پنج‌شنبه ۱۱ تیر ماه برای آرش روزی دردناک و تحمل‌ناپذیر بود. روزی که انگار نمی‌خواست تمام شود.

او به دستور گروه‌بان مافوق با یکی دیگر از سربازان مجموعه‌ی بازرسی، مشغول جابه‌جایی وسایل امور اداری بود. کنترل کمد آهنی از دست هم‌خدمتی آرش خارج شد و انگشت آرش بین دو تا لولای در آهنی ماند و یکی از بندهای انگشت اشاره‌اش آسیب شدید دید.

آرش می‌گوید:

از شدت ضعف بی‌هوش شدم. وقتی چشم‌هایم را باز کردم دیدم زیر عمل جراحی قرار گرفته‌ام. نصف انگشتم را قطع کرده بودند و از آن بدتر تنهای تنها بودم. هیچ‌کس برای ترخیصم به بیمارستان نیامد. لباس‌هایم را از توی کمد برداشتم و از اتاق و سپس از بخش و بعد از بیمارستان زدم بیرون. یک مرخصی استعلاجی طولانی گرفتم و برگشتم به خانه. تا زمانی که کارت پایان خدمت گرفتم، کسی هم سراغم را نگرفت فکر می‌کردم وقتی برای تسویه می‌روم، یقه‌ام را می‌گیرند. اما این اتفاق نیفتاد.

آرش در ادامه می‌گوید:

این یک کار غیراخلاقی‌ست اما من سرباز بودم، حقوق نمی‌گرفتم، سرِ خدمت این اتفاق برایم افتاده بود. مسئولیتم با نیروی انتظامی بود. از کجا می‌بایست هزینه‌ی بیمارستان را می‌آوردم. جراحی و خرج بیمارستان من حدود ۶۰ میلیون شده بود. اما هیچ‌کس گردن نگرفت.

این وضعیت مشابه خیلی از بیمارانی‌ست که وقتی به صندوق بیمارستان مراجعه می‌کنند با فاکتوری نجومی روبه‌رو می‌شوند که توان پرداختش را ندارند.

Ad placeholder

آمار ۱۰برابری فرار

دکتر محسن زرفروشانی، روان‌شناس در این باره به زمانه می‌گوید: «بیماران به دلایل متفاوتی از بیمارستان‌ها فرار می‌كنند. در کشورهای توسعه یافته عمده‌ترین دلایل را می‌توان انجـام فعـالیتی نیمـه‌تمـام در خـارج از بیمارستان، احساس نارضایتی از حضور در بیمارسـتان، ناتوانی در پرداخت هزینه‌های بیمارستان و وجود بیمـاری‌هـای روانی بر شمرد. در مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته مهمترین دلایل فـرار از بیمارستان شكست درمان (%۵۰)، مشكلات خـانواده (%۱۷)، اعتیاد به مشـروبات الكلـی (%۱۲)، تـاثیر گـرفتن از بیمـاران دیگر (%۸)، مشكلات اقتصادی (%۴) و هم‌چنـین نگـران بـودن درباره اعضای خانواده (به‌ویژه بچه‌ها)، بازگشت به محل كار و مراقبت از خانه وخانواده بیان شده است.»

او می‌گوید: «براساس تحقیقی که دانشجویان ما انجام داده‌اند، در سال ۹۰ و ۹۱ در یکی از بیمارستان‌های شیراز از حدود ۸۴۴۳۰ بیمار بستری یا سرپایی در بیمارستان‌ مورد مطالعه، تنها ۴۵۴ بیمار از بیمارستان فرار کرده‌ بودند که آمار ناچیزی به شمار می‌آید. چیزی حدود ۵/. درصد. اما الان با توجه به وضعیت معیشت مردم این آمار به شدت افزایش یافته. دقت کنید که شاخص فقر در ده سال گذشته تغییر ترسناکی داشته و در ارزیابی درآمد و هزینه‌ی مردم به خط فقر نگاه نمی‌شود، بلکه شاخص فلاکت درنظر گرفته می‌شود و به نظر می‌رسد دست‌کم ۱۰ درصد بیماران به فرار از بیمارستان فکر می‌کنند و ۵ درصد موفق به این کار می‌شوند.»

محمد شریفی‌ مقدم، دبیرکل خانه‌ی پرستار چند ماه پیش گفت:

در یکی از بیمارستان‌های بزرگ تهران، برای جلوگیری از فرار بیماران فقیر، اتاقی جداگانه برای‌شان در نظر گرفته‌اند و بیماران تا زمان تسویه، در این اتاق به‌شکل محترمانه‌ای زندانی می‌شوند. در یکی از بیمارستان‌های اصفهان هم این اتفاق رخ داده. به گفته‌ی یکی از خانواده‌ها، برای ترخیص دختر ۱۴ساله‌شان که دچار سوختگی شده بود، باید ۵۰میلیون تومان پرداخت می‌کردند و چون امکان پرداخت این عدد را نداشتند، این کودک به مدت دوماه در بیمارستان زندانی شده بود و اجازه خروج نداشت تا زمانی که خانواده توانست با وام و قرض، هزینه ترخیص فرزندش را جور کند. شرایط به گونه‌ای است که بیماران بی‌بضاعت به دلیل ناتوانی از تامین هزینه‌ی درمان، دچار مرگ تدریجی و زودرس خواهند شد.

مشابه این وضعیت را کارمند بیمارستانی در استان سیستان و بلوچستان هم تایید کرده و به خبرآنلاین گفته: «طی ۵سال اخیر با تعداد زیادی از خانواده‌های ناتوان از پرداخت هزینه بستری بیماران‌شان مواجه شده‌ و شاهد بوده‌ایم که مسئولان بیمارستان، تا زمان تسویه هزینه‌ها و جبران بدهی بیمار، به‌شکلی غیرمستقیم او را در بخش بستری زندانی کرده و مانع از ترک بیمارستان شده‌اند.»

دکتر زرفروشانی در همین رابطه می‌گوید:

این خلاف کرامت انسانی‌ست که بیماران را در بیمارستان ایزوله کنیم آن‌هم نه به دلیل بیماری‌شان بلکه به دلیل جیب‌های خالی‌شان.

روزنامه‌ی هم‌میهن ۱۳ مهرماه در گزارشی با عنوان نقشه‌ی فرار بیماران نوشت: «افزایش قیمت و کمبود داروها، بالا بودن تعرفه‌ی آزمایش‌ها‌ و اسکن‌های متعدد، همچنین هزینه‌‌های هتلینگ بیمارستانی باعث شده برخی قادر به پرداخت هزینه‌های درمانی خود نباشند؛ همان‌هایی که یا قید درمان‌شان را می‌زنند یا پس از دریافت خدمات درمانی، مراکز درمانی را بدون پرداخت هزینه‌ها ترک می‌کنند. البته که پوشش بیمه‌ای در کشور برای دهک‌های مختلف جامعه برقرار شده و بیمه سلامت بیشترین پوشش بیمه‌ای را برای دهک‌های پایین به‌صورت رایگان در نظر گرفته، اما مشکل اینجاست که نوبت‌دهی در مراکز درمانی دولتی برای دریافت خدمات چیزی حدود ۲ تا ۳ماه طول می‌کشد و از سوی دیگر تمام خدمات درمانی هم ممکن است تحت پوشش بیمه نباشند. به همین دلیل گاهی هزینه‌های بیماران سربه‌فلک می‌کشد و چاره‌ای جز فرار ندارند.»

فرار به سوی زندگی

مرجان دال یکی از مراجعه‌کنندگان به بیمارستان میلاد تهران است. او می‌گوید: «دخترم تب کرده بود و تبش با هیچ دارویی پایین نمی‌آمد. حتا مجبور شدیم به دستور دکترش وسط زمستان لباس‌هایش را درآوریم و یک ساعت در پارک بگردانیم تا تبش پایین بیاید. اما تبش پایین نیامد. بردیمش بیمارستان میلاد. آن‌جا خیلی محترمانه گفتند سرمان شلوغ است و نمی‌توانیم پذیرش کنیم. یکی از دکترها مرا کشید کنار و گفت احتمال دارد که دخترم دچار مننژیت شده باشد. او تاکید کرد اگر می‌خواهی زنده بماند، ببرش بیمارستان خصوصی.»

مرجان تصمیم می‌گیرد برای نجات دخترش به توصیه این پزشک عمل کند. می‌گوید: «دخترم را بردیم بیمارستان آتیه. بعد از ۲۱ روز بستری شدن در بیمارستان و بهبود حال عمومی‌اش، ناچار شدیم در زمان ملاقات از بیمارستان فرار کنیم. ۹ میلیون تومان پول داده بودم و مسلماً ۳۰ میلیون دیگر هم باید می‌دادم تا دخترم را مرخص کنند.»

مرجان می‌گوید: «آن روز بدترین روز زندگی‌ام بود؛ چون فشار عصبی و وحشت از گیرافتادن، گوشت تنم را آب کرد. ما آدم‌های آبروداری هستیم اما وقتی دولت حمایت نمی‌کند، بیمارستان‌های دولتی پذیرش نمی‌کنند، خرجمان بیش‌تر از برجمان است، چاره‌یی نداریم. خودم  و وجدانم را با این مساله دلداری می‌دهم که جای دوری نمی‌رود. ما شهروندیم و حقمان است که از حقوق اولیه برخوردار باشیم.»

Ad placeholder

مراسم گلریزان برای ترخیص از بیمارستان

حسین کرمانپور، مدیر اورژانس بیمارستان سینا فروردین‌ماه در توییتی نوشت: «تعداد بیمارانی که مرخص شده اما با وجود داشتن بیمه‌ی درمانی، پولی در بساط ندارند یا کتمان می‌کنند یا هر علت دیگر رو به افزایش است. گاهی دیگر هم‌تختی‌های بیمار و گاهی پزشکان و ‌پرستاران بخش برای کمک پول روی هم می‌گذارند و گاهی خود بیمارستان تخفیف می‌دهد.»

در گزارشی که سایت خبر آنلاین، فروردین‌ ۱۴۰۲ منتشر کرده است یکی از کارکنان بیمارستانی در سیستان وبلوچستان گفته بود:

در چند مورد، اقوام یا دوستان بیمار، تمکن مالی داشتند و قطعه‌ای طلا یا تکه زمینی فروختند تا هزینه بیمارستان را پرداخت کنند و بیمارشان، آزاد شود. تلخ‌ترین بخش مشاهداتم این بوده که بیمار تا زمان تسویه‌ی هزینه‌ها، گروگان بیمارستان است و حتی اگر فوت کند، جسدش را هم به خانواده تحویل نمی‌دهند تا زمانی که تکلیف پرداخت هزینه‌های بستری و درمان؛ چه از طریق همان مکاتبات با مسوولان استانی یا از طریق کمک‌های نیکوکارانه و مراسم گلریزان معلوم شود.

این در حالی‌ست که برخی خانواده‌ها که توان پرداخت هزینه‌های بیمارستان را ندارند، نه فرار می‌کنند و نه بیمارشان را در بیمارستان تنها می‌گذارند، بلکه راه سوم را برمی‌گزینند.

فریبرز س یکی از کسانی‌ست که پدرش قربانی این وضعیت شده است:

پس از حمله‌ی قلبی، پدرم را به بیمارستان پیامبران در غرب تهران بردیم. گفتند باید آنژیوگرافی شود و پیشنهاد دادند برای کم‌تر شدن هزینه سی‌تی آنژیو شود. همین هم کلی هزینه داشت. با وجود آن‌که پدرم بازنشسته‌ی اداره‌ی دارایی بود وبیمه‌ی تکمیلی داشت حدود ۱۲ میلیون خرج بیمارستان شد. بعد از آنژیو گفتند دو تا از رگ‌هایش گرفتگی دارد و باید برایش بالن بگذاریم. پدرم قبول نکرد. بعدها فهمیدیم به خاطر هزینه‌هایش بوده و نمی‌خواسته ما را توی خرج بیندازد چون من و برادرم کارگر کارخانه‌‌‌ایم و خواهرمان هم در شهرستان است. متاسفانه چندی بعد فوت کرد. شاید اگر پدرم می‌پذیرفت، زنده می‌ماند اما ما هم مجبور می‌شدیم از بیمارستان فراری‌اش بدهیم.

حمیدرضا طوسی که در یکی از شهرهای ترکیه زندگی می‌کند، درباره تجربه خود از درمان بیمارستانی در ترکیه می‌گوید:

من حدودا دو ماه پیش به دلیل درد شدید در ناحیه‌ی شکم به بیمارستانی دولتی مراجعه کردم. دکتر تشخیص عفونت ادراری داد و آزمایش و تزریق آمپول و بعد نوشتن نسخه. سر جمع من نصف روز در اورژانس آن بیمارستان بستری بودم. بیمه‌ی اجباری خصوصی‌ام مورد قبول بیمارستان نبود. گفتند می‌توانی با بیمه مکاتبه کنی و هزینه را بگیری. اما پولی پرداخت نکرده بودم. حدود یک هفته بعد از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند، هزینه‌ی بیمارستان را هروقت توانستید پرداخت کنید و من هم همین دو سه روز پیش رفتم و پرداخت کردم. این‌جا کسی به خاطر بی‌پولی نمی‌میرد یا در بیمارستان به گروگان گرفته نمی‌شود. از طرفی کسی هم از بیمارستان فرار نمی‌کند چون می‌داند همه‌چیز در سامانه ثبت و بعدها از بیمار گرفته می‌شود.

بالا رفتن هزینه‌ی خدمات پزشکی، بالا رفتن قیمت داروها، بحران فقر و معیشت و از طرفی حس انتقام‌جویی از کارگزاران دولتی برخی مردم را برآن داشته تا از مسیرهایی دیگر به دنبال حق وحقوق خود باشند. برای برخی پرداخت نکردن هزینه‌های بیمارداری در بیمارستان یکی از آن مسیرهایی‌ست که فرد را در برابر تبعیض و فقر و بحران معیشت، دل‌خوش به انجام کاری می‌کند که احساس برنده بودن به او دست دهد. برنده بودن در برابر حکومتی که حقوق اولیه‌ی انسانی را از شهروندانش دریغ کرده‌است.