[تیزر آغاز] شنونده رادیو زمانه هستید از آمستردام

[نسیم روشنایی] سخنگوی صنعت آب گفت که

پنج ابر پروژه انتقال آب دریا

به‌صورت مشترک بین وزارت نیرو،

صمت و دیگر بخش‌های حاکمیت و بخش

بخش‌های خصوصی در حال اجراست

این پروژه‌ها شامل انتقال آب از خلیج

فارس در استان‌های کرمان، یزد، هرمزگان

یزد و هرمزگان،

انتقال آب اصفهان از منطقه سیریک،

پروژه کریدور شرقی برای انتقال آب از چابهار به استان

سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی،

خط انتقال آب هرمزگان

کرمان و یزد و همچنین خط انتقال آب به استان فارس است

و دولت بیش از هشت میلیارد دلار

برای این طرح‌ها تأمین مالی کرده

نظر شما درباره این طرح‌های

انتقال آب دریا در ایران چیه؟

آیا با محیط زیست سازگارند؟

آیا به‌صرفه هستند؟

[روزبه اسکندری] ببینید برای پروژه‌های انتقال آب شیرین شده

به نقاطی که احتیاج به آب دارن

یا اساسا پروژه‌های آب شیرین کن

تصورات غلطی وجود داره

هم در نزد مردم

هم در نزد کارگزاران و مجریان این پروژه‌ها

اینکه آب تأمین بشه

آب شیرین و سالم و قابل استفاده تأمین بشه

برای اهداف آب شرب، صنعتی یا کشاورزی

در ذات خودشون چیز بدی نیستن

اما باید پرسید به چه قیمتی یا به چه هزینه‌ای

شرایط کشور ایران با توجه به اینکه از

رودخانه‌های زیادی برخورداره

و منابع استاتیکی آب شیرین فراوانی داره

ما رو باید به این فکر بیاندازه

که آخرین راه حل رو که

آب شیرین کردن هست رو استفاده نکنیم

خیلی‌ها دچار این تصور غلط هستن چون کشورهای

حاشیه خلیج فارس پروژه‌های آب شیرین کن دارن

و آب آشامیدنی‌شون رو از اون طریق تأمین می‌کنن

ما هم باید این کار و بکنیم

ابتدا باید گفت که پروژه‌های آب شیرین کن

در ذات خودشون ناسازگاری زیادی

با محیط زیست دارن

برای راه اندازی یک پلنت آب شیرین کن

شما احتیاج دارید به سوخت‌های فسیلی

و ما می‌دونیم که استفاده از سوخت‌های فسیلی

علاوه بر اینکه تبعات و آثار محیط زیستی دارند

باعث آلودگی هوا می‌شن و

مجددا ما رو برمی‌گردونن انگار به ابتدای خط تولید.

مشکل بزرگی که ما در ایران باهاش مواجه هستیم

این است که حکمرانی صرفا به تأمین منبع توجه می‌کنه

به جای اینکه بره در طول یک محصول تولید

بیاد ببینه که در کجاها آب رو زیادی مصرف می‌کنه

در کجا آب رو نامتناسب مصرف می‌کنه.

به‌عنوان مثال محصولات کشاورزی که در ایران کاشته می‌شن

چقدر از لحاظ آبی بهره‌ور هست؟

چقدر اساسا نیاز هست

که بسیاری از استان‌های ما که در

فلات مرکزی ایران قرار دارن

کشاورزی نامتوازن داشته باشن

ما همین الان شاهد هستیم به‌عنوان مثال

در بیست استان ایران برنج کاشته می‌شه

در صورتی که این‌ها ناسازگاری است با اقلیم

در واقع به ظرفیت‌های اکولوژیک یک سرزمین توجه نمی‌شه

و به‌عنوان بهانه اینکه ما باید

از لحاظ کشاورزی خودکفا باشیم

یا کشاورزان ما باید آب ارزان در اختیارشون باشه

میاییم و به گونه‌ای دست به غارت

و از بین بردن منابع آبی زیرزمینی‌مون می‌زنیم

خب زمانی که شما

در نظر می‌گیرید در ایران

در سال ۱۳۴۷ کمتر از پنجاه هزار حلقه چاه داشتیم

و امروز بیش از یک میلیون حلقه چاه داریم

نتیجه‌اش این است که ما همیشه

ساده‌ترین راه رو انتخاب کردیم

یعنی دست انداختیم بر منابع آب زیرزمینی‌مون

آبخوان‌هامون و اون‌ها رو بیش از پیش خالی کردیم

ما عددی بیش از ۲۰۰ میلیارد متر مکعب

به آبخوان‌هامون بدهکار هستیم

و هر سال چندین ده میلیارد متر مکعب

حدودا ۳۰ میلیارد متر مکعب به این بدهی اضافه شده

به همین دلیل هست که گفته می‌شه

ما از لحاظ آبی در شرایط ورشکستگی آبی قرار داریم

یعنی آبی رو مصرف کردیم

اما نتوانستیم این بدهی‌مون رو

با آبخوان‌هامون پس بدیم

در واقع دچار بیلان منفی آب هست

اگر برگردم روی بحث پروژه‌های آب شیرین کن

ما باید شرایط اقتصادی

و شرایط محیط زیستی رو در نظر بگیریم

روند کار آب شیرین کن یا اصطلاحا دیسلینیشن

که عمدتا در کشورهای خاورمیانه

به روش اسمز معکوس

 استفاده می‌شه اینه

شما آب شور رو وارد یک سیستم می‌کنی

و با روش‌هایی یون‌های آب رو تغییر می‌دید

و اصطلاحا ای سی آب

یا الکتریکال کنداکتیویتی یا

هدایت الکتریکی آب رو سعی می‌کنید که کم بکنید

املاح و نمک‌ها رو از آب به روش‌های

الکتریکی جذب می‌کنید

و در نهایت شما دو محصول خواهید داشت

یک آب نمک زدایی شده یا اصطلاحا شیرین شده

قابل استفاده برای آب شرب، صنعت و کشاورزی

و یک شورابه

چیزی نزدیک ۵۲ درصد از حجم

آبی که شما وارد می‌کنید تبدیل به شورابه می‌شه

و ۴۸ درصد اون تبدیل به آب قابل استفاده میشه. خب

شما این آبی رو که الان نمک زدایی کردید

و استانداردهای لازم برای استفاده دارن رو

باز باید بیایید از جایی که اون رو

اصطلاحا نمک زدایی کردید منتقل کنید به مقصدتون؛

این مقصد می‌تونه یک شهری باشه یا یک

جای صنعتی باشه یا جای کشاورزی باشه.

دوباره برای رساندن این آب شیرین شده

به مقصدتون مجبورید بین یک و نیم تا دو و نیم دلار هزینه بکنید.

باید بیایید بر شیب طبیعی زمین غلبه بکنید.

در نظر داشته باشید که بخشی از این آب تبخیر می‌شه.

بخشی از اون در مسیر تلف می‌شه.

و در نهایت فرض کنید که این آب گرفته شده از

دریای عمان یا خلیج فارس

میاد منتقل می‌شه به فلات مرکزی ایران

به‌عنوان مثال شهر یزد یا اصفهان

یا هر جای دیگری، خب شما آبی دارید که

در مقصد برای شما

چیزی نزدیک چهار و نیم تا پنج دلار تموم شد.

بنابراین از لحاظ اقتصادی شما باید

محصولی تولید بکنید که این

آب گرانی که براش استفاده کردید

اصطلاحا صرف داشته باشه یا بیارزه.

آیا اتفاق می‌فته؟ متأسفانه خیر.

حالا در مبدأ شما این شورابه رو که حاصل کردید رو

اصطلاحا باید تریت کنی، باید

تصفیه‌اش کنی، باید باهاش یک کاری بکنید.

ساده‌ترین راه و ارزانترین راه این است که

این شورابه رو مجددا به منبعی که

آب رو از اون برداشتی برگرده.

خب این باعث می‌شه که این شورابه

هم ای سی آب شوری آب رو در منبع زیاد می‌کنه

هم به واسطه درجه حرارتی بیشتری

که ناشی از حرکت یون‌ها هست

باعث می‌شه که گرم‌تر باشه و

این گرمتر شدن و هی شورتر شدن منبع

باعث می‌شه که اصطلاحا قدرت خود پالایی منبع شما از بین بره.

خلیج فارس یک خلیج کم عمقه

که در بیشترین نقاط اون بیشتر از ۷۰ یا  در

عمیقترین نقاطش بیشتر از ۷۰ یا ۸۰ متر عمق نداره

و اصطلاحا چرخش آزاد آب

یا سیرکولاسیون درست صورت نمی‌گیره در اون.

برخلاف دریای عمان که به اقیانوس

عمیق هند متصله بنابراین منبع آبی هم که شما می‌خواهید

در صورت ضرورت برای شیرین کردن

آب استفاده کنید، اهمیت پیدا می‌کنه.

کشورهای عربی همونطور که گفتم

رودخانه یا دریاچه آب شیرین ندارن

و این تنها راهی ست که برای اون‌ها می‌مونه

برای تامین آب آشامیدنی شون.

خیلی‌ها مثال کشور اسرائیل رو می‌زنن

در اسرائیل هم شما می‌دونید که آب

بازچرخانی می‌شه.

آبخوان‌ها به صورت مصنوعی تغذیه می‌شن.

ما روش‌های آبخوان‌داری و آبخیزداری رو به‌صورت خیلی پیشرفته در اون کشور داریم.

نزولات جوی رو میان معمولا

در عمق زمین نه در سطح زمین

و در مخازن روباز ذخیره می‌کنن.

اما در اون کشور هم اگر آب شیرین کنی استفاده می‌شه

صرفا به‌عنوان آخرین راه حل

و تنها برای مصرف آب آشامیدنیه

چون اونها هم متوجه هستند

که آب شیرین شده هم تبعات محیط زیستی زیادی داره،

هم اینکه بسیار گران است.

اما متأسفانه ما در ایران

وقتی که پروژه‌های انتقال آب شیرین شده رو

داریم به نقاط دیگر

مشابه همون چیزی که شما گفتید

می‌بینیم که این‌ها بعضا در صنعت

یا در کشاورزی استفاده شده.

یکی از دلایلی که کارگزاران یا سیاستگذاران

آگاه نیستن اینه که مفهومی به اسم آب مجازی

نزد اینها شناخته شده نیست.

آب مجازی یا ویرچوآل واتر، این مفهوم

به ما این رو می‌گه برای تولید یک محصول

از ابتدا تا انتها ما چقدر آب مصرف می‌کنیم

به‌عنوان مثال شما برای یک کیلو مرغ

شما باید در نظر بگیرید که چقدر آب بابت هزینه

دون و حالا اون چیزی که مرغ می‌خوره

در واقع مصرف می‌کنید؟

برای ساخت اون آغل یا سرپناه چقدر آب مصرف می‌کنید؟

بعدا زمانی که این مرغ رو ذبح کنید چقدر آب مصرف می‌کنید؟

شست وشوی اون پوست کندن اون بسته بندی کردن اون و بعد در

نهایت رساندن یک محصول به دست اند یوزر

یا مصرف کننده نهایی؟

اگر اعداد و ارقامی رو که در اینترنت هم موجود هست

جستجو بکنید می‌بینید که آب مجازی

برای بعضی از محصول‌ها بسیار بسیار زیاده

از جمله هندوانه، از جمله گوجه فرنگی

از جمله سیب زمینی یا خیلی محصولات دیگه هست.

به‌عنوان مثال یک برگ ورق آ چهار

چیزی نزدیک به ده لیتر آب مجازی مصرف می‌کنه.

بنابراین شما زمانی براتون توجیه داره

که آب رو با یک روش ناسازگار با محیط زیست

و بسیار گران استفاده بکنید،

اینکه محصولی که با استفاده از اون آب تولید می‌کنید

توجیه اقتصادی داشته باشه.

که ما میبینیم در فلات مرکزی ایران

به عنوان مثال وقتی که سنگ معدنی یا

فولادی یا هر محصول دیگری تولید می‌شه

میزان آبی که شما دارید برای

استحصال اون محصول استفاده می‌کنید

بسیار ارزش بیشتری داره نسبت به

محصولی که می‌خواید تولید بکنید، بنابراین توجیه نداره.

اینکه شما میایید و آب رو به هر قیمتی مصرف می‌کنید

در بسیاری از مواقع تلف می‌کنید باعث شده که ما

امروز با خشکسالی سراسری در ایران مواجه باشیم.

بنابراین یک بار برای همیشه باید این مفهوم غلط از

ذهن مردم تصحیح بشه:

آب شیرین کن‌ها به صورت محدود

صرفا برای تأمین آب آشامیدنی مردمی که

به هیچ منبع آبی دیگه‌ای دسترسی ندارن باید استفاده بشه.

اما ما در ایران روش‌هایی داریم

در دنیای امروز داریم

روش‌هایی مثل آبخوان‌داری، مثل آبخیزداری،

مثل تغذیه مصنوعی آبخوان‌ها،

مثل استفاده از نزولات جوی

و فرستادن اون‌ها به آبخوان‌هامون

مثل ایجاد بهره‌وری در

محصولات کشاورزی.

ما باید در نظر داشته باشیم اگر به عنوان مثال

در استان‌های گیلان و مازندران برنجکاری می‌شه

اون با توجه به رطوبت بالا و شرایط آبی

مناسبی که اون استان‌ها دارنه.

این اتفاق نباید در استانی مثل اصفهان

یا فارس یا خوزستان بیفته.

اما ما متأسفانه میبینیم که می‌افته.

یکی از دلایلی که سبب خشکیدگی

دریاچه ارومیه شد

کاشت محصولات آب‌بر

اما بی‌ارزش از لحاظ اقتصادی در

حوزه دریاچه ارومیه بود

مثل چغندر قند مثل سیب و ناراحت کننده‌تر

اینکه بسیاری از این محصولات کشاورزی

که با این آب گران و با ارزش در ایران تولید می‌شن

متأسفانه در مسیر رساندن

به دست مصرف کننده نهایی تلف می‌شن.

ما از کشورهایی هستیم که

بیشترین تلفات رو در زمینه محصولات کشاورزی داریم

و بیشترین تلفات رو در روش‌های آبیاریمون داریم.

ما در بسیاری از نقاط ایران

شاهد هستیم که کشاورزان

محصولات خودشون رو به صورت غرق آبی آبیاری می‌کنن

در صورتی که روش‌های به عنوان مثال

آبیاری زیر سطحی وجود داره،

روشهای آبیاری قطره ای وجود داره،

اما متأسفانه اینها در ایران اجرایی نشدن

چون مردم یک چاه رو، یک منبع آبی رو

که در زمینشون قرار داره، حق خودشون می‌دونن. و خب این

اصلاح الگوی مصرف متأسفانه صورت نگرفته و کارگزاران

و مسئولان هم ترجیح می‌دن که

صرفا منبع آبی جدید برای مردم پیدا بکنن.

به همین دلیل هم هست که شما

مخصوصا در سال‌های اخیر شاهد هستید که

صحبت از پروژه‌های انتقال آب دریای خزر، خلیج فارس

یا دریای عمان می‌شه و خب همون

پروژه‌های آب شیرین کن دولت رفته به سمت حفر چاه‌های

آب ژرف یا فسیل واتر (آب‌های فسیلی)

که ما می‌دونیم بسیار ناسازگار با محیط زیسته و تبعات

جانبی زیادی داره برای یک اقلیم.

و نتیجه ی اون اصطلاحا آسیب‌های جانبی

اون شده

مسائلی مثل فرونشست که امروز

سازه‌های ما رو تهدید می‌کنه.

حتما چند وقت قبل شنیده بودید

که در مسجد جامع اصفهان نقش رستم

یا پرسپولیس، همون تخت جمشید

در واقع ما ترکهایی رو مشاهده کردیم.

زمانی که شما سفره‌های آب

زیرزمینی رو خالی می‌کنید

لایه‌های خاک، اون حفره‌هایی که به‌وجود می‌آد

بر اثر اون‌ها لایه‌های خاک فرونشست می‌کنن

و این شرایط متأسفانه بد رو ما شاهد هستیم.

الان ۱۱ درصد از مساحت ایران

دچار فرونشست جدی هستن و

نیمی از جمعیت هم در این نقاط دارن زندگی می‌کنن.

اتفاقی که خواهد افتاد این می‌شه

شما زمانی که

منابع آبی‌تون تحلیل میره

و پروژه‌های انتقال آب بین حوزه‌ای تون هم

کارآمد نیست، می‌روید به سراغ

آخرین راه حل که می‌شه شیرین کردن آب

در حاشیه خلیج فارس، دریای عمان

یا دریای خزر و رسوندن اون به فلات ایران مرکزی.

اما این به گونه‌ای تنفس مصنوعی دادن به این نقاطه.

وقتی شما تمرکز صنایع آب بر رو

دارید در فلات مرکزی ایران،

احتیاج به آب دارید. وقتی آب رو از

حوزه‌های دیگه به اونجا منتقل می‌کنیم

مردم میان، رونق اقتصادی اتفاق می‌افته. یعنی اونها در اونجا

می‌خوان زندگی بکنن.

در عمل شما باز آب بیشتری می‌خواید.

یعنی این دور باطل تا جایی ادامه پیدا می‌کنه که دیگه

آبی وجود نداشته باشه،

چه در حوزه مبدأ که شما آب رو از اون

برداشت کردین، چه در حوزه مقصد که اونجا

تمرکز فعالیت‌های اجتماعی

و جمعیت بالای مردم رو شاهد هست.

بنابراین برای حل مشکلات آبی

ما ابتدا باید ظرفیت‌های اکولوژیک

یک منطقه رو بشناسیم و

بارگذاری اضافه بر روی یک اقلیم

یا یک سرزمین انجام ندهیم

وگرنه دچار مشکلاتی

میشیم که امروز باهاش در استان اصفهان

فارس، کرمان، خراسان و جاهای دیگه مواجه هستیم.

[موسیقی]

[نسیم روشنایی] می‌خواستم بپرسم که به نظر شما

اصلا چرا مقامات در حوزه حکمرانی

از آغاز از این تصمیمات گرفتن که

اینقدر آسیب‌زننده و ناپایدار بوده؟

مگه متخصص‌های خبره ما در ایران نداریم که

طرح بریزند، انتقاد کنند و بر تصمیم‌ها اثر بگذارن؟

[روزبه اسکندری] ببینید متأسفانه باید گفت که

روان آب‌ها، پساب‌ها، نزولات جوی در ایران متولی ندارن. شما در تمام

کشورهای پیشرفته دنیا شاهد هستید که

نهادی که منابع آبی رو کنترل کنه

و مدیریت کنه، یک نهاد

مستقل قدرتمند و عموما دارای حق وتو هست.

در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته

به این نتیجه رسیده‌اند که

روش‌های تولید انرژی یا تولید محصولات کشاورزی می‌تواند

متنوع باشه اما محیط زیست شما و منابع آبی شما

محدود هستن، یگانه هستن و باید پاسداری و

نگهداری بشن و به نسل‌های بعدی سپرده بشن.

اینکه چرا سیاستگذاران و کارگزاران در ایران به

این نکات توجه نمی‌کنن

با وجود اینکه ما کارشناسان و متخصصان خبره زیادی داریم

در ایران باز برمی‌گرده به همون

مفهومی که ما بهش میگیم مافیای آب.

یعنی بعد از دوران جنگ در ایران یک نهضت

سدسازی، یک نهضت مدیریت سازه‌ای

که ما به اون مأموریت هیدرولیک می‌گیم در ایران راه افتاد

به بهانه سازندگی. و این توسعه‌ای که آقایون دنبالش بودن

مطلقا به هیچ وجه با هیچ متر و معیاری

با اصول ۱۷ گانه توسعه پایدار تناسب نداشت.

توسعه ای که در ایران اتفاق افتاد

یک توسعه لجام گسیخته و ناپایدار بود.

دولت شامل

وزارتخانه‌های جهاد کشاورزی،

وزارت نیرو و وزارت صنعت و معدن

آمد به اسم اینکه

جوامع روستایی رو توسعه بده

آب رو به‌صورت ارزان در اختیار اونها قرار داد.

اما در عمل ما شاهد هستیم

که میزان روستانشینی نسبت به میزان شهرنشینی

چقدر تغییر کرده. یعنی

میزان روستانشینان ما به‌شدت کم شدن چرا؟

چون نتونستن که از این امکاناتی

که بوده به‌درستی استفاده بکنن

و البته اگر به واسطه آب ارزان

یا شرایطی که وزارت جهاد کشاورزی

یا وزارت نیرو برای اون‌ها فراهم کرده

به ثروتی یا مال و منالی هم رسیدن

ترجیح دادن که دیگه روستانشین نباشن

و عموما به شهرها مهاجرت کردن.

یک دلیل دیگه هم که این روش‌ها دنبال می‌شه

این است که نهادهای نزدیک به قدرت در ایران

از جمله سپاه پاسداران

قرارگاه خاتم الانبیاء، سپاسد

و شرکت‌های وابسته به اون

شرکت‌هایی و نهادهایی هستند که

قدرت اجرایی همچین پروژه‌هایی رو دارن

در پروژه‌های بزرگ سود کلان اقتصادی هست.

بنابراین خیلی ساده یک پروژه‌ای رو

آقایون ابتدا خود طرح می‌کنن،

بعد آن را توجیه می‌کنن بعد آن را طراحی می‌کنن،

بعد آن را اجرا می‌کنن و بعد آن را نگهداری می‌کنن.

در تمام طول این پروسه

که من برای شما گفتم نهادهای وابسته به قدرت هستند که

جولان می‌دن. طرح توجیهی یا فیزبلیتی اِستادی،

باید طرحی باشد که شما مطالعات

دقیق رو شامل مطالعات ژئوتکنیک

مطالعات توپولوژیک، مطالعات جغرافیائی

اقلیمی، حتی اجتماعی نسبت به ساخت، به عنوان مثال یک سد یا یک پروژه آب شیرین کن

انجام می‌دهید. بعد از اون اصطلاحا اینوایرومنتال ایمپکت اسسمنت، یعنی

بررسی اثرات

مخاطرات محیط زیستی رو بر روی اون انجام می‌دید

و اگر به نتیجه رسیدید که فلان سد یا فلان پروژه آب شیرین کن

نباید احداث بشه نباید اون

رو احداث بکنید. اما متأسفانه

در ایران طرح توجیهی خوب طرحی است که

توجیه بکنه ساخت یک سد رو یا استخراج

یک آب ژرف رو

یا تأسیس یک پروژه آب شیرین کن رو.

در پروژه‌های بزرگ سودهای کلان بسیار زیادی هست

که امکان نداره برای روش‌های ارزان

و کم هزینه مثل آبخوان‌داری و آبخیزداری

بشود اون‌ها رو حاصل کرد.

بنابراین خیلی ساده پروژه رو آقایون خودشون تعریف می‌کنن

و پروژه رو خودشون هم انجام می‌دن. و در

نهایت زمانی که پروژه به شکست میانجامه

مثل بسیاری از سدهایی که ما شاهدش هستیم

مثل سد اکباتان یا سد گتوند یا امثال اون

شما مقصر واقعی رو نمیتونید پیدا بکنی.

همه دیگری رو متهم می‌کنن

و در نهایت میگن که خب این اتفاق افتاد و ما

پیش‌بینی نمی‌کردیم.

به عنوان مثال بحث تغییرات اقلیمی،

بحث تغییر اقلیم محلی

و تأثیر اون بر اقلیم جهانی

تا چند سال پیش اساسا رد می‌شد از سمت حاکمیت

اما ما امروز می‌بینیم که اونها

تغییرات اقلیمی رو دارن استفاده می‌کنن

به‌عنوان توجیهی برای اشتباهات خودشون.

احتمالا چند ماه قبل شنیده بودید که یکی از فرماندهان سپاه

وقتی درباره خشک شدن

دریاچه ارومیه از اون پرسیدن

گفت این به خاطر تغییرات اقلیمی اتفاق افتاده.

این به اون معنی نیست که ما نقش تغییرات اقلیمی رو ندیده بگیریم اما آن

چیزی که عمدتا ما در ایران از اون رنج می‌بریم

مدیریت ناکارآمد و حکمرانی نامناسب جمهوری اسلامی‌ است

که با اصول توسعه پایدار متاسفانه هیچ گونه تناسبی نداره.

[موسیقی]

[نسیم روشنایی] شما گفتین که اینها پساب‌ها و این آب‌ها

کلا متصدی و مسئول مشخصی ندارن.

پس نقش وزارت نیرو چی می‌شه این میان؟

[روزبه اسکندری] وزارت نیرو به‌صورت رسمی

متولی رودخانه‌ها و آب‌های سطحی ایران هست

و سازمان آب منطقه‌ای. اما در یک ساختار حکمرانی درست

شما یک سازمان حفاظت محیط زیست یا یک وزارتخانه

منابع طبیعی قوی باید داشته باشید

که بتواند حق خودش رو از وزارتخانه‌هایی که

منابع طبیعی رو استفاده می‌کنن بگیرن.

شما یک سازمان نحیف و ناکارآمدی دارید

به اسم سازمان محیط زیست ایران

که حتی وزارتخانه هم نیست. در مقابل اون

وزارت جهاد و کشاورزی رو دارید، وزارت نیرو رو دارید

وزارت مسکن و شهرسازی دارید و وزارت صنعت و معدن رو دارید.

و وزارت نفت رو داری. خب

ما ابتدا باید در نظر بگیریم

که تمام مواردی که درباره‌اش صحبت کردیم

که یعنی صنعت و

معدن، نفت و گاز

و اساسا آب، اینها همه موضوعات محیط زیستی هستن.

این که جمهوری اسلامی عامدانه اومده موضوع

محیط زیست رو سعی کرده تقلیل بده

به موضوعات جانبی مثل جمع‌آوری زباله

مثل حفظ فلان گونه جانوری

یا فلان گونه گیاهی این کاری است

که عامدانه حکمرانی جمهوری اسلامی داره انجام می‌ده

برای اینکه مفهوم محیط زیست رو تقلیل بده.

محیط زیست به معنای محیطی که ما در آن زیست می‌کنیم

شامل تمام منابع طبیعی است که

در زیست بوم ایران قرار دارن این شامل آب

خاک و هوای ایران می‌شه

و هر آنچه که در زیر زمین با اسم منابع طبیعی داریم.

وزارت نیرو چون دست بالاتر رو داره همیشه نسبت

به سازمان محیط زیست اساسا توجه ویژه‌ای نداره،

به اینکه سازمان محیط زیست و کارشناسان اون

چه نظراتی دارن. من برای شما دو نمونه ذکر کنم

یکی سد چمشیر که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران

دکتر علیرضا سلاجقه طی نامه‌ای

صراحتا از رئیس جمهور خواست که

این سد آبگیری نشه تا زمانی که ارزیابی

مطالعات محیط زیستی اون کامل بشه،

چون شک و تردیدهای زیادی توسط بسیاری از کارشناسان

از جمله خود من وجود داشت که ساخت

سد چمشیر و آبگیری اون

آسیب‌های جبران ناپذیری به رودخانه زهره زده

اما ما در نهایت دیدیم که وزارت نیرو و

دولت این سد رو آبگیری و افتتاح کرد.

نمونه دیگر اون سد گتوند هست.

همین پروسه مشابه

سازمان حفاظت محیط

ایران هیچ‌گاه مجوز افتتاح و آبگیری سد گتوند رو صادر نکرد.

اما ما دیدیم که نهادهای نزدیک به قدرت

و وزارت نیرو و سازمان آب این کار رو کردن.

و ما امروز با یه بمب نمکی به اسم سد گتوند

بر روی رودخانه کارون مواجه هستیم.

پروژه پتروشیمی میانکاله

یا پروژه‌های مشابه دیگر هم از این دسته هستن.

همین پروژه بن ـ بروجن که این روزها

بسیار جنجالی شده هم از این دست هست.

من خاطرم هست که دو سال قبل یک مصاحبه‌ای داشتم

و توضیح دادم درباره اینکه مسئولین به بهانه

خشکسالی، به بهانه اینکه مردم آب ندارن،

به بهانه خدمت رسانی به مردم دوباره می‌خوان پروژه‌های

مخرب محیط زیست مثل پروژه‌های انتقال آب بین حوزه ای رو کلید بزنن.

متأسفانه شاهدش هستیم.

و خب پروژه‌های بدتر از اون یعنی مثل

استحصال آب‌های ژرف در سیستان و بلوچستان و

پروژه‌هایی که شما هم اشاره کردید

یعنی شیرین کردن آب در حاشیه خلیج فارس

و دریای عمان و رسوندن اونها به فلات مرکزی

این راه‌حل‌ها، راه‌حل‌های پانسمانی است.

راه‌حل‌های موقتی است و برای بلند مدت نه تنها باعث می‌شه

که ظرفیت اکولوژیک ایران کمتر و کمتر بشه، بلکه سبب می‌شه

که ما یک گام دیگه به سمت فروپاشی اقلیمی

و به تبع اون فروپاشی اجتماعی نزدیک‌تر بشیم.

چیزی که باید اتفاق بیفته در جمهوری اسلامی و متأسفانه

آثارش رو نمی‌بینیم تغییر نگاه هست

به سمت روش‌های توسعه پایدار محور

شناختن و درک مسئله مهم تغییرات اقلیمی و

باز تعریف نیازهای آبی و در نهایت

تجدید نظر کردن در نحوه مدیریت منابع آب.

از سمت مدیریت سازه‌ای به سمت روش‌های سازگار با محیط زیست،

مثل آبخوان‌داری، مثل آبخیزداری

مثل خیلی از روش‌هایی که در دنیای امروز استفاده شده

و در کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه جواب داده.

[موسیقی]

[نسیم روشنایی] نسیم روشنایی هستم و از استودیوی رادیو زمانه همراه شما بودم.

[تیزر پایانی]

Ad placeholder