آیین کُهنِ «پیرشالیار» اورامان/ هورامان در بخش هورامان کردستان طی هفته گذشته برگزار شد. اولین بخش آن همچون سال‌های گذشته، «کلاو روچنه» بود، یعنی گشت و گذار کودکان در روستاهای هورامان برای جمع‌آوری خوراکی‌هایی محلی که معمولا در خانه‌های مردم منطقه در دسترس است. پایان‌بخش این آیین هم در روز چهارشنبه ۱۱ بهمن، گردهم‌آیی و رقص و آوازهایی است که پایی در عرفان و دستی در زندگی روزمره مردم منطقه و تاریخ فرهنگی و اجتماعی‌شان دارد.

از پیرشالیار رسم‌ها و باورهایی به جا مانده است. یکی از باورها این است که  طی روزهای ۱۱ و ۱۲ بهمن هوای هورامان حتما بارانی یا برفی خواهد بود و این از برکت عروسی پیرشالیار است. البته تغییرات جوی طی سال‌های گذشته این باور را نقض کرده است!

تهیه غذای جشن پیرشالیار: خانه قدیمی پیرشالیار در هورامان: بهمن ۱۴۰۲. عکس از: هورامان آکادمیک
تهیه غذای جشن پیرشالیار: خانه قدیمی پیرشالیار در هورامان: بهمن ۱۴۰۲. عکس از: هورامان آکادمیک

بسیاری از باورها و عنصرهای فرهنگی و مادی این آیین هم جای خود را به نیازها و باورهای جدید داده‌اند. شیوه اجرای این آیین طی تغییراتی تدریجی، با زندگی و نیازهای جدید مردم منطقه سازگار و دگرگون شده است.

خزیدن تدریجی ممنوعه‌ها

در طول تاریخ چندصد ساله آیین پیرشالیار، موسیقی بخش جدایی‌ناپذیر آن بوده است. در اصل، بخش جذاب و مردم‌پسند مراسم، همان آوازخوانی و رقص‌های دسته‌جمعی در عصرهای ۱۱ و ۱۲ بهمن روی پشت بام‌ها است. گردشگران علاقه‌مند و مردم بومی از اوایل صبح سعی می‌کنند در یکی از پشت بام‌های مشرف به محل رقص، جایی برای خود بگیرند تا از نزدیک شاهد آن باشند.

تغییرات روی‌داده در آیین پیرشالیار، گویای یک وضعیت متناقض در هورامان است: از یک سو تلاش برای حفظ سنت، از سوی دیگر نیازهای بخش غالب اقتصادی منطقه که به گردشگری پیوند خورده است، و گردشگری صنعتی است که اکنون آیین پیرشالیار یکی از ستون‌های آن را تشکیل داده است.

ساز اصلی مورد استفاده در این مراسم، دف بوده است. امسال همنوای این ساز  نی بود. در سال‌های گذشته چند باری به طور استثنا از سازهای بادی در این آیین استفاده شده بود. اما امسال رسما این سازها هم به مجموعه سازهای مورد استفاده اضافه شد. درویش‌های پیر و دیگر مردم علاقه‌مند همراه با آن رقصیدند.

Ad placeholder

فرم‌های تازه

سر و شکل‌های تغییریافته خواننده‌ها و ملودی‌های غالب مراسم امسال، قابل توجه بود. خواننده‌های مراسم دیگر ضرورتا از تیپ درویش‌هایی با ریش و موی پرپشت نبودند. چند جوان از نسل تازه با ته ریش، موهای سشوارشده کم و مرتب و سرهایی که به شکل «سایه‌زنی» در یک آرایشگاه امروزی کوتاه شده بودند، آواز سر دادند. ملودی‌های مورد استفاده‌شان همان ملودی‌هایی بود که در ترانه‌های غیر آیینی کُردی استفاده می‌شود. شعرها هم اغلب شعرهایی از مولوی کُرد بود که اغلب هم تفسیرهای عرفانی از آن مرسوم است و هم تفسیر و تعبیرهای عاشقانه و روزمره.

نماهای تازه از جشن پیرشالیار: دختر دف‌نواز با موهایی باز. عکس: هورامان آکادمیک
نماهای تازه از جشن پیرشالیار: دختر دف‌نواز با موهایی باز. عکس: هورامان آکادمیک

همپوشانی‌ها با نیازهای فرهنگی و سلیقه‌ای مردمی مراسم، نشان از تلاشی جمعی و ناخودآگاه برای پوست‌اندازی است. هرچند تا همین جا هم تغییراتی وسیع در برگزاری مراسم روی داده است. اما این آیین در مقام یک «شخصیت» مردم‌نگارانه اگر بخواهد پابرجا بماند، گویی ناچار است خود را با تغییرات زمانه وفق دهد. از یک سو باید نیازهای فرهنگی و ذوقی جدید را بشناسد و از طرفی باید با منافع گروه مسلط جدید در حوزه فرهنگی‌اش هم سازگار شود.

از جهت فرهنگی این تغییرات همانطور که اشاره شد روی داده و همچنان تغییرات جدیدی به خود می‌بیند. رنگ و بوی مذهبی‌اش کمتر می‌شود. اما نه با کنشی مستقیم که رویاروی اعتقادات سنتی قرار گیرد، بلکه آن محتوای سنتی لهجه‌ای جوان‌پسندتر به خود می‌گیرد، شادتر می‌شود و با بسته‌بندی به‌روزتری عرضه می‌شود.

سازگاری مادی

اما از جهت اقتصادی، سازگاری آیین پیرشالیار در مقام یک یک عنصر زنده فرهنگی و نسبتا مستقل، با سرعت بیشتری روی داده است. خاطره‌ها و روایت‌های مردم سالخورده روستا نشان می‌دهند که این مراسم قبلا منافع هیچ گروه خاصی را در بر نداشته است. روایت‌ها و اسطوره‌ها پیرامون ریشه «پیر» و داستان عروسی او با یک شاهزاده بسیار زیاد و متنوع است. اما هسته اصلی و شاید تنها عنصر حقیقی مشترک همه آن‌ها گویای این است که «پیر» به انسان‌های خردمند منطقه اطلاق می‌شده است. پیرشالیار یکی از همان انسانهای خردمند دوران خود بوده است که داستان عروسی‌اش به یک سنت فرهنگی پابرجا تبدیل شده است. سنتی که طی آن گروه‌هایی از مردان در آن مشارکت داشتند و همبستگی جمعی‌شان در آن را تقویت می‌کردند. خبری از حقوق ویژه برای کسی نبوده. تنها وظایفی ویژه مانند تهیه گوشت غذای مراسم را بر عهده یک گروه خویشاوندی مشخص می‌گذاشتند.

رقص دسته‌جمعی و مردانه مراسم پیرشالیار
رقص دسته‌جمعی و مردانه مراسم پیرشالیار

در تقسیم کار جدید آیین پیر، این بخش منتفع از گردشگری در هورامان است که دست بالا را دارد. آیین پیرشالیار خود را با نیازهای مالی بازاریان تطبیق داده است. پیرشالیار امروز یک نمایش تماما رسانه‌ای متناسب با نیازهای فرهنگی و مالی گردشگرپسند است. فعلا موضوع بر سر خوب یا بود بودن این تغییرات نیست. بلکه صرفا یک توصیف است برای فهم بهتر وضعیت یک اجتماع کوچک از مجرای یک آیین جمعی.

Ad placeholder

نیاز به گشایش اقتصادی، از سوی دیگر تنش فرهنگی

تغییرات روی‌داده در آیین پیرشالیار، گویای یک وضعیت متناقض در  هورامان است: از یک سو تلاش برای حفظ سنت، از سوی دیگر نیازهای بخش غالب اقتصادی منطقه که به گردشگری پیوند خورده است، و گردشگری صنعتی است که اکنون آیین پیرشالیار یکی از ستون‌های آن را تشکیل داده است.

هجوم هرچه بیشتر گردشگران به این منطقه، مسائل فرهنگی خاصی را به وجود آورده است. روحانیون و مدافعان فرهنگ سنتی معمولا از ورود افکار، مد و سبک‌های دیگر زندگی و تفریح به هورامان گلایه می‌کنند. آنان از هر مجرایی که بتوانند مردم بومی را از خطر «فاسد شدن» و از دست رفتن فرهنگ بومی می‌ترسانند. این خطرهایی هم که گوشزد می‌شود بیشتر از همه علیه زنان گردشگری است که با پوشش‌هایی بازتر وارد منطقه می‌شوند.

تقاضای شدید بخش مالی وابسته به گردشگری، دست به هر تلاشی می‌زند تا گردشگران بیشتری را متوجه جاذبه‌های طبیعی و تاریخی منطقه کند. از تبلیغ و ساخت کلیپ در فضای مجازی گرفته تا ساخت و سازهای جدید و سرویس‌دهی برای مسافران. این تناقض به این دلیل که تاریخی در پسِ آن نهفته است حتی ممکن است در ذهن یک فرد هم به همین شکل درگیری ایجاد کند. صاحب یک رستوران در هورامان ممکن است اعتقاداتی سنتی داشته باشد که هجوم گردشگر به منطقه را خطری برای آن بداند. اما همزمان هم آگاه است که بدون وجود گردشگر درآمدی نصیبش نمی‌شود. امکان‌های مادی زندگی به سبک پیشینیان از او سلب شده و پاسخگوی نیازهای امروزی او نیست. اما همچنان این باورهای پیشینیان است که بر او سنگینی می‌کند و مانع توسعه کارش می‌شود.

تناقض را در شیوه برگزاری خود مراسم پیر هم می‌توان مشاهده کرد. زنان که قبلا اعضای ممنوعه مراسم بودند اکنون از گوشه و کنار تلاش می‌کنند به آن وارد شوند. زنان عکاس و گردشگر حتی تا وسط هسته جمعیت مردانه هم می‌روند. خود آیین دربرگیرنده رقص مجموعه‌ای از درویش‌های معتقد و دیگر مردمی است که ضرورتا اعتقادات مذهبی آن‌چنان سفت و سختی ندارند. از یک سو مراسم با تکیه بر ملودی‌های شاد کُردی پیش می‌رود و از یک سو محتوای شعرهای خواننده‌ها به عرفان می‌گراید. همه این‌ها بیانگر یک درگیری و تنش دائمی ساختاری در اجتماعی در حال تغییر است.

Ad placeholder