کتاب «در خیابان‌های تهران: زن زندگی آزادی» بازتابی از استقامت و شجاعت زنان ایرانی است. این کتاب روایت‌گر تجربه شخصی نویسنده آن نیلا، از قیام زنان ایران برای آزادی و احقاق حقوق خود و الهام گرفته از مرگ تراژیک ژینا (مهسا) امینی است. کتاب بازگو کننده داستانهایی شخصی از مقاومت، امید و مبارزه برای عدالت است.

مقدمه

«در خیابان‌های تهران: زن زندگی آزادی» تنها یک کتاب ساده نیست؛ بازتابی قدرتمند از استقامت، شورش و مبارزه بی‌امان برای آزادی است. این کتاب که توسط نویسنده‌ای ناشناس با نام مستعار «نیلا» نوشته شده، همراه است با مقدمه‌ای از کریستینا لمب (Christina Lamb)، روزنامه‌نگار و نویسنده شناخته شده بریتانیایی. این کتاب را پوپه میثاقی، نویسنده و مترجم ایرانی به انگلیسی ترجمه کرده است. روایت کتاب نگاهی نزدیک به قیام اخیر ایران می‌اندازد که با مرگ تراژیک ژینا امینی در شهریور ۱۴۰۱ شعله‌ور شد. داستانی از شجاعت، ناامیدی و روحیه شکست‌ناپذیر کسانی که جرات مقابله با ستم را داشتند.

گشودن دروازه‌های اعتراض

تصویر جلد کتاب «در خیابان‌های تهران: زن زندگی آزادی»

کتاب با آن لحظه تأثیرگذار مقاومت آغاز می‌شود و باسرعت به سمت رویدادی می‌رود که می‌توان آن را گشودن دروازه‌های اعتراض نامید. مرگ ژینا(مهسا) امینی در حالی که در بازداشت گشت ارشاد جمهوری اسلامی بود، نه تنها نشان‌دهنده یک تراژدی فردی، بلکه به عنوان محرکی برای نشان دادن عمق نارضایتی و خشم عمومی در برابر دهه‌ها سرکوب و نادیده گرفتن حقوق اساسی زنان و مردم تحت ستم عمل کرد.

این رویداد دروازه‌هایی از اعتراضات گسترده را گشود که در آن هزاران نفر از مردم و به ویژه زنان، با شجاعت بی‌نظیری به خیابان‌ها آمدند تا صدای خود را در برابر جمهوری اسلامی بلند کنند. حرکتی که فراتر از مرزهای ایران طنین‌انداز شد و مردم را در مبارزه‌ای مشترک برای عدالت متحد کرد.

صداهای خاموش

قلب این کتاب در داستان‌های زنان و مردان شجاعی است که با وجود خطرات جدی، نقش محوری در انتقال واقعیت‌های اعتراضات به جهان ایفا کرده‌اند.

زنان شجاعی که روزها جان خود را در خیابان‌ها به خطر می‌اندازند و شب‌ها از پنجره خانه‌هایشان شعار می‌دهند؛ چه چیزی به آن‌ها شجاعت می‌دهد؟

کتاب با طرح این پرسش، به شدتِ محدودیت‌های اعمال شده بر آزادی رسانه‌ها در ایران اشاره می‌کند. با وجود تلاش‌های رژیم ایران برای خاموش کردن این صداها، شجاعت افرادی که با قطع اینترنت و محدودیت‌های شدید، موفق به اشتراک‌گذاری داستان‌های خود با رسانه‌های آزاد به ویژه در خارج از ایران شده‌اند، قابل توجه است. به گفته نیلا آنها «هم فعالان مدنی و هم شاهدان عینی» هستند که روحیه مقاومت این جنبش را به تصویر می‌کشند و روایت قدرتمندی در برابر تلاش‌های رژیم برای سرکوب ارائه می‌دهند.

یکی از تاثیرگذارترین جنبه‌های این روایت، انعکاس آن بر درد ترومای جمعی و استقامت مردم ایران و تاثیر عمیق دهه‌ها ستم بر روان یک ملت است. نیلا در کتاب در خیابان‌های تهران نوشته «من تنها می‌توانم شهادت دهم که شاهد شکافته شدن روح یک ملت بوده‌ام.» این احساس همچنین انعکاس تجربیات دیاسپورای ایرانی است که در خارج از کشور با معترضان در خیابان‌های ایران هم‌صدایی می‌کردند.

Ad placeholder

نمادشناسی مقاومت

کتاب همچنین بررسی می‌کند که چگونه نمادهای روزمره به نشانه‌هایی از مقاومت تبدیل شده‌اند. همچنین اهمیت مو به عنوان نمادی از شورش را مورد بحث قرار می‌دهد و موی دختران دبیرستانی و تمام زنان در خیابان‌های ایران امروز را به منزله «لباس جنگ» توصیف می‌کند. امری که به عنوان نمادی قدرتمند از مقاومت در برابر قانون حجاب اجباری عمل می‌کند. این شورش زنان ایرانی، اعلامیه‌ای گسترده از خودمختاری و مقاومت در برابر ظلم سیستماتیک حکومت است.

آنابل هیرش، نویسنده «تاریخ زنان در ۱۰۱ اشیا»، در کتابش فصلی را به زنان ایرانی و جنبش «زن، زندگی، آزادی» اختصاص داده و در این فصل که «یک دسته مو» نام دارد، یک «دسته موی بریده شده» را به عنوان نمادی قدرتمند از شورش زنان در ایران توصیف می‌کند و می‌گوید چنین اقداماتی و نافرمانی‌هایی از سوی زنان ممکن است پیش پا افتاده به نظر برسد، اما می‌توانند تغییرات بزرگی به وجود بیاورد.

هیرش باارائه مثال‌های بیشتر نشان می‌دهد چگونه اشیاء و اعمال روزمره با معانی عمیق‌تری درآمیخته شده‌اند. به عنوان مثال رقصیدن در اماکن عمومی که برای زنان ممنوع است، به بیانیه‌ای از آزادی و شادی در مقابله با قوانین ستمگرانه تبدیل می‌شود. به همین ترتیب، رنگ سبز که با جنبش سبز در سال۱۳۸۸/ ۲۰۰۹ مترادف شده، به عنوان نمادی از امید در اعتراضات مورد توجه قرار می‌گیرد. این نمادها، هر کدام حامل لایه‌هایی از معنا، خلاقیت و انعطاف‌پذیری جنبش اعتراضی ایران هستند.

هزینه‌ی مقاومت در برابر استبداد

از وحشتناک‌ترین جنبه‌های سرکوب رژیم، هدف قرار دادن معترضین و به طور خاص آسیب زدن به چشم‌های آن‌ها به عنوان یک تاکتیک سرکوب است. این استراتژی بیرحمانه نمادی از تلاش رژیم برای کور کردن چشم‌های آزادی است؛ با وجود همه این قساوت‌ها، معترضان برای «دیدن» پیروزی عدالت عزمشان جزم است. کتاب «در خیابان‌های تهران» به شکل تلخی این صداها را به تصویر می کشد. صدای کسانی که با وجود از دست دادن بینایی خود، دید واضح‌تری از آنچه برای آن می جنگند به دست آوردند. این روایت بر ماهیت سیستماتیک و هدفمند این حملات تاکید می کند و ترس حکومت از صدای مردم و دیدگاه مردم برای آینده‌ای عاری از استبداد را نشان می‌دهد.

روایت این کتاب فراتر از اعتراضات می‌رود و به داستان کسانی می‌پردازد که مستقیم تحت تأثیر خشونت رژیم قرار گرفته‌اند. معترضان «چشم آسیب دیده»، قربانیان یک استراتژی عمدی برای سرکوب مخالفان، به عنوان نمادهای قدرتمند مقاومت ظاهر می‌شوند. نقل قول‌های آنها در «چشم برای آزادی»، و «با یک چشم چیزهای بیشتری می‌بینم»، بازتابی از انعطاف‌پذیری و عدم تمایل به سکوت است. تلاش‌های حکومت جمهوری اسلامی برای بی‌اعتبار کردن این قربانیان، تنها صدای آنها را تقویت می‌کند و تراژدی‌های شخصی را به یک فریاد جمعی علیه ظلم تبدیل می‌کند.

مقام‌های ایرانی کمپینی بی‌رحمانه از آزار و ارعاب علیه خانواده‌های معترضانی که به طور غیرقانونی توسط نیروهای امنیتی در طی قیام «زن، زندگی، آزادی» کشته شده‌اند، به راه انداختند تا آن‌ها را به سکوت وادار کنند. مقام‌های حکومتی خانواده‌های داغدار را مورد سوءاستفاده‌های متعدد حقوق بشری قرار دادند که شامل ضرب و شتم، بازداشت و نگهداری خودسرانه، پیگردهای ناعادلانه قضایی، و نظارت غیرقانونی می‌شود. آن‌ها همچنین از خانواده‌ها حق برگزاری تجمع‌های مسالمت‌آمیز در محل دفن عزیزان‌شان را سلب کرده، قبور کسانی که به طور غیرقانونی کشته شده‌اند را تخریب و مورد توهین قرار داده، و با تهدید به استخراج اجساد و دفن مجدد آن‌ها در مکان‌های ناشناس، به خانواده‌ها فشار آورده‌اند.

Ad placeholder

تجربه شخصی

به عنوان یک خبرنگار، من و همکارانم تلاش کرده‌ایم صدای زنان و معترضان ایرانی باشیم وآنچه بر آنها گذشته را با امید به نشان دادن مبارزاتشان به جهان، به تصویر بکشیم. پوشش وحشی‌گری‌های عوامل جمهوری اسلامی، تجربه‌ای دلخراش و فرسایشی بود. تجربه‌ای که ما را با احساس مسئولیت عمیق و گاهی احساس درماندگی مواجه می‌کرد. اینکه ما شاهد شجاعت کسانی بودیم که مانند نیلا از ساکت شدن خودداری کردند، همزمان الهام‌بخش و بسیار تاثیرگذار بود.

نویسنده به احساس پشیمانی جمعی که نسل او و نسل والدینش برای سال‌های گذرانده در تسلیم و زندگی کردن به منزله شهروندان درجه دو تجربه کرده‌اند پرداخته است. او بر دشواری درک اینکه چرا نسل والدینش در طول چهار دهه گذشته به ظاهر در برابر ستم رژیم منفعل باقی مانده‌اند، تاکید می‌کند و می‌گوید حتی والدینی که به شدت با ایدئولوژی رژیم مخالف بودند ما را وادار به پذیرش اصول مذهبی و سیاسی تحمیل شده بر ما در طول تحصیلمان کردند.

بسیاری از ما در چنین شرایطی زندگی کردیم، با این حال برای من مثل خیلی‌های دیگر، با وجود خطرات، سکوت گزینه‌ای نبود که با آن کنار بیاییم. این ارتباط شخصی قدردانی من از کار نیلا را عمیق‌تر می کند، چرا که نه تنها مبارزه‌های خیابانی، بلکه نبردهای داخلی خانواد‌ه‌هایی که بین ترس و میل به تغییر درهم شکسته‌اند را آشکار می کند.

مقاسه جنبش زن، زندگی، آزادی با سایر جنبش‌ها

اعتراض‌های اخیر زنان در ایران هرچند به واسطه یک رویداد خاص برانگیخته شده، ولی شباهت‌های موضوعی گسترده‌ای با سایر جنبش‌های جهانی برای آزادی و کرامت، مانند بهار عربی دارد. هر دو جنبش در اثر خشم عمومی نسبت به ستم و بی‌عدالتی آغاز شدند. با این حال تاکتیک‌های به کار گرفته شده توسط معترضین در ایران، ترکیب منحصر به فردی از اعتراضات خیابانی سنتی و فعالیت دیجیتالی را نشان می‌دهد که از شبکه‌های اجتماعی برای غلبه بر تلاش‌های دولت برای قطع جریان آزاد اطلاعات استفاده می‌کند. استراتژی‌ای که از تاکتیک‌های دیجیتال بهار عربی پیروی می‌کند اما منحصر به چشم‌انداز سیاسی و فن‌آوری خاص موجود در ایران است.

با این حال نتایج این جنبش‌ها به طور قابل توجهی متفاوت است. در حالی که بهار عربی به برهم خوردن توازن سیاسی قابل توجه و حتی در برخی موارد تغییر رژیم منجر شد، اعتراضات ایران هنوز به اهداف نهایی خود دست نیافته و با سرکوب شدید مواجه شده است. این تحلیل تطبیقی، بر مبارزه و استقامت پایدار در جنبش‌ها برای تغییر تاکید کرده و چالش‌های منحصر به فردی که معترضین ایرانی با آن روبرو هستند را برجسته می‌کند.

سخن پایانی

کتاب «در خیابان‌های تهران: زن زندگی آزادی»، تنها گواهی بر شجاعت زنان ایران نیست؛ بلکه چراغ روشنایی‌بخش امید و فراخوانی برای عمل است. ما را به یاد هزینه آزادی و قدرت پایدار مقاومت می‌اندازد، و به خوانندگان الهام می‌بخشد تا در مورد نقش خود در حمایت از عدالت و برابری تامل کنند.

همانطور که ما به موضوع‌ها و داستان‌های کتاب می‌پردازیم، از شما خوانندگان دعوت می‌کنیم تا تجربیات و دیدگاه‌های خود را با ما به اشتراک بگذارید. شما نقش نمادشناسی در جنبش‌ها برای تغییر را چگونه می‌بینید؟ آیا می‌توانید شباهت‌هایی بین اعتراض‌های ایران و سایر جنبش‌های جهانی که با آن آشنا هستید پیدا کنید؟ اگر این کتاب را خوانده‌اید کدام جنبه‌های آن بیشترین تاثیر را بر شما گذاشته است و چرا؟

Ad placeholder