«جنتریفیکیشن» یا همان اعیانیسازی مفهومی است که امروزه در محافل آنارشیستی و دیگر گروههای رادیکال زیاد شنیده میشود. قابل درک است که تغییر در شهرها، محلهها و جوامع به طور کلی اجتنابناپذیر است با این حال، با آخرین موج تغییرات، بسیاری از جوامع در حال تجربه اعیانیسازی هستند. این پدیده در بسیاری از شهرهای بزرگ در اروپا مانند لندن و پاریس از همان دهههای ٧٠ و ٨٠ میلادی شروع شد و بعدها در شهرهای دیگری نیز چون برلین و بارسلونا به طور گستردەای ادامه یافت.
بدیهی است که شهر یا محلهای که مردم در آن زندگی میکنند بر سلامتی جسمی ــ روانی آنها تأثیر میگذارد. به هر حال جمعیتشناسی نشان داده است که موضوع اعیانیسازی ابعاد شدید طبقاتی دارد به طوری که شاغلان جوان و ثروتمند در جستجوی اوقات فراغت بیشتر به طور فزایندهای به سمت محلههای مرکزی شهر جذب میشوند. مشاغل تولیدی یقه آبی که در دهه ١٩٦٠ میلادی محلههای مرکزی شهرها را ترک کردند، امروزه جای خود را به مشاغلی در موسسههای خصوصی با فناوری پیشرفتە دادهاند. از آنجایی که این گروه معمولاً مشاغل یقه سفید پردرآمد هستند و به دنبال رفتوآمدهای کوتاهتر و قیمتهای پایینتر خانه در محلههای قدیمی هستند، مرکز شهر را برای سکونت انتخاب کرده و «جذابیت» و «شخصیت» درونی خانههای قدیمی را ترجیح می دهند و از صرف اوقات فراغت – و پول – برای بازسازی آنها لذت می برند.
تئوریهای اعیانیسازی عمدتاً در جهان انگلیسی-آمریکایی توسعه یافته است که به فرآیندهای تغییرات فضایی و اجتماعی در طی بازسازی مناطق محروم شهری اشاره دارد. این تئوریها در جهان سرمایهداری بسیار سریع توجه و حمایت دولتها را به خود جلب کردند و البته با انکار پیامدهای مخرب اعیانیسازی، تمام دولتها و موسسههای خصوصی آن را یک فرآیندی معرفی میکنند که در طی آن محلهها از «کم ارزش» به محلههای «با ارزش بالا» تبدیل میشوند و نظریهپردازهای بازار آزاد نیز در باب زیبایشناسی شهرها و «ارزش»، مفهومپردازی میکنند بدون اینکه به خود اینکه ارزش چیست و چه کسی/نهادی این ارزش را تعریف میکند، بپردازند.
با گسترش فرآیند اعیانیسازی منظر و شرایط محلهها با تحمیل ترجیحات زیبایی شناختی ساکنین جدید، تغییر میکنند. دولت و نظریهپردازان استدلال میکنند که اعیانیسازی سودمند است زیرا فرآیندی است که باعث توسعه بیشتر، سرمایهگذاری سریع اقتصادی و حمایت از پروژههای مرتبط با مصرف و سرگرمی میشود.
این در حالی است که در طی این فرآیند قیمت زمین افزایش مییابد و سود سرمایه عمدتاً از طریق تشکیل شکاف اجاره ایجاد میشود. شکاف اجاره مفهومی است که به تفاوت بین اجارههای واقعی و بالقوه اشاره دارد و منعکسکننده سودهای شکلگرفته در بازار زمین در محله یا شهری است که روند اعیانیسازی را تجربه میکند. همانطور که این فرآیند توسعه مییابد، استفاده از زمین نیز تغییر میکند، کاربریها ارتقا یافته و سودآورتر می شوند و این خود در خدمت مدل مصرفگرایی قابل قبول، تنها از طرف ساکنان جدید است.
به عبارتی دیگر دولتها و تمام حامیان این نهاد به طور مستقیم و غیر مستقیم همان منطق مالکیت خصوصی و رقابت را بازتولید میکنند که خود این عموماً به فرآیندی تبدیل میشود که در آن محلههای سنتی کمدرآمد با هجوم ساکنان با درآمد بالاتر و کسبوکارهای سودآورتر، به شیوهای نابرابر تغییر کنند.
یکی از برجستهترین تغییرها شامل دگرگونی در روند عرضە و تقاضا بر حسب خواست طبقههای مرفه است به نحوی که با در نظر گرفتن عوامل جمعیتی و اقتصادی، هنگامی که ساکنان پردرآمد برای نقل مکان به محلههای کمدرآمد جذب میشوند، فقط سرمایهی آنها نیست که نقل مکان میکند بلکه آنها از محلهی جدید تقاضاهایی نیز دارند که خود این تقاضا برای مصرف، یک خلاء را در روند رایج عرضه ایجاد میکند و اینگونه عرضهی جدید (خدمات یا کالا) منطبق با تقاضای ساکنان جدید که از طبقهی مرفهاند نیز به آنجا سرایت میکند.
اعیانیسازی اما در عمل به ابزاری برای از بین بردن فضاهای عمومی (پارکها، میادین، فضاهای سبز و غیرە) و همچنین تغییر بافت محلهها و تبدیل آنها به ساختمانهای تجاری و مسکونی گرانقیمت و «با ارزش بالا» تبدیل شده است. با افزایش قیمت زمین و با افزایش «ارزش» ساختمانها، شکاف بین قیمت ساختمان و درآمدی که مالک از اجاره ساختمان به دست میآورد بیشتر میشود. بنابراین، صاحبان خانهها قیمت اجاره را افزایش میدهند و با ادامه افزایش قیمت ساختمان، مشکل تشدید میشود؛ زیرا تبدیل این ساختمانهای آپارتمانی به مناطق غیر مسکونی سودآورتر میشود. علاوه بر این از آنجایی که سرمایه گذاران میتوانند از فروش ساختمانها درآمد بیشتری کسب کنند، دلالان املاک انگیزه کمتری برای بهبود ساختمانها دارند و دلالان املاک و مستغلات در عوض ساختمانها را با قیمتهای بالاتر میفروشند. این چرخه افزایش قیمت ساختمان تا زمانی ادامه مییابد که تنها سرمایهگذاران بزرگ و دارای سرمایه هنگفت قادر به خرید آن باشند و اینگونه است که در نهایت ساکنان اصلی محله مجبور به ترک محله میشوند.
فرآیند اعیانیسازی زمانی خطرناک میشود که بر منطق سودآوری و بازار آزاد استوار باشد و همچنین ساکنان اصلی را مجبور به ترک محله کند.
زیباییشناسی نئولیبرالیستی و تخریب سرمایههای اجتماعی- آتن
در مرکز آتن، چنین تغییرات فضایی و اجتماعی از دهه ١٩٩٠ با اولین نمونه اعیانیسازی در محلهی «پلاکا» در پای «آکروپولیس» مشاهده شده است. با مداخلهی قوی دولت، بافت شهری منطقه فهرست شد، ساختمانها توسط سازمانهای عمومی عمدتاً وزارت فرهنگ و وزارت محیطزیست سلب مالکیت شدند و مقررات خاصی برای ساختمانها، ترافیک و بهرهبرداری از فعالیتهای تجاری و سرگرمی در نظر گرفته شد. در نتیجه این مقررات، خانوادەهایی که عمدتاً از طبقەی فرودست بودند و تا آن زمان در این محله زندگی میکردند و همچنین عناصر فرهنگهای خاص (مانند راک/پانک) دوره قبل، آواره شدند. صنعت گردشگری و سرگرمی که پذیرای گردشگران و اقشار بالای اجتماعی بود، جایگزین ساکنان، فرهنگ و کسب و کار ساکنان قبلی شد و آنها ساختمانهای نئوکلاسیک را در این منطقه خریداری و بازسازی کردند و اینگونه این محله به یک نقطه مرجع در هر کتاب راهنمای آتن تبدیل شده است.
این روند در سالهای بعد از ٢٠٠٠ محلههای دیگری را نیز دربرگرفت. اما اکنون با تثبیت دولت راستگرای «نئادیموکراتیا» میشود گفت که فاز جدیدی از اعیانسازی به صورت بسیار سریع و افسارگریخته در جریان است. این دولت سال ٢٠٢٠ در اوج قرنطینه اعیانیسازی مرکز شهر آتن را با دست گذاشتن روی حساسترین محلهی آتن یعنی «اگزارخیا» آغاز کرد.
در مرکز آتن میدان اگزارخیا، دیوارها و اعلامیههای پراکنده در امتداد کوچه ها به رهگذران می گویند: «اعیانیسازی را متوقف کنید»، «گردشگران، به خانهتان برگردید»، «اسطوره خود را در یونان زندگی کنید: ۶۵۰ یورو دستمزد، ۶۰۰ یورو اجاره مسکن.»
محلهی اگزارخیا از لحاظ سیاسی بسیار حائز اهمیت است و تاریخ پرتلاطمی دارد. این محله ترکیبی جذاب از ظرافت و ضد فرهنگ است که مدتها مرکز فعالیت و سکونت روشنفکران و رادیکالهای سیاسی بوده است. ساکنان این محله در جنگ داخلی ١٩٤٤ مقاومت درخشانی در مقابل فاشیسم از خود نشان دادند که بعدها به نام مبارزه «دِکِمریانا» که مربوط به وقایع دسامبر ١٩٤٤ است، شهرت پیدا کرد. همچنین سالها بعد این محله آلترناتیو در زمان قیام ١٩٧٣ دانشجویان پلی تکنیک علیه دیکتاتوری (١٩٦٧-١٩٧٤) در خط مقدم جنبشهای اعتراضی قرار داشت.
اگزارخیا صحنه فرهنگی جایگزین آتن را تعریف میکند. تا سال ٢٠٢٠ نه سیستم بانکی و نه ادارەی پلیسی در آنجا مشاهده میشد و نقاط مختلفی در محله بود که خدمات و کالاهایی را به محله به صورت رایگان و جمعی ارائه میداد؛ برای مثال آشپزخانهی جمعی که افرادی به پخت و توزیع غذا به هم محلههایشان مشغول بودند، یا مرکز خودگردان خدمات بهداشتی، پزشکان و بهیاران که به زنان و کودکان (پناهنده و بومی) خدمات پزشکی ارائه میداد. در این محله همچنین هنرمندهای مردمی کنسرت رایگان برگزار میکردند و هیچکدام از این جنبشها و فعالیتها بر اساس منطق سود نبود و دولت نیز در آن دخالتی نداشت. اینجا محلهای است که سالها میزبان بسیاری از جنبشهای رادیکال، انتشارات، کتابفروشیها و کارگاههای ساخت آلات موسیقی بوده است. فعالان سیاسی، چپها و آنارشیستها تا ساعات پایانی در پیادهروهای این محله مینشستند و در باره جامعه و مبارزهی سیاسی بحث میکنند.
جای تعجب نیست که این محله یک موزه شهری غول پیکر است که در آن میتوانید آثار بسیاری از هنرمندان خیابانی بینالمللی و یونانی را ببینید. بسیاری از هنرهای خیابانی پیامهای سیاسی به اشتراک میگذارند. ساکنان این محله عمدتا فعالان سیاسی و مردمی هستند که با مقاومت و جنبش قدرتمند محله تا همین سالهای اخیر به هیچ دولتی اجازه نداند که شعبهی بانکی، فروشگاه زنجیرهای و اداره پلیس را در محله مستقر کند.
اما با وجود این مقاومت، اکنون به لطف دولت راستگرا و نئولیبرال در یونان، اگزارخیا به یکی از پرطرفدارترین نقاط آتن برای سرمایه گذاران خارجی تبدیل شده است و تمام سرمایهی اجتماعیاش در خطر نابودی قرار گرفته است. دولت به بهانهی ایجاد مترو میدان اصلی محله را با فنس فلزی بست، ارگانهای پلیس و حتی ارتش ضد شورش را که به طور شبانه روزی در میدان نگهبانی می دهند، آنجا مستقر کرد. دولت با سرمایهگذاران اسرائیلی و چینی قراردادهای بلند مدت برای ایجاد هتلهای پنج ستاره در این محله بسته است. با این نتیجه که بسیاری از بومیها مجبور به ترک محله شدهاند و جنبشهای اجتماعی هم در دوران افول خود به سر میبرند.
بیشتر اعیانیسازی در این محله به دلیل خط مشیهای دولتی دارد اتفاق میافتد که تنها برای سودآوری جامعه ارزش قائل بوده و نه برای سرمایههای اجتماعی و اهمیتی به ابعاد اجتماعی و فرهنگی مرکز شهر آتن نمیدهد و این در حالی است که همهی رسانههای دولتی با پروپاگاندای پیشرفت فرهنگی و اجتماعی شهروندان را متقاعد کرده و دست به اعیانیسازی زدهاند.
تاثیرات مخرب اعیانیسازی ابعاد مختلفی میتواند داشته باشد اما دو بعد اقتصادی و سیاسی این پدیده بسیار برجستهتر بوده و تاثیر آن به طور وسیعتری به چشم می خورد. از لحاظ اقتصادی اعیانیسازی در آتن با منطق بازار آزاد گره خوردە است و دولت نیز در روند عرضە به طور مستقیم نقش دارد. موضوع عرضه بر این فرض استوار است که عوامل مختلفی از جمله فقر و عدم تامین و نگهداری فضاهای عمومی از طریق دولت باعث «کم ارزش» شدن محله شده است و بدیهی است که خود دولت و شرکایش هربار که میخواهند به اعیانیسازی دست بزنند، از طریق تنظیم بازار، پروپاگاندای رسانهای و تخریب محله و سرمایههای اجتماعیاش آن محله را تا حدی محروم و ویران جلوه میدهند تا این روند به جایی برسد که نوسازی و خرید مسکن برای سرمایهگذار خارجی سودمند به نظر برسد. در نهایت دولت دست در دست سرمایه با ایجاد سیاست عمومی، تصویب قوانین مربوطه، برنامههایی را توصیف و تبلیغ میکند که توسط سیاستگذاران شهری برای تشویق اعیانی سازی بهعنوان وسیلهای برای دستیابی به طرحهای «نوسازی شهری» و سودآوری معرفی میشود.
اعیانیسازی در آتن به از بین بردن و جابجایی جوامع کمدرآمد و طبقەی فرودستان ادامه میدهد. در این میان تنها جنبشهای اجتماعی هستند که می توانند در مقابل این هجوم دولت و سرمایه مقاومت کنند و برای تشخیص این سیاستها و مقاومت بایستی اثرات نامتناسب و مخرب این پدیده را بشناسند و همه جا روزانه در مقابل آن بایستند.