همزمان با فعال شدن ریسکهای سیاسی، قیمت ارز روند افزایشی گرفت و نرخ دلار آزاد دچار نوسان شد. گزارشها از تهران نشان میدهد که معاملهگران کفبازار عواملی مانند «تشدید ریسک تنشهای نظامی»، «افزایش تقاضای پایان سال» و «احتمال بازگشت ترامپ» را دلیل رشد قیمت دلار در روزهای اخیر میدانند. با این وجود میتوان عامل پایدار افزایش نرخ دلار را در «رشد پایه پولی» دانست که خود نتیجه اضافه برداشت بانکها در ماههای گذشته بوده است.
دولت ابراهیم رئیسی که به محض ورود با خوششانسی افزایش قیمت نفت و چشمپوشی ایالات متحده آمریکا از فروش نفت ایران در بازار سیاه مواجه شد، برای مدتی به واسطه ارزپاشی، نرخ دلار را در کانال پنجاه هزار تومان نگه داشت اما تشدید تنشهای نظامی در منطقه نرخ را تا آستانه ورود به کانال بالاتر پیش برد.
افزایش تنشهای نظامی منطقه
یکی از عوامل نوسان قیمت دلار در روزهای گذشته حمله نظامی ایالات متحده آمریکا به تأسیسات نظامی ایران در منطقه و احتمال گسترش دامنه جنگ به داخل ایران ارزیابی میشود. جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، قول داده بود که پاسخ قاطعانهای به حمله مرگبار شبهنظامیان مورد حمایت ایران به پایگاه نظامی ایالات متحده آمریکا در اردن بدهد. بر اساس این وعده، حملههای نظامی ایالات متحده آمریکا به مواضع ایران در منطقه از جمعه شب آغاز شده است. دامنه تخریب این حملهها و مدت زمان آن هنوز روشن نیست. آنچه مشخص است «تشدید ریسکهای سیستماتیک» است که در ایران همواره یکی از عوامل رشد دلار بوده است. با اوج گرفتن ریسکهای سیاسی در روزهای گذشته، خریداران دلار از بیم آغاز یک درگیری نظامی جدید وارد عمل شدهاند و قیمت دلار تا مرز ۵۹ هزار تومان افزایش یافت.
اوضاع سیاسی و امنیتی خاورمیانه که تا چند ماه پیش با نرمش اردوغان در درگیری با یونان و احتمال صلح عربستان و اسرائیل، به سوی کاهش تنش میرفت یکباره ناآرام شد. پس از تشدید درگیریهای نظامی در نوار غزه، تنش در جنوب لبنان، دریای سرخ و سوریه افزایش پیدا کرد. نقطه عطف این رویدادها که به جهش قیمت دلار در ایران منجر شد، حمله نیروهای شبه نظامی به پایگاه نظامی ایالات متحده آمریکا در اردن بود که موجب کشته شدن سه سرباز آمریکایی شد. یک مقام ارشد کاخ سفید به سیانان گفته است که ایالات متحده آمریکا برای انتقام، به خاک ایران حمله نخواهد کرد. با این وجود تمام این ناآرامیها به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به جمهوری اسلامی ارتباط دارد و بر همین اساس ریسکهای سیاسی و عدم قطعیت بر بازارهای ایران سایه انداخته است.
ریسک بازگشت ترامپ
تحلیلگران معتقدند به جز ریسکهای سیاسی، افزایش احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید هم محرک دیگری برای افزایش نرخ دلار است. ترامپ در موضعگیریهای انتخاباتی خود وعده داده است با جمهوری اسلامی قاطعانه برخورد میکند.
انتخاب دوباره او تهدید مهمی برای منابع دلاری حاصل از نفت برای جمهوری اسلامی محسوب میشود. دولت بایدن که درست در نقطه مقابل ترامپ قرار دارد، در سه سال گذشته با چشمپوشی از تحریمهای نفتی در کنار آزادسازی دلارهای بلوکه شده ایران، منابع ارزی مناسبی را در اختیار جمهوری اسلامی قرار داد.
از بین رفتن این چشمانداز که آشکارا باعث محدودتر شدن منابع ارزی ایران میشود به عنوان یک عامل افزایشی برای نرخ دلار عمل میکند.
احتمال کاهش درآمدهای نفتی
همزمان با ریسک بازگشت ترامپ، ممکن است رویکرد دولت بایدن هم در مدت باقیمانده نسبت به فروش نفت ایران تغییر کند؛ به ویژه زمانی که فشارهای سیاسی در ایالات متحده آمریکا برای اعمال تحریم بیشتر و حتی حمله نظامی به ایران افزایش یافته است. با افزایش تنشهای نظامی میان ایران و ایالات متحده آمریکا نیز نشانههای این تغییر رویکرد در حال ظهور است. در یک نمونه، وزارت دادگستری ایالات متحده آمریکا روز جمعه در بیانیهای اعلام کرد که بیش از پانصد هزار بشکه نفت ایران را ضبط کرده است. این اقدام در صورتی که به معنای آغاز سختگیری بیشتر بر فروش نفت ایران باشد، تاثیر چشمگیری بر نرخ ارز خواهد داشت.
با وجود اینکه تاثیر عوامل سیاسی همزمان با افزایش سنتی تقاضای ارز در ماههای پایان سال باعث رشد نرخ دلار شده است، نمیتوان از عوامل پایدار کاهش ارزش ریال در اقتصاد ایران چشمپوشی کرد؛ عواملی که در بلندمدت، نقش پررنگتری در قیمت نهایی دلار دارند. عامل اصلی و پایدار کاهش ارزش ریال در ایران «رشد نقدینگی مازاد بر تولید» بوده است. رشد نقدینگی در ایران معمولا از دو کانال «بدهی دولت به بانک مرکزی» و «بدهی بانکها به بانکمرکزی» ایجاد میشود که در سالهای گذشته اثر بدهی بانکها به بانکمرکزی بسیار پررنگتر از سایر عوامل بوده است.
صدای پای فاجعه در منابع بانکی
دادههای پولی و بانکی که تا شهریور ماه امسال منتشر شده است نشان میدهد، پایه پولی در این ماه نسبت به سال گذشته بیش از ۴۰ درصد رشد داشته است. اصلیترین عامل افزایش پایه پولی، رشد بدهی بانکها به بانک مرکزی بوده است. در شهریور ۱۴۰۱ بدهی بانکها به بانک مرکزی حدود ۱۶۶ هزار میلیارد تومان بوده که حدود ۲۵ درصد از پایه پولی را تشکیل میداد. این در حالی است که این بدهی در شهریور امسال بیش از ۵۲ درصد از پایه پولی به ارزش ۵۲۱ هزار میلیارد تومان را تشکیل میدهد. این آمار حاوی هشدار هولناکی برای ایران است؛ عملکرد نظام بانکی، اقتصاد ایران را به سمت ورشکستگی میبرد. در حالی که منابع بانکی در ایران در طول سالها به شکل تسهیلات بانکی در جیب افراد پرنفوذ و شرکتهای خصولتی وابسته به نظام رفته است، بانکها برای تامین کسری منابع خود به منابع بانک مرکزی چنگ میزنند. در این شرایط بانک مرکزی برای کنترل اوضاع و تلاش برای حفظ منابع بانکها از انتشار گواهی سپرده خاص با سود ۳۰ درصدی خبر داده است.
چرخه تورمی منجر به افزایش نرخ دلار در ایران درست از همینجا شروع میشود؛ بانک مرکزی جمهوری اسلامی زیان بانکها از محل پرداخت سود سپرده و تسهیلات بیحسابوکتاب را با چاپ اسکناس پرداخت میکند و نتیجه حتمی این رویکرد کاهش قدرت خرید دهکهای پایینی و افزایش نرخ دلار است. بانکها در ایران به واسطه عملکرد مخرب و پرداخت تسهیلات بیبازگشت به «گردنکلفتهای اقتصاد» به طور فزاینده دچار کسری منابع شدهاند و بانک مرکزی فاکتور اشتباههای آنها را با افزایش پایه پولی و رشد نرخ دلار به حساب اقشار آسیب پذیر و مردم مینویسد.