در هفتههای اخیر، روند صعودی مهاجرت پرستاران به خارج از ایران، و آشکار شدن بیش از پیش بحران کمبود پرستار، با واکنش متناقض مقامهای جمهوری اسلامی مواجه شده است. درحالی که برخی مقامهای وزارت بهداشت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد مهاجرت پرستاران به کشورهای دیگر هشدار داده و اعلام کردهاند و بیمارستانهای ایران با بحران کمبود نیروی پرستار مواجه است، حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران آن را تکذیب کرده و اخبار مربوط به مهاجرت کادر درمان و پزشکی را «جنگ روانی و تبلیغات منفی» دانسته و گفته است:
زمانی نیازمند انبوه پزشکان پاکستانی و هندی بودیم و مردم برای درمان بیماران به خارج از کشور میرفتند اما اکنون پیشرفتهای پزشکی ما بینظیر بوده و همه معادلات برعکس شده است.
ایندرحالی است که همزمان، کانال تلگرامی چندثانیه از نامه علیرضا نظری، نماینده خمین در مجلس شورای اسلامی به ابراهیم رئیسی درباره رسیدگی به وضعیت پرستاران خبر داده است. او گفته است: «با توجه به مشکلات اقتصادی موجود، عدم توجه به رفع نیازها و درخواستهای منطقی و قانونی این قشر، تاثیراتی مانند کاهش کیفیت خدمترسانی مطلوب به مخاطبان، افزایش میل مهاجرت را در پی خواهد داشت.» و در ادامه خواستار بررسی و تصویب موضوع ارتقای شغلی پرستاران و فوقالعاده خاص آنها شده است.
آمارهای رسمی حاکی از آن است که ماهانه حدود ۲۰۰ پرستار کشور را ترک میکنند، و بیمارستانها با کمبود ۷۰ هزار تا ۱۰۰ هزار نفر پرستار مواجهاند؛ بحرانی که چنانچه ادامه پیدا کند و جبران نشود به قیمت جان بیماران در بیمارستانها تمام خواهد شد.
در چنین وضعیتی تضاد در گفتههای مقامهای حکومتی نشان میدهد هر زمان که سپاه پاسداران در حوزهای مداخله و بحرانی بودن آن حوزه را تکذیب کرده است نشانهای از ناتوانی حکومت جمهوری از ارائه راهکار برای حل بحران است.
۲۱ آبان ماه ۱۴۰۲ محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار از مهاجرت سالانه بیش از ۳ هزار پرستار در سال خبر داده بود و گفته بود: «کمبود پرستار حال حاضر آنقدر جدی است که به دلیل این کمبود بیماران جان خود را از دست میدهند، اگر شما از بیماران و مراجعان چنین چیزی را نمیشنوید دو دلیل دارد یا آگاه نیستند و یا اینکه مظلوم هستند و کمبودها را میپذیرند. به جرات میگویم بیماران به دلیل کمبود پرستار میمیرند.»
شریفی مقدم گفته بود وزارت بهداشت حتی برابر با همین آمار هم پرستار به کادر درمان اضافه نمیکند و قرار شده طی سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲، ۱۲ هزار پرستار استخدام شوند که هنوز این روند تکمیل نشده است. او یادآور شده بود:
طی این مدت بیشتر از سه بار فراخوان جذب پرستار دادهاند اما نمیتوانند کادر پرستاریشان را کامل کنند، چون پرستاران حاضر نیستند با حقوق کم و آن حجم کار مشغول شوند، برخی از پرستاران معتقدند خانهنشینی بهتر از تحمل این میزان بیعدالتی در کار است.
من یک پرستارم، گاهی از شیفتها و اضافهکاریهای اجباری بدون حقوق به تنگ میآیم
منیک پرستارم، وظیفهام مراقبت از توست. فرقی نمیکند که نوزادی یک روزه باشی یا پیری سالخورده، وظیفه دارم هرروز و هر لحظه از تو مراقبت کنم و شبها را بر بالینت بیدار بمانم حتی اگر چند روز چشم بر همنگذاشته باشم. وظیفه دارم در هر شرایطی لبخند را برایت به ارمغان بیاورم. زیرا پرستاری هنر نقاشی لبخند بر بوم دردهاست. اما باور کن، باور کن من نیز یک انسانم. من انسانم. گاهی از شیفتها و اضافه کاریهای اجباری بدون حقوق به تنگ میآیم. گاهی خودم بیمارم ولی کسی نیست که پرستاریام کند و جالب اینجاست که با همین بیماری باید بر بالینت حاضر شوم. حتی قبل از اینکه پرستار باشم یک انسان بودهام. گاهی خسته میشوم، گاهی عصبی، گاهی درد دارم و گاهی هم میبُرم. از همه چیز… و کارم را رها میکنم و ترک دیار و وطن میکنم از بیمهریها.
دلنوشتهای از یک پرستار ناشناس که خواندن چند خطی از آن میتواند عمق مشکلات و چالشهای پیشروی پرستاران را انعکاس دهد. پرستاران ایرانی مجبورند چالشهای اقتصادی و اجتماعی زندگی خود را در کنج خانه جا بگذارند و در شیفتهای طولانی و شبکاریهای طاقت فرسا در بیمارستانها کار کنند، انتظار دارند که از حقوق و اضافهکاری مناسب و قراردادهای کاری که امنیت شغلی آنها را تامین کند، برخوردار شوند.
در سالهای اخیر علاوه بر مطالبات صنفی این قشر فعال در حوزه سلامت «شرایط غیر انسانی کار، قراردادهای شرکتی و عدم اجرای صحیح قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری» نیز به دلسردی آنها افزوده و رفتن را چه به صورت ترک کار و یا به صورت مهاجرت بر ماندن و ادامه کار ترجیح دادهاند.
۲۹ شهریور ماه ۱۴۰۲ معینالدین سعیدی، نماینده چابهار در مجلس شورای اسلامی در باره فقدان پزشک در مراکز درمانی گفته بود: «کادر درمان در ایران به اندازه چهار یا پنج نفر کار می کنند که باعث فرسودگی آنها شده است.»
سعیدی وضعیت معیشتی پرستاران را اینگونه توصیف کرده بود: «کادر پرستاری باید ۳۵ ساعت اضافه کاری کند تا بتواند ۱ کیلو گوشت بخرد؛ طبیعی است که در چنین شرایطی زمینههای مهاجرت فراهم خواهد شد.» این نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه ارکان تصمیمگیر نسبت به این موضوع بیتفاوتاند، هشدار داده بود؛ باید فکر جدی برای این حوزه انجام داد.
سعیدی برخلاف ادعای سلامی در رابطه با موج جدید مهاجرتها مخصوصا نخبگان در حوزه سلامت، گفته بود با ادامه این روند «چه بسا شاهد روزی باشیم که مجبور شویم پزشک بنگلادشی و هندی وارد کنیم» و «بسیاری از ارکان تصمیمگیر در این حوزه هم متوجه حساسیتهای موضوع نیستند و آن را جدی نمیگیرند.»
دلایل دلسردی پرستاران برای ادامه کار
گفتوگوی زمانه با چند پرستار نشان میدهد وضعیت شغلی پرستاران شاغل در ییمارستانهای خصوصی به مراتب بغرنجتر است، بسیاری از آنها بر این باورند که درآمد پرستارها در بیمارستانها نسبت بهزمانی که صرف بیماران میکنند و زحمتی که میکشند در مقایسه با درآمدهای هنگفتی که به سهامداران بیمارستانها میرسد بسیار ناچیز است و حق و حقوق پرستاران بهدرستی پرداخت نمیشود.
از دیگر مواردی که پرستاران را طی سالهای اخیر از کار دلسرد کرده مالیات غیرمتعارف بر اضافهکاری و شبکاریها و حتی پاداش و مزایا است. برخی از پرستاران معتقدند برای پرستاران شیفت شب و پرستاران با تجربه امتیازهایی قائل میشوند که این امتیازها در فیش حقوقی آنها ثبت نمیشود. آنها میگویند؛ اگر این امتیازها در فیش حقوقی ثبت شود، بهضرر کارفرما تمام میشود، چرا که باید پرداختی بیشتری راتقبل کنند. از سوی دیگر ثبت این امتیازها به نفع پرستاران است و میتواند به افزایش حقوق آنها در زمان بازنشستگی کمک کند.
یکی دیگر از نگرانیهای کادر بهداشت و درمان که کمتر مورد توجه واقع میشود قرار گرفتن آنها در معرض خطر بیماریهای مختلف از جمله بیماریهای عفونی است. به خطر افتادن سلامت روحی آنها تحت تاثیر مواردی همچون استرسهای ناشی از وضعیت معیشتی، کار بیش از حد، کمبود نیروی انسانی و شیفتهای کاری سنگین، تقاضای بیماران، فشار مراقبان و مرگ بیماران از دیگر مصائب پرستاران است.
زهرا مسعودی، پرستاری است که پس از ۱۵ سال کار در بخشهای مختلف بیمارستان دی مجبور شد سال گذشته در سن ۴۸ سالگی خودش را بازخرید کند. او میگوید: «با اینکه عاشق کارم بودم ولی سختیها و مصائب کار مرا وادار به ترک کار کرد.» او تاکید میکند: «اگر میتوانستم مهاجرت کنم، خیلی زودتر کارم را رها کرده و عزم سفر میکردم. اما باید ۱۵ سال کار میکردم تا بتوانم خودم را بازخرید کنم به خیال اینکه همه حقوق و مزایا به من تعلق میگیرد.»
این پرستار ادامه میدهد:
من همیشه بهدلیل اینکه در صف اول اعتراضها برای رسیدن به حق و حقوق خودم و همکارانم بودم بهشدت مورد بیمهری و قهر مسئولان بیمارستان واقع میشدم، و در نهایت موقع بازخرید فقط یک سوم از سنواتم را به من دادند که مجبور شدم شکایت کنم و با کمک وکیل بتوانم پس از یک سال دوندگی و دادگاه رفتن، همه سنواتم را که حق زحماتم بود از بیمارستان بگیرم.
مسعودی میگوید: «حتی در زمان کرونا هم به ما وعده دادند برای پرستاران بیماران کرونایی امتیازهای خاصی از جمله پاداش و مزایا در نظر میگیرند و این مزایا به حساب ما واریز خواهد شد. ولی در عمل یک ریال هم بابت این موضوع دریافت نکردیم.»
او با بیان اینکه حتی در صورت مبتلا شدن به کوید ۱۹ هم تنها یک شیفت مرخصی به آنها داده میشد، فاش میکند:
بعد از سه روز با حالت مریضی هم باید می رفتیم سرکار. اصلا مهم نبود ما ناقل هستیم و هنوز بیماریم. من در یکی از شیفتهایم مجبور شدم دو بار سرم بزنم که یک کم حالم بهتر شود و بتوانم سرکارم برگردم.
کامران روشنمنش، پزشکی که سالهای متمادی در بیمارستانهای مختلف کار کرده است در مورد مهاجرت پرستاران میگوید؛ با آمدن نیروهای جدید و جایگزینی آنها با نیروهای قدیمی بازنشسته وضعیت حتی بدتر شده است. چون که بسیاری از آنها در همان ابتدای کار بهدلیل سختی کار و حقوق ناچیز نتوانستند تحمل کنند و دلسرد شدند.
او میگوید بسیاری از پرستاران و پزشکانی که در سالهای اخیر مهاجرت کردند، اغلب از نسل جدید کادر درمان بودند که به محض اشتغال بهکار، وقتی با سختیها مواجه میشوند به فکر رفتن میافتند و چون این نیروها جوان و پرانرژیاند، راحتتر میتوانند در کشورهای دیگر جذب کادر درمان شوند.
بهگفته او، جایگزین کردن نیروهای جدید با نیروهای باتجربه و مجرب بهمراتب بسیار سختتر است.
یکی از پرستارانی که در بیمارستانی وابسته به ارتش کار میکند، میگوید سال گذشته هنگامی که به همراه فرزندش قصد مسافرت به خارج از ایران را داشت فهمید ممنوعالخروج شده و وقتی جریان را پیگیری کرد به او گفتند «تا زمان بازنشستگی اجازه خروج از ایران را ندارد».
او میگوید: «مهاجرت پرستارها بیشتر مربوط به پرسنلی است که در بیمارستانهای خصوصی کار میکنند. چرا که در بسیاری از بیمارستانهای دولتی وابسته به سپاه پاسداران و یا ارتش بخشی از کادر درمان و بهخصوص پرستارها تا زمان بازنشستگی اجازه خروج از کشور را ندارند.»
او که در دوره بارداری در بخش آی سی یو کار میکرد و با وجود بارداری مجبور بوده گاها حتی دو شیفت کار کند و شبکاریهای طولانی را در بیمارستان بگذراند، معتقد است؛ علاوه بر حقوق و دستمزد، ناملایمتیهای دیگری از جمله عدم رعایت شایستهسالاری در محیط بیمارستان پرستاران را ناامیدتر میکند.
او در پاسخ به این پرسش که آیا پس از بازنشستگی قصد مهاجرت دارد، میگوید: «خیلی دوست دارم کارم را رها کنم اما پس از بازنشستگی دیگر خستهتر از آنم که بتوانم در کشوری دیگر از نقطه صفر شروع کنم.»
او در حال حاضر به دلیل فشار کار و تبعیضهایی که سرکارم تحمل کرده، از نظر روانی کاملا بهم ریخته است و نمیتواند با فرزند شش سالهاش ارتباط برقرار کند، چون تمام دوره کودکی و بزرگ شدن او در شیفت شب کار کرده و روزها خسته و خواب بوده است.
نتایج پیمایش رصدخانه مهاجرت در تابستان ۱۴۰۱ نشان میدهد «بیش از ۵۰ درصد از شرکتکنندگان معتقدند بیثباتی اقتصادی و اجتماعی، وجود فساد نهادینه شده و شیوه حکمرانی در ایران مهمترین عوامل تاثیرگذار بر مهاجرت در بخش درمان هستند.» نیم دیگری هم گفته بودند «خارج از ایران کیفیت زندگی بهتری در انتظار آنهاست» و تنها دو درصد «برای پیوستن به خانواده و آشنایان قصد خروج از کشور را دارند.»
قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری در «اغما»
قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری و تعدیل کارانههای پرستاری که یکی از مطالبات پرستاران در اعتراضهای آنهاست در تاریخ ۶ تیر ۱۳۸۶ در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و ۱۳ تیر همان سال به تایید شورای نگهبان رسید. اما هنوز پس از گذشت بیش از ۱۵ سال به درستی اجرا نشده است و رسانههای ایران از این قانون به عنوان قانون در«اغما» یاد میکنند.
بر اساس این قانون باید خدمات پرستاران نیز مانند پزشکان قیمتگذاری مشخصی داشته باشد تا پرستاران از محل خدمات خودشان منتفع شوند. بهگزارش رسانهها، در حال حاضر آنچه از این قانون اجرا شده صرفا محدود به چند مرحله پرداختی به پرستاران بخش دولتی به عنوان علیالحساب بوده است در حالی که تعرفه خدمات پرستاران باید مبتنی بر خدمات ارائه شده از سوی آنها، پرداخت شود.
پیشتر رصدخانه مهاجرت یکی از مهمترین عواملی را که باعث کاهش انگیزه پرستاران برای ماندن و خدمت در بیمارستانهای ایران شده است، «جریان «پزشکسالاری» حاکم بر نظام سلامت و وزارت بهداشت دانسته بود که «اجازه خودنمایی به سایر شغلها را نمیدهد.»
نهم آذر سال ۱۴۰۲، خبرگزاری فارس، مدعی شده که این قانون توسط دولت کنونی قابلیت اجرایی شدن پیدا کرده است، اما بلافاصله عنوان کرد که «نحوه اجرای آن هیچ ارتباطی با تعرفه ندارد. و ایرادات در نحوه احصا درآمد و باز توزیع، سبب ناامیدی بیشتر شده است.» عباس عبدی، معاون پرستاری وزارت بهداشت نیز آن را از «دستاوردهای پرستاری» دوره ریاست جمهوری ابراهیم رییسی دانست. این درحالی است که شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار همچنین مهمترین علت مهاجرت پرستاران را اجرای نادرست تعرفهگذاری خدمات پرستاری دانسته و گفته است طبق آمار معاونت پرستاری ۱۵ درصد پرستاران ترک کار میکنند. او گفته «وقتی وضعیت معیشتی پرستاران بد است و از محیط کار راضی نیستند، انگیزهای هم برای ادامه کار ندارند و به جایی خواهند رفت که نفع بیشتری برایشان داشته باشد.»
عدم تحقق وعدههای حکومت برای درخواست مطالبات پرستاران یکی از عوامل تجمعهای اعتراضی آنها در ماههای اخیر بود. بسیاری از آنها در اعتراض به مشکلات معیشتی خود، اضافهکاری اجباری، کمبود نیرو، عدم پرداخت حقوق و تعویق کارانه و تعرفهگذاری، در پایتخت و شهرهای مختلف ایران دهها تجمع اعتراضی برگزار کردهاند، اما پاسخی برای اعتراضهایشان نگرفتند.