دیدگاه

سیزدهم دی‌ماه امسال دو انفجار مرگبار به فاصله ۲۷ دقیقه در چهارمین مراسم سالروز کشته شدن قاسم سلیمانی، «گلزار شهدای کرمان» را با صدایی مهیب و مرگبار لرزاند. انفجارهایی که از همان لحظات اولیه انتشار خبرش، بازار گمانه‌زنی‌ها را داغ کرد؛ در نخستین اطلاع‌رسانی‌های پراکنده از انفجار کپسول گاز، ساک‌های حامل بمب، کمربندهای انفجاری کنترل از راه دور و در نهایت عوامل انتحاری سخن به میان آمد و آمار جان‌باختگان از ۸۹ تا بیش از یک‌صد نفر کشته شامل ۲۲ دانش‌آموز و صدها زخمی اعلام شد. در زمان انتشار این مطلب (۲۲دی۱۴۰۲) تعداد کشته‌شدگان با احتساب دو عامل انتحاری به ۹۶تن رسیده است.

مسئول بمب‌گذاری‌ها

۳۰ ساعت بعد از انفجارهای کرمان در سالروز کشته شدن قاسم سلیمانی، کسی که پنج سال پیش پایان داعش را اعلام کرده بود، اعلام شد که داعش با انتشار بیانیه‌ای، مسئولیت آنها را برعهده گرفته است؛ ادعایی که البته برخی کارشناسان بین‌المللی در آن تشکیک کردند و حتی یکی از خبرگزاری‌های وابسته به سپاه پاسدارن جمهوری اسلامی آن را نپذیرفت.

شک رسانه‌ی سپاه

خبرگزاری «تسنیم» در رشته‌ای در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشت:

ابتدا اینکه هیچ‌گاه سابقه نداشته است داعش در بیانیه‌هایش از عبارت «ایران» استفاده کند، بلکه این گروه تکفیری همواره ایران را «بلاد فارس» یا «ولایت خراسان» می‌خواند. دوم اینکه سابقه نداشته تصویر عامل تروریست عملیات که اتفاقاً در حین عملیات کشته شده به صورت محو شده منتشر شود! نکته سوم اینکه هیچ‌گاه بیانیه پذیرش مسئولیت عملیات‌های داعش با تأخیر ۳۰ ساعته منتشر نمی‌شود، بلکه داعش قبل از هر عملیات حتی تصاویر بیعت و بیانیه پذیرش مسئولیت را آماده و بلافاصله بعد از اجرای عملیات منتشر می‌کند.

این رسانه وابسته به سپاه پاسداران در ادامه نوشته بود:

اساساً روش داعش برای اجرای عملیات ابتدا تهدید، سپس فتوا و بعد اجرای عملیات و بلافاصله انتشار بیانیه پذیرش مسئولیت عملیات است. در حالی که در این عملیات ابتدا اقدام تروریستی انجام شد و بعد از آن فتوا و تهدید و بیانیه با تأخیر منتشر گردید! نکته چهارم ادبیات سیاسی این بیانیه است که با ادبیات همیشگی داعش تفاوت اساسی دارد و مشخص می‌کند نویسنده بیانیه به هیچ‌وجه داعش نبوده است. درواقع بیانیه‌ای که داعش با تأخیر در پذیرش مسئولیت حادثه تروریستی کرمان منتشر کرد را سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تنظیم کرده بود و خلافت داعش صرفاً انتشار آن را از رسانه‌های رسمی خود بر عهده داشته است.

تشکیک کاربران

برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز از همان دقایق ابندایی با این استدلال که پیش‌تر نیز جمهوری اسلامی دست به چنین کارهایی زده، اعلام کردند که انفجارها «کار حکومت» است؛ این دست از کاربران نمونه‌هایی مانند بمب‌گذاری در حرم امام هشتم شیعیان در مشهد، کشتن کشیش‌های مسیحی در دهه ۷۰ و حمله موشکی به هواپیمای مسافربری اوکراینی را گواه این دانستند که حکومت ایران «مواقعی که نیاز به بهره‌برداری و توجه جهانی برای مهار مخالفانش در داخل دارد» اقدام به بحران‌سازی‌های مرگبار می‌کند «تا روی جنایت‌های دیگرش سرپوش بگذارد.»

Ad placeholder

بحران‌های تضمینی

به گفته برخی تحلیل‌گران، «حکومت ایران حیاتش را با بحران تضمین می‌کند و هر چه بحران بزرگتر، احتمال اثرگذاری آن بهتر».

حکومت ایران نیاز دارد که چنین شرایط ملتهبی را به نفع خود استفاده کند تا در اولین فرصت، سرکوب داخلی را با تجدید قوای جدید و در غیاب حساسیت افکار عمومی، تداوم بخشد.

از سوی دیگر، در حالی‌که شرایط منطقه خاورمیانه به‌دلیل جنگ اسرائیل و غزه ملتهب است، جمهوری اسلامی و «نیروی قدس» سپاه پاسداران به‌عنوان شاخه فعالیت‌های نظامی برون‌مرزی آن نیز با حمایت از حشد الشعبی عراق، حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن، حماس – جهاد اسلامی فلسطین و دیگر شبه‌نظامیان تحت حمایتش تحت فشار جوامع جهانی به‌ویژه اسرائیل و آمریکا قرار دارد.

ابعاد پنهان انفجارها

بعد دیگر مساله، ناامنی در منطقه خاورمیانه از خلیج فارس تا تنگه باب المندب و دریای سرخ به‌دلیل حرکت‌های اخیر انصارالله (حوثی‌ها) است که مسیر کشتیرانی و تجارت بین‌المللی را هدف قرار داده‌اند؛ این امر پس از همه‌گیری کرونا و جنگ روسیه و اوکراین که هزینه کالا در سراسر جهان را بسیار بالا برد، بار دیگر ضربه سهمگینی بر اقتصاد جهانی وارد آورده و می‌تواند به اعتراضات مردمی در پی افزایش قیمت کالاهای مصرفی در کشورهای مختلف، منجر شود.

در همین رابطه دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا در حساب کاربری‌اش در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است:

با [امیرعبداللهیان] درباره حملات حوثی‌ها در دریای سرخ صحبت کردم که جان بیگناهان و اقتصاد جهانی را تهدید می‌کند. من به صراحت اعلام کردم که ایران با توجه به حمایت دیرینه آنها از حوثی‌ها، مسئولیت جلوگیری از این حملات را بر عهده دارد.

بحران داخلی

از سوی دیگر،‌ جمهوری اسلامی با بحران عدم مشروعیت داخلی نیز روبه‌روست؛ به‌ویژه چالشی بزرگ که در آستانه انتخابات اسفند امسال مجلس شورای اسلامی خود را در آن گرفتار می‌بیند. «سرد بودن فضای انتخاباتی» موضوعی است که فعالان درون حکومتی نیز به‌صورت رسمی به آن اذعان کرده‌اند و گفته‌اند که «این انتخابات کم رونق خواهد بود و باید به آن رونق بخشید.»

رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای نیز چندی پیش «مشارکت کم» در انتخابات را عامل «تشکیل مجلس ضعیف و ناتوان در رسیدگی به مشکلات» دانسته و گفته بود که بدون انتخابات «جامعه یا به سمت دیکتاتوری می‌رود یا هرج و مرج می‌شود».

https://www.radiozamaneh.com/795833/

این سخنان، شاید بیانگر نگرانی او از نتایج نظرسنجی‌های اخیر باشد. همین اواخر مرکز افکارسنجی دانشجویان (ایسپا) اعلام کرده که تنها «۲۷٬۹ درصد» از شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی «به‌صورت قطعی» و «۷٬۴ درصد» به احتمال خیلی زیاد در انتخابات مجلس شرکت می‌کنند.

نظر اصلاح‌طلبان نیز بر این مساله دلالت می‌کند. از جمله، محمدعلی ابطحی که مدت‌ها است به صورت غیررسمی به نیابت از سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق و دفتر او در برخی جلسه‌ها شرکت می‌کند، پس از پایان دیدار اصلاح‌طلبان با ابراهیم رئیسی، در شبکه ایکس نوشت: «رئیسی خیلی حرف‌های خوبی زد» ولی مردم قهرند و سخت بشود آن‌ها را راضی به شرکت در انتخابات کرد.

لبه شمشیر

اما لبه دیگر شمشیری که بر گردن جمهوری اسلامی قرار دارد را اسرائیل در دست دارد. اسرائیل بارها در محافل بین‌المللی درباره حمله به ایران گفته است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائيل در سپتامبر گذشته در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، صراحتاً تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای علیه ایران کرد.

 همچنین نفتالی بنت، نخست‌وزیر اسبق اسرائیل هم چندی پیش در مقاله‌ای در روزنامه وال‌استریت جورنال، از واشینگتن خواسته بود تا همراه با اسرائیل برای سرنگون کردن رژیم جمهوری اسلامی، هدف مشخص تعیین کرده و «سر اختاپوس را قطع کند.»

این موارد باعث شد تا دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد با ارسال شکایتی به دبیرخانه شورای امنیت، دو گفته اخیر از نخست‌وزیران کنونی و پیشین اسرائیل در ارتباط با ایران را «تهدید» بنامد و نسبت به آن هشدار دهد؛ در واقع حکومت ایران، اولین انگشت اتهام انفجارهای کرمان را به‌سوی اسرائیل گرفت.

چنین شرایطی، زمانی‌است که یک «بحران اجتماعی و انسانی» بزرگ و مرگبار، همزمان می‌تواند توجه داخلی و خارجی را از شرایط فعلی منحرف کند و زمانی بیشتر به سیستم سرکوب برای ایستادن مقابل مخالفانش دهد.

Ad placeholder

پایان پُر التهاب

اما شاید یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها در این بین، این باشد که داستان انفجارهای مرگبار کرمان به کجا ختم خواهد شد؟ انفجارهایی که در آن مردم عادی قربانی اصلی بودند و هیچ اثری از خانواده قاسم سلیمانی یا مقام‌های ارشد کشوری و حتی استانی متولی برگزاری مراسم میان کشته‌شدگان یا مجروحان نبود.

برای پاسخ به این پرسش، باید دقت داشت که جو عمومی در ایران در حال حاضر متاثر از انفجارها ملتهب است؛ اما این‌بار مانند مواد مرگبار مشابه پیشن، حتی به‌اندازه اندکی هم سیر داستانی به نفع جمهوری اسلامی نیست. چرا که برخی طرفداران حاکمان کنونی کشور هم به ستوه آمده و نسبت به «سطح پایین امنیت کشور» اعتراض کرده‌اند.

برخی از این طرفداران جمهوری اسلامی با اشاره به «حمله سال گذشته به حرم شاهچراغ در شیراز»، می‌گویند که سال گذشته حکومت ایران اعلام کرد که حمله به شاهچراغ به‌دلیل «تبعات حفره امنیتی» بوده و «ماموران امنیتی درگیر اعتراضات مردم بودند.»

اما در حال حاضر وضعیت مانند سال گذشته نیست؛ اعتراضات سراسری و خیابانی برقرار نیست. بیشترین قوای نظامی و امنیتی حاکمیت کنونی ایران در ماه‌های گذشته و اخیر، صرف برخورد با مخالفان، اعدام‌های گسترده در استان‌های مختلف و جلوگیری از پوشش اختیاری زنان شده است. در این میان، شاید چند انفجار مهیب و مرگبار، سرپوشی محدود و انحرافی بر ناکارآمدی‌های گسترده داخلی و خارجی سیستم باشد.

Ad placeholder