در حالی که هنوز تعداد قابل توجهی از هنرمندان ایرانی ممنوعالکار، ممنوعالخروجاند و یا در زندان به سر میبرند، وزیر ارشاد اسلامی و وزیر میراث فرهنگی در دولت رئیسی از بلامانع بودن بازگشت هنرمندان و ایرانیان مقیم خارج از کشور خبر میدهد. عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی ۲۰ دی سال جاری در حاشیه جلسه هیأت دولت در جمع خبرنگاران گفته بود:
برخیها تا صحبت از باز شدن درها برای ورود ایرانیان به کشور میشود بحث را تقلیل میدهند و میگویند یعنی فلان هنرپیشه یا خواننده هم میآید؟ اگر بیاید چه اتفاقی میافتد؟ قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد، قرار است درها بر روی ایرانیان باز شود و میلیونها ایرانی با امنیت و به راحتی وارد کشور شوند.
در همان روز، محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد اسلامی نیز در پاسخ به سؤال خبرنگاری درباره بازگشت نصرالله معین، هنرمندی که سالهاست دور از وطن میخواند، گفت: «حضورشان در ایران هیچ مشکلی ندارد.»
و در ادامه درمورد مجوز فعالیت هنرمندان خارج از کشور افزود:
بعد از اینکه این افراد به کشورشان بازگشتند آن وقت درباره مجوز فعالیتشان هم مطابق قانون تصمیم گرفته میشود.
وزیر ارشاد اسلامی اسفند سال گذشته نیز در پاسخ به روزنامه «ایران» وابسته به دولت گفته بود:
همه هنرمندانی که رفتهاند و حتی آنجا گاهی موضعی هم گرفتهاند، میتوانند برگردند. آغوش مردم و نظام برای کسانی که بخواهند به مردم خدمت کنند اگرچه زمانی دچار اشتباه شده باشند، باز است.
موضوع بازگشت ایرانیهای خارج از کشور هر چندگاه یک بار نقل محفل مقامهای سیاسی جمهوری اسلامی میشود. اگرچه تاکنون برخورد شایستهای با هنرمندان، متخصصان و نویسندگان داخلی و خارجی در کارنامه حکومت یافت نمیشود اما گویی نظام با چنین وعدههای میخواهد مشروعیتباختگی خود را ترمیم کند.
بازگشت با اعمال شاقه
بارها ایرانیان خارجنشینی که به دعوت و وعدۀ مقامات رسمی به ایران بازگشتهاند، با احکام سنگین و بازداشتهای موقت مواجه شدهاند.حمیدرضا جلایی، پزشک و پژوهشگر ایرانی-سوئدی که سال ۱۳۹۵ به دعوت دانشگاههای تهران و شیراز به منظور شرکت در کارگاه مدیریت بحران به ایران سفر کرد همان سال بازداشت و به اتهام «محاربه» و «همکاری با دولت اسرائیل» به اعدام محکوم شد. او هماکنون در خطر اعدام قرار دارد. محمد خردادیان نیز که سال ۱۳۸۱ برای دیدار با خانوادهاش به ایران سفر کرده بود، ۲۱ روز را در انفرادی و ۴۰ روز را در زندان اوین به اتهام «اشاعهی فساد بر روی زمین» گذراند. همچنین حبیب محبیان، خواننده فقید که با وعدههای اسفندیار رحیممشایی در دولت احمدینژاد به ایران بازگشت، نه تنها نتوانست مجوز کنسرت بگیرد بلکه سال ۹۳ هنگام ضبط کلیپ یکی از آهنگهایش بازداشت شد. خانوادۀ او بارها از تخریب سنگ مزار او در رامسر خبر دادهاند.
برخی از کشنگران فرهنگی داخل ایران، سخنان وزیران دولت را تبلیغات انتخاباتی عنوان میکنند و میگویند حکومت همیشه در آستانه انتخاب سعی میکند فضا را تلطیف کند تا با این ترفند مردم را پای صندوقهای رأی بکشاند. یک هنرمند فعال در عرصۀ موسیقی در این باره به «زمانه» میگوید:
وقتی به انتخابات نزدیک میشویم حرفهای مسئولان گل و بلبل میشود. تهدیدها و تخریبها در ظاهر کمرنگ میشوند و حرفهای صد من یک غاز مسئولان شروع میشود. البته دیگر مردم گوششان به این حرفها بدهکار نیست. همه میدانند این حرفها جز فریب چیز دیگری نیست. وقتی هنوز سانسور بلای جان هنرمند ایرانیست، وقتی هنوز هنرمندان ممنوعالکار و بعضیها در زندان با انواع شکنجهها روبهرو میشوند، وقتی هنوز صدای زن ممنوع است و به خاطر یک تار مو مجوز فعالیت یک گروه را لغو میکنند، و وقتی هنوز هنرمندان داخلی با صدها مشکل و محدودیت روبهرو هستند، حرف زدن از بازگشت هنرمندان خارجنشین جز فریب و دروغ چیز دیگری نیست. تا حالا کدام هنرمند به ایران برگشته و اجازه فعالیت پیدا کرده؟! رژیم حتی از مرده برخی از این هنرمندان هم وحشت دارد چه برسد زندهاش. در این سالها شاهد بودیم که رژیم اجازه نداده جسد بسیاری از شاعران و هنرمندان ما به ایران بازگردانده شوند، حالا از بازگشت هنرمندان میگویند!
در همین رابطه، محسن برهانی، حقوقدان و وکیل دادگستری در واکنش به سخنان اخیر وزیر ارشاد اسلامی در شبکه ایکس (توییتر) نوشت:
از نظر قوانین ایران، هیچ یک از اتباع ایران را نمیتوان ممنوعالورود کرد، اما دستگیری شخص در فرودگاه یا ممنوعالخروجی بعدی یا ممنوعالکاری ربطی به ورود آزاد ندارد.
وی همچنین با اشاره به مواد مندرج در «قانون مجازات اسلامی» بیان کرده درصورت بازگشت «معین» به ایران، مجموعاً ۲۸ سال زندان در انتظار او خواهد بود.
تقریباً در تمام دولتهای حاکم بر جمهوری اسلامی حرف و حدیث بازگشت برخی از هنرمندان برای مدتی فضای رسانههای ایران را به خود اختصاص داده است. سال ۱۳۹۷ بیش از ۱۰۰ چهرۀ فرهنگی و سینمایی طی نامهای از رئیسجمهوری وقت، حسن روحانی درخواست کردند تا شرایط را برای بازگشت بهروز وثوقی مهیا کند. اگرچه در چندین نوبت این درخواست از سوی هنرمندان مطرح شد، اما روزنامه حکومتی کیهان در واکنشی تند در این باره نوشت:
بهروز وثوقی به دلیل کارنامه سیاهش در خیانت به ملت حتی برای یک بار هم به کشورش برنگشت. همان طورکه در طول سالهای پس از انقلاب هم هیچگاه حتی برای ورود مجرمترین و خیانتکارترین افراد به کشور ممنوعیتی وجود نداشت. چنانچه مردم ایران در آرزوی بازگشت شاه و محاکمهاش بودند، همانطور که همین امروز در آرزوی بازگشت یا بازگرداندن خیلی از مجرمان و خائنان به ایران هستند؛ از خاوری گرفته تا کشمیری و مریم رجوی و تروریستهایی مانند او و تا بهروز وثوقی!
این روزنامه درمورد «سازمان سینمایی» کشور نیز افزوده بود:
این سازمان در حالی فائقه آتشین مشهور به گوگوش و بهروز وثوقی و… را بهعنوان اهالی سینما مطرح و نام آنها را ترویج میکند که در کارنامه این افراد نقش مخرب فرهنگی و اخلاقی، کاملاً بدیهی و غیرقابل کتمان است.
همچنین محمدجعفر منتظری، دادستان سابق کل کشور درمورد موضوع بازگشت «بهروز وثوقی» و برخی از هنرمندان اظهار داشت:
آنها میخواهند کسی که فسادش فراگیر شده و بعد به آمریکا فرار کرده است را دوباره با عزت و افتخار به کشور برگردانند.
بعد از مرگ هم بازنگشتاند
فشار و محدودیتهای ناشی از سیاست کلان فرهنگی در جمهوری اسلامی نه تنها باعث مهاجرت اجباری، عدم بازگشت و یا ترک فعالیت برخی از هنرمندان و نویسندگان شده است بلکه حتی مسئولان سیاسی و امنیتی با بازگرداندن پیکر برخی از این افراد بعد از مرگ هم موافقت نمیکنند. در بیش از چهار دهه زمامداری جمهوری اسلامی بر ایران، هنرمندان و نویسندگان زیادی به ناچار دور از وطن زندگی کردند و در همانجا هم به خاک سپرده شدند.
در همین رابطه، سال گذشته بهرغم وصیت رضا براهنی، برای خاکسپاریاش در ایران، با انتقال پیکر این نویسنده فقید موافقت نشد. اکتای براهنی فرزند این نویسنده و شاعر و منتقد ادبی فقید همزمان با اعلائم فوت او در صفحۀ اینستاگرام نوشته بود:
به اطلاع تمامی دوستان و آشنایان میرسانیم که بنا به وصیت رضا براهنی ما وظیفه داریم که پیکر او را به کشور بازگردانده و در ایرانه خانم زیبایش که عاشقش بود به خاک بسپریم. پس از انجام مراحل اداری و هماهنگیهای لازم در روزهای آتی اطلاعرسانی خواهیم کرد.
در نهایت پیکر این نویسنده و شاعر، دور از وطن در تورنتوی کانادا به خاک سپرده شد.
همچنین سال گذشته پیکر نویسنده صاحبنام ایرانی، عباس معروفی دور از وطن، در آلمان به خاک سپرده شد. شهریور ۱۴۰۱روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی با اشاره به انتقال پیکر هوشنگ ابتهاج به ایران، که حدوداً یک ماه قبل از آن تاریخ در کلن آلمان درگذشته بود، وعدۀ بازگرداندن پیکر معروفی را داد و نوشت:
سیاستی که اکنون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد شاعر نامدار هوشنگ ابتهاج به مرحله عمل رساند و براساس شنیدهها درباره سیدعباس معروفی نویسنده صاحبنام کشورمان که هفته گذشته در آلمان دار فانی را وداع گفت قرار است اعمال شود، میتواند شروعی باشد برای اجرائی نمودن سیاست جذب. این، سیاستی است که در مقیاس کلان توسط رئیس جمهور رئیسی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نیز وعده داده شد و این انتظار وجود دارد که با عزمی راسخ، عملیاتی شود.
اما بهرغم ادعای این روزنامه نه تنها با انتقال پیکر عباس معروفی به ایران موافقت نشد بلکه مراسم تشییع جنازه هوشنگ ابتهاج هم از آفات دستگاه تبلیغی نظام در امان نماند.
در سالهای گذشته نیز چهرههای بسیاری بعد از فوت در خارج از وطن، مجوز انتقال پیکرشان به ایران از سوی مقامات وقت صادر نشد.
فشار روزافزون بر هنرمندان داخلی
مقامات جمهوری اسلامی در حالی از دعوت هنرمندان به ایران سخن میگویند که فقط در سال گذشته بیش از ۱۰۰ هنرمند ایرانی تنها در حوزههای موسیقی و تئاتر و سینما، بازداشت، ممنوعالکار و ممنوعالخروج شدهاند. سامان یاسین، خواننده سبک رپ اهل کرمانشاه بیش از ۱۵ ماه است که در زندان بسر میبرد و برای اعتراف اجباری بارها با شکنجههای جسمی و روحی روبهرو شده است. او به اتهام «محاربه» در خطر اعدام قرار دارد. همچنین توماج صالحی در چند مورد به دلیل خواندن ترانههای اعتراضی بازداشت شده و تحت شکنجه قرار گرفته است، وی نیز هماکنون در زندان بسر میبرد. دو وزیر دولت رئیسی درست یک روز پس از اعلام حکم مهدی یراحی، خواننده و آهنگساز به «۲ سال و ۸ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق» و نیز دو روز قبل از احضار مجدد شروین حاجیپور به نهاد امنیتی، از شرایط مساعد کشور برای بازگشت هنرمندان میگویند.
باوجود اینکه هنوز صدای خوانندگان زن «حرام» و پخش تصویر آلات موسیقی در صداوسیمای جمهوری اسلامی ممنوع است، و نیز سانسور آثار هنری عرصه را بر هنرمندان و نویسندگان ایرانی تنگ کرده و آنها را مجبور به مهاجرت میکند، وزیر ارشاد اسلامی در اظهار نظری جدید گفته است:
جمهوری اسلامی ایران در مورد بازگشت ایرانیان خارج از کشور فضای مساعدی برای همه فراهم کرده است. اینجا خاک خودشان است. این حقی نیست که ما به آنها بدهیم. ایران خانه آنهاست. این حقی نیست که من یا کسی دیگر بتواند از آنها سلب کند. درباره مجوز فعالیت هم طبق فرایند قانون عمل میشود.
یک هنرمند در مورد اظهارات جدید وزیر ارشاد به «زمانه» میگوید:
اگر زندانی و ممنوعالکاری و سانسور و تهدیدهای امنیتی سلب کردن خاک و وطن نباشد، پس چیست؟ آقای وزیر بداند اتفاقاً همین قانون سلیقهای، چه برای ما که در ایران هستیم و چه برای هنرمندان خارج از کشور، حق زندگی در وطن را سلب کرده است. درجایی که نتوان آزادانه و بدون ترس و تهدید و سانسور فعالیت هنری داشت، همانجا خاک و زندگیات را سلب کردهاند. صدها هنرمند آرزوی بازگشت دارند، پس چرا برنمیگردند؟ چون میدانند حرفهایی مثل صحبتهای وزیر جز فریب و نیرنگ و دروغ چیز دیگری نیست. آنهایی که در خارج هستند خبرهای ایران را دنبال میکنند، همه میدانند در این چهار دهه چطور رژیم اسلامی هنر این مرز و بوم را نابود کرده است.
در همین رابطه، سال گذشته انجمن قلم (پن) آمریکا در گزارش سالانه خود، ایران را به عنوان «دومین زندان بزرگ نویسندگان» بعد از کشور چین معرفی کرد. همچنین سازمان گزارشگران بدون مرز در ۲۱مین رتبهبندی خود (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲) ایران را در میان ۱۸۰ کشور جهان در جایگاه ۱۷۷ قرار داد تا بعد از ویتنام، چین و کره شمالی بدترین کشور جهان از حیث «آزادی رسانهها» باشد. بهرغم شعارهای حکومتی آنچه از ایران مشاهده میشود نه تنها نمایانگر «وضعیت مساعد» برای فعالیت هنری نیست، بلکه از «نبود آزادی» و «دخالت در زندگی معمولی» نشان دارد.