رسانه‌ها بازنماگر بی‌طرف جهان اجتماعی نیستند. هر رسانه‌ای خط مشی خاص خودش را بر اساس گروه و جریانی که به آن تعلق دارد دنبال می‌کند. بر این مبنا از میان بی‌شمار خبر، تصویر و صدایی که وجود دارد، دست به گزینش می‌زنند و تعداد مشخصی را منتشر می‌کنند.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، یک رسانه عریض و طویل است است که در اختیار هسته سخت قدرت است. شبکه‌های تلویزیونی استانی هم بخشی از ضمایم این رسانه برای مدیریت سلیقه و افکار و گاهی هم برای تولید بلاهت است. تولید معنا برای منطقه «پیرامونی» مطابق آن‌چه نیاز فرهنگی «مرکز» است، به واسطه همین شبکه‌های استانی انجام می‌شود.

شبکه استانی کردستان، یکی از پرمخاطب‌ترین شبکه‌های استانی است. آن هم به واسطه انبوه تولیداتی که «فرهنگ عامه» را هدف قرار می‌دهد و از آن تغذیه می‌کند. اما این تولیدات مسئله‌دارند. از این جهت که تلاش می‌کنند کردستان را یک «روستای بزرگ» نشان دهند، یعنی سکونتگاه مجموعه‌ای از انسان‌ها با کلیشه‌هایی همچون «مهمان‌نواز»، «ساده‌»، «غیور»، «روستایی و بدوی» و انبوه کلیشه‌های مشابهی که بر همین اساس تولید می‌شوند.

آنچه در این نوشته به عنوان نمونه‌هایی از تحول و تجدد در کردستان ارائه می‌شود در اصل به جامعه برمی‌گردد. در هر جای دیگر چنین است. رژیم مزاحم و مانع تحول در معنای مثبت آن است.

در این نوشتار بر مبنای داده‌های مرکز آمار ایران، اداره فرهنگ و ارشاد، صدا و سیمای استان، وزارت علوم و جهاد کشاورزی استدلال می‌کنیم که واقعیت کردستان امروز، چیز دیگری است. مناسبات اجتماعی زندگی موجود در روستاهای کردستان هم بر مبنای روابط جدید برخاسته از سرمایه‌داری است. «روستا» به آن معنای کلاسیکش دیگر وجود ندارد.

در صدای و سیمای رژیم، تصویری عمدتا فولکلوریک از جامعه‌ کردستان نشان داده می‌شود، و از پیشرفت هم که سخن می‌گویند، نمایش تبلیغاتی برای حکومت است. آنچه در زیر به عنوان نمونه‌هایی از تحول و تجدد ارائه می‌شود در اصل به جامعه برمی‌گردد. در هر جای دیگر چنین است. رژیم مزاحم و مانع تحول در معنای مثبت آن است.

رسانه‌ای برای فریب

مُجری‌های تلویزیون استانی کردستان دست به میکروفن و با چند دوربین راه می‌افتند. از خیابان جام‌جم سنندج به سمت دیگر شهرستانهای استان. مقصدشان از قبل تعیین شده. برای مثال هدف سفر آن‌ها معرفی روستایی است در دیواندره، مریوان، دهگلان یا سقز. با مدرن‌ترین تجهیزاتی که در اختیار دارند و با یک ماشین شاسی‌بلند راه می‌افتند. آنان برای این که به جاده اصلی هدفشان برسند باید ترافیک سنگین مرکز شهر را پشت سر بگذارند. اما از آن محیط پرتراکم و و مسیر ترددشان چیزی ضبط نمی‌کنند. چون با هدف آن‌ها که بازنمایی کنسروشده کردستان همچون محیطی غالبا روستایی، صمیمی، دست‌نخورده و ابتدایی است مغایرت دارد.

تیم اعزامی صدا و سیمای استانی سرانجام از شر منظره شهری و تناقضات و تضادهایش خلاص می‌شوند و به دل جاده می‌زنند. این همان چیزی است که آن‌ها می‌خواهند. تصویربرداری از زمین‌های کشاورزی و باغ‌های اطراف جاده‌ها آغاز می‌شود و تا رسیدن به روستای مقصد ادامه دارد. بعدها این تصویرها با حساسیت بالایی تدوین می‌شوند و با ضمیمه کردن آهنگی قدیمی از حسن‌زیرک روی آنتن می‌روند.

تیم فرضی مورد بحث ما با ورود به روستا هم همچنان گزینشی عمل می‌کنند. همه چیز در روستا هم قابلیت بازنمایی در چارچوب فعالیتهای آن‌ها ندارد. مثلا آن‌ها با دقت خاصی دنبال بزغاله‌ها و بره‌هایی می‌گردند که از آن‌ها فیلم بگیرند. یا این که تلاش می‌کنند اندک خانه‌های گِلی متروکه در روستا را پیدا کنند و نشان دهند. در حالی که از خانه‌های نوتر با نماهای آجری و سنگی امروزی صرف‌نظر می‌کنند. روستا همچون نماینده تام تاریخ و فرهنگ کردستان معرفی می‌شود و در نهایت برنامه با صدای آواز یک چوپان محلی به پایان می‌رسد. این موضوع غالب بیشتر برنامه‌ها این شبکه تلویزیونی است.

بافت متحول جامعه

این اما یک بازنمایی کاملا روارونه از واقعیت امرزو جامعه کردستان است. در دستگاه رسانه‌ای استانی، تقریبا شهر، زندگی شهری و مسائل بنیادی‌اش حذف شده‌اند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت آن‌ها با عملکردی مردم‌فریب در یک قاب‌بندی گزینشی، مجموعه‌ای سؤال تکراری با هدف گرفتن جواب‌های تکراری و کلیشه‌ای را به عنوان گزارش تلویزیونی تحویل مخاطبانشان می‌دهند.

بافت کردستان امروز از هر لحاظ دگرگون شده است. بیشتر از ۸۰ درصد جمعیت این استان شهرنشین هستند و ساکنان روستاها هم در عمل درگیر همان مناسبات دگرگون‌شده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌اند که مرزهای جغرافیایی و شهر و روستا را درنوردیده. کردستان در سال ۱۴۰۰ شامل ۱۰ شهرستان، ۳۳ شهر، ۳۱ بخش و ۸۶ دهستان بوده است. در سال اقتصادی ۱۴۰۰، بیشتر درآمدهای خانوار در این استان از شغل‌های «متفرقه» به ثبت رسیده است. ۳۰ درصد از کل درآمدهای فعالان اقتصادی استان مربوط به حقوق‌بگیران، ۲۱ درصد شغل‌های آزاد و ۴۹ درصد مربوط به شغل‌های متفرقه بوده است.

دگرگونی اقتصادی

 در سال ۱۳۹۸ ارزش محصول ناخالص داخلی استان به قیمت بازار برابر با ۳۲۹۴۶۰ میلیارد ریال بوده که نسبت به سال قبل، ۳۹,۹ درصد رشد داشته است. در این سال بیشترین سهم ارزش افزوده فعالیت‌های اقتصادی در محصول ناخالص داخلی به ترتیب مربوط به پخش عمده‌فروشی و خرده‌فروشی، تعمیر وسائل نقلیه و کالاها با ۷۵۲۷۳ میلیارد ریال (۲۲,۹ درصد)، بخش کشاورزی ۵۷۰۰۸ میلیارد رسال (۱۷,۴ درصد) و املاک و مستغلات ۴۳۳۲۸ میلیارد ریال (۱۳,۲ درصد) بوده است. در همین سال ارزش کل ستانده بخش‌های عمده اقتصادی استان حدود ۵۲۸۴۰۷ میلیارد رسال بوده است که نسبت به سال قبل ۴۴,۹ درصد افزایش داشته است. مصرف واسطه بخش‌های عمده اقتصادی استان در سال ۹۸ حدود ۲۰۰۱۷۱ میلیارد ریال بوده که نسبت به سال قبل ۵۳,۵ درصد افزایش داشته است.

داده‌های اقتصادی مربوط به این استان نشان می‌دهد که روابط مدرن تولید و توزیع کالا و خدمات نسبت به چند دهه پیش کاملا دگرگون شده است. کشاورزی مکانیزه شده و تعداد واحدهای تولیدی اگرچه به نسبت کم است اما از تولید سنتی فاصله گرفته‌ است. در سال زراعی ۱۴۰۰ ـ ۱۳۹۹ سطح زیر کشت محصولات سالانه استان کردستان، ۷۹۱۹۷۰ هکتار بوده که ۱۲,۲ درصد آن آبی و ۸۷,۸ درصد دیم بوده است. در سال ۱۴۰۰ بر اساس داده‌های طرح آمارگیری از کشتار دام‌ها، ۱۳۰۴۷۱ رأس دام با وزن لاشه ۹۴۶۵,۲ تن ذبح شده است که نسبت به سال قبل از خود ۳۷,۶ درصد در تعداد دام و ۱۵,۱ درصد در وزن لاشه افزایش داشته است.

مشخص است اکثریت مطلق آن گاو و بزهای خوش‌سیمایی که در طبیعتی بکر در صداو سیمای استان به نمایش درمی‌آیند، به بخش کوچکی از سیستم مدرن پرورش دام و گوشتی شیرده تبدیل شده‌اند که دیگر نه در طبیعت، بلکه در گاوداری‌ها و کشت و صنعت‌های بزرگ پرورش می‌یابند و کشته می‌‌شوند.

به گزارش اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۴۰۰، تعداد ۲۴۸ شرکت تعاونی کشاورزی فعال با سرمایه‌ای معادل ۵۶۶ میلیارد ریال داشته‌اند. همچنین در این سال تعداد ۵۷ شرکت تعاونی کشاورزی تحت پوشش اداره کل تعاون روستایی فعال بوده‌اند. بنا بر گزارش اداره کل شیلات استان کردستان، در سال ۱۴۰۰ تعداد ۱۳۶۱ نفر در بخش شیلات و صید ماهی در این استان مشغول به کار بوده‌اند.

آموزش و فرهنگ

برخلاف آن‌ چه که در صدا و سیمای استانی کردستان عموما گزینشی به نمایش درمی‌آید، کردستان دیگر محل سکونت اکثریتی از مردم ساده‌ و بی‌سواد نیست. آخرین داده‌های منتشرشده از سرشماری‌های عمومی نرخ باسوادی در میان مردان این استان را نزدیک به ۹۰ درصد و در میان زنان ۷۵ درصد اعلام کرده‌اند. در سال تحصیلی ۱۴۰۱ ـ ۱۴۰۰، در مجموع ۳۲۶۰۶۷ نفر به عنوان دانش‌آموز در مدرسه‌های استان ثبت‌نام کرده‌اند. همچنین در سال ۱۴۰۰ تعداد آموزشگران تمام‌وقت دانشگاهی استان برابر با ۱۱۹۷ نفر بوده است. تعداد دانشجویان استان هم در همین سال ۴۵۷۴۶ نفر گزارش شده است که از این تعداد ۱۴,۳ درصد در مقطع کاردانی، ۶۵ درصد در مقطع کارشناسی، ۱۳,۴ درصد در مقطع کارشناسی ارشد، ۴ درصد در مقطع دکتری حرفه‌ای و ۳,۳ درصد در مقطع دکتری تخصصی تحصیل کرده‌اند. از این تعداد، ۵۱,۲ درصد از دانشجویان مرد و ۴۸,۸ درصد هم زن بوده‌اند.

از لحاظ تولیدات رسانه‌ای، در سال ۱۴۰۰ در مجموع ۱۶۸۳ ساعت برنامه تلویزیونی و ۴۷۹۹ ساعت برنامه رادیویی تولید شده است. در این سال تعداد تماشاگران فیلم‌های سینمایی در ۸ سینمای فعال حدود ۹۵ هزار نفر بوده است که نسبت به سال قبل، ۸۶ هزار نفر بیشتر بوده است. در این سال ۲۴ سالن نمایش در استان وابسته به اداره فرهنگ و ارشاد با گنجایش ۲۸۰۶ نفر فعال بوده‌اند که تعداد ۷۶ برنامه موسیقی و ۱۷ برنامه تئاتر در این سالن‌ها اجرا شده است. در همین سال، تعداد ۵۲ کتابخانه عمومی با حدود ۳۱ هزار عضو و ۸۴۶ هزار جلد کتاب در استان فعال بوده‌اند. علاوه بر این، در سال ۱۴۰۰ تعداد ۹۲ چاپخانه فعال در بخش خصوصی فعالیت داشته‌اند. این چاپخانه‌ها تعداد ۱۴۶۱۱۰۰ شماره روزنامه، هفته‌نامه و دو هفته‌نامه را در ۱۷ عنووان مطبوعاتی به چاپ رسانده‌اند.

در همین سال ۵۹۴۷۹ ورزشکار در مسابقات ورزشی شرکت کرده‌اند. تعداد ۵۹۹۶ نفر مربی ورزشی مشغول به کار بوده‌اند که ۶۴ درصد مرد و ۳۶ درصد آن‌ها زن بوده‌اند. این آمارها نشان می‌دهد که مردم استان کردستان روز و شب‌هایشان را کماکان با بازی‌های محلی قدیمی سپری نمی‌کنند. آن‌ها سرگرمی‌ها و اشتغال‌های متنوع‌تر و جدیدتری دارند. دقیقا برخلاف چیزی که رسانه رسمی استان تلاش می‌کند آن را القا کند.

گذار انکارشده

واضح است دستگاه رسانه‌ای و گفتمانی مرکزی، کردستان و واقعیت‌هایش را انکار می‌کند. آمارهایی رسمی که مرور شد صرفا بخشی از واقعیت پیچیده‌تر ساز و کارهای زندگی اجتماعی در کردستان را نشان می‌دهد. ساز و کارهایی که کاملا در تقابل با بازنمایی‌های رسمی‌اند. مسائل بی‌شمار سیاسی و اجتماعی دیگری همچون سرکوب گسترده سیاسی و استبداد، دغدغه‌های عمومی، مسئله کولبران و خشونتهای سیستمی مرزنشینی، بیکاری و دیگر تبعیض‌های موجود به طور کلی مسکوت گذاشته می‌شوند. کردستان نه روستایی بزرگ، بلکه مجموعه‌ای درهم‌تنیده از تبعیض‌ها و همزمان مقاومت‌هایی است که علیه چنین وضعیتی در جریان‌اند.