وفا احمدپور دامناب
وفا احمدپور دامناب، معروف به «وفادار»، رپر معترض ایرانی، یکشنبه ۱۵ بهمن بازداشت شد. یک منبع آگاه به گروه مشاوران حقوقی «دادبان» گفته بود: «وفادار، در یک سال گذشته زندگی مخفی داشت، اما شماره تلفنش را پیدا کردند و با او تماس گرفتند. و احضارش کردند، اما چون احضار تلفنی قانونی نیست، او مراجعه نکرد. در چند روز اخیر نیروهای اطلاعاتی به چند محل کار سابق وفا رفتند و سراغش را گرفتند. آنها همچنین به خانه او هجوم بردند و خانوادهاش را گروگان گرفتند و با او تماس گرفتند که بیا و خودت را معرفی کن. او سرانجام شب گذشته تصمیم گرفت بهخاطر خانوادهاش برود و خودش را معرفی کند و ما پس از آن از او اطلاعی نداریم و نگرانش هستیم.»
وفادار، ۴۰ سال سن دارد و با کارگری امرار معاش میکرد.
او در پیامی صوتی که سایت مشاوره حقوقی دادبان سهشنبه ۱۷ بهمن منتشر کرده، همزمان با ابراز نگرانی درباره خانوادهاش میگوید برای خودش نگران نیست و «فدای سر یه ایران».
این رپر بازداشتشده در پیام صوتی خود میگوید «آیا زندگی ارزش این را دارد که من ببینم هموطنانم کف خیابان اعتراض میکنند و اسم اغتشاشگر بر آنها گذاشته میشود؟»
او پیش از بازداشت در ویدئویی تأکید کرده بود که «چیزی جز عدالت» و اعتراض به «تبعیض و نابرابری» نگفته و به عنوان «جزئی از مردم» وقتی دیده که «حق ناحق شد» نتوانسته سکوت کند.
انجمن قلم آمریکا سهشنبه ۷ فوریه/ ۱۷ بهمن اعلام کرد بازداشت وفا احمدپور «یک نمونه وحشتناک دیگر از آزار و اذیت ناعادلانه» رپرها و هنرمندانی مانند توماج صالحی و سامان یاسین است که شهامت مخالفت با جمهوری اسلامی را داشتهاند. ژولی تربو، مدیر پروژه «هنرمندان در خطر» انجمن قلم آمریکا (Artists at Risk Connection) گفت:
«دولت ایران از قدرت هنرمندان میترسد، زیرا به طور غریزی پتانسیل هنر را برای الهام بخشیدن به شهروندان برای رویای آیندهای بهتر و عادلانهتر برای همه درک میکند.»
وفا احمدپور که با نام هنری «وفادار» شناخته میشود، تا پیش از به گروگان گرفته شدن خانوادهاش توسط نهادهای امنیتی که به بازداشت او انجامید، با کارگری گذران میکرد. او از ۱۷ سال پیش در زمینه موسیقی رپ و هیپ هاپ فعالیت میکند. از او ۱۸ ترانه در پلتفرم «ساوند کلود» منتشر شده است.
وفادار از رپرهای کمتر شنیده شدهی رپ فارسی محسوب میشود. رپری از جنس «هیچکس»، با صدایی در بازهی فرکانسی صدای «حمید صفت». البته او صدای خاص خود را دارد صدای خشدار، بم و عمیق که مناسب سبک آثار اوست.
وفادار که نشان داده بیشتر به هیپ هاپ الد اسکول علاقه دارد مثل دیگر هنرمندان رپ فارسی با همکاری با آهنگسازان و تنظیمکنندههای ایرانی به دنبال سبک منحصر به فرد خود بوده است که این تلاش در دو اثر «پابرهنهها» و «رنسانس» به ثمر نشسته و به زبان و بیان موسیقایی ویژه خود او رسیده است. هر دو اثر نیز موزیک ویدیوهای قابل توجهی دارد که با امکانات اندک ساخته شده. او در این دو آهنگ از همکاری علی ذووفادارقاری نیز برخوردار بوده است.
در مسیر یک تحول فکری
«پابرهنهها» و «رنسانس» از شناختهشدهترین آثار وفادارند. هر دو از آهنگهای اعتراضی با محتوای اجتماعیاند. وفادار که با کارگری زندگیاش را میگذراند، در ترانههایش به مشکلات معیشتی اقشار زحمتکش جامعه توجه ویژهای دارد که در سایر آثار کمتر سراغ داریم. او صادقانه آنچه در سر دارد را بیان میکند و از پسندیده نشدن عقیدهی خود هم هراسی ندارد. در همان حال در برخی ترانههای او رد کمرنگی از اعتقاد مذهبی را که با انتقاد از گستردگی فساد و عرق ملی درآمیخته میتوان سراغ گرفت. در «پابرهنهها» میگوید:
به نام وطن به نام اعتراض
به نام شست و شوی اعتقاد
به نام رپری که خودجوشه
به نام الله که کُد روشه
به نام زنی که از نداری فاحشه شد
یا اون دختر مجردی که حامله شد
لعنت به اون دستهای پشت پرده
که زندگی نرمال خاطره شد
این بود انقلاب پا برهنهها؟
این بود درک کردن حال گشنهها
ترانهی آهنگ و سادگیاش آن را برای عموم مردم قابل فهم میکند. این نقطهی قوتی در لحن و بیان وفادار است که در نسل جدید رپرهای ایرانی رفته رفته رو به فراموشی گذاشته است. اکثر خوانندگان مطرح نسل جدید رپ فارسی به دنبال مخاطبان حداکثری هستند و بیشتر با تکنیکهای روز دنیا سعی در ارائه آثار خود دارند و با مُد و سطح کیفیت هیپهاپ جهان در رقابت هستند.
وفادار از این دست خوانندگان رپ فارسی به شمار نمیرود. او را میتوان فردی معترض و علاقهمند به رپ و هیپ هاپ اولد اسکول دانست که سعی داشته است به وسیلهی کمترین امکانات اعتراض و عقیدهی خود را بیان کند. در «رنسانس» او از تفکر مذهبی فاصله میگیرد و به موضوعاتی مانند کودکان بازمانده از تحصیل، بیخانمانی، شکاف طبقاتی و تبعیضهای اجتماعی و سرکوب آزادی بیان و همچنین فساد اقتصادی در دولت – مافیا اشاره میکند:
کلی بچه دیدم تو ایران بیشناسنامه،
ولی ندیدم روستایی رُ بیامامزاده
ندیدم محلهای بدون مسجد
کنارش یه کارتُن خواب و یه روح خسته.
بله باید حفظ بشه ظواهر دین
میگین: نباید به دست دشمن بهانه بدیم.
شما حساباتون پرِ پول و کاخ نشین
ما هم بدون کارت ملی و خرابه نشین
چرا یه کالا قیمتش ثابت نیست؟
چرا خفه خون بگیریم و ساکت شیم؟
چرا دارین همه چی رُ میفروشین
از دریا تا خاک حاصلخیز
«رنسانس» و «پابرهنهها»
آهنگ رنسانس و پابرهنهها هر دو از نظر ساختاری به یکدیگر نزدیک هستند. سازندهی هر دو اثر، به خوبی با توجه به بازهی فرکانسی صدای وفادار، آهنگ را با صداهای زیر بیشتری تزئین کرده است و با ملودی اصلی پیانو و یک ریتم ساده و جاافتادهی هیپ هاپی در هر دوآهنگ طرف هستیم.
آهنگ «رنسانس» بهتر تنظیم شده است و صدای سازهای درام بهتر شنیده میشود و فرود موسیقی در قسمت پایانی آن به جا و قبل از پایان آهنگ است و ملودی پیانو نیز ملودی کامل و دارای پایان است. یکنواخت نشدن موسیقی «پابرهنهها» بیشتر متکی به افکتهای صوتی است و در مجموع با تأکیدهای هارمونیک فضا عوض میشود چون ملودی پیانو به سبب تکرارش از ابتدا تا پایان میتواند موسیقی را یکنواخت کند و بیشتر از آنکه ملودی اصلی آهنگ باقی بماند به قسمتی از ریتم آهنگ تبدیل میشود. در «پابرهنهها» اما نجواهایی در پسزمینه موسیقی میشنویم که از برخی لحاظ باعث به وجود آمدن خط ملودیک اصلی آهنگ میشود.
در هر دو موسیقی با استفاده از ترفندهایی مانند صداهای فیلمها و سخنرانیهای مختلف و ارجاع دادن به حرفهای دیگران، از جنس متفاوت صداها به عنوان افکتی صوتی برای اوج گرفتن موسیقی و فرودش استفاده میشود و در نتیجه موسیقی فضایی متناسب با ترانه پیدا کرده است. فضای هر دو آهنگ فضایی تیره است و گاهی موسیقی با صداهای گرم در پسزمینه رنگهای تازهتری میگیرد.
در «رُنسانس»، روند یادشده بهتر طی میشود و موسیقی در مجموع فراز و فرود بهتری نسبت «پابرهنهها» دارد هرچند «پابرهنهها» نیز ساختار استانداردی دارد اما صدای وفادار در ترانهی «رنسانس» بهتر با موسیقی ترکیب شده و جای خود را پیدا کرده است، در «پابرهنهها» انباشتگی بیشتری در فرکانسهای بم به وجود میآید که در «رنسانس» این اتفاق نمیافتد و صدای بم خواننده و صداهای بم موسیقی یکدیگر را به درستی تقویت میکنند و یا در کنار هم بازه فرکانسی بم موسیقی را پُر میکنند.
به نظر میرسد با توجه به صدای بمِ وفادار نوشتن bass و sub-bass موسیقی برای آهنگساز چالشبرانگیز بوده است و این چالش را در آهنگ رنسانس بهتر توانسته است پشت سر بگذارد.
در مجموع هر دو آهنگ ساختار استانداردی دارند اما به خاطر نداشتن قسمت همخوان یا تکرار شونده و یکسره بودن ترانه، و نحوه اجرای خواننده، کار آهنگساز برای جلوگیری از یکنواختی آهنگها سخت بوده است؛ در «رنسانس» فرود موسیقی به موقعتر و همراه با جریان موسیقی است اما در «پابرهنهها» فرودی اجباری را در میان آهنگ تجربه میکنیم که برای جلوگیری از همین یکنواختی است و جای تعجب دارد که چرا آهنگساز از تکرار ملودی پیانو که در سرتاسر آهنگ حضور دارد جلوگیری نکرده است که احتمالا باب سلیقهی او بوده ولی قطعاً یکی از ضعفهای «پابرهنهها» این تکرار بیدلیل است. به نظر میرسد آهنگساز در تلاش است حس اضطرابی را انتقال دهد که متاسفانه با تکرار بیش از حد، آن حس اضطراب از بین میرود و صدای ساز مکانیکی به گوش میرسد.
خلق موسیقی با کمترین امکانات
در پایان باید توجه داشت که وفادار با کمترین امکانات در دسترس و با زحمت بسیار این دو ویدیو و موسیقی را به وجود آورده است. دو موسیقیِ با کیفیت و استاندارد که باعث شد مخاطبان بیشتری را جذب کند که سرانجام به بازداشت او انجامید. او پیش از بازداشتش نوشته بود:
نمیدونم داستان زندگیم چطوری تموم میشه، ولی هیچ جایی تو نوشتههام نمیخونی که گفته باشم من تسلیم شدم.
وفادار همچنین به یکی از دوستانش گفته بود:
من هر چه که داشتم و نداشتم را وسط گذاشتم، بدهکار شدم، مستأجر شدم، نتوانستم پول جمع کنم و تماماً در خدمت مردم بودم تا کار اجرا کنم، من سعی کردم که صدای مردم باشم، صدای بیصدایان باشم.
وفادار بر سر مزار محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، دو تن از معترضان که اعدام شدند، حضور یافته بود. او بر سر مزار محمدمهدی کرمی خوانده بود:
اگه میخواستیم عقب بکشیم اینهمه خون نمیدادیم … ما آتش زیر خاکستریم نمیزنه غیبمون حتی اگه تو این مسیر بمیریم ایرانو پس میگیریم.