در مورد «ابتکار کمربند و جاده چین» زیاد نوشته شده است. کافی است بگوییم «ابتکار» تنها شبکهای از راههای دریایی، زمینی و دیجیتالی نیست که اقتصاد چین را به بازارهای آسیای مرکزی و جنوبی، خاورمیانه، اروپا و آفریقای شمالی و مرکزی متصل میکند. برنامهریزان این ابتکار در حزب کمونیست چین آن را به عنوان ابزاری استراتژیک برای افزایش هژمونی ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک چین در نظم جهانی چندقطبی تلقی میکنند، همانطور که «طرح مارشال» نقشی کلیدی در به انحصار درآوردن بازارهای آمریکایی در اروپا و آسیا پس از جنگ جهانی دوم و تبدیل شدن ایالات متحده به هژمون جهانی داشت.
برنامهریزان آمریکایی با اهمیت این ابتکار به خوبی آشنا هستند. بر اساس گزارش ویژهای به جو بایدن، ایالات متحده از استراتژی چین و تأثیر ابتکار بر “پیچیدگیهای لجستیکی تجارت بین المللی” آگاه است. از طریق این ابتکار، آینده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نرمافزاری نزدیک به ۱۵۰ کشور با سیاستهای بازار و دولت چین گره میخورد و یکی از بزرگترین مجموعه کشورهای مشترکالمنافع را تشکیل خواهد شد که بر اساس تخمین بانک جهانی، ۷,۱ تریلیون دلار به رشد اقتصاد جهانی کمک خواهد کرد. این منافع مشترک دولت چین را مجبور به سرمایه گذاری در این کشورها و حتی دفاع از آنها (و یا مداخله نظامی) در صورت لزوم می کند.
بر اساس گزارشی از ناتو، «اقتصاد دیجیتالی» به «مهمترین منبع ملی استراتژیک در آینده» و «کانون نبرد ژئواکونومیک و ژئوپلیتیکی برای تعیین آینده اقتصادی و فناوری جهانی» تبدیل شده است. در این بزنگاه، ابتکار طرح ایالات متحده برای انحصار زیرساختهای «تجاریسازی داده» در سرتاسر جهان را تهدید میکند: از تلفن همراه گرفته تا واحدهای تفریحی، مسکونی و صنعتی که ملزم به استفاده از اکوسیستمهای دیجیتال هستند.
این تهدید «چالشی استراتژیک برای غرب از نظرگاه امنیتی و تجاری» است، زیرا «جاده ابریشم دیجیتال» چین نقشی استراتژیک در متصل کردن اقتصاد دیجیتالی جهانی به اقتصاد چین و زیرساختهای چینی ایفا میکند. از همه مهمتر، برتری در این رقابت تعیینکننده است چرا که بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۴۰، چنین بازارهایی میتوانند منجر به بیکاری عده بیشماری از «نیروی کار در بخش خدماتی» شوند. آینده بازار و نیروی کار در آمریکا و غرب در گرو پاسخی مناسب به ابتکار چین است.
در این میان، مناطقی مانند خاورمیانه که بر سر راه اتصال چین به اروپا قرار دارند، به میدان نبرد رقابت چین و آمریکا، و امثال روسیه، هند و ترکیه، برای هژمونی اقتصادی و سیاسی تبدیل شدهاند. ایران بهویژه میتواند نقشی حیاتی در آینده ابتکار در خاورمیانه ایفا کند. در درجه اول، تنها مسیر مستقیم زمینی از آسیای مرکزی به اروپا از ایران عبور میکند. در غیر این صورت، ترانزیت چینی میبایستی از راه پاکستان به بندر گوادر و از آنجا، از طریق اقیانوس هند و کانال سوئز، به بنادر تحت مالکیت و اداره چین در اروپا، مانند پیروس در یونان، سفر کند.
به علاوه، بعد از بسته شدن «کریدور شمالی» ابتکار (از راه روسیه به اروپا) به دلیل جنگ اوکراین، بخش عمده ترانزیت زمینی چینی میبایستی از خاک ایران یا ترکیه عبور کند. به گفته مهرداد بذرپاش، وزیر راه وشهرسازی جمهوری اسلامی، «اگر بگوییم موقعیت جغرافیایی و سیاسی ما بیش از نفت یا حداقل معادل نفت برای ایران درآمد خواهد داشت کلامی به گزاف نگفته ایم. لذا یکی از اولویتهای اصلی دولت همین توسعه خطوط ترانزیت و گذرگاههای تجاری از مسیر ایران است.»
با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک ایران در بازارهای ترانزیتی، اقلیتهای ساکن مرزهای ایران در آتش رقابت شدید بازیگران منطقه ای و جهانی گرفتار شدهاند. به عنوان مثال، با آگاهی از موقعیت ژئواستراتژیک ایران در ابتکار، ترکیه سعی میکند از طریق پروژههای مختلفی مانند «کریدور میانی» از نفوذ ایران بکاهد. این کریدور “مبتنی بر ایده ایجاد یک شبکه راهآهن در سطح منطقه” است که «از خاک ترکیه» سرچشمه میگیرد و از راه “قفقاز” و دریای خزر به “آسیای مرکزی” و چین میرسد.
کریدور ترکیه ایران را کاملا دور میزند. دولت ایران سیاستهای خود را برای تضعیف طرح ترکیه دارد. به عنوان مثال، جمهوری اسلامی قصد دارد یک مسیر ترانزیتی ایجاد کند که بخش ایرانی ابتکار را از راه بصره عراق به بندر طرطوس سوریه (که ماه گذشته به ابتکار ملحق شد) و دریای مدیترانه متصل میکند و عملاً ترکیه را دور میزند. در مقابل، این طرح ایرانی دولت ترکیه را وادار به دخالت نظامی بیشتر در کردستان ترکیه و عراق، و «کریدور زنگهزور» ارمنستان، برای راهگشایی کریدور میانی میکند.
به علاوه، این طرح نه تنها دلیل حضور سپاه پاسداران ایران را در منطقه دیرالزور سوریه در مرکز سوریه (که مسیر آینده طرح ایرانی ابتکار از نزدیکی آن می گذر) روشن میکند، بلکه حمله اخیر شبه نظامیان تحت حمایت ایران به پایگاه آمریکایی «برج ۲۲» در نزدیکی مرز مشترک اردن، سوریه و عراق (که به پایگاه آمریکایی «التنف» در مرکز سوریه کمک رسانی میکند) توجیه میکند.
(شایان ذکر است که جمعیت کرد در ایران، عراق و سوریه بزرگترین بازنده طرحهای ایران و طرحهای متقابل ترکیه هستند. این موضوع بخش دوم از این مقاله سه قسمتی است. بخش سوم این مقاله به تأثیر ابتکار بر طبقه کارگر ایرانی، خاورمیانهای و جهانی میپردازد.)
در این بخش از مقاله اما به بررسی تأثیر ابتکار بر زندگی ایرانیان بلوچ می پردازم تا دلایل عملیات «ضد ترور» جمهوری اسلامی و پاکستان در منطقه را که جان عدهای از مردمان بلوچستان را گرفته است روشن کنم.
لازم است این بحث را با توضیحی درباره «کریدور بین المللی حمل و نقل شمال-جنوب» روسیه شروع کنم، که هدف آن اتصال بازار روسیه از راه آذربایجان به بندر چابهار ایران و از آنجا به بنادر هند و جنوب آسیا است. جمهوری اسلامی قصد دارد این کریدور روسی را از طریق راهآهن «چابهار-زاهدان-سرخس» به یکی از یکی از کریدورهای اصلی ابتکار چین، «کریدور اقتصادی چین-آسیای مرکزی-غرب آسیا» متصل کند. در صورت موفقیت طرح ایران، بندر چابهار می تواند عملاً جایگزین بندر گوادر پاکستان شود که هدف آن اتصال ابتکار به اقیانوس هند، شاخ آفریقا و مدیترانه از طریق «کریدور اقتصادی چین و پاکستان» (سی-پک) است. همانند ترکیه، دولت پاکستان سیاست های خود برای تضعیف طرح ایران را دنبال میکند، و بار دیگر، اقلیتهای ساکن مرزهای ایران، و اینبار بلوچستانیهای دو طرف مرز ایران و پاکستان، در آتش رقابت این بازیگران منطقهای گرفتار شدهاند.
بهعنوان مثال، با وجود اینکه چین سرمایهگذاری قابل توجهی در بندر گوادر پاکستان انجام داده است، اتصال این بندر به کریدورهای دیگر ابتکار به دلایلی از جمله مقاومت گروههای ملیگرای بلوچ مانند ارتش آزادیبخش بلوچستان در برابر این پروژه دشوار واقع شده است.
در اوت سال گذشته، ارتش آزادیبخش بلوچستان بهکاروانی متشکل از ٢٣ مهندس چینی کارمند ابتکار حمله کرد. هدف ارتش آزادیبخش بلوچستان مختل کردن و تضعیف سی-پک بود که تخمینزده میشود تا کنون، پذیرای نزدیک به ٦۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری چینی بوده است. ارتش آزادیبخش بلوچستان سپس یک اولتیماتوم نود روزه به چین داد و اعلام کرد که حملاتش را تشدید میکند مگر اینکه چین به طور کامل شهروندان خود را خارج کند و پروژههای اقتصادی خود را در بلوچستان متوقف کند.
طبق گزارشها، دولت هند، سرمایهگذار اصلی بندر چابهار ایران که سی-پک را تهدیدی امنیتی برای منافع ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک هند میداند، از این ارتش حمایت میکند. ماه گذشته پاکستان، رقیب منطقهای هند و ایران، اعضای این ارتش را در سراوان استان سیستانوبلوچستان ایران هدف قرار داد که طی آن هفت غیرنظامی ایرانی کشته شدند.
پاکستان مدعی است که این حملات را در پاسخ به حمله ایران به ملیگرایان بلوچی جیشالعدل در منطقه پنجگور پاکستان انجام داده است، که در جریان آن دو غیرنظامی کشته شد. اما مساله پیچیدهتر است. پنجگور یک ایستگاه کلیدی در مسیر سی-پک به گوادر است، در حالی که سراوان پنجگور را به راه آهن چابهار-زاهدان- سرخس در ایران متصل میکند. بنابراین، میتوان تبادل آتش و عملیات «ضد تروریستی» ایران و پاکستان را به دو طریق دیگر تفسیر کرد. یا هدف این حملات تشدید وضعیت امنیتی حول دو مسیر ترانزیتی رقیب یکدیگر و در نتیجه افزایش «هزینه تجارت» در ایران و پاکستان بود (سناریویی که در نهایت به نفع روسیه و آمریکاست) و یا این حملات با همکاری ایران و پاکستان (و تشویق هند و چین) برای حفاظت متقابل از جادههای منتهی به بنادر چابهار و گوادر انجام گرفتند. در هر صورت، چین به سرعت وارد عمل شد تا از روابط ایران و پاکستان تنشزدایی کند، در حالی که غیرنظامیان بلوچ میبایستی بیش از پیش جور عملیات «ضد ترور» ایران و پاکستان را بکشند.
بدیهی است که تمرکز جمهوری اسلامی بر «ضد تروریسم» در سیستان و بلوچستان صرفاً محصول جانبی سیاستهای فرقهای و استبدادی این دولت نیست. آینده ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیک این نظام به سرنوشت راه آهن چابهار-زاهدان-سرخس و اتصال آن به ترانزیت چینی، روسی و هندی بستگی دارد. اگر در دور آخر اعتراضات ایران، شهر زاهدان بیش از حد معمول مورد سرکوب سپاه پاسداران قرار گرفت، این به دلیل محوریت زاهدان (و استان سیستان و بلوچستان) در برنامههای جمهوری اسلامی است. همچنین میتوان ادعا کرد که گروههای ملیگرای بلوچ پیامدهای طرح جمهوری اسلامی برای ساکنان بلوچستان را درک کردهاند. با حمایت مالی، نظامی و دیپلماتیک دولتهای چین، روسیه و هند، سی-پک و کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب می توانند سرنوشت اقتصادی و سیاسی مردم بلوچ را تا آیندهای دور دیکته کنند. همانطور که در بخشهای دیگر این مقاله نیز نشان خواهم داد، توجه به چنین ملاحظات راهبردی در تحلیل سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و مخالفاش بسیار مهم است.