هر از چند گاهی وضعیت زندانهایی همچون قرچک ورامین و تهران بزرگ تبدیل به تیتر رسانهها میشود. در این مواقع خشونت، تراکم بالای جمعیت، عدم رسیدگی پزشکی و کمبود یا نبود بهداشت در این زندانها نگاه رسانههای جریان اصلی را به خود جلب میکند. اما سیر صعود و نزول توجه به وضعیت زندانها به عوامل خارجی دیگری نیز بستگی دارد.
برای مثال این توجه همپوشانی قابل توجهی با زمان انتقال یا تبعید زندانیان و متهمان سیاسی به این مکانها دارد. چرا که قریب به یک دهه و حتی بیش از آن از تاسیس این دو زندان میگذرد و به طور کلی زندانیان متهم به جرایم عمومی را در خود جای داده است. همان شهروندان از یاد رفتهای که این دو مکان را با نام «ته دنیا» یاد میکنند. هر چند عموما جای نگاهی مستمر و متمرکز به نقض حقوق بشر در این زندانها خالی بوده است. همانگونه که نام زندان خورین ورامین و شرایط غیرانسانی آن با تراکم جمعیت بسیار بالا و نبود بهداشت کمتر به گوش کسی رسیده است.
سرانجام آنچه پای نقض نگرانکننده حقوق بشر در این مکانها را به رسانهها رساند و وخامت اوضاع را روشن کرد، انتقال بازداشتشدگان و زندانیانی چون دراویش گنابادی بازداشتی و فعالانی مانند گلرخ ایرایی و آتنا دائمی به این زندانها بود. یا مواردی چون قتل دلخراش علیرضا شیرمحمدعلی در زندان تهران بزرگ.
نه آنکه پیش از آن هیچ زندانی سیاسی به این زندان ها منتقل نشده باشد، اما برخی از زندانیان کمتر مورد توجه رسانههای جریان اصلی قرار میگیرند. به همان میزان که از زندانیان جرائم عمومی انسانیتزدایی شده، برخی از زندانیان سیاسی مانند زندانیان متهم به ارتباط با احزاب کُرد و سازمان مجاهدین خلق نیز سرنوشت مشابهی دارند.
در زندانهای تهران که اوضاع عموما از سایر شهرستانها بهتر است هم کمتر کار خبری گسترده صورت میگیرد. بخشی از این محرومیت از پوشش خبری به دلیل نبود ارتباطات و ناآگاهی از اهمیت گزارش کردن است.
برای مثال شرایط غیرانسانی زندان قزلحصار در سالهای اخیر تنها بعد از انتقال یا تبعید گروهی زندانیان سیاسی به این مکان عمومی شد. نامه حمزه سواری، زندانی سیاسی که قزلحصار را «قتلگاهی وحشتناک» توصیف کرد شاید از چندین گزارش خبری موثرتر بود. بسیاری معتقدند زندانیان سیاسی با خود تجربه مبارزاتی به همراه میبرند که میتواند به بهبود وضعیت زندانها منجر شود.
شایان (نام مستعار)، زندانی سیاسی سابق که مدتی در بازداشتگاه مرکزی شیراز و زندان عادل آباد سپری کرده، وضعیت بند زندانیان متهم به جرائم عمومی را اسفبار توصیف میکند:
زندانیهای سیاسی را گاهی برای آزار در بازداشتگاه مرکزی شیراز نگه میدارند. مثلا بند سه یا همان بند سرقتیها که من به آنجا فرستاده شده بودم شامل هشت اتاق بود و ۳۰۰ نفر در همین اتاقها بودند. زندانیها روی تختها که دو نفره میخوابیدند، کف زمین اتاق و راهرو و حتی جلوی دستشویی هم زندانی میخوابید. مواد مخدر خیلی زیاد بود و درمانگاه هم به هیچ عنوان دارویی نمیداد مگر حالت خیلی بد بود آن هم در روز از هر اتاق پنج یا نهایتا ۱۰ نفر به درمانگاه دسترسی داشتند.
در نمونهای دیگر ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا) در گزارشی درباره وضعیت بند زنان زندان بوشهر از جمله مشکلات زندانیان را «توهین و برخورد تحقیرآمیز و خشن مسئولان زندان، عدم رسیدگی پزشکی و محرومیتهای دارویی، عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و کمبود اقلام بهداشتی» عنوان کرده بود. همچنین بنا بر این گزارش زندانیان زن در دوران قاعدگی، نوار بهداشتی را به صورت دانهای از مسئول هر اتاق دریافت میکردند. آنان در ماه رمضان نیز نه تنها از حق خوردن در طول روز محروم بودند بلکه صرف غذا همواره باید به صورت انفرادی انجام میشد.
اختیار رئیس زندان و رئیس بند در طرح کردن قوانین عجیب و آزادی بیحد و حصر در تحقیر، توهین و حتی ضرب و شتم زندانیان امری مجزاست. یک منبع مطلع در خصوص وضعیت زندان آمل به هرانا گفته بود:
همان زندانبانی که چند دقیقه قبل با مشت به سر و صورت و کمر شما زده، ناگهان انگار که اتفاقی نیفتاده از زندانی میخواهد که برایش چای بیاورد حتی روی تخت زندانی میخوابد و فرد باید او را ماساژ دهد. بیاحترامی و توهین به زندانیان غیرقابل تحمل شده اما هیچکس از ترس اعتراضی نمیکند.
اینها نمونههای روشنی از نقض کرامت انسانی زندانیهای متهم به جرائم عمومی است که با سهولت صورت میگیرد.
شایان باور دارد که وضعیت بند سیاسی زندان عادل آباد شیراز نسبت به سایر بندها بهتر بوده و دلیل آن را حساسیت مسئولان زندان نسبت به گزارش رسانهها از وضعیت زندان و همچنین احترام شخصی برخی از کارمندان زندان به زندانیهای سیاسی میداند.
او در خصوص آگاهی زندانیان عمومی از حقوقشان میگوید:
در تجربه من زندانیهای جرائم عمومی همه حقوقشان را نمیدانند اما درباره موضوعاتی مثل شکنجه یا بلاتکلیفی طولانی مدت اعتراض میکردند. خصوصا وقتی بازدیدکننده با چند قاضی همراهشان میآمد. اما چون رابطهای با رسانهها نداشتند موضوع پوشش داده نمیشد. به همین دلیل گاهی همین زندانیهای معترض را بیرون مییردند و برای چهار یا پنج ساعت دستشان را به یک میله میبستند و باید سر پا می ایستادند و یا از حقوقی مثل ملاقات محرومشان میکردند.
هر چند به نظر میرسد حضور و تبعید زندانیان سیاسی به این زندانها عموما موجب حساسیت هر چند ناچیز مسئولان برای جلوگیری از انتشار اخبار موجب تامین گزینشی درخواستهای زندانیان میشود. برقراری این داینامیک جدید و آموختن حقوق پایهای آییننامه سازمان زندانها سطح آگاهی زندانیان نسبت به حقوقشان را افزایش میدهد. با این حال اغلب پاسخ به این دست اعتراضها نیز به شیوهای داده میشود که حکایت از سرکشی مسئولان از قوانین سازمان زندانها دارد.
یک منبع آگاه درباره اجرایی نشدن بخشنامه سازمان زندانها در خصوص رعایت حقوق زندانیان و بازداشتشدگان در زندان لاکان گفته بود:
در جواب اعتراض یکی از زندانیان به اجرایی نشدن بخشنامه اخیر در زندان لاکان به آنها گفته شده است که این بخشنامهها را برای خودشان صادر میکنند و ما هر چیزی که خودمان بخواهیم اجرا میکنیم.
از سوی دیگر شایان باور دارد که حضور زندانیهای سیاسی در بهبود شرایط بندهای عمومی بسیار موثر است:
بچههای سیاسی وقتی داخل بند عمومی میشوند هم در روند دادرسی پروندهها و هم حق و حقوق زندانیها کمک میکنند. چون زندانیهای سیاسی شاید به دلیل فعالیت و یحث درباره این حقوق و یا به دلیل آنکه دادگاه رفته هستند زندانیهای عمومی را آموزش میدهند. البته زندانیهای سیاسی هم به همین دلیل با تهدید یا پرونده سازی روبهرو میشوند. به اتهامهایی مثل بر هم زدن نظم زندان.
او درباره تفاوت زندانها در شهرهای بزرگ و کوچک نیز میگوید:
بیشتر در زندانیهای شهرهای کوچک با ورود زندانیهای سیاسی به زندانها آگاهی میبردند و تاثیرگذار بودند اما شهرهای کوچک عموما حمایت رسانهای ندارد و خود سازمان زندانها هم توجهی به این زندانها نمیکند.
در مجموع در تهران یا سایر شهرستانها در برخی امور رابطه یکسانی برقرار است. نقض حقوق زندانیان با نسبتهای متفاوت رایج است و توجه رسانهای میتواند به کاهش چشمگیر نقض حقوق بشر کمک کند، با این حال برای افزایش میزان گزارشها باید راهی جز انتظار برای انتشار نامههای زندانیان سیاسی و عقیدتی تبعیدی به این مکانها پیدا کرد.
اینها دروغه ، من خودم مدتی مشاور در امور زندان ها و در ارتباط با انواع زندانیان البته به غیر سیاسی بودم ، خیلی هم جاشون خوبه حقیقتا ، آشپزخانه دارند ، باهم غذا می پزند و مرتبا با بیرون در تماسند ، فروشگاه دارند نماز و مسجد وحیاط بیروم دارند واقوامشان برایشان پول انتقال می دهند تا غذاهای بهتری بخورند ، خدا را گواه می گیرم از نزدیک دیدم در بعض زندانها که بودم ، حق را باید گفت ودر هر چیز منصف بود هر کس می خواهد باشد اگر آزادی خواه باشم .
محمد / 26 October 2023