بدون شک توفیق یا شکست برنامه‌ها و فعالیت‌های آموزشی‌ و پرورشی هر نظام و کشوری به معلمان آن بستگی دارد و حفظ شأن و منزلت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی معلمان که کارگزاران اصلی جریان تعلیم‌ و‌ تربیت‌اند از اهمیت بالایی برخوردار است. با این حال معلمان ایرانی این روزها خرسند نیستند. بی‌عدالتی در اختصاص رتبه‌بندی، عدم دریافت پاداش، فوق‌العاده ویژه و رفاهیات، کمبود معلم و نیروی متخصص و متوازن نبودن حقوق با حداقل شاخص رفاه باعث نارضایتی معلمان در ایران شده است. کاهش بودجه آموزش‌ و پرورش، بحران اقتصادی روبه‌رشد و افزایش تورم موجب شده وضعیت آن‌ها حتی وخیم‌تر بشود.

رتبه‌بندی و افزایش نارضایتی‌ها

از سال ۱۳۹۰ موضوع رتبه‌بندی فرهنگیان در سند تحول بنیادین مورد اشاره بوده است. قرار بود معلمان سراسر کشور برای ارتقا کارایی و جایگاه خود رتبه‌بندی شوند. این قضیه از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ بارها مطرح شد تا اینکه در نهایت مجلس شورای اسلامی آن را تصویب کرد و بودجه مورد نیاز برای اجرا تعیین شد، اما ماجرا به همین جا ختم نشد و مشکلات بسیاری در مرحله اجرا به وجود آمد.

معصومه که بعد از ۳۲ سال تدریس امسال بازنشسته شده است در مورد رتبه‌بندی چنین می‌گوید:

برای اجرای رتبه‌بندی از معلمین خواسته شد تمامی مدارکی را که طی سال‌های تدریس خود داشته‌اند اعم از مدارک مرتبط با تألیف کتاب، پژوهش، نوشتن مقالات، سابقه تدریس، ساخت وسایل کمک‌آموزشی، شرکت در جشنواره‌ها، تقدیرنامه‌ها و ارزشیابی‌های ۲ سال آخر تدریس خود تا تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ در سایت مربوطه بارگذاری کنند، بدون اینکه از طرف وزارت آموزش‌ و‌ پرورش در مورد شیوه بارگذاری مدارک و امتیازات مرتبط با آن شفاف‌سازی شود و یا مدیران و معلمان مدارس در مورد چگونگی آن توجیه شده باشند. همین امر سبب شد بعضی از معلمان مدارک را در جای مناسب بارگذاری نکرده و امتیاز آن بخش را از دست بدهند.

فرزاد معلمی که ۲۲ سال سابقه تدریس دارد در خصوص رتبه‌بندی چنین می‌گوید:

من به عنوان یک معلم باسابقه، یبعضی از مدارکی را که لازمۀ ارتقای نمره و رتبه‌بندی بود مثل تقدیرنامه یا برگه‌های همایش از سالیان پیش جمع‌آوری نکرده بودم؛ چون نمی‌دانستم ممکن است روزی لازم شود و اینکه اکثریت معلم‌ها علی‌رغم سابقه بالا مدارکی مانند تولید محتوا، تألیف کتاب و مقاله، تحقیقات و کسب مقام در رشته‌های ورزشی را نداشتند؛ چون اصلاً مرتبط با حرفه تدریسشان نبوده و در نتیجه رتبه پایینی کسب کرده‌اند. زیرا این موارد امتیاز بالایی در کسب نمره کامل رتبه‌بندی داشتند.

کمتر معلمی از شیوه رتبه‌بندی رضایت دارد. چنان که از دیده‌ها و شنیده‌ها بر می‌آید رتبه‌های معلمان بدون دقت و غیرمنصفانه اختصاص داده شده است. حداکثر رتبه‌ای که یک معلم می‌تواند به دست آورد پنج است، با این حال تعداد معلمان رتبه پنجمی بسیار اندک است. از بین ۹۰۰ هزار معلم، نزدیک به ۱۲۰۰ نفر رتبه ۵ گرفته‌اند؛ یعنی تقریباً کمتر از یک درصد معلمان!

سمیرا که یکی از معلمانی است که به نحوه رتبه‌بندی معترض است، چنین می‌گوید:

پس از پایان کشمکش بارگذاری مدارک و اعلام ‌نتایج رتبه‌بندی، در مواردی دیده شد که معلمانی با سابقه‌هایی ۲۰ سال به بالا که مدارک زیادی بارگذاری کرده بودند در کمال تعجب امتیاز پایینی (در مواردی رتبه ۱ یا ۲) کسب کرده‌اند؛ درحالی‌که معلمانی با سابقه تدریس ۴ یا ۵ سال صاحب رتبه‌های بالا شده بودند. مشخص شد رتبه‌بندی به صورت رندوم صورت گرفته است. مثلاً همکار خود من در مدرسه با ارسالِ حداقل مدارک، رتبه ۴ گرفته است، اما همکار دیگرم که مقاله، تألیف کتاب و مدارک مرتبط زیادی داشت رتبه‌ای بالاتر از ۲ نگرفته است.

او ادامه می‌دهد:

در نهایت آشفته‌بازار رتبه‌بندی و تضاد میان رتبه‌ها و مدارک، معلمان را به اعتراض در گروه‌های معلمی و ارسال پیامک به نمایندگان مجلس و مسئولین مربوطه کشاند تا وزارت آموزش‌ و‌ پرورش سایت را برای بارگذاری مجدد مدارکی که جا مانده بودند، باز کند و همین سبب شد امتیازات برخی بالاتر برود، اما هنوز رتبه‌های بسیاری از معلمانی که به نمره رتبه‌بندی خود اعتراض کرده بودند اعلام نشده است و معوقات دو ساله کسانی که بعد از اعتراض، رتبه جدید گرفته‌اند پرداخت نشده است.

گرچه قرار بود در این طرح ۸ تا ۱۶ میلیون تومان به حقوق ناچیز معلمان اضافه شود، اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاده است. فرزاد در مورد فاصله حقوقی حتی بعد از اجرای رتبه‌بندی می‌گوید:

با تمامی این اوصاف، علی‌رغم تبلیغات و مصاحبه‌های مختلف مسئولین و نمایندگان مجلس در مورد رتبه‌بندی، مبلغ افزایش یافته در بند فوق‌العاده رتبه‌بندی نتوانسته فاصله بین حقوق و دستمزد معلمان‌ را از سایر کارکنان دولت کاهش دهد. به نحوی که خودِ وزیر آموزش‌ و‌ پرورش در مصاحبه زنده تلویزیونی به صراحت اعلام کرد که میانگین حقوق معلمان حتی بعد از اجرای رتبه‌بندی حداقل ۳۰ درصد کمتر از بقیه کارمندان دولت است.

نکته قابل ذکر دیگر، معلمانی هستند که در آستانه بازنشستگی بوده‌اند، اما در آموزش‌ و‌ پرورش ماندند تا شامل رتبه‌بندی شده و بتوانند با شرایط حقوقی بهتری با نظام تعلیم‌و‌تربیت کشور خداحافظی کنند، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد با انتظارات آن‌ها بسیار فاصله داشت. علی که معلمی باسابقه است می‌گوید:

خیلی از معلم‌هایی که می‌توانستند از دو سال پیش بازنشسته شوند در آموزش‌ و‌ پرورش ماندند تا از تسهیلات رتبه‌بندی بهره‌مند شوند. اما بعد از اینکه رتبه‌ها اعلام و افزایش حقوق‌ها اعمال شد همه ما از اینکه خودمان را بازنشسته نکرده بودیم پشیمان شدیم. به عنوان مثال رتبۀ اختصاص‌داده‌شده به من با حدود ۳۰ سال سابقه، ۴ است و حقوقم سه میلیون ۹۰۰ هزار تومان افزایش یافته است. البته حتی معلمان باسابقه هم به ندرت رتبه‌ای بالاتر از ۴ کسب کرده‌اند.

دغدغه دیگر معلمان بازنشسته، معوقاتِ پرداخت‌نشده است. معصومه در این مورد می‌گوید:

بعد از دادن رتبه‌ها مدت زیادی طول کشید تا رتبه‌ها اعمال شوند. در این مدت معوقاتی که بر پایه رتبه‌بندی اولیه بوده به تمامی فرهنگیان پرداخت شد، اما معوقه ۶ ماه از سال ۱۴۰۰ به صندوق بازنشستگی پرداخت نشده؛ در نتیجه هنگام بازنشستگی تنها سه‌چهارم رتبه‌بندی در حکم بازنشسته‌ها اعمال می‌شود و این یکی از موارد اعتراض معلمان بازنشسته است.

از سوی دیگر، بازنشسته‌شدنِ یکباره بسیاری از معلمان به کمبود نیرو دامن زده است. اتفاقی که مسئولین مربوط را غافلگیر کرده و نشان از بی‌برنامگی آنان دارد. وزیر آموزش‌ و پرورش چنین گفته است:

پس از آغاز اجرای قانون رتبه‌بندی از ۳۱ شهریور ۱۴۰۰، بسیاری از معلمان ماندند تا مشمول رتبه‌بندی بشوند، دو سال در رتبه‌بندی بمانند و بعد خارج شوند؛ چرا که طبق قانون، حقوق بازنشستگان بر مبنای دو سال آخر حقوق آن‌ها محاسبه می‌شود. از این رو، اوج بازنشستگی معلمان مربوط به سال ۱۴۰۲ است. یک دفعه اول مهر با این مشکل مواجه شدیم که تعدادی از کلاس‌ها بی‌معلم ماندند!

Ad placeholder

عدم اعمال فوق‌العاده ویژه و نداشتن رفاهیات

از دلایل اختلاف حقوق معلمان با سایر کارمندان دولتی عدم اعمال «فوق‌العاده ویژه» و نداشتن «مزایای جانبی» یا «رفاهیات» است.

 معلمی جزو مشاغل مشمول اعمال فوق‌العاده ویژه است و به موجب بند ۱۰ ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری، حقوق ثابت و فوق‌العاده‌های مستمر مبنای محاسبه و پرداخت فوق‌العاده ویژه است و سقف پرداخت این فوق‌العاده تا ۵۰ درصد مجموع حقوق ثابت و فوق‌العاده‌های مستمر کارمند است. بنابراین آموزش‌ و پرورش با درخواست وزیر خود از سازمان برنامه‌وبودجه، می‌تواند تا سقف ۵۰ درصد حقوق ثابت و فوق‌العاده‌های مستمر را در حکم معلمان اعمال کند. در حکم معلمان بندهایی همچون حقوق ثابت، حق شاغل، فوق‌العاده شغل، سختی کار، حق مدیریت و چند بند دیگر وجود دارد که باید ۵۰ درصد به این بندها اضافه شود؛ اما آموزش‌ و پرورش این حق معلمان را در قالب رتبه‌بندی فقط بین ۹ تا ۲۱ درصد آن هم به صورت ناقص اعمال کرده است.

مازیار در این مورد می‌گوید:

در سال ۱۴۰۰ در احکام معلمان برقراری فوق‌العاده ویژه ۵۰ درصدی معلمان آموزش‌ و پرورش به صورت ناقص اجرا شده که با پیگیری برخی از معلمان و ارسال نامه به دیوان عدالت اداری، تأیید شد که فوق‌العاده ویژه به صورت کامل اعمال نشده است، در صورتی که بسیاری از ارگان‌های دیگر بدون بوق و کرنا فوق‌العاده ویژه را تا ۵۰ درصد به پرسنل خود اضافه کردند.

مینا، معلمی با ۱۰ سال سابقۀ تدریس می‌گوید:

اگر وزیر واقعاً می‌خواهد به حقوق معلمان رسیدگی کند فقط کافیست به رئیس سازمان برنامه‌وبودجه درخواست فوق‌العاده ویژه ۵۰ درصد را بدهد و پیگیری کند تا موافقت شود. در این صورت، به حقوق‌ معلم‌ها مبلغ قابل توجهی اضافه خواهد شد.

نداشتن رفاهیات و مشکل در پرداخت حق بیمه تکمیلی از دیگر مشکلات معیشتی فرهنگیان است. طبق مصوبه دولت با موضوع «پرداخت مزایای جانبی به کارمندان (رفاهیات)» و ابلاغ آن، وزارت آموزش‌ و پرورش باید مبالغی را تحت عناوین کمک‌هزینه مسکن، کمک‌هزینه غذا، کمک‌هزینه ایاب‌وذهاب، پاداش تشویقی، پاداش رضایت مردم، تسهیلات بانکی، پاداش فرزندآوری، کمک‌هزینه مهدکودک، تسهیلات رفاهی، تفریحی، ورزشی و رفاهیات مناسبتی به فرهنگیان پرداخت کند. طبق ماده ۷ مصوبه دولت، تمامی دستگاه‌ها از جمله وزارت آموزش‌ و پرورش علاوه بر پرداخت موارد فوق، مکلف به اجرای بیمه تکمیلی استاندارد و مناسب برای کارکنان خود هستند. (در ماده ۸۵ قانون مدیریت خدمات کشوری نیز بر این مورد تأکید شده است.) با این حال آموزش‌ و پرورش که موظف است به عنوان کارفرما، قسمتی از حق بیمه تکمیلی را پرداخت کند از این کار سر باز می‌زند و این مبلغ را از رفاهیات کسر می‌کند و در حقیقت آن را از جیب خود معلمان می‌پردازد. مینا می‌گوید:

آموزش‌ و پرورش علی‌رغم کسر ماهیانه حق بیمه از معلمان، رفاهیات چندمیلیونی را به معلمان پرداخت نمی‌کند و بودجه آن را می‌گیرد و بخشی از بودجه رفاهیات را صرف حق بیمه تکمیلی کارفرما می‌کند و چیزی هم به معلمان نمی‌دهد و تمامی این‌ها در حالی است که کارمندان بعضی از ارگان‌های دیگر ماهیانه و در مناسبت‌های مختلف انواع رفاهیات مختلف را دریافت می‌کنند.

پاداش معلمان 

پاداش معلمان یکی دیگر از چالش‌هایی است که بازنشستگان، هم‌اکنون و شاغلین، در آینده با آن مواجه می‌شوند. پاداش مبلغی است که آموزش‌ و‌ پرورش از بدو استخدام معلمان ماهیانه از حقوق آن‌ها کسر می‌کند تا پس از پایان ۳۰ سال خدمت آن را به عنوان پاداش بازنشستگی به معلمان پرداخت کند. این پاداش نه تنها در مقایسه با کارمندان سایر دستگاه‌ها ناچیز است؛ بلکه به بهانه کمبود بودجه، در چندین مرحله پرداخت می‌شود و حدوداً یک سال و نیم تا دو سال طول می‌کشد تا معلمان این مبلغ را به طور کامل دریافت کنند؛ از این رو، تورم سالانه باعث می‌شود ارزش آن کاهش بسیاری یابد. برای نمونه، بازنشستگان سال ۱۴۰۱ تاکنون (آذر ۱۴۰۲) تنها ۳۰ درصد از پاداش خود را دریافت کرده‌اند.

Ad placeholder

وعده‌های پوچ آموزش‌ و پرورش

از دیگر گلایه‌های پرتکرار معلمان، بی‌کفایتی وزیر آموزش‌ و پرورش و ناکارآمدی وزارت آموزش‌ و پرورش است. مازیار می‌گوید:

یکی از بی‌ثبات‌ترین وزارتخانه‌های کشور، وزارت آموزش‌ و پرورش است. با وجود ۱۷ میلیون دانش‌آموز و بیش از یک میلیون و هفتصد هزار معلم شاغل و بازنشسته متأسفانه دست‌اندرکاران امر آموزش‌ و پرورش عملاً ثابت کرده‌اند که دولت‌های روی‌کار‌آمده، کمترین توجهی به امر آموزش کشور ندارند و مرتباً با تغییر وزرا سعی کرده‌اند به ظاهر کورسوی امیدی ایجاد کنند، اما هر وزیری که بر کرسی وزارت نشسته تنها به دادن شعار و وعده‌های توخالی بسنده کرده و در عمل تیشه به ریشه آموزش کشور زده است. هر حزب و جناحی که بر سر کار آمده عوامل خود را بدون در نظر گرفتن تخصص لازم بر مسئولیتی نشانده و ارتقای آموزش و وضعیت معلمان را به فراموشی سپرده است. هر چه برنامه‌ریزی‌ کوتاه‌مدت و بلند‌مدت کرده‌اند راه به جایی نبرده، هر تصمیمی در مورد کتب درسی و زیرساخت‌های وزارت گرفته‌اند احساسی و کارشناسی‌نشده بوده، کوچیکترین توجهی به معیشت معلمان ندارند، کارهای نکرده برای فرهنگیان را مدام در بوق و کرنا می‌کنند و بر اموال معلمان علی‌الخصوص صندوق ذخیره فرهنگیان و… چنبره زده‌اند.

سختی‌ها، بی‌توجهی‌ها و قضاوت‌ها

معصومه به یک دیگر از مشکلاتی که معلمان با آن درگیر هستند اشاره می‌کند و می‌گوید:

کمبود نیرو و ۵ سال تدریس موظف در منطقه‌ای که وزارت آموزش‌ و پرورش اعلام می‌کند از دیگر سختی‌های شغل ماست. معلمانی که در شهرهای پرترافیک، در میان دود و آلودگی همیشگی، مشغول به کار می‌شوند از دریافت مبلغی به عنوان حق سختی راه و بدی آب‌و‌هوا محرومند و معلمانی که در روستاهای دوردست یا در میان عشایر با دل‌وجان تدریس می‌کنند حتی گاهی از همان امکانات اولیه نیز محرومند.

علاوه بر مشکلات معیشتی، یکی از مسائلی که معلمان از آن گله‌مندند این است که قدر دانسته نمی‌شود و برخی از افراد جامعه قضاوت‌هایی گاه جهت‌گیرانه نسبت به آنان دارند. علی در مورد این قضاوت‌ها و مسئولیت سنگینی که بر دوش معلمان است می‌گوید:

کار کردن با دانش‌آموزان نسل جدید به مراتب از تعلیم دانش‌آموزان نسل قدیم سخت‌تر شده است. گرچه برخی افراد معلمی را شغلی پیش‌پا‌افتاده و دارای تعطیلات فراوان می‌دانند باید یادآور شد که معلم در بطن شغل خود و در کنار تدریس، باید روانشناس، بازیگر، فرهنگ‌شناس و نقاشی ماهر باشد تا بتواند دانش‌آموزان مختلف را با فرهنگ‌ها و شیوه‌های یادگیری گوناگون به بهترین نحو هدایت کند. در گذشته معلم تنها منبع تدریس محسوب می‌شد، اما امروزه وجود کتاب‌ها، وسایل کمک‌آموزشی فراوان، حضور فراگیر رسانه‌ها و موسسأت خصوصی و حتی برخی از والدین باعث می‌شود یک معلم همیشه خود را موظف بداند که در مورد تدریس، شیوه‌های آن و روش‌های آموزش به دانش‌آموزان مختلف به‌روز باشد. با این حال، این بی‌انصافی‌ها و عدم تکریم معلمان آنچنان که شایسته‌اش هستند گاهی باعث دلزدگی معلم‌ها، خصوصاً تازه‌کارها می‌شود و دیگر دل‌ودماغی برایشان نمی‌ماند که بخواهند خود را ارتقا دهند.

سخن آخر

معلمان ایرانی سال‌هاست با فقر و بلاتکلیفی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، به وعده‌هایی دل می‌بندند که توخالی از آب درمی‌آید. به جای اینکه وقتشان را به ارتقاء خویش اختصای دهند مجبورند برای تأمین معاش در جست‌وجوی شغل دوم و سوم باشند. با این اوصاف چگونه می‌توان آموزگاری خلاق و پرانگیزه باقی ماند و استعدادهای نونهالان ایرانی را شکوفا ساخت؟

Ad placeholder