در این جستار تلاش میکنم از منظری دیگر به آن چیزی بپردازم که شاید بتوان آن را «تصویر آبان» نامید: تصاویری از آبان که اشکال گوناگونی از خودسازماندهی و نبرد را انتقال میدهند و میتوانند راه را برای شکلگیری یک دانش انقلابی/مبارزاتی هموار کنند. این دانش انقلابی البته نیاز به مفصلبندی (مونتاژ) و فرموله شدن دارد تا از آن طریق به بخشی از تجارب مبارزاتی جنبش بدل شود و در ادامه مسیر راه را برای شکستن یک انسداد تاریخی هموار سازد.
در تمام روزها، ماهها و سالهای پس از آبان ۹۸، بسیار به این «لحظه» ماندگار در تاریخ ایران معاصر اندیشیدهایم و درباره سویههای مختلف آن گفتهایم، اما آنچه شاید مغفول مانده است آن مواجهه واسطهمند بسیاری از اقشار جامعه و نیروهای خارج از کشور با آبان (و دی ماه ۹۶ و تا حد کمتری در جنبش سبز) به میانجی تصاویر موبایلی مردم عادی حاضر در صحنه و البته روایتها و گزارشهای صوتی و مکتوب آنهاست، آن هم در ابعادی وسیع و تودهای.
در رابطه با بیشمار تصاویر موجود، آنچه که در گام نخست از اهمیت بهسزایی برخوردار است این است که کنشگران و مبارزان یک خیزش سراسری خود بدل به راویان آن نیز شدهاند، یا به عبارتی دیگر سازوکار «روایت» (که در دوران حاد واقعیت و عصر سایبرنتیک و سلطه نمایش بر همه ابعاد از اهمیتی فزاینده نیز برخوردار شده است) تودهای شده و از انحصار قدرت و نخبگان و طبقه حاکم خارج شده است.
در نگاهی تمثیلی و بی هیچ چینش خاصی از سلسله تصاویر مردمی در آبان ۹۸ میتوان ادعا کرد که فیلم یا هنری مردمی در حال ساخت بود؛ فیلمی که تصویربرداران، بازیگران، پخشکنندگان و همه اجزای آن را خود تودهها و مردم مبارز در خیابان تشکیل میدادند، و نیز فیلمی که در نهایت و البته در کمال حیرت کامل نشد. چرا که به علت عدم مفصلبندی و در غیاب پخش تودهای و از پایین همین تصاویر (به عنوان گام نهایی و پایانی تولید هر اثری)، این رسانههای جریان اصلی و ارکان جامعه نمایش بودند که آن را به شیوه خود پیکربندی کردند و ساختند. فیلمهایی با نامهای گوناگون، از آبان سلطنتطلبان تا آبان اغشتشاشگران تا آبان همچون فاجعه برای گفتمان حقوق بشری و آبان مادران دادخواه و…
اما در این میان آنچه کمتر به آن توجه شد، آن آبان خود تهیدستان شهری و جوانان و زنان بود که تولیدکنندگان اصلی این تصاویر بودند؛ آن آبانی که تصاویری از نبرد و اشکال متفاوت مقاومت و تجارب مردمی را انتقال میداد.
در گام بعدی اما شاهد آن هستیم که قدرت و نخبگان به همراه رسانهها و دیگر ابزارهای بازنمایی وارد میدان نبرد هژمونی میشوند: هژمونی روایت. این گام پسین همان مرحله «انتشار» یا «پخش» تصاویر و روایتهاست که حتی اگر ابتدا در حساب شخصی شهروندان در شبکههای اجتماعی هم ظاهر شده باشد به سرعت به ماده خام اولیه روایتسازی رسانهها و اصحاب قدرت بدل میشود. پس میتوان همینجا فهمید که سیاست پخش و شیوه پخش، یکی از مکانهای اصلی نزاع و نبرد بر سر شیوههای بازنمایی و در اصل ساخت واقعیت است. این شاید همان جایی باشد که تاکید گروههای فیلمسازی مبارز به ویژه در دهههای شصت و هفتاد میلادی بر اهمیت شیوههای پخش هم سنگ فرم و شیوه تولید را بتوان بهتر درک کرد.
در فاصله آبان ۹۸ تا قیام ژینا علاوه بر تصاویر شاهد خیل عظیمی از تولیدات هنری از گرافیتیها گرفته تا اجراهای خیابانی و … بودهایم. آنچه که برگرفته از زیست روزمره مردم بود خود را بیش از پیش به فضای عمومی تحمیل کرد و در این میان، فرصتی را نیز در اختیار اندک هنرمندانی گذاشت که میتوانستند به جای فعالیت در بسترهای ازپیشتعیینشده همانند گالریها و سالنهای نمایش فضا را از آن خود بکنند و دست به کار خلق فضاها و امکانهای تازه شوند. چنین است که در خلال این سالها در بسیاری مواقع با آثاری روبهرو بودهایم که به از بین بردن مرز میان هنر و زندگی بسیار نزدیک شدهاند. در اینجا شاید بتوان استدلال کرد که هنر نیز که در زمانه نئولیبرال وابسته به اقتصاد بازارها و بنگاههای هنری و در انحصار نهادهای وابسته به آن بوده است، در بستر خیابان و دانشگاه از نو پیکربندی شد و توانست خود را رها سازد و در وضعیت سیاسی مداخله کند.
به آبان ۱۳۹۸ بازگردیم. آن چه تجربه کردیم ظهور مجموعهای از اولینها بود. از اولین خیزشی که در چنین ابعاد سراسری تمام شهرهای کوچک و بزرگ را در برگرفت تا ابعاد بیسابقه سرکوب و کشتار حکومتی در خیابانها و البته شیوههای نوین و بیبدیل سازمانیابی و نبرد خیابانی که بر دوش دههها مبارزه، خاصه از دهه هفتاد شمسی و شورش اسلامشهر به این سو ایستاده بود. این بار در غیاب دوربینها و فیلمبرداران و خبرنگاران رسانههای بینالمللی جریان اصلی و رسانههای مستقل و در سکوت و سرکوب خبری این خود مردم بودند که با موبایلهای خود یک لحظه پر تپش از تاریخ سیاسی خاورمیانه را ضبط و حفظ کردند. اگر بپذیریم که وقتی دوربینی تصویری متحرک را ضبط میکند تکهای از واقعیت را دوباره میسازد به این اعتبار حتی میتوان گفت ضبط تودهای آن تصاویر، یک خیزش سراسری را در ساحت تصاویر دوباره خلق کرد.
اما در غیاب سازماندهی هستهها و گروههای کوچک، رسانههای جریان اصلی در ابعاد وسیع دست به کار مونتاژ تصاویر و صداها و چرخش آنها در شبکههای پخش شدند و با انتخاب برخی از همان تصاویر مردمی و یا حذف برخی دیگر و چینش آن در راستای انتقال ایدههای خود و در چارچوب القای ایدهای خاص گاها به میانجی راوی یا میاننویس و متدهای مونتاژی گوناگون دست به «روایتسازی» زدند.
از اینرو در بازنمایی شبکههای پرمخاطب فارسیزبان خارج از کشور در مورد آبان ۹۸ انتخاب تصاویر عمدتا بر اساس دو منطق صورت میگرفت: اولی تصاویری که مردم را به مثابه قربانیانی بی دفاع در مقابل یک رژیم مسلح نشان میداد و دیگری مردمی که در حال سردادن شعار به نفع خاندان پهلوی بودند و در نتیجه تصاویر بر این اساس «انتخاب» و «چینش» میشدند.
در رویکرد حقوقی/حقوق بشری که برتصاویر جنایت همچون اسنادی برای اثبات یک قتل عام وسیع تاکید میشود، بدیهی است آن تصاویری در میان خیل تصاویر آبان ۹۸ «انتخاب» شود که نشاندهنده لحظههای تیراندازی و کشتار معترضان باشد، در اینجا تصاویر هم ارز «سند» قرار میگیرند و بر اساس یک رویکرد حقوقی «مونتاژ» میشوند.
اما دیگر رسانهها نیز در چارچوب همان هنجارهای مسلط جهان کنونی در مواجهه با خیزشهایی مثل آبان ۹۸ با مشکل مواجه میشوند، چرا که با فرمی مواجهاند که در آن معترضان اشکالی از خشونت انقلابی و دفاعی را به کار میگیرند و این باعث میشود که آن انگاره «خشونتپرهیز» مورد پسند برای بازنمایی رسانهای شکل نگیرد و به همین دلیل تلاش میکنند تصاویری را که حاوی اشکالی از مقاومت خشونتپرهیز و مدنی باشد انتخاب و مونتاژ کنند، درست در نقطه مقابل تصاویر منتخب رسانههای رژیم اسلامی که تصاویری از خشونت معترضان را به همراه صدای راوی پخش میکند تا روایت «اغتشاشگران ضد ملی» ساخته شود.
مثالها از این متدهای «انتخاب»، «چینش» و «حذف» تصاویر بیشمارند اما آنچه در این میان شاید بیش از هرچیز جای خالیاش آشکار است آن رویکردی است که بر مبنای «شیوههای مقاومت» دست به انتخاب و چینش تصاویر میزند تا آن تصاویری را منتشر کند که متدهای مبارزاتی خیزش تاریخی تهیدستان شهری در آبان ۹۸ را منتقل کنند؛ تصاویری که میتوانند دانشی انقلابی را به دیگر مبارزان چه در جغرافیای سیاسی ایران و چه در دیگر نقاط جهان انتقال دهند و خود را در حافظه جمعی ستمدیدگان ثبت کنند. آبان ۹۸ سرشار از این تصاویر بود. از این بابت شاید بتوان تصاویر آبان را همچون سلاحهای پری در نظر گرفت که هنوز شلیک نشدهاند.