیتی حاکم بر محیط کار و اجرا نشدن طرح طبقه‌بندی. پاییز ۱۳۹۷، به فاصله چند ماه پس از واگذاری مالکیت و مدیریت شرکت به بانک ملی، گسترده‌ترین اعتراض کارگران فولاد برای بیش از یک ماه تداوم داشت. این دور از اعتراض‌ کارگران با بازداشت دست‌کم ۴۱ کارگر و اخراج چند تن از کارگران سرکوب شد.

اخراج و برخورد امنیتی اما مانع تداوم اعتراض کارگران نشد. آنها در سال‌های بعد نیز به مبارزه ادامه دادند؛ مبارزه‌ای که همچنان ادامه دارد و از دی ۱۴۰۲ دور تازه‌ای از رزم کارگران آغاز شده است.

دور جدید اعتراض‌ها

«زمانه» در آغاز دور جدید اعتراض‌ها به سراغ بخشی از کارگران گروه ملی رفت که صدای خود را از طریق کانال تلگرامی «صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد» به گوش می‌رسانند. پاسخ آنها به پرسش‌ها را در زیر بخوانید.

زمانه: شما دور جدیدی از اعتصاب و اعتراض را آغاز کرده اید. سه‌شنبه ۲۴ بهمن تمام فعالیت‌های شرکت تعطیل و حرارت کوره‌های پایین آمد. این دور جدید را با فاصله‌ی کمی نسبت به دور قبلی اعتراض‌ها آغاز کرده اید. آیا می‌توانید دلیل اعتراض‌ها را که بخشی از آن به طرح طبقه‌بندی مشاغل مربوط می‌شود، کمی برای خوانندگان ما توضیح بدهید و همزمان بگویید تحت چه شرایطی دور پیشین اعتراض‌ها را توقف کردید و چرا دور جدید آغاز شده است؟

صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد: اعتصاب این دوره چهارمین نوبت از اعتصاب‌های سریالی ما در سال جاری است که به صورت بهم‌پیوسته و در امتداد هم و در تمام بخش‌های کارخانه‌های این‌شرکت عظیم سازماندهی شده و عمدتاً بر مطالبات زیر متمرکز است:

  • بازبینی و اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل؛
  • همسان‌سازی دستمزدها با شرکت‌های فولادی همجوار به عنوان مثال شرکت فولاد اکسین خوزستان و اعمال آن در فیش‌های حقوقی؛
  • بازگشت به کار همکارانی که برای همین مطالبات اخراج و تعلیق شدند؛
  • اخراج علی محمدی مدیرعامل همراه با نقش‌داشتن کارگران در نحوه مدیریت شرکت؛
  • و مطالبه‌ای که در میانه راه افزوده شد و آن هم تبدیل وضعیت کارگران شرکت شفق راهیان اکسین از حالت پیمانکاری به نیروی قراردادی است.

تمام این مطالبات زیر چتر مبارزه با فسادهای میلیارد دلاری در زنجیره‌های مافیای فولادی است که گروه ملی را یکی از پایگاه‌های جدی خود در سطح مالکیت و مدیریت می‌داند.

https://www.instagram.com/reel/C3SPSBvKr1C/

اعتصاب‌ها در سال جاری به ترتیب از این قرار بودند:

  • اعتصاب سه روزه در برج آبان داخل محوطه شرکت که با پرداخت علی‌الحساب و وعده‌ی تحقق مطالبات به اول دی موکول شد؛
  • سپس اعتصاب هشت روزه از دومین روز برج دی با کنترل کامل شرکت شروع شد و گریزی به شهر داشت که با مذاکرات بر سر رفع تعلیقی فعالان کارگری و پرداخت نیمی از مطالبات اما علی‌الحساب و با وعده اعمال رسمی و پرداخت پک‌پی و خروج آیتم‌های فریزشده در ماه آینده پایان یافت؛
  • سومین نوبت اعتصاب ما از ابتدای بهمن بود که با شوری بیشتر و در مرکز شهر با همراهی مردم رقم خورد و در پی خلف وعده‌ها کلید خورده بود و با هزار و یک راهکار ضدکارگری و امنیتی و نیز فریب و تطمیع نمایندگان در مذاکرات با کارفرما و مقامات به صورت مشروط متوقف شد اما خیلی زود دوباره تمام کارگران دست به اعتصابی دیگر زدند.

دلیلش هم واضح است. کارگر با این دستمزدها نمی‌خواهد کار کند. سختی کار در این شرکت زیاد است و سطح زندگی اغلب نیروها پایین آمده ولی حتی قوانین دولتی ر که به نفع ما باشد، خود مجری قانون جلوی اجرایش را می‌گیرد. دلیل دیگر هم این است که کارگران گروه ملی در روند مبارزه دارند می‌بینند که اهرم فشار عمل می‌کند و به دستاوردهایی رسیده‌ایم و در همین ماه‌ها دستمزدمان بالا رفت، چون تنها شرکتی بودیم که نیروهایش تنها با اتکا به فعالیت جمعی و مستقل خودشان توانستند به‌طور ملموس به مرحله اجرای طرح طبقه‌بندی و اصلاح آیتم‌ها برسند؛ دوستان ممنوع‌الکار نیز به کار بازگشتند و مدیریت دیگر جرأت توهین علنی ندارد و به حراست و دستگاه امنیتی متوسل می‌شود.

کارگر درک می‌کند که قدرت دست‌یابی به حق‌اش را دارد. البته که بسیار سخت است، ولی پتانسیل پرسنل گروه ملی شوخی نیست و چنین مبارزاتی در میان ما در طول سالهای اخیر وجود داشته است. مجموعه این عوامل به طور کلی ما را به این اعتصاب‌ها کشانده است.

به نظرتان دورنمای دور جدید اعتراض‌ها چه خواهد بود؟ آیا امیدوار به کسب امتیاز از کارفرمایان و مقام‌ها هستید؟ آیا پیش‌بینی شدت‌گرفتن سرکوب علیه دور جدید اعتصاب و اعتراض را می‌کنید؟

یکی از اهداف‌مان بازتر کردن چشم همکاران نسبت به حق واقعی و قابل دسترس خودشان است. ما خواهان همه این لیست مطالبات هستیم ‌که با اطمینان باید گفت که تمام سه هزار نفر می‌دانیم در هر دور اعتصاب که شروع میشود لازمه تحقق وعده‌ها ثابت قدمی و عهد بستن بر سر ایستادگی تا آخر است.

کارگر درک می‌کند که قدرت دست‌یابی به حق‌اش را دارد. البته که بسیار سخت است، ولی پتانسیل پرسنل گروه ملی شوخی نیست و چنین مبارزاتی در میان ما در طول سالهای اخیر وجود داشته است.

اما زنده و محکم نگه داشتن صفوف کارگری کار بسیار پیچیده‌ای‌ست که بدون تشکل‌های واقعی و بدون داشتن هیچ جایگاه قدرتی در مراجع حاکمیتی کار بسیار مشکلی است که اتفاقاً ما با همین امکانات موجود آن را دنبال می‌کنیم. هرچه سازماندهی ما قوی‌تر و تاکتیکی‌تر باشد طبعا امتیازهای بیشتری می‌گیریم و حتی می‌توانیم دست روی تغییرات مالکیتی در این شرکت و صنعت ملی بگذاریم که تاکنون دولت و بخش خصوصی دست در دست هم سعی در زمین زدن آن داشته‌اند. طرف مقابل هم تماشاگر نخواهد ماند و از تاکتیک‌های اعتصاب‌شکنی به هر نحوی بهره می‌برد و مثلا با تفرقه‌اندازی یا حضور یگان ویژه و نیروهای لباس شخصی در اعتصاب خیابانی یا تماس‌ها و جلسات تهدیدآمیز در‌حال سرکوب است.

وقتی بعد از مدتها تمام خیابان‌های اهواز زیر گام‌های ما لرزید پلیس هم غافلگیر شد و سپاه پهباد بالای سرمان فرستاد و نهاد امنیتی دست‌پاچه شد و پرونده ساخت. احتمال اینکه پس از انتخابات اسفند لحن برخورد با تجمعات کارگری تغییر کند نیز بالاست.

Ad placeholder

آیا مجمع عمومی ۲۱ بهمن برگزار شد؟ آیا پس از آن تصمیم به آغاز دوباره اعتراضات گرفته شد؟

مجمع عمومی هم در دوره‌های قبل و سال‌های پیش و در دور اخیر همواره برگزار می‌شده و با همت و پشتکار و آگاهی پرسنل به جزء جدایی‌ناپذیر از مبارزه ما تبدیل شده است.

شنبه ۲۱ و دوشنبه ۲۳ بهمن طبق فراخوان‌ها برخی همکاران شرکت داشتند و در میان فعالین این اجماع حاصل شد که نحوه اجرای طرح و توافق اخیر و پرونده‌سازی ۲۲ نفرمان ، راه نفس را بر ما تنگ کرده و اتلاف وقت به صلاح هیچکس نیست. بدین ترتیب و با وجود مخالفت یکی دو بخش از شرکت، زمینه‌های اعتراض شکل گرفت و به تمامی خطوط تولید تسری یافت و از ۲۴ بهمن اعتصاب فراگیر و کامل گشت. بدین ترتیب مجمع عمومی ابزار کار ما برای تجمیع قوا و تقویت روحیه حق‌طلبانه است.

به طور کلی نظرتان درباره وضعیت فعلی جنبش کارگری در ایران چیست؟

درباره وضعیت جنبش کارگری ایران صحبت بسیار است و در اینجا نمی‌گنجد و در اینباره پاسخی نداریم به جز آنکه در دوره فعلی ، ریشه‌های دست‌درازی به منابع کارگری به صورت بی‌سابقه‌ای درهم تنیده است و در این وضعیت نیاز است در هر صنفی به نزدیک‌تر شدن مطالبات و شعارها با خارج از صنف خود هم فکر کرد و راهکار داشت تا قدرت چانه‌زنی تقویت شود.

استثمار شدید و آشفتگی اقتصادی وضع کارگر ایرانی را از تمام کشورهای همسایه وخیم‌تر ساخته است و هدایت‌گری مافیاها با عوامل وابسته به حاکمیت در آن اعم از بسیج و اطلاعات و سپاه، موانع اصلی پیشرفت جنبش کارگری شده‌اند.

برخی اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگری و صنفی (مثلا در نمونه‌ی معلمان) را به خاطر به گفته آن‌ها «مطالباتی» بودن نقد می‌کنند. مثلاً می‌گویند جنبش مطالبه‌گر به حد کافی رادیکال نیست. پاسخ شما به آن‌ها چیست؟

در‌ نظر‌ ما کارگران ایران حق‌شان خیلی بالاتر از این‌هاست و رمز تحقق هرگونه آینده بهتر برای این کشور، در توانایی‌های جنبش‌کارگری است. ببینید بدنه جامعه کارگری از بیکار شدن و زیر شکنجه رفتن و از آینده مبهم خودش واهمه دارد و به خطرات بقای خانواده‌اش فکر‌ میکند و برای همین نگاهشان صنفی میماند. دقت کنید که چقدر تاکید از سوی کارگر بر روی مطالبه گری صنفی و قانونی در شرکت‌های مختلف که همه به نوعی گرفتار مشکلات هستند وجود دارد و نشان می‌دهد که نگرانی‌ها از کجاست. کارگر ایران بی‌پناه و بدون تشکیلات است و در جنبش ما تقریبا چیزی به اسم تشکل بدنه دار در کارگران که در دست خودشان باشد فعال نیست و اگر به تعداد انگشتان دست هستند که حرف از تشکل کارگر یا معلم می‌زنند ریشه در گذشته دارند و امروز مشمول استثنا و تحت این شرایط، گروه‌های گارکری باید کاری کنند کارستان تا مطالبه گری صنفی به عمق جامعه برود. معتقدیم که مطالبه گری در ذات هر تغییری نهفته است و انسان مطالبه‌گر شایسته خوشبختی است. اگر کارگران یا معلمان بتوانند صنف خود را با جدیت و گستردگی همراه و متحد کنند، مطالبه گری به مرحله‌ای رادیکال و به جنبشی که قامتی بلند و قدرتی سازمان یافته دارد تبدیل خواهد شد.

آیا تصور می‌کنید حمایت مدنی و روشنفکری و اجتماعی از مبارزه‌ی شما در گروه ملی فولاد به حد کافی وجود دارد؟

نکته‌ای که در این مورد باید ذکر شود، این است که فقط حمایت‌های عملی و میدانی، قدرت لازم برای تقویت جناح کارگری‌ در گروه ملی‌ را خواهد داشت. به کرات در میان پرسنل، رضایت و شعف بابت اعلام حمایت و همبستگی از طرف دیگران دیده می‌شود که به تداوم حق‌خواهی کمک کرده است. اما اعلامیه‌ها و بیانیه تاثیر بلندمدت ندارد و مثلا گره‌ای باز نمی‌کند.

برای گروه ملی که تریبون پیدا کرده‌ایم و تجربه همبستگی در کف شهر و صحنه‌ی اعتراض به عنوان مثال با محلات اهواز یا کارگران نیشکر هفت‌تپه و خوزستان یا آذراب یا بعضی دانشکده‌ها را داریم. اما حمایت رنگ و بوی دیگری دارد. در کشوری که آحاد ملت پشت کارگرش را نگیرد، تخریب زیرساخت‌ها و جنگ معیشت بر سر لقمه‌ای نان است که بر مردم حاکم می‌شود.

پس در فضای حمایتی که صحبت می‌کنیم، آنچه اهمیت دارد بزرگتر شدنِ همبستگی کارگری در میان مبارزان و مطالبه‌گران است و نمونه‌ اخیرش هم فعالیت مشترک و همصدایی‌های کارگر و صنعت‌گر و بازنشسته یا شاغل و بیکار یا قراردادی و پیمانکاری با یکدیگر بود.

Ad placeholder

آیا می‌توانید برای ما کمی درباره مسأله‌ی کارگران «بومی» و «غیربومی» در این مبارزه، یا در واقع تاثیرداشتن یا نداشتن مسأله‌ی «ستم ملی» در آن، نظرتان را برای ما بنویسید؟

در گذشته مدیران قبلی و فعلی از زمان موسوی تا یوسفی و محمدی، نه تنها به اشتغال منطقه یاری نمی‌رسانند که بارها تلاش داشتند با حربه‌های قومی اختلاف به میان نیروها ببرند که البته با هوشیاری ما موفق نشدند. ما حتی اجازه ندادیم اداره کار بساط شورای اسلامی کار را در شرکت راه بیندازد.

ما اینجا عرب داریم، فارس و لر داریم، ترک داریم، اما برادریم و در درجه‌ی اول فولادی و کارگر سرسخت آهنیم. همه گروه ملی هستیم، همه اهوازی و خوزستانی و ایرانی هستیم، فرقی ندارد. حتی آمدند بارها در حوزه‌ی ادارات دیگر یا مدیریت بخش‌ها و سرپرستان اختلاف‌های این‌چنینی پیاده کردند اما این فسادها به پرسنل سرایت نکرد.

مشکلات شرکت واقعاً ربطی به این مسائل ندارد. کارگر گروه ملی به هر زبانی می‌گوید زندگی در رفاه حق او و خانواده‌اش است.