این روایتی ارسالی به «زمانه» است. فرد یا افرادی که روایت را فرستاده اند و برای حفظ امنیت نام یا نامشان نزد زمانه محفوظ خواهد بود، آن را چنین نام نهاده اند: «بگذارید باور کنند فرزندانشان را به قتل رساندید».
روزها یکی پشت دیگری میآیند و میروند. در زندان قزلحصار هنوز زندانیان در اعتراض به احکام اعدام سهشنبهها در اعتصاب غذا هستند و بند نسوان نیز به پیروی از آنان به صدایِ عمومی مرگ اعتراض میکنند. اعتراض به احکام اعدام همچنان به قوت ادامه دارد و علیرغم اینکه حدودا ۱۰ روز از اعدام زندانیان سیاسی کُرد سپری شده، مادران این چهار شهید همچنان چشم انتظار یک پیکر هستند. یک سال و نیم از ملاقات محروم بودند و وقتی به آنها اطلاع دادند برای اولین و آخرین ملاقات راهی زندان شوند، امیدشان برای همیشه کور شد.
شاید شمارش روزها از دست ما در رفته باشد که دقیقا چند روز از قتل سیاسی این چهار زندانی سپری شده اما برخلاف ما که باور کردهایم آنها به قتل رسیدهاند، مادر یکی از آنان همچنان بیتاب فرزندش است:
نمیتوانم باور کنم بچهام شهید شده. تا سرِ خاکش نروم، نمیتوانم باور کنم.
آخرین ملاقات، تصویری غیرقابل باور از قتل فرزندانشان در ذهن آنها ساخته است:
من آخرین بار بچهام را زنده ملاقات کردم، هنوز نمیتوانم باور کنم که جمهوری اسلامی او را کشته است.
مادران دوباره دست به دامنِ اعتراض شدهاند، این بار نه برای اینکه از مردم و سازمانهای حقوق بشری درخواست نجاتِ جان فرزندانشان را کنند، بلکه تیری در تاریکی رها میکنند تا شاید به آنها اجازه دهند بالای مزار فرزندانشان ایستاده و عزاداری کنند اما دریغ از عدالت:
به ما گفتهاند احتمال دارد سه یا چهار ماه دیگر به شما بگوییم فرزندانتان را کجا دفن کردهایم.
مادر یکی از زندانیان کورد سابقه بیماری دارد و پس از قتل فرزندش وضعیت جسمیاش با غمِ از دست دادن جگر گوشهاش گره خورده:
فکر کنم باید دوباره شیمیدرمانی را شروع کنم.» او به برگههایی که برای اعتراض به حکم اعدام در روزِ آخرین ملاقات در دست داشت تا به دیوان ببرد اشاره میکند: «برگهها همش بازی بیش نبود.
آنچه بر خانواده این چهار شهید در مدت یک سال و نیم گذشته، غیرقابل توصیف است. فرزندانشان در موقعیتی کاملا محروم از حمایتهای قانونی مثل حق دسترسی به وکیل به مدت یک سال و نیم ناپدیدسازی قهری شده بودند و حالا این جرمِ بینالمللی با ممانعت نیروهای امنیتی از تحویل اجساد آنها به خانوادههایشان همچنان ادامه دارد.
«تبعیض و نابرابری در مرگ» که ذیل اعدامهای فراقضایی، سریع یا خودسرانه قرار میگیرد، موردی است که هم در روند رسیدگی به پرونده این چهار زندانی و هم پس از اعدام آنان جریان داشته است. برای اثبات این موضوع میتوان به یادداشت دبیر کل سازمان ملل با عنوان «ارتقا و حمایت از حقوق بشر» استناد کرد که در قسمتی از آن درباره نابرابری در مرگ نوشته است:
مانند زندگان با مردگان نیز ممکن است نابرابر رفتار شود. کسانی که در زندگی به حاشیه رانده میشوند؛ فقرا، آزار دیدگان و کسانی که مورد تبعیض قرار میگیرند همچنین بیشترین خطر را دارند که شناسایی نشوند. بقایای آنها هرگز به خانوادههایشان بازگردانده نشده است و هرگز عدالت دریافت نمیکنند.
ناپدیدسازی قهری پژمان فاتحی، محسن مظلوم، وفا آذربار و محمد فرامرزی نقض کامل حقوق بشر است که پاسخگویی درباره آن مطلقا برعهده دولت است. جمهوری اسلامی در وهله اول در قبال اعدام فراقضایی این چهار زندانی سیاسی و سپس هتک حرمت اجساد آنان که قوانین بینالمللی آن را ممنوع کردهاند و تحت عنوان «نقض حقوق شخصیتی و حق خانواده مرحوم» شناخته شده، باید پاسخگو باشد.