«سیاست بولدوزر: ویرانههای فلسطین و پروژه اسرائیل» عنوان کتابچه کمحجمی است که معمار و نویسنده فرانسوی، لئوپولد لامبر، در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد. این رساله، شرحی بر سیاست بولدوزر و دلالتهای آن در چارچوب منازعه اسرائیل و فلسطین است: بولدوزر از یک سو به لقب آریل شارون ــ نخستوزیر اسبق اسرائیل که از ابتدای شکلگیری دولت آپارتاید با آن همراه بود ــ اشاره دارد، و از سوی دیگر به مدل نظامی بولدوزر عظیمالجثه کاترپیلار دی ۹ که غالباً در تخریب شهرها و روستاهای فلسطینی مورد استفاده دولت اسرائیل قرار میگیرد.
لئوپولد لامبر مؤسس نشریه انگلیسی بندباز [The Funambulist] است که به سیاست فضا و بدنها میپردازد.
کنکاشی باستانشناسانه در ویرانههای فلسطینی
نقطه شروع رساله لامبر نبرد نظامی بین اسرائیل و فلسطینیان ساکن نوار غزه در سال ۲۰۱۴ است. ادعای کتاب آن است که فرآیند «ویرانهسازی» فلسطین که طی حمله نظامی و موشکباران نوار غزه از سوی ارتش اسرائیل در این سال رخ داد، تنها تازهترین نمونه و نمود روندی است که از سال ۱۹۴۸، یعنی تاریخ تأسیس دولت اسرائیل کلید خورده است.
به مانند کاوشهای باستانشناسانهای که از نخستین لایههای زمینشناختی شروع میکنند و با کنارزدن خاک و کلوخ، اشیا و بقایای گذشتهای تاریخی را بیرون میکشند، کتاب حاضر نیز پنج مقطع تاریخی، از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۱۴ را مورد بررسی قرار میدهد تا منطق و سیر تحول سیاست «ویرانهسازی» را از تاریخ شصت ساله اشغال بیرون بکشد. این پنج مقطع تاریخی به ترتیب عبارتاند از: جنگ اسرائیل و غزه در تاریخ ۲۲ ژوئیه سال ۲۰۱۴. بمباران تنبیهی خانههای اذنا در یک ژوئیه ۲۰۱۴، تخریب اردوگاه پناهجویان در جنین در تاریخ دهم آوریل ۲۰۰۲، تخریب گسترده منازل فلسطینیهای ساکن رفح به دستور شارون در تاریخ ژوئیه ۱۹۷۲ و تخریب روستاهای فلسطینی در ۱۸ ژوئیه ۱۹۴۸.
بمبها و بولدوزرها
در نخستین بخش کتاب، نویسنده با بررسی حملات اسرائیل به ساکنان غره در ژوئیه سال ۲۰۱۴ به تخریب و ویرانی ناشی از بمباران منازل فلسطینیها اشاره میکند. لامبر با ارجاع به نتایج پژوهشهای معمار اسرائیلی-بریتانیایی و مدیرمسئول آژانس تحقیقاتی «معماری جنایی» ادعا میکند که معماری یا به بیان بهتر، فروریختن بناهای معماری چیزی است که در واقع مرگ ساکنان غزه را رقم میزند. دولت اسرائیل در توجیه این بمبارانها به دو استدلال دست میآویزد. در وهله اول، دستگاه تبلیغاتی اسرائیل «خانه» نامیدن خانههای فلسطینیهای غزه را به چالش میکشد و ادعا میکند که حماس و سایر گروههای مقاومت از ساکنان غزه همچون سپر بلا و گوشت قربانی استفاده میکنند. یکی از پوسترهای تبلیغاتی اسرائیل خانهای فلسطینی را نشان میدهد که سه اتاق آن شکل و شمایل خانهای متعارف را دارند و سه اتاق دیگر انبار تسلیحات هستند. روی این پوستر میخوانیم: «خانه چه وقتی خانه است؟» حال، به زعم لامبر، با آنکه استفاده از مردم غیرنظامی به عنوان «سپر دفاعی» جنایت جنگی است، اما چنین استدلالی را نمیتواند در مورد بزرگترین زندان روباز جهان، یعنی نوار غزه، به کار بست که ساکنان آن از هیچگونه امکان جابهجایی برخوردار نیستند.
دومین استدلال دولت اسرائیل آن است که دقایقی قبل از آغاز بمباران به خانههای مذکور تلفن زده میشود و به ساکنان هشدار داده میشود محل را تخلیه کنند. در همین راستا، ارتش اسرائیل از تاکتیکی با عنوان «سقف زدن» (مانند در زدن) استفاده میکند که عبارت است از انداختن بمبی «سبک» روی سقف خانههای هدف و به منظور هشدار به ساکنان برای تخلیه سریع محل. بنا بر شهادت شاهدان، فاصله بین انفجار این بمب و بمباران اصلی منازل چیزی در حدود چند دقیقه است که عملاً فرصتی برای تخلیه محل باقی نمیگذارد. لامبر مینویسد که حتی در صورت صدق این ادعا، باید گفت که غیرنظامی همواره غیرنظامی است و کشتار آنها جنایت و غیرقانونی است، چه به آنها از قبل اطلاع داده شده باشد و چه خیر. این استدلال دفع افسد به فاسد به هیچروی نمیتواند توجیهی بر بمباران مناطق پرتراکم نوار غزه باشد.
لامبر در ادامه توضیح میدهد که چطور فرآیند تخریب منازل فلسطینیها، پس از اتمام بمباران، با استفاده از بولدوزرهای پرقدرت کاترپیلار دی ۹ تکمیل میشود، یعنی همان ماشینآلاتی که پیشتر برای تخریب اردوگاه پناهجویان در جنین و پیش از آن در سال ۱۹۷۲ به دستور شارون و برای آرامسازی [pacification] مقاومت در غزه به کار گرفته شده بودند. شارون خود عملیات تخریب اردوگاههای رفح را اینچنین توضیف میکند:
اردوگاهها مساحت نسبتاً کمی را اشغال میکردند، اما جمعیت در آنجا بسیار متراکم بود. […] با گذشت سالیان، خانوادهها بزرگ شده بودند و اتاق و شیروانی اضافه کرده بودند و تراکم و ازدحامی درست شده بود که فقط سه یا چهار قدم فاصله بین آلونکها باقی گذاشته بود. این هزارتو ایدهآل تروریستها بود. بنابراین من این کوچهها را تعریض کردم تا کار ماشینهای گشت ما راحت شود. برای این کار، میبایست تعداد زیادی از آلونکها تخریب شود و ساکنان آنها اسکان مجدد داده شوند.
برای خواندن آخرین رویدادهای مهم جنگ اسرائیل ــ فلسطین و تحلیلها و نظرها دربارهی آن، به صفحهی ویژهی زمانه رجوع کنید:
جنگ اسرائیل ــ غزه: گذشته، حال، آینده
البته این عملیات بهرغم ادعاهای شارون در خصوص اسکان مجدد ساکنان این منازل به بیخانمانی ۱۶ هزار تن از آنان منجر شد. در ثانی، توصیفات نخستوزیر وقت اسرائیل بههیچروی وسعت و خشونت این عملیات تخریب را نشان نمیدهد.
قدم آخر: از بین بردن ویرانهها
اگر وجود ویرانه بر خشونت عملیات تخریب و آوارهسازی جمعیتی از مردمان گواهی میدهد، بهترین راه برای خنثی کردن این گواهی، انکار گذشته و تحریف تاریخ، ویرانی مضاعف یا تخریب ویرانههاست. دولت عبری برای از بین بردن ویرانهها و ردپای تاریخ سه راهحل را به خدمت گرفته است: یکی با خاک یکسانکردن و مسطحکردن آنها به کمک بولدوزرهای کاترپیلار دی ۹، دیگری بنا کردن شهرها و شهرکهای جدید بر روی ویرانههای روستاهای فلسطینی، و در وهله آخر، جنگلکاری.
بسیاری از جنگلهای اسرائیل بر روی ویرانههای روستاهای فلسطینی بنا شدند. آنچه در زیر این جنگلها پنهان شده اما، تاریخی از پاکسازی قومی، عربزدایی و انکار تاریخ و خاطره مردمان فلسطین است. بقایای چند ده روستای فلسطینی زیر جنگلهایی نظیر بیریا یا لاوی مدفون است. طرفه آنکه، شارون که به خاطر رهبری عملیات تخریب و بمباران فلسطین به لقب «بولدوزر» ملقب بود، در سالهای ابتدایی تأسیس دولت عبری و پیش از آنکه به سمت وزیر دفاع منصوب شود، در حدفاصل سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ وزارت کشاورزی را بر عهده داشت. او نه تنها فرآیند استقرار شهرکهای اولیه، بلکه عملیات جنگلکاری را نیز زیر نظر داشت.
در صفحات پایانی کتاب، لئوپولد لاملبر از بنایی در اسرائیل صحبت میکند که معماری آن مظهر پروژه تخریب مضاعف فلسطین به دست دولت عبری است: موزه اتسل که در یکی از محلههای سابق یافا به نام منشیه ساخته شده است که در خلال جنگ ۱۹۴۸ به دست نظامیان ایرگون یا « سازمان نظامی ملی در سرزمین اسرائیل» (که اتسل سرواژه آن در زبان عبری است) ویران شد. با اینکه نمای این ساختمان که از شیشه و بر روی ویرانههای دیوارهای خانهای فلسطینی بنا شده به صراحت پیام پروژه استعماری و اشغالگرانه اسرائیل را به هر ناظری منتقل میکند، با ورود با فضای داخلی موزه به پیام صریحتری از دو معمار سازنده این بنا برمیخوریم: «کوششی برای تبلور لحظه آزادسازی یافا.»