روز پنجم دسامبر، خبرگزاری رویترز به نقل از مقامهای امنیتی ایالات متحده آمریکا نوشت که داعش خراسان مستقر در کشور افغانستان مسئول انفجارهای مرگبار در شهر کرمان ایران است. آنها به رویترز گفتند که اطلاعاتشان در این مورد «واضح و غیرقابل انکار» است و بدون ارائه جزئیات، دادههای خود را مربوط به شنود و رهگیری فعالیتهای داعش خراسان اعلام کردند. پیش از این، خود داعش مسئولیت این بمبگذاریها را دو عامل با کمربندهای انتحاری انفجاری اعلام کرده بود.
اطلاعیه اول وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در مورد حملات داعش در کرمان در ۱۳ دی ماه، از «دو تروریست معدوم انتحاری» حرف زد. مقامهای اطلاعاتی از به کار بردن نام داعش خراسان پرهیز کردند و تنها به بیان «ملیت تاجیکستانی» یکی از عوامل بسنده کردند. بسیاری از رسانههای حکومتی مانند تسنیم، حملات در کرمان را به اسرائیل ربط دادند. با این استدلال که داعش خراسان عامل اسرائیل است و اسرائیل «برای فرار از تبعات این اقدام به خلافت داعش دستور داد تا مسئولیت این اقدام را بپذیرد.»
این خط استدلالی در سخنرانی روز پنجم دسامبر سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان هم بود که آمریکا را حامی اصلی داعش اعلام کرد. همین خط در سخنرانی حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران پس از حمله به کرمان هم آمد که داعش را عامل آمریکا و اسرائیل خواند.
ابراهیم رئیسی، ریاست جمهوری ایران و معاول او محمد حسینی هم به ترتیب پیش و پس از اینکه داعش مسئولیت حمله به کرمان را بپذیرد، این حمله را به اسرائیل نسبت دادند.
آنچه از واکنش مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی بر میآید، این است که حمله داعش به کرمان را در امتداد منازعات منطقهای با اسرائیل و آمریکا میبینند. از رائد جرار، مدیر بخش کارزارهای سیاسی «سازمان دموکراسی برای جهان عرب اکنون» (DAWN) که ازجمله متخصص تعاملهای سیاسی دولت ایالات متحده آمریکا با منطقه خاورمیانه است از وضعیت روابط اسرائیل با محور مقاومت از جمله شامل ایران، سوریه، لبنان، عراق و یمن پرسیدم.
نازلی کاموری – آیا این ادعا که داعش به نمایندگی از اسرائیل در ایران فعالیت میکند، اعتبار دارد؟
رائد جرار: هیچ راهی برای تأیید هیچ رخدادی در مورد داعش وجود ندارد. اینطور نیست که داعش دفتر مرکزی با افرادی داشته باشد که بتوانید با آنها تماس بگیرید و گفتوگو کنید. بنابراین همیشه علامت سؤالهایی وجود دارد که چه بازیکنان دیگری هستند که ممکن است در برنامهریزی و اجرای این عملیات نقش داشته باشند. آنچه ما در نهایت در مورد داعش میدانیم این است که شخصی بهصورت آنلاین، چیزی را پست میکند و مسئولیت یک حمله را بر عهده میگیرد. بنابراین، ما واقعاً تصویر کاملی از آنچه در حال وقوع است، نداریم. راستیآزمایی اینکه چه عواملی در پشت این حملات هستند و تأیید صحت این ادعاها مبهم و دشوار است.
اما در بعدی دیگر در منطقه، میدانیم که حملات اسرائیل به [محور مقاومت] شدت گرفته است. اسرائیل در عرض یک هفته یک چهره مهم حماس [صالح العاروری] را در بیروت و یک چهره مهم سپاه [سید رضی موسوی] را در دمشق ترور کرد. این دو ترور و حمله نظامی در دو کشور مختلف لبنان و سوریه است. دستکم این اقدامها تأییدشده هستند و قطعاً کار اسرائیلاند. بنابراین در تصویر بزرگتر وقتی صحبت از رویارویی ایران اسرائیل به میان میآید، وضیعت تشدید شده است و به یک رویارویی مستقیم نزدیکتر میشود.
صبح روز شش ژانویه، لبنان چهل موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد. درگیریها با یمن هم ادامه دارد. آیا این احتمال وجود دارد که محور مقاومت وارد یک درگیری منطقهای تمام عیار با اسرائیل شود؟
آنچه در ۹۰ روز گذشته اتفاق افتاده این است که اسرائیل در حال انجام یک حمله بیرحمانه و نسلکشی در غزه است و این یک جنگ مطلقاً بدون محدودیت است. خارج از غزه جنگ فرسایشی در چند جبهه ادامه دارد. در جبهه یمن حوثیها چند حمله پهپادی و چند حمله با موشک انجام دادند. آنها همچنین تحریمها، تهدیدها و تحدیدهایی علیه کشتیهای اسرائیلی و کشتیهایی که به سمت و از اسرائیل در حال حرکت بودند، اعمال کردهاند.
درگیریهای اسرائیل و لبنان به شکل روزانه در یک شعاع معمولاً پنج کیلومتری اطراف مرز اتفاق میافتد. در مورد حمله روز پنج ژانویه که شما اشاره کردید، من گزارشهای مختلفی خواندم. برخی از آنها ادعا کردند که ۶۱ موشک و برخی گفتند ۴۰ موشک از لبنان به سمت اسرائیل شلیک شده است. اینها همه در چارچوب قوانین قراردادی درگیریهای نظامی که در روزهای گذشته وضع شده، اتفاق افتاده است. یعنی حزبالله و گروههای فلسطینی در چند کیلومتری مرز به اسرائیل حمله میکنند و اسرائیل در چند کیلومتری مرز پاسخ میدهد.
تنها تشدید خارج از این قراردادهای فعلی، با ترور صالح العاروری در بیروت در هفته گذشته اتفاق افتاد و این یک تشدید قطعی و عمدی بود که ممکن است در واقع قوانین قراردادی بین بازیکنان را تغییر دهد. در سوریه هم همین اتفاق افتاد. اسرائیل حداقل هر دو هفته یک بار سوریه را بمباران میکند. اما با ترور فرمانده سپاه، سید رضی موسوی وضعیت آنجا هم تشدید شد.
میدانید، درگیریهایی اسرائیل با عراقیها نیز وجود دارد. گروههای عراقی [تاکنون سه بار] به اسرائیل حمله کردهاند. در واقع تعدادی راکت از عراق شلیک کردند. آنها حمله پهپادی هم کردهاند. که در یک مورد پهپادشان تا دریای مدیترانه هم رفت. [آخرین حملات شبهنظامیهای عراقی ۳۱ دسامبر و با هواپیمای بدون سرنشین بود که ارتش اسراییل گفت سرنگونش کرده است]. همین درگیریها با حملات شبهنظامیهای عراقی به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه هم ادامه دارد. و ایالات متحده چند بار این گروههای عراقی را بمباران کرده و به چند رهبر آنها نیز در هفته گذشته حمله کرده است.
اما این تشدیدها تا کنون قوانین بازی را آنقدرها تغییر نداده است. هنوز وضعیت انفجاری نشده است.
جبهههای زیادی درگیر این جنگ هستند که به آنها اشاره کردم. تشدید در برخی پارامترها وجود داشته است. میتوانم بگویم هفته گذشته، اولین باری بود که احتمال اینکه پارامترها واقعاً تغییر کنند، بیشتر شد. یک تغییر پارادایم در حال وقوع است. از آنجا که اسرائیل دارد فشارها را افزایش میدهد. به عنوان نمونه اینکه با حمله به بیروت، از خطوط قراردادی نگه داشتن درگیری در مرز پنج کیلومتری با لبنان عبور کرد. یا اینکه یکی از فرماندههای سپاه را در دمشق هدف قرار داد. و من نمیدانم که آیا پشت حمله به کرمان بوده است یا نه.
تحلیل سیاسی پشت این تشدید روشن است. دولت اسرائیل به رهبری بنیامین نتانیاهو به دنبال تشدید است. نتانیاهو میداند که جایگاه سیاسی شخصی او در خطر است و اگر گرد و غبار فروکش کند، ممکن است پایان کار سیاسی او باشد. بنابراین به نفع او و بسیاری دیگر در دولتش است که مطمئن شوند که گرد و غبار فرو ننشیند. آنها تلاش میکنند تا دامنه را گسترش دهند و حزب الله، سوریه، ایران، حوثیها و عراقیها را بیشتر درگیر کنند.
حالا پرسش این است که لبنانیها، سوریها، عراقیها، ایرانیها و یمنیها تا کجا میخواهند بدون درگیر شدن در یک جنگ تمام عیار، پیش بروند؟
پاسخ کوتاه این است که ما شاهد تشدید هستیم. اما تشدید هنوز در چارچوب قوانین بزرگتر بازی است. اما ممکن است واقعاً به نقطهای برسیم که این قوانین قراردادی دیگر باقی نمانند و درگیری نظامی منطقهای بزرگتر شود.
شما اشاره کردید که نتانیاهو به این جنگ نیاز دارد. همزمان یک فرآیند کمقدرت برای مذاکره صلح وجود دارد. وزارت امور خارجه آمریکا نمایندگانی را به اسرائیل فرستاده تا تلاش کنند از تشدیدها بکاهند. وزارت خارجه فرانسه که در ماه اکتبر، حماس را با داعش مقایسه میکرد روز جمعه ۵ دسامبر گفت «غزه سرزمین فلسطین» است. در چنین بستری، به نظر شما اسرائیل در رابطه با غزه، حماس، جهاد اسلامی چه چشمانداز سیاسیای را روی میز برای خود متصور است؟
من به شما میگویم که پاسخ به این سوال سه ماه پیش سخت بود. حدس میزدیم و فرضیات میساختیم. اکنون وضعیت آشکارتر شده است. هدف نهایی دولت نتانیاهو رقم زدن یک نکبت دوم است [اشاره به «النکبه ۱۹۴۸» و آوارهکردن و سلب مالکیت فلسطینیان از زمینهایشان و زندگیشان است]. هدف نهایی در اینجا خلاص شدن از شر این یا آن اقدام فلسطین نیست، بلکه خلاص شدن از شر فلسطینیهاست. هدف نهایی بیرون راندن همه فلسطینیها از غزه در یک پاکسازی قومی و انتقال اجباری است.
اکنون دیگر لازم نیست حدس بزنیم زیرا این چیزی است که دولت اسرائیل آشکارا میگوید. دیگر موضوع یک یادداشت فاش شده از وزارت اطلاعات اسرائیل و یک نقلقول کوچک از این وزیر و آن وزیر نیست [اشاره به سند فاششده در اواخر اکتبر که در وزارت اطلاعات اسرائیل پیشنهاد انتقال ساکنان غزه به مصر را در آن میداد].
اکنون در اسرائیل نخست وزیر، همه کابینه او، بسیاری از نمایندگان آشکارا از انتقال اجباری فلسطینیها صحبت میکنند: پاکسازی قومی، بردن فلسطینیها به صحرا، بردن فلسطینیها به کشورهای دیگر در آفریقا. آنها میخواهند نوار غزه را از فلسطینیها خالی کنند. ما شاهد یک نسلکشی تلویزیونی هستیم. اسرائیل به غزه حمله میکند تا غزه را غیر قابل زندگی کند. هیچ ابهامی دیگر وجود ندارد که چرا اسرائیل دارد غزه را بمبارانِ فرشی میکند. آنها به منابع آبی، به بیمارستانها، حمله میکنند زیرا میخواهند غزه را غیرقابل زندگی کنند. نه به این دلیل که معتقدند زیر بیمارستان مقر حماس است.
همین اهداف را در کرانه باختری نیز میبینیم. اسرائیل بیش از ۵۰۰ فلسطینی را در کرانه باختری کشته است. این بالاترین رقم از زمان نکبت است. و همین نوع لفاظیها را در کرانه باختری نیز شاهد هستیم: تهدید به راندن فلسطینیها به اردن و درگیر کردن شهرکنشینها با فلسطینیهای کرانه باختری.
بازی پایانی اسرائیل و نیت مشخص است. پایان شکست این گروه و آن گروه نیست، بازی پایانی نابودی فلسطینیها در غزه است. این نسلکشی یک هدف دارد، خلاص شدن از شر فلسطینیها.
اما به نظر شما اسرائیل قدرت آنچه میخواهد به آن برسد را دارد؟ قدرتهای بزرگ میگذارند؟
چیزی که اکنون توضیح دادم همان چیزی است که اسرائیل میخواهد، اما لزوماً این چیزی نیست که اتفاق خواهد افتاد. فلسطینیها همچنان به مقاومت قهرمانانه خود ادامه میدهند. روزانه تصاویری را از خانوادههایی میبینم که بمباران شدهاند، اعضای خانواده خود را از دست دادهاند، چند نفر از اعضای خانواده آنها ناپدیدسازی قهری شدهاند، ربوده شدهاند، هنوز زیر آور دنبال عزیزانشان میگردند. خانهشان را از دست دادند، آب ندارند، برق ندارند. اما مقابل دوربینها میایستند و میگویند که ما سرزمینمان را ترک نمیکنیم و میدانیم که اسرائیل این کار را میکند تا ما را از سرزمین خود بیرون کند.
بنابراین چنین آگاهی سیاسی وجود دارد که برای من به عنوان کسی که میدانید در جنگهای متعدد و جابجاییهای متعدد بزرگ شدهام، واقعاً تکان دهنده است. فلسطینیها در غزه این آگاهی سیاسی را دارند که بازی آخر در اینجا خلاص شدن از شر این بازیگر بد و آن بازیگر بد منطقهای که در همسایگی آنها زندگی میکند نیست. بازی آخر گرفتن سرزمین آنها، و هویت آنها در یک نکبت دوم در سال ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ است.
بنابراین قطعاً هسته اصلی تعیینکننده این نیست که ایالات متحده چه میخواهد. یا فرانسه چه میخواهد. هسته اصلی این است که فلسطینیها در واقع مقاومت زیادی برای مخالفت با طرح اسراییل برای آوارگیشان نشان میدهند. تاکنون ما شاهد بودیم که چند طرح بزرگ اسرائیل در واقع شکست خورده است. مثل اینکه در ابتدا میخواستند نوار غزه را از وسط نصف کنند و سپس نیمه شمالی غزه را به طور کامل اخراج کنند و از بازگشت کسی به شمال غزه جلوگیری کنند. مدتی هم سعی کردند فلسطینیها را از شمال غزه دور نگه دارند. این طرح شکست خورده است.
درست است که تقریبا ۷۵ درصد از خانهها در شمال غزه ویران شدهاند، اما فلسطینیها به محلههای خود بازگشتهاند. آنها در خانههای ویران شدهشان یا حتی در اطراف ویرانهها زندگی میکنند.
سازوکارهای بینالمللی و قدرتهای بزرگ چه؟ آیا آنها اجازه این پاکسازی قومی و افزودن زمین به سرزمینهای اسرائیل را خواهند داد؟
اکنون اتفاقات زیادی در رابطه با کشورهای همسایه، جامعه بینالمللی، آمریکا و اروپا در جریان است. اینها برای اسرائیل نیز چندان خوب نیست. متحدان منطقهای اسرائیل مانند اردن و مصر میگویند ما همه فلسطینیها را جابهجا نمیکنیم. و ما شاهد انتقادهایی از سوی همه ازجمله ایالات متحده آمریکا بودهایم.
شکاف بیسابقهای بین ایالات متحده، بین دولت جو بایدن و دولت نتانیاهو در اسرائیل وجود دارد. من چند نمونه از آن را برای شما بیان میکنم. آمریکا برای اولین بار در تاریخ، فروش سلاح به اسرائیل را به حالت تعلیق درآورد. این هرگز قبلاً اتفاق نیفتاده بود و من فکر نمیکردم در طول زندگیام این را ببینم. اما دولت بایدن فروش دههاهزار تفنگهای تهاجمی به اسرائیل را به دلیل خشونت شهرکنشینان ابتدا [در میانه دسامبر] به تعویق انداخت و سپس به حالت تعلیق در آورد. زیاد هم این موضوع در رسانههای جریان اصلی آمریکا پوشش نگرفت و ما بیشتر اطلاعات را از رسانههای عبری در این مورد دریافت کردیم.
این مربوط به تفنگهایی بود که بیم آن میرفت که بهدست شهرکنشینها برسد. وگرنه درست قبل از سال جدید ۲۰۲۴، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، فروش بیش از ۱۴۷ میلیون دلاری تجهیزات نظامی به اسرائیل را بدون موافقت نهایی کنگره تسهیل کرد. موضوع تعلیق فروش اسلحه را کمی بیشتر توضیح میدهید؟
مربوط به شهرکنشینها بود. ابتدا ایالاتمتحده آمریکا فروش تفنگهایی را که به اسرائیل میرفتند تعویق کرد و سپس فروش کل تفنگهایی را که به آنجا میرفت را معلق کردند. نگرانی این بود که تعدادی از این تفنگها را بین شهرکنشینان کرانه باختری توزیع میکردند. و آمریکا گفت که نمیخواهد اجازه دهد که این سلاحها اینگونه استفاده شوند. سابقه ندارد که دولتهای آمریکا، حتی انتقال یک گلوله به اسراییل را به حالت تعلیق دربیاورند، چه رسد به تفنگها.
ما همچنین میدانیم که آمریکا اجازه داد دو قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در انتقاد از اسرائیل تصویب شود. یکی از آنها قطعنامه در مورد افزایش ارسال کمک به غزه بود [که ۲۲ دسامبر تصویب شد] و آمریکا آن را وتو نکرد و اجازه داد تصویب شود. یکی دیگر مربوط به آتشبس موقت به دلایل بشردوستانه بود [که ۱۵ نوامبر] در شورای امنیت تصویب شد و باز هم آمریکا آن را وتو نکرد. این تحول بسیار بزرگی است که آمریکا از وتو کردن برخی از قطعنامههای علیه اسرائیل خودداری میکند. و پیام بسیار واضحی را به اسرائیل مبنی بر اینکه آمریکا در حال تجدیدنظر در برخی از سیاستهاست، منتقل میکند.
به جز این، [در دسامبر ۱۲] سازوکار مجمع عمومی سازمان ملل متحد هم با اکثریت آراء به آتشبس فوری بشردوستانه رأی داد. آفریقای جنوبی هم در دیوان بینالمللی دادگستری اسرائیل را به «اقداماتی برای نسلکشی» متهم کرده است.
اما من صادقانه فکر میکنم یکی از بزرگترین اخباری که در روزهای گذشته اتفاق افتاد و پوشش چندان خبری نداشت این بود آمریکا [روز دوم ژانویه]، اعلام کرد که ناو یواساس جرالد فورد (USS Ford) را که پس از ۷ اکتبر به شرق دریای مدیترانه فرستاده بود، به آمریکا باز میگرداند. این همزمان و تقریباً قبل از ترور صالح العاروری در بیروت است. اسرائیل آشکارا ایالات متحده را از برنامه خود برای این ترور آگاه کرده است. و آنچه ما دیدیم نه تنها عدمحمایت واضح آمریکا از این ترور بود، بلکه ایالات متحده USS Ford را هم از منطقه عقب کشید. من فکر میکنم این مهم است. آمریکا یک ناو هواپیمابر را به منطقه فرستاده بود که از گسترش جنگ جلوگیری کند و عامل بازدارندهای در برابر حمله احتمالی حزبالله لبنان به اسرائیل باشد. زمانبندی ازاینرو اینجا مهم است. مصادف با برنامههای اسرائیل برای حمله به لبنان که آمریکا با آن مخالف بوده است، ناوش را به خانه باز میخواند. البته اطلاعات بیشتری در مورد بازخواندن ناو مذکور به آمریکا احتیاج داریم. در مورد دلایل خروج اطلاعات نداریم. فعلاً شفافیتی وجود ندارد، کسی در این مورد زیاد سؤال نمیپرسد.
[از میانه دسامبر] هم زبان رئیس جمهوری آمریکا نسبت به اسرائیل تندتر شد و به بمبارانهای بیرویه اسرائیل معترض شد. اینها، در رابطه با مسند ریاست جمهوری در آمریکا بیسابقه است. در سطح منطقهای هم آنطور که اسرائیل میخواست پیش برود، پیش نرفت. مصر به عنوان نمونه به اسرائیل نه گفت. وضعیت خارج از اسرائیل برای اسرائیل بهینه نیست تا به اهداف خود در پاکسازی قومی فلسطینیان دست یابد.
حسن نصرالله در روز حمله به کرمان سخنرانی کرد و گفت کشورهای محور مقاومت ضمن اتحاد، هرکدام در منافع ملی خود، مستقل عمل میکنند. او گفت استراتژی آنها در برابر اسرائیل، جنگ تمامعیار نیست بلکه لبنان موردی و متقابل پاسخ حملات اسرائیل را خواهد داد. به نظر میرسد این یک راهبُرد کلانتر هم در این محور است. همزمان اما، ایالات متحده بهنوعی در حال تغییر راهبُرد در رابطه با نیابتیهای ایران در عراق است. در مقیاس بزرگتر، حملات ارتش آمریکا علیه نیروهای نیابتی مرتبط با ایران در عراق و سوریه افزایش یافته است. موضوع تهدید حوثیها برای امنیت کشتیرانی در دریای سرخ هم هست. در مقیاس کلانتر، زمینههای ژئوپلیتیکی چگونه در حال تغییر است؟
«هرچه حمله کنی، همانقدر میخوری» استراتژی امنی نیست. بازی با آتش است. من فکر میکنم نه ایالات متحده، نه ایران، نه سوریه، نه حزب الله یا حوثیها به دنبال یک جنگ تمام عیار نیستند. در حال تبادل آتش و مهار نوعی خطراند. همانطور که اشاره کردم، اسرائیل و لبنان حمله را در پنج کیلومتری مرز نگه میدارند.
اما تشدیدهای هفته گذشته نشان داد که همه به معنای واقعی کلمه با آتش بازی میکنند. همزمان اما یک اراده برای مهار اسرائیل هم هست. اسرائیل در واقع میخواهد جنگ منطقهای بر انگیزد. حملاتی که در بیروت اتفاق افتاد، حملاتی که در دمشق رخ داد، حملات ادعایی مقامات ایران در داخل ایران، اینها کاملاً خارج از قواعد است. اینها تشدیدهای بزرگی است که برای تحریک پاسخی بزرگ.
آیا میخواهید درباره جایگاه روسیه و چین بیفزایید، زیرا آنها روابط اقتصادی قابلتوجهی با اسرائیل نیز دارند و اقتصاد به دلیل جنگ کند شده است. کشتیرانی در دریای سرخ هم موضوع است. این میتواند برای ژئوپلیتیک تجارت و حملونقل هزینه ایجاد کند.
برای روسیه و چین این فقط مربوط به منطقه خاورمیانه نیست. زیرا روسیه و چین «ماهیهای بزرگتری برای سرخ کردن» در حیاطخلوت خود دارند. روسیه ممکن است حملات خود را در اوکراین تشدید کند. چین ممکن است برخی از اقدامات نظامی را در همسایگی خود انجام دهد – چه در برابر تایوان باشد، چه میدانید، یا سایر بخشهای شمال جنوب شرقی آسیا، آسیای شرقی.
باورکردنی نیست که چگونه این نوار باریک زمین به نام غزه به معنای واقعی کلمه به یک دنیا منتهی میشود و سیاست جهانی را تغییر میدهد. کل جهان تحت تأثیر آنچه در غزه میگذرد، قرار گرفته است. اگر این جنگ به منطقه گسترش یابد، پیامدهای بینالمللی آن هم افزایش خواهد یافت – چه در اروپا یا آسیای جنوب شرقی یا شرق آسیا، یا دریای سرخ، که تأثیر آن بر تجارت بینالمللی هم هست.
خبر بد این است که این روند ادامه خواهد داشت. زیرا اسرائیل به رهبری نتانیاهو نمیگذارد گردوغبار بنشیند. بنابراین منظور من این است که تنها راه برای جلوگیری از این امر این است که متحدان اسرائیل، عمدتاً ایالات متحده، از این موضوع جلوگیری کنند. ایالات متحده باید برای آتشبس فراخوان دهد و ایالات متحده باید تحریم تسلیحاتی را اعمال کند که از انتقال هرگونه سلاح اضافی به اسرائیل خودداری کنند. غیر از این، هیچ راهی وجود ندارد. اسرائیل، اسرائیل را پاسخگو نخواهد کرد. اسرائیل، اسرائیل را از ارتکاب نسلکشی باز نمیدارد. اسرائیل قصد ندارد اسرائیل را از ایجاد یک جنگ منطقهای یا بینالمللی در ماههای آینده باز دارد.
ایا این نظر منطقی بنظر میرسد که نتانیاهو یک جنگ را ادامه میدهد و اسرائیل و موجودیتش را در خطر قرار میدهد تا خود را نجات دهد؟
چنین برداشتی برای تصمیم یک شخص سیاستمدار که هنوز سالهایی را در پیش دارد و بالاخره کنار خواهد رفت و غبار جنگ هم فرو خواهد نشست و حقیقت روشن خواهد شد به نظر قابل قبول است؟
اگر اینطور باشد من هم اضافه میکنم اسرائیل بیکار نخواهد نشست تا بدست اسرائیل نابود شود
ahrar / 10 January 2024
سوالات هوشمندانه و دقیق و کوتاه و مختصر و مفید
ایلیا / 11 January 2024