شیوع ویروس کووید، جنگ اوکراین و حملههای وحشیانه نیروهای نظامی اسرائیل به فلسطینیان ساکن غزه و بمباران نابودکننده این منطقه فضای سیاسی آلمان را به شدت ملتهب کرده است. این اما علاوه بر دیگریستیزی و نژادپرستی روبهرشدی است که جامعه آلمانی (در کنار جوامع دیگر اروپایی) و بالاخص جامعه مهاجر ساکن آلمان با آن روبهروست.
همان سالهای ۲۰۱۳ بود که اعتراضات ضد خارجی و مسلمانهراسی در مناطق مختلف آلمان به شکلگیری یک حزب راست افراطی جدید به نام «آلترناتیو برای آلمان» (AfD ) منتج شد؛ حزبی که در آغاز همانند دیگر احزاب راست و نژادپرست بعد از جنگ که خیلی محدود و فقط در سطح دولتهای ایالتی به دستگاههای تصمیمی انتخابی وارد میشدند، در نظر گرفته میشد. این حزب تازه تأسیس توانست در حالی که در انتخابات ۲۰۱۳ پارلمان آلمان فقط ۴,۷ درصد آرا را به دست آورده بود، این نسبت را در طی دورههای انتخاباتی بعدی به بیش از ۱۰ درصد برساند و وارد بوندستاگ شود.
در ایالتها ولی این حزب حتی اقبالی گستردهتر داشت و در زاکسن و براندنبورگ بین ۲۳ تا ۲۷ درصد از آرا را کسب کرد تا بتواند با قدرت و نفوذ زیادی وارد مجالس ایالتی شود. حضوری اینگونه در مجلسهای ایالتی و فدرال بیش از هر چیز منابع مالی هنگفتی را در اختیار احزاب قرار میدهد. همین سازوکار همراه با بیتوجهی به و حتی در مواردی حمایت احزاب ملی بزرگ مثل دموکرات-مسیحیها و سوسیالدموکراتها از سازوکارهای دیگریستیزانه وبالاخص اسلامهراسانه رو به گسترش در جامعه آلمان وضعیت را به جایی رسانده که درنظرخواهیهای انجام شده در چند ماه اخیر در آلمان حزب راست افراطی AFD با ۲۳ درصد و با فاصله کمی از اتحادیه دموکرات مسیحیها در جایگاه دوم قرار گیرد و این در حالی است که تعداد اعضای حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان هم ۳۷ درصد افزایش پیدا کرده است.
همین مسئله و مهمتر از آن نزول شدید آرای احزاب با گرایشهای چپ و سوسیالدموکرات خبر از وخیم بودن وضعیت میدهد. شاید بههمین دلیل است که سارا واگنکنشت یکی از رهبران سابق حزب چپ آلمان همین چند روز پیش با تأسیس اتحاد واگنکنشت-عقلانیت و عدالت بهعنوان یک حزب سیاسی چپ راه خود را از حزب قدیمیتر «چپ» (Die Linke) جدا کرد تا با تأسیس حزبی جدید و با سیاستهایی تا حدودی پوپولیستی اما خارج از سیستم لابیگری پارلمانی در مقابل احزاب محافظهکار و به خصوص حزب راست نژادپرست «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات آتی قد علم کند. چندی دیگر از اعضای رهبری حزب چپ هم به او پیوستند.
اتحاد واگنکنشت شاید با سیاستهای مهاجرتی آلمان در چند سال اخیر و پذیرش پناهجویان مخالف باشد، این اما ناشی از یک دیگریستیزی سیستماتیک و یا نهادینه در ایدههای این حزب نیست، بلکه بیشتر در نحوه نگاه این حزب و خود سارا واگنکنشت به سیاستهای داخلی و عدالت اجتماعی در آلمان ریشه دارد. طرافداران این گرایش معتقدند مهاجرتهای زیاد به اروپا نتیجه دخالتهای ادامهدار استعماری و دخالتهای نظامی و ارسال سلاح به مناطقی از خاورمیانه است و دولتهای محافظهکار و همچنین سوسیالدموکرات از پذیرش پناهجویان استفاده سیاسی میکنند بدون اینکه به عوامل و پیامدهای ایجاد جنگها در مناطقی از آفریقا و خاورمیانه، یعنی از یک طرف ارسال و فروش سلاح به دولتها و شبهنظامیان این مناطق و از یک طرف دیگر غارت منابع انسانی و مادی، وقعی بنهند.
ایدهپردازان این حزب جدید چپ اما از طرف دیگر جنگطلبیهای دولتهای سبز و سوسیالدموکرات در دوسال اخیر، افزایش بودجههای نظامی و کوچک کردن بودجههای اجتماعی و فرهنگی و آموزشی و گسترش فقر نسبی در کنار بزرگ شدن فاصله طبقاتی و محدود کردن خدمات درمانی و آموزشی عمومی را دلیلی دیگر برای قدرتگیری راست افراطی و نژادپرستی رو به افزایش میدانند؛ وضعیتی که به نظر واگنکنشت و همراهانش با بیتفاوتی و “آچمز” بودن حزب چپ آلمان به دلیل تمرکز افراطی این حزب بر سیاستهای هویت استراتژیهای جدیدی را میطلبد.
«طرح اصلی» راست افراطی برای اخراج مهاجران
سالهاست که فضای سیاسی حاکم در آلمان از واقعیت نفوذ نئونازیهای یقهسفید رو برمیگرداند. تمرکز اصولا بر گروههای خارج از سیاستهای رسمی دولتی و حزبی قرار گرفته بود و اعضای حزب آلترناتیو برای آلمان مگر در موارد بسیار محدود از آزادی عمل کامل بهره داشتند. این به حزب راست جدید امکان لابیگری و تأمین بودجههای خاصی را اعطا کرد و در نتیجهی آن قدرت نفوذ این حزب به مرور در قشرهای مختلف افزایش پیدا کرد.
نباید از نظر دور داشت که آفد متشکل از حقوقدانها و وکلا و استادان دانشگاه و حتی اعضای سابق احزاب دموکرات مسیحی است که بر خلاف اعضا و رهبری دیگر احزاب راست پس از جنگ در آلمان، نظیر حزب دموکرات ملی آلمان، از نفوذ زیادی در سیستم بروکراسی دولتی-قضایی تثبیت شده برخوردارند. چند نفر از اعضای همین حزب ــ که قبلا هم در روزنامه دی زایت گزارشی در مورد گرایشهای راست افراطی مدیران آن منتشر شده بود ــ در تاریخ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳ در هتل لندهاوس آلون شهر پوتسدام همراه با شرکتکنندگانی از گروهها و موسسات راست و محافظهکار دور هم جمع شدند. در میان این گروهها نامهایی نظیر ورتاونیون به چشم میخورد که یک مؤسسه نزدیک به احزاب مسیحی آلمان است. اما مهمتر از آن گروه بهشدت راستگرا و با گرایشهای مشخص نژادپرستانهی ایدنتیترِ بِوِگونگ بود.
آنها دور هم جمع شده بودند تا در مورد طرحی جامع به پیشنهاد مارتین زلنر سخنگوی ایدنتیترِ بِوِگونگ در مورد «اخراج مهاجران ساکن آلمان» بحث و گفتگو کنند. وبسایت رسانه کورکتیو در گزارشی مفصل از حضور بیش از ۲۰ نفر از جمله دو نفر از اعضای اتحادیه دموکرات مسیحی و اعضای ردهبالای حزب آلترناتیو برای آلمان در کنار دعوتشدگان دیگری با سابقههای طولانی فعالیت در گروههای و شبکههای نئونازی خبر میدهد.
بنا بر دعوتنامههایی که در اختیار مدیای کورکتیو قرار گرفته، این جلسه به دعوت فوروم دوسلدورف بهمنظور جذب کمکهای مالی از ثروتمندان و شرکتهایی برگزار شده است که با دغدغههای “میهنپرستانه” قصد مشارکت فعال در راستای این اهداف را دارند. صرف نظر از جمعآوری کمکهای مالی در یکی دیگر از دعوتنامهها، با امضای گرنوت موریگ دندانپزشک فعال نازی و ساکن دوسلدورف در کنار هانس کریستین لیمر از سهامداران سابق شرکت بکورک، از تبادلنظر در مورد طرح ارائه شده توسط مارتین زلنر نوشته شده است.
زلنر در سخنرانی خود در این جمع و معرفی «طرح اخراج مهاجران» از تقسیمبندی خارجیهای مقیم آلمان به سه گروه از مهاجرانی که باید از آلمان اخراج شوند اشاره میکند: پناهندگان؛ مهاجران با حق ماندن در آلمان؛ و شهروندان آلمانی [با خاستگاه غیر آلمانی] که در جامعه آلمانی حل نشدهاند و به نظر زلنر بیشترین مشکل را ایجاد میکنند.
با توجه به متن سخنرانیها و بحثهای متعاقب آن که رسانه کورکتیو به آن دسترسی داشته بر سر اصول این طرح اختلاف نظری وجود نداشته است، بلکه مشکل اصلی به امکان عملی کردن چنین طرحی مربوط بوده است. برای مثال، سیلکه شرودر از اعضای مؤسسه «دویچه اشپراخه» اجرای چنین طرحی را بالاخص برای کسانی که تابعیت آلمان دارند غیر ممکن دانسته. اما به نظر زلنر چنین امری با یک قانونگذاری دقیق قابل اجرا است؛ نه چندان شتابان و سریع، بلکه در طی یک پروسه چندین ساله.
در این میان یکی از نماینگان آلترناتیو برای آلمان، گریت هوی نماینده فعلی بوندستاگ از این حزب، به طرحی که خودش با عنوان بازگرداندن مهاجران هفت سال پیش ارایه داده بوده اشاره میکند که نهایتاً منجر به این شد که حزب AfD مخالفتی با داشتن تابعیت مضاعف نکند، چرا که در این صورت سلب تابعیت بهدلیل وجود یک تابعیت دیگر روند حقوقی سادهتری را طی خواهد کرد.
بر اساس آنچه گزارش تحقیقی کورکتور از جمعبندی سخنرانیها به دست میدهد، ایده اصلی حاکم بر جمع بیش از هر چیز به دست گرفتن و هدایت قدرت خارج از فضای سیاسی ساختاریست؛ به این معنی که بیشتر توجه به سمت اینفلوئنسرها، پروپاگاندا، آکسیونها و پروژههای دانشگاهی و در یک کلام برساختن گفتار و اجتماعای نازی است.
یکی دیگر از مباحث مهم مطرحشده اما برمیگردد به سخنان رولاند هارتویک که بسیاری او را دبیر کل درسایه حزب آلترناتیو برای آلمان میدانند. جایی او در سخنانش میگوید: «هیئت رئیسه جدید حزب حاضر است پول خرج کند و حتی مسائلی را دنبال کند که فقط به نفع حزب نیست». این اظهار نظر نشان میدهد حزب آلترناتیو برای آلمان در صورت رصد یک افق موفقیتآمیز ابایی از همکاری با گروههای نئونازی رسمی نخواهد داشت.
واکنشها
حزب آلترناتیو برای آلمان درحالی که حضور اعضایش در این نشست را رد نکرد در بیانیهای که در وبسایت این حزب منتشر شده خود را به قوانین آلمان در مورد شهروندان این کشور متعهد خواند و این مسئله را که در ایدههای این حزب شهروندان آلمانی درجه اول و دوم وجود دارند، رد کرد. از طرف دیگر بسیاری با امضای پتیشنهای مختلف و تلاشهای پارلمانی در صدد غیرقانونی اعلام کردن حزب آلترناتیو برای آلمان شدهاند. بسیاری از وزرا و اعضای دولت آلمان در مورد لزوم دخالت دادگاه قانون اساسی در این مورد حرف زدهاند، تعدادی از شرکتکنندگان از هیئتمدیرههایی که عضو آن بودهاند اخراج شدهاند و تظاهراتهایی هم در نقاط مختلف آلمان در این رابطه برگزار شده است.
اما آن چیزی که فراموش میشود آزادی عمل گروههای نئونازی، اسلام/مسلمانستیز، دیگریهراس، فاشیست و نژادپرست در بطن جامعهی آلمان در زمانی است که هزاران نیروی پلیس فعالان ضدجنگ و ضد نسلکشیِ اسرائیل را دستگیر و تحت فشار قرار میدهد، حقوق شهروندی و انسانی آنها را محدود و پایمال میکند و تظاهرات حامیان مردم فلسطین را با خشونت پراکنده میکند.
در همین روز ۲۵ نوامبر که جلسه نازیها در هتل پتسدام برای بحث در مورد اخراج مهاجران برگزار میشد، نیروهای پلیس به راهپیمایی روز جهانی رفع خشونت علیه زنان در برلین حمله و چندین نفر را به اتهام یهودستیزی دستگیر کردند. این جلسه در همان روزهایی برگزار شد که صدراعظم آلمان اولاف شولتس از سرعت بخشیدن به اخراج پناهجویانی که درخواست پناهندگیشان رد شده سخن گفت و فضای سیاسی و رسانهای آلمان پر بود از درخواستهای نمایندگان و سیاسیون از همه احزاب برای اخراج فلسطینهایی که در تجمعهای بهاصطلاح غیرقانونی شرکت میکردند.
آلمان دراینمیان تنها نیست. هنوز زمان زیادی از تصویب قانون ممنوعیت حجاب در مدارس فرانسه نمیگذرد. خیابانهای ایتالیا را فاشیستها فتح میکنند و هلند و آرژانتین زیر چکمه راستهاست. احزاب میانه و سوسیالدموکراتها در فساد لابیگری گرفتار شدهاند و احزاب چپ هم درگیر سیاستهای هویتی تا مبادا انگ کمونیسم و افراطیگری بخوردند. حتی اتحادهایی جدیدی نظیر واگنکنشت و حزب جدیدش سردرگمند و در وضعیت استیصال تئوریک و پراتیک است که حتی سارا واگنکنشت از فکر کردن در مورد کمپهای پناهندگی در خارج صحبت میکند. این که لزوم ورود دادگاه قانون اساسی آنگونه که صدراعظم آلمان میگوید ضروری بهنظر میرسد بیشتر از هر چیر پاککردن صورت مسئله است. صدراعظم آلمان بهخوبی از ریشهدواندن نژادپرستی در آلمان و نفوذ گروههای راست و نئونازی حتی در ارتش و سیستم قضایی آگاه است.
همه گرفتار خواهیم شد: ارجاعی تاریخی
نویسندگان گزارش تحقیقی کورکتور که در عین حال افشاگر این جلسه هم بودند در جایی از مقاله به یک همسانی تاریخی تلخ اشاره میکنند. در هشت کیلومتری ویلای محل برگزاری این جلسه بود که در روز ۲۰ ژانویه ۱۹۴۲ رهبران مقامات دولت ناسیونال-سوسیالیست آلمان در جلسهای تحت نام «کنفرانس وانزه» اقدامات لازم برای انتقال یهودیان به اردوگاههای کار اجباری و کشتار دستجمعی آنها در قالب «راه حل نهایی» را هماهنگ کردند.
غیر از این همسانی جغرافیایی یک اینهمانی ایده هم دراینمیان به چشم میخورد. در پیشنهادهای مطرح شده توسط زلنر پیشبینی یک «مدینه فاضله» در شمال آفریقا به چشم میخورد که در آن امکانات آموزشی برای دو میلیون پناهجو فراهم میشود و کسانی هم که میخواهند برای پناهجویان کار کنند میتوانند به آنجا بروند. مشابه همین طرح در سالهای آخر دهه ۳۰ میلادی در مورد انتقال یهودیان آلمان به جزیرهای در ماداگاسکار مطرح بود.
اینها اما تنها شباهتهای هولناک نیستند. از زیباییشناسی این جلسهها و نحوه برگزاری و آیینمندیشان تا زبان و رتوریک آنها، همه متبادر کننده خیرگی نازیهای یقهسفید جدید آلمانی به دوران دولت نازیهاست. ویلاهای دورافتاده در جنگلهای مناطق پروسی، مطرح کردن طرحهای بزرگ در جلسات غیر رسمی برای آمادگی روزی که قدرت سیاسی به دست آورده میشود: وضعیتی که حتی لحظهای فکر کردن به آن آزاردهنده است.