«مجموعاً دو سال حبس، جزای نقدی و محرومیتهای اجتماعی»، اینها عناوین مجازاتهایی است که اخیراً دادگاههای انقلاب و کیفری شهرستان آمل علیه فرزانه برزهکار، مادر عرفان رضایی نوایی از کشتهشدگان اعتراضات سال ۱۴۰۱ صادر کردهاند.
در دادگاه به این مادر دادخواه گفتهشده نباید در شبکههای اجتماعی از فرزندش چیزی بنویسد و دادخواه خون او باشد. فرزانه برزهکار اما مرعوب این فشارهای قضایی امنیتی نشد و پس از ابلاغ این احکام آنها را اطلاعرسانی کرد؛ امری که عصبانیت قاضی دادگاه انقلاب آمل را در پی داشت تا جایی که او به نیروهای امنیتی گفته است: «باید به او حبس قطعی میدادیم نه تعلیقی».
فرزانه، عرفان را زندگی میکند
فرزانه برزهکار، زنی ۴۴ ساله است که حالا با ارمیای ۱۹ ساله و خاطرات عرفان، فرزند کشتهشدهاش روزها را شب میکند. او حدود هفت سال بعد از جدایی از همسر به همراه دو پسرش در آمل روزگار میگذراند تا اینکه شب ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ و در میانه اعتراضات ضدحکومتی جنبش «زن، زندگی، آزادی» خودش را در بیمارستان ۱۷ شهریور آمل یافت. او ساعتها بیمارستان را گشت و اثری از پسرش نیافت، تا اینکه آخرسر تکهای از پیراهن خونین عرفان را به دستش دادند.
۳۰ شهریور ۱۴۰۱ همان شبی است که تولد پدر عرفان هم بود؛ پدری که سالها پس از جنگ ایران و عراق با عوارض حاصل از موج انفجار و بمبهای شیمیایی دست به گریبان بود و یکماهی میشد که در بیمارستان بقیهالله تهران بستری شده بود. قرار بود عرفان همان شب به بهانه تولدش به او سری بزند.
عرفان بهتازگی پا به ۲۱ سالگی گذاشته بود. طبق آنچه در پرونده اداره آگاهی به مادرش نشان دادند براثر برخورد دو گلوله، یکی به زیر سینه و یکی هم به کتف روده و طحالش شکافته و مقابل ساختمان فرمانداری آمل کشتهشده بود. البته هیچوقت مشخص نشد عرفان بلافاصله پس از شلیک مقابل فرمانداری، جان باخته یا در بیمارستان.
بعدها نیروهای امنیتی با تهدید و فشار از مادر و پدر عرفان خواستند که بگویند پسرشان به دست نیروهای مجاهدین خلق کشتهشده تا عنوان شهید حکومتی به او بدهند. این در حالی بود که دوستان و شاهدانی به خانواده رضایی گفته بودند از میدان ۱۷ شهریور آمل، جایی که عرفان بنر علی خامنهای را در آنجا پاره کرد، یک مأمور لباس شخصی او را تا ساختمان فرمانداری زیر نظر داشته و تعقیب کرده است.
پس از این فاجعه فرزانه تبدیل به یکی از نمادهای دادخواهی در جنبش زن، زندگی، آزادی شد. بر اساس گفته نزدیکان او، فرزانه اهل کتاب و رمان است و دستی بر قلم دارد. شیوایی قلمش را میشود در نوشتههایش برای عرفان و دادخواهیاش در شبکههای اجتماعی دید.
نزدیکان او میگویند فرزانه سالها قبل در دفتر مشاوره املاک کار میکرد اما حالا به اینکار اشتغال ندارد و خانهدار است. از قفسه کتابهای عرفان کتابهای فلسفی میخواند و گاهی کمد لباسهای عرفان را باز میکند، مرتب میکند و پسر دلبندش را در این لباسهای رنگارنگ و آن هودی سبز تصور میکند.
خیال، انگار تنها دستاویزی است که فرزانه را از درد جای خالی پسرش بیرون میکشد و میبرد کنار پنجره اتاق عرفان، اتاقی که عطر پوست نارنگی سبز میدهد چیزی که عرفان همیشه دوست داشت و حالا فرزانه را با خود میبرد کنار نقاشیهایی که او با گواش کشیده بود. خیال او را میبرد بالای سر گیاه بُنسای و یادش میآید که عرفان به او گفته بود: «مامان این گلدان دیگر گنجایش این ریشه تنومند را ندارد و باید عوضش کنیم.»
نزدیکان خانواده رضایی میگویند عرفان عاشق کتابهای فلسفی و حضور در طبیعت بود. یک کولهپشتی سیاه و نارنجی داشت که به دوش میانداخت و بعضی شبها در جنگل میخوابید. قرار بود سالن پرورش قارچ راه بیاندازد برای همین موتورش را جهت فروش گذاشته بود تا پولش را فراهم کند.
مادر عرفان که نیمه عمرش را به پرستاری از یک جانباز جنگ گذرانده بود، حالا در حدود یک سال و نیم است در قامت مادری دادخواه تلاش دارد مابقی عمرش را صدای عرفانی باشد که حالا بیصداست و با تمام آرزوها و عمر نزیستهاش در سینه قبرستان عرفانیه آمل خوابیده، با همان چشمان عسلیرنگ و هودی سبزرنگش در عکس روی مزار.
او خودش را مادری داغدار و دادخواه فرزند مینامد، مثل بقیه مادران دادخواه. مثل مادران غزاله چلابی، فرشید موسوی، مهران بصیر توانا، ساسان قربانی و… کشتهشدگانی که به جرم بلند کردن صدایشان در اعتراض به حکومت جانشان را از دست دادند و فهرست بلندبالایشان پر است از قصههای تلخ و شیرین زندگیهایی که جمهوری اسلامی بر باد داد.
مادری که مأموران امنیتی سالگرد تولد عرفان هم در گورستان عرفانیه آمل کمین کردند که نکند او کیک بهدست بر سر مزار پسرش حاضر شود. بر اساس گفته نزدیکان خانواده رضایی مأموران امنیتی حتی مدتها قبل از سالگرد تولد عرفان از اول مسیر آرامستان که مقر تیپ مالک اشتر سپاه پاسداران در آنجا واقع است، ایست بازرسی گذاشته بودند و رفتوآمدها را کنترل میکردند.
فرزانه حتی در سالگرد کشته شدن عرفان نیز در بازداشت بود و مأموران اجازه برگزاری مراسم به پدر و عموهایش را ندادند. او را دوازدهم شهریور و هنگامیکه قاب عکس عرفان را به دست داشت و برای شرکت در مراسم ترحیم جواد روحی، جوان جان باخته در زندان نوشهر بر سر مزار او حاضر شده بود، با خشونت بازداشت کردند و به مدت یک ماه در اداره کل اطلاعات مازندران در شهر ساری تحت بازجویی قرار دادند. بالاخره پس از بازجوییهای طولانی او را به زندان قائمشهر فرستادند.
در نهایت هم پرونده به دادگاه انقلاب و دادگاه کیفری دو ارسال شد و او را با تودیع وثیقه آزاد کردند. حالا هم این مادر که جوانش را از دست داده در دو دادگاه به جرم دادخواهی محکوم شده است.
فریاد دادخواهی که زیر فشارهای امنیتی و قضایی قطع نمیشود
پس از تلاشهای بسیار نیروهای امنیتی برای خاموش کردن فریاد دادخواهی این مادر، سر آخر پروندههای قضایی فرزانه برزهکار منجر به صدور دو حکم از دادگاههای انقلاب و کیفری دو آمل شده است. وکیل او رمضان حاجیمشهدی به «زمانه» گفت روز چهارشنبه بیستم دیماه درخواست تسلیم به رأی در رابطه با حکم دادگاه انقلاب را ثبت کرده و ۲۴ دیماه درخواست تجدیدنظر در رابطه با حکم دادگاه کیفری دو را ثبت خواهد کرد.
حاجی مشهدی در گفتوگو با زمانه در رابطه با چگونگی صدور احکام قضایی علیه خانم برزهکار، گفت:
پرونده ایشان پس از صدور کیفرخواست دو بخش شد که یک بخش مربوط به جرائم عمومی تشخیص دادهشده و در شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری رسیدگی شد و بخش دیگر در رابطه با جرائم امنیتی تشخیص داده شده و در شعبه اول دادگاه انقلاب آمل مورد رسیدگی قرار گرفت.
وکیل فرزانه برزهکار در ارتباط با جزئیات احکام صادرشده در این دو دادگاه نیز گفت:
بر اساس حکمی که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب آمل به ریاست قاضی ایمان حسنزاده آملی صادرشده ایشان از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به ۸ ماه حبس و از بابت اهانت به رهبری به ۱۶ ماه حبس محکوم شد و این حکم حبس به مدت دو سال به حالت تعلیق درآمده است.
این وکیل دادگستری در ادامه گفت:
همچنین ایشان در روز یکشنبه دهم دیماه، توسط شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو آمل به ریاست قاضی محمدعلی علینیا کلائی از بابت آنچه انتشار تصاویر مبتذل و بدون حجاب در فضای مجازی ذکرشده به پرداخت پنج میلیون تومان جزای نقدی و از بابت نشر اکاذیب رایانهای در فضای مجازی به پرداخت پانزده میلیون تومان جزای نقدی و یک سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی محکومشده است.
پس از صدور این احکام علیه فرزانه برزهکار، او در شبکههای اجتماعی در رابطه با آن اطلاعرسانی کرد اما به گفته نزدیکانش بهسرعت از سوی نیروهای امنیتی برای حذف پستهای اطلاعرسانی در این رابطه تهدید شد. نیروهای امنیتی در این تهدیدها به این مادر دادخواه گفتند ایمان حسنزاده آملی قاضی دادگاه انقلاب آمل پس از آگاهی از اطلاعرسانی او در رابطه با احکام قضاییاش به مأموران گفته «باید به جای حبس تعلیقی به او حبس قطعی میدادیم».
حال وکیل فرزانه برزهکار به زمانه میگوید: «نظر خانم برزهکار این است که صدای عرفان شدن و دادخواهی خون او تنها راه فرار و تنفس من است.»
حاجی مشهدی یادآور میشود در گفتگوهایی که با فرزانه برزهکار داشته، او میگوید با اینکه اعتراضات خاموش شده و مردم به زندگی روزمره خود مشغولاند، اما همچنان به آمدن روزهای روشن امید دارد.